واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: داودنژاد و سقوط به قهقرا!
عليرضا داودنژاد كارگردان سينماى ايران كه ۱۶ فيلم در كارنامه سينمايى و تيغ زن را اخيرا بر اكران داشت، همواره از نظريه پردازان سينماى ايران در مقاطع مختلف و بحران هاى پيش رو بوده است. كارگردانى نسبتا پركار كه كارنامه سينمايى اش تركيبى از سينماى بدنه و گيشه و گاه فيلم هايى شگفتى ساز بوده و همين وجه او را تبديل به يك فرد غيرقابل پيش بينى در آثار و البته گفتار كرده است. حرف هاى جنجالى داودنژاد به خصوص در حاشيه فيلم هاى اخيرش موجب شده فاصله بين حرف و عمل و آنچه ادعايش را دارد و آن گونه كه به مخاطب مى انديشد، بيش از پيش احساس شود. داودنژاد كه در روزهاى گذشته يك علامت سوال بزرگ به نام تيغ زن را بر اكران سينماها داشت، در جديدترين اظهار نظر جنجالى خود سينماى ايران را در حال تبديل شدن به تئاتر روحوضى دانسته و گفته است: سينماى ايران هم اكنون با انواع و اقسام فشارها در حال دست و پنجه نرم كردن است و در وضعيتى پيچيده قرار گرفته است. وى ادامه داده:به نظر مى رسد سينماى ايران به جاى اينكه دنبال طرح مسائل اجتماعى باشد، دنبال حل مشكلات خودش است.رفتن سراغ مسائل اجتماعى براى سينماگران سخت شده، چون هم ارتباط با مخاطب مشكل است و هم مشكلاتى براى ساخت اين فيلم ها وجود دارد. فيلمسازان هم ترجيح مى دهند به جاى ساخت فيلم هاى اجتماعى به سمت آثار سرگرم كننده و سطحى بروند. با تكيه بر اين صحبت هاى داودنژاد شايد بتوان راهى براى نزديك شدن به آخرين فيلمش و برقرارى ارتباط با اين اثر پيدا كرد. واقعيت اين است كه تيغ زن تنها فيلم سوال برانگيز كارنامه داودنژاد نيست كه همگان آن را حاصل نزول سطح سليقه او و البته دست كم گرفتن سليقه مخاطب و گيشه مى دانند. اين فيلمساز هر چند اثر ماندگار نياز، فيلم مستقل عاشقانه و اثر ساختارشكن بچه هاى بد،فيلم شخصى و پذيرفتنى بهشت از آن تو و كمدى موفق هوو را در كارنامه دارد، اما علامت سوال ها در كارنامه او كم نيستند.در واقع تيغ زن تكميل كننده سه گانه غريب او پس ازملاقات با طوطى و هشت پا است كه تكليف مخاطب به واقع با آنها معلوم نيست.هر چند دو فيلم اول با تكيه بر اكشن و حضور بازيگران چهره و متعدد سينما توانستند عده اى را به سينماها بكشانند،اما تيغ زن نتوانست از برگ برنده خود كه حضور رضا عطاران در فيلم بود بهره ببرد. به گفته بهتر وجهه طنز و مخاطب پسند عطاران نتوانست ضعف هاى عمده فيلم را كه از نبود فيلمنامه و يك خط قصه قابل پيگيرى رنج مى برد، پوشش دهد. اينجا بود كه تماشاگر وقتى از سالن سينما بيرون مى آمد عصبانى بود و مى توان مهمترين دليل آن را در اهميت ندادن خالق تيغ زن به فكر و ذهن و سليقه مخاطب گيشه پسند دانست -جالب اينكه داودنژاد معمولا ادعاى شناخت و تسلط بر اين وجه را دارد. شايد پيشنهاد يك كارشناس براى نظرسنجى معتبر از مخاطبان مى توانست خوش نيامدن مخاطب از فيلم را با دلايل مستدل ثابت كند. داودنژاد با استناد به جديدترين اظهار نظرهايش وضعيت پيچيده سينماى ايران را در اين روزها تحليل كرده و آن را در حال بدل شدن به تئاتر روحوضى دانسته است. در واقع وى مشكل در پرداختن به مسائل اجتماعى را دليلى براى وضع فعلى سينما دانسته كه سينماگران را به سوى مضامين سرگرم كننده و سطحى برده است. نكته اينجاست كه اگر قرار باشد فيلم تيغ زن را برآورد وضعيت فعلى سينماى ايران و از نمونه هاى تئاتر روحوضى بدانيم كه به نظر مى آيد پاسخ داودنژاد به منتقدان فيلمش هم هست، بايد گفت اين فيلمساز مدت هاست رويكرد به اجتماع را براى رسيدن به يك سينماى سهل و ساده كنار گذاشته و تغيير رويكرد او تنها به اين فيلم بازنمى گردد. اى كاش داودنژاد شفاف تر به نقد خود مى پرداخت و مى پذيرفت در تيغ زن به واقع مخاطب را دست كم گرفته و در آزمون و خطا براى رسيدن به فرمولى مناسب براى فتح گيشه شكست خورده و نسخه شخصى اش جواب نداده است. در واقع تيغ زن ربطى به سخت شدن شرايط فيلمسازى اجتماعى ندارد، بلكه حركتى است رو به قهقهرا كه فيلمساز در چند فيلم اخير خود پى گرفته است.
شنبه 2 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]