تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 29 دی 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854440467




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عماد مغنيه الگوي مقاومت شد


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: عماد مغنيه الگوي مقاومت شد


اشاره: انيس نقاش از جمله مبارزان با سابقه لبناني است كه از حدود 30 سال قبل با شهيد عماد مغنيه ارتباط وآشنايي داشته است. بخش اول گفتگوي زير حاوي نكات خواندني از نحوه آشنايي وي با شهيد عماد و راه اندازي تشكيلات مقاومت، علل و نحوه ترور شهيد مغنيه و الگو شدن او براي جنبش هاي مقاومت است.

اولين آشنايي هاي شما با شهيد عماد مغنيه از كجا شروع شد؟

من عضو تشكيلات فتح در لبنان بودم. جنگ لبناني ها در سال1975 آغاز شد. سال1976 جواني براي يادگيري مسائل نظامي نزد من آمد. در آن زمان گروه هاي مختلف ناسيوناليستي و توده هاي مختلف فعاليت مي كردند. او گفت من گروهي مؤمن دارم كه مي خواهم با آنها فعاليتم را شروع كنم. من هم مخالفتي نكردم و گفتم فلسطين هم مسئله اسلامي و هم مسئله ناسيوناليستي است. در اردوگاهي در جنوب بيروت، مكاني را براي آموزش نظامي اختصاص دادم و به حدود 35 نفر كه از 4 گروه مختلف تشكيل شده بودند و همه آنها هم عضو فتح نبودند و شامل تشكيلات ديگر هم مي شدند (كمونيست، ناسيوناليست، اسلامي) در اين اردوگاه ظرف 2 هفته طرز بكارگيري سلاح ها آموزش داده شد. در ميان اين افراد كه در آن اردوگاه آموزش مي ديدند، چند نفر از جمله افراد همين شهيد عماد بودند كه با ديگران فرق داشتند و با انگيزه بيشتري بودند، نكات را يادداشت كرده و سئوال مي كردند. يك نفر ديگر، شيخ محمد (اهل تسنن كه رهبر مقاومت بود) يك نفر هم استاد دانشگاه و ديگري هم عضو گروه اطلاعات بود.

اين دوره تمام شد. راجع به مسائل سياسي، مثل كمونيست و فلسطين صحبت هاي زيادي شد. افرادي با افكار متفاوت و نه تنها براي مبارزه با اسرائيل مي آمدند و فنون جنگي را مي آموختند. از آن به بعد، به عماد نزديك تر شدم و به محض آنكه جنگ داخلي اندكي آرام تر شد، تشكيلات من كه اكثريت آنها دانشجو بودند، به جنوب لبنان رفتند. اين تشكيلات در نيروهاي فتح، واقعاً يك تشكيلات استثنائي بود، به خاطر همين كه 80 درصد آن دانشجويان بودند. بعضي از آنها از اروپا يا جاهاي ديگر بودند كه اعتقادات بسيار قوي و مبارزات قوي داشتند و در مبارزات با اسرائيل، عمليات ويژه هاي آنها، فوق العاده بود. در جنوب لبنان هم اين تشكيلات از لحاظ ايمان، اخلاق و نظم تشكيلاتي شناخته شده بود.

عماد از جمله افراد همين تشكيلات بود كه بعداً خيلي در جريان حزب الله لبنان مؤثر بود. حتي مثلاً فردي بنام محمود بود كه 15 سال بيشتر نداشت ولي مبارزت بسيار درخشاني را با اسرائيلي ها انجام داد و به شهادت رسيد. جوانان زيادي به اين ترتيب بودند كه با انگيزه هاي قوي وارد تشكيلات اسلامي و دانشجويان مي شدند و بعدها بسيار مؤثر واقع مي شدند و به درجه رفيع شهادت در جريان مبارزات خود مي رسيدند.

هنگامي كه اسرائيل جنوب لبنان را اشغال كرد، من لبنان نبودم و بعداً كه بررسي كردم، متوجه شدم خيلي از اين جوانها كه قبلاً عضو اين تشكيلات بودند، از مبارزين برجسته بودند.

تشكيلات فتح، از همه فرقه هاي كمونيستي، ناسيوناليستي و مسلمانان عضو داشت و هدف آن، آزادي فلسطين بود، بنابراين، بايد حتماً خطر صهيونيست عمومي تعريف مي شد. اين تشكيلات يك فرقه خاص نبود و آنها مي توانستند در اين تشكيلات آزادي فعاليت بيشتري داشته باشند چراكه خطر اسرائيل فقط براي فلسطين نيست بلكه براي كل منطقه است و اين رژيم بايد بعنوان تشكيلاتي امپرياليستي در منطقه شناخته شود چون مبارزه با صهيونيست براي هركس كه به آزادي و حقوق و عدل اعتقاد دارد، مطرح است و تنها براي مسلمانان و فلسطيني ها به منظور آزادي فلسطين مطرح نيست. اين افكار را هم به آنها نيز منتقل مي كردم. بعد هم در مسائل نظامي، يادگيري و اعتماد به نفس و اعتقادي كه در مورد استفاده درست از اسلحه وجود داشت، مسئله اساسي بود كه به آنها آموزش داده مي شد.

10 سال بعد كه از فرانسه برگشتم، هنگامي كه ديدم از اين جوانان هم افرادي به عنوان رهبران برجسته شهيد شدند و هم مبارزين برجسته اي از ميان آنها برخاسته اند و حدود نيمي از رهبران نظامي حزب الله از همين جوانان بودند كه از آن زمان فنون نظامي را ياد گرفته بودند، بسيار خوشحال شدم.

سال 79 و 80 ميلادي قبل از اشغال اسرائيل، تحولي اساسي در افكار عمومي لبنان با وقوع انقلاب اسلامي ايران رخ داد.

من همزمان با اينكه در تشكيلات نظامي و دانشجويان بودم، كارهايي امنيتي در حوزه فلسطين اشغالي و عمليات هاي ويژه انجام مي دادم و كار ديگرم هم روابط با مبارزين ترك و مبارزين ايراني بود كه با آنها آشنا شدم. بعد از حدود 2 سال فهميدم كه از ترك ها نتيجه نمي گيرم و همه آنها تركيست، مائوئيست ها هستند و گروه هاي كوچكي اند كه بين خودشان دعواهاي زيادي دارند. افرادي مثل آقاي محمد منتظري و كسان ديگري هم در لبنان بودند كه كارهاي جدي تري انجام مي دادند.

حتي در سئوال از يكي مبارزين ايراني در مورد حجم تشكيلات خود، او پاسخ داد كه تشكيلات من، ملي است و ملت من اسلامي است و من دنبال يكي، دو نفر نيستم. من يك رهبر دارم كه امام خميني است كه در نجف است. من براي بار اول بود كه قبل از انقلاب، اسم او را مي شنيدم. پيش خودم گفتم تفكر سياسي كه در سطح ملي كار مي كند، حتماً به نتيجه خواهد رسيد و بعداً ديديم كه اين تشكيلات بهتر از تشكيلات ترك هاست كه بصورت چريكي يا گروه هاي ديگر فعاليت مي كنند. بنابراين ما هم با ايران بيشتر كار كرديم و 5/1 سال بيشتر طول نكشيد كه انقلاب اسلامي در ايران آغاز شد و تشكيلات مردمي و بسيج مردمي به خيابانها آمدند. تأثير اين انقلاب بر لبنان فوق العاده بود. همه جواناني كه كار سياسي مي كردند، به ايمان و اسلام برگشتند و خود من هم جزء آن افراد بودم كه با ورود به ايران، اعتقاداتم را قوي كردم و همه با اشتياق فراوان به خواندن كتابهايي راجع به اسلام مي پراختيم و كتابهاي آقاي مطهري و فتواي امام راجع به فلسطين، خيلي اثر مثبتي بود كه در روزنامه‏ي خودم (الفجر) نوشتم. در آن روزنامه در مورد انقلاب و فكر اسلامي صحبت هايي مي كردم كه بسيار تأثير گذار بود.

بعد از سال 78 ميلادي به خاطر پيشروي اسرائيل در لبنان، طرح جديدي را آغاز كردم و گفتم لبناني هايي كه در فتح و يا جاهاي ديگر كار مي كنند، بايد برنامه ديگري را در پيش بگيرند چون جزيي از جنوب لبنان اشغال شده است. در واقع در دو جبهه فلسطين و لبنان مسئله مطرح بود و بايد در هر دو جبهه فعاليت مي كرديم. بنابراني در لبنان تشكيلات مقاومت لبناني بنام حركت الارض را راه انداختيم كه بعد از 6 ماه اسم آن را به حركت اللبنانية تغيير داديم و يك تشكيلات نظامي در جنوب لبنان ايجاد كرديم.

در همين تشكيلات بسياري از بچه هاي جنوب لبنان بودند كه چگونگي مبارزه با اسرائيل را آموختند تا اينكه در سال 80 به فرانسه رفتم كه حدود 10 سال طول كشيد.

در سال1982 كه اسرائيل، حملات خود را به جنوب لبنان آغاز كرد، تشكيلات حزب الله لبنان كه البته از گروه هاي مختلفي تشكيل مي شد، فعاليت هاي خود را آغاز كرد.

در سال1990 كه من در ايران بودم يك نفر از سپاهي هاي ايران به همراه شهيد عماد به محل اقامت من آمدند و در آنجا ايشان را به من معرفي كردند. روز بعد كه تنها نزد من آمد با هم بيشتر صحبت كرديم و از آن زمان بود كه روابط دوستانه اي به جز روابط تشكيلاتي بين ما برقرار شد و در جلسات طولاني با هم مشورت هايي مي كرديم. بعداً كه ايشان شهيد شد، از اطرافيانش شنيدم كه در مورد روابطش با من صحبت هايي مي كرده و بطور كل ما خاطرات زيادي با هم داشتيم و در اين چند سال هم چند كار بصورت مقطعي با هم انجام داديم. (در مسائل امنيتي و مبارزات بطور خصوصي) و تا قبل از جنگ 2006، چند جلسه با ايشان داشتم چرا كه نگران بودم كه احتمال جنگ زياد است و بايد آماده باشيم ولي بعد ديدم كه ايشان نيروها را بصورت فوق العاده آماده كرده است.

هنگامي كه جنگ شروع شد من خودم مصاحبه هاي تلويزيوني زيادي انجام مي دادم و اين روحيه قوي را به مردم منتقل مي كردم.

قبل از انقلاب بود كه عماد براي يادگيري فنون نظامي نزد من آمد و بعد از انقلاب هم دامنه فعاليت هاي او بسيار گسترده تر شد و به هم خيلي نزديك شديم. ايشان اگرچه عضو فتح نبود اما خيلي در فتح كار كرد. وي عضو گروه 17 (گروه حفاظت امنيت اعراب) نبود اما به خاطر حيطه مسائل كاري خود به دليل كار با عرفات به اين تشكيلات 17 نزديك شده بود ولي عضو آن نبود.

3 سال بعد از آزادي از زندان در فرانسه، به ملاقات عرفات رفتم و در آنجا در مورد درگيري ها و مسائلي كه بين فتح و حزب الله و لبنان بود، صحبت هايي داشتيم. سخن جالبي كه او به من گفت اين بود كه من به شرطي به جنوب لبنان برمي گردم كه عماد مغنيه بگويد بيا دست به دست هم در جنوب لبنان كار كنيم. من تعجب كردم كه تا اين حد عرفات با مغنيه روابط قوي دارد كه فقط به همين شرط كه با او در جنوب لبنان كاركند، حاضر به بازگشت است. يعني هم از لحاظ سياسي اين معنا را داشت كه اهل جنوب لبنان آنها را قبول مي كند كه به ايران برمي گردد و همين طور ايران و بعد سوريه آنها را قبول مي كردند (مهمترين آن پذيرش از سوي مردم لبنان بود) دومين معنا هم اين است كه تشكيلات حزب الله بايد با آنها كار كند و به غير از اين هم خودشان تصميم گيري مي كنند و به ايران برمي گردند.

بعد كه من با عماد اين مسئله را مطرح كردم، او هم گفت من با عرفات هنگامي كه اسرائيل در لبنان بود، روابط زيادي داشتم و هنوز هم روابطم قطع نشده است و به خاطر او امكانات زيادي هم داشتم كه به افراد زيادي اين امكانات اختصاص مي يافته كه خيلي از آنها از آن امكانات استفاده نمي كردند ولي عماد برعكس آنها بود و فعاليت هاي زيادي داشت.

دوره آموزشي كه ما با هم گذرانديم در همان اردوگاه جنوب لبنان، 2 هفته بطول انجاميد و آن دوره مقدماتي آموزشي اطلاعاتي در مورد صهيونيست، مبارزه، اسلحه و فنون جنگي آموخت و پس از اين 15 روز، مانور كوچكي ترتيب داده شد كه البته براي رسيدن به هدف واقعه اي بود كه او انتخاب شد.

در زمان جنگ اسرائيل، همه نيروهاي فلسطيني و لبناني در جنوب لبنان نبودند و در بيروت و كوه هاي لبنان مي جنگيدند، اسرائيل شروع به پيشروي هايي در جنوب لبنان كرد و با توجه به اطلاعاتي كه به دست من رسيد، تشكيلات آنها تا جنوب لبنان رسيده و دو شهرك كوچك را گرفته و به مرز نزديك شده بود. من خطر اين حركت اسرائيلي ها را فهميدم. مي بايست قبل از گسترش پيشروي آنها، جلويشان را گرفت. مانوري كه تشكيل شد در واقع هدف اصلي اش آزادسازي اين شهرك بود، هرچند من خودم بطور آشكار هدف از آن را بيان نكردم.

الحمدالله اين مانور با موفقيت هم انجام شد. آنها در واقع قصد داشتند از نقطه اساسي وارد شده و با گرفتن يك مدرسه در دو نقطه حساس شهر، آنرا محاصره كنند. من هم قصد داشتم براي مقابله با آنها وارد كار شوم و از ابوجهاد اجازه گسيل كردن نيرو به شهرك براي مقابله با اسرائيلي ها را گرفتم. اما در اين زمان اين احتمال وجود داشت كه با وجود آزادسازي شهرك، مجدداً طي روزهاي بعد نيروهاي اسرائيلي براي اشغال اين شهرك وارد شوند و آن وقت ما با كمبود نيرو مواجه مي شديم. اما به محض اينكه جنگ داخلي لبنان متوقف شد، نيروهاي من به جنوب لبنان رفتند و به مارون الرأس (كه طرفدار اسرائيلي ها بودند) حمله كردند و ظرف يك ساعت همه آنها اسير شدند. اسرائيل هم از جهت عملياتي با خطر بزرگي مواجه بود. مارون الراس، يك موقعيت استراتژيكي در جنگ لبنان و اسرائيل دارد. (شهيد عماد در جريان اين عمليات نبود اگرچه در گوشه و كنار در اين زمينه، فعاليت هاي مؤثري داشت.)

اسرائيل هم به بهانه عمليات مارون الراس كه انجام شده بود، به جنوب لبنان حمله كرد و قصد داشت آنجا را بعنوان منطقه عملياتي خود قرار دهد ولي آن طور كه مي خواست پيش نرفت و نيروهاي جديد در منطقه براي مقابله اعزام شدند.

من از دور با شهيد چمران رابطه داشتم. يك روز در دفتر جبهه آزاديبخش فلسطين او را ديدم. اما با افرادي از جبهه فدائيان كه ايراني بودند مثل محمد منتظري و ديگران آشنايي هايي داشتيم و حتي آنها به فلسطين مي آمدند و اردوگاهي در جنوب لبنان بود كه حدود 45 نفر از ايراني ها در آنجا در زمينه فعاليت هاي نظامي و جمع آوري اطلاعات از فلسطين، تحت آموزش قرار مي گرفتند و بعد هم براي آنها گذرنامه و مسائلي از اين قبيل فراهم مي شد تا رفت و آمد داشته باشند. جلال فارسي هم از جمله آنها بود كه خيلي به تشكيلات لبناني وارد شد. محمد صالح هم در جنگ لبنان زخمي شد. محمد منتظري هم در كوه هاي لبنان افراد زيادي را تحت آموزش هاي نظامي قرار مي داد.

بعد از انقلاب من مرتب به ايران مي آمدم و تشكيلات سپاه و تشكيلات نظامي ديگر را مي ديدم كه الحمدالله موفقيت آميز بود.

استفاده از استراتژي عمليات شهادت طلبانه و بعد هم بحث گروگانگيري و عمليات استشهادي از برنامه هاي اصلي تشكيلات مقاومت است، نقش عماد چقدر مؤثر بود؟

دو نكته مهم در عمليات استشهادي وجود داشت: اولاً فتوايي كه علما صادر كردند مثلاً علامه فضل الله فتوايي به درخواست بچه هاي حزب الله صادر كرده بود. از طرف ديگر عماد در فراهم كردن مقدمات براي اين عمليات ها نقش داشت، نه به اين معني كه بگوييم هرچه در لبنان انجام شد، حاصل اقدامات يك فرد بود اما در عمليات هاي بزرگ، آمادگي از لحاظ روحي، فني و هدف انجام گيري عمليات، بسيار نقش داشت. نيروهاي ناتو بعد از چند عمليات استشهادي در لبنان، مجبور به فرار شدند. حتي عمليات هاي استراتژيكي بعد از فشار اسرائيل و بعد عمليات شيخ حره، شكل گرفت كه بسيار مؤثر بود.

در مورد روحيات شخصي و اخلاقيات عماد توضيح بدهيد.

مهمترين مسئله براي عماد، جنگ با اسرائيل به منظور آزادسازي فلسطين بعنوان يك امر مسلم بود. دومين موضوع، روحيه فوق العاده او كه از امريكا و اسرائيل نمي ترسيد كه هرچه آنها تصميم بگيرند و بگويند، درست است بلكه مي گفت من هم حق دارم و بايد مبارزه كنم و اگر باهوش و جدي عمل كنم، حتماً هم به نتيجه خواهم رسيد، نمونه آن هم فرار ناتو از لبنان در نتيجه عمليات استشهادي بود. با اين پيروزي، روحيه مقاومت در او زنده مي شد كه حالا كه ناتو به آن عظمت فرار كرده، پس مي توان با عمليات هاي هوشمندانه هميشه پيروز بود و با ايمان به اين روحيه حرف مي زد.

حتي ايشان يا افراد ديگري از مسئولين در حزب الله يا در ايران بودند كه معتقد بودند مقاومت بايد تا جايي ادامه يپدا كند كه اسرائيلي ها از لبنان فرار كنند.

عماد با توجه به وضعيتي كه اسرائيل از سال 2000 تا 2006 بوجود آورده بود، به اين نتيجه رسيد كه بايد اسلوب جديدي براي مقابله اتخاذ كرد و آن همان چيزي بود كه در 2006 آن را نشان داد. بعد هم راجع به كليات جنگ و اينكه آماده سازي كامل نيروها و تجهيزات را براي مقابله با اسرائيلي ها فراهم آورده بود، با من صحبت كرد و آنجا بود كه من پيروزي حقيقي آنها را به چشم خود ديدم و قلبم مطمئن شد و مرتب هم در زمينه تشكيلات و تعداد نفرات آنها با من مشورت مي كرد و همه كارهايش علمي و از روي فيلم، مستند و تصاوير برنامه ريزي مي شد و مثل افسرهاي با تجربه، فعاليت مي كرد.

از جمله موارد مهم ديگر اين بود كه آنها از همان روز اول در آموزش هاي مقدماتي و بعد از آن، همه چيز را يادداشت مي كردند و تجربه هاي خود را مي نوشتند و به ديگران منتقل مي كردند. اين از جمله موارد مهم بود چون تجربه ها به صورت خصوصي بود و به ديگران منتقل نمي شد اما او چنين كاري كرد و يك مدرسه امنيتي و نظامي تشكيل داد و همه چيز را يادداشت كرده و در اختيار همه قرار مي داد.

در سال 2006 و در جريان جنگ، عماد از كل تجربه جنگ هاي قبلي استفاده كرد و علت پيروزي هم همين بود. روحيه و ايمان، اسلحه، تجربه ثابت حاصل پيروزي جنگ 2006، به طوري كه اسرائيل مدام در پي اين بود كه راز تكنيك آنها را كشف كند.

عماد از تجربه جنگ قبل كه در سال 2000 انجام شده بود، استفاده كرد و گفت بايد همه آب و غذا و موشك هاي مورد نياز در همان منطقه جنگ براي مبارزان فراهم باشد.

اما اسرائيل طي 33 روز كه بمباران نظامي داشت و جنوب لبنان را بمباران كرد، نتوانست موشكها را متوقف كند چون آنها حركت نداشتند و همه آنها آماده زيرزمين به خوبي متمركز شده بودند و با اتاق نصرالله ارتباط داشتند كه ما مثلاً الآن 50 تا موشك مي فرستيم و اصلاً كسي حركت نداشت و نزديك به 250 نفر خبرنگار در لبنان، حتي نتوانستند از يك نفر از افراد حزب الله عكس بگيرند، چون آنها كاملاً متمركز شده و بدون حركت درمنطقه مستقر بودند و يك تاكتيك جديدي بود كه انجام شد و اسرائيل شكست خورد.

مي گويند شهيد عماد زبان فارسي را خوب صحبت مي كرده و با برخي از علما هم ارتباطاتي داشته است.

چيزي كه علماي ايران به خوبي بر آن تأكيد مي كنند، عدالت است. عماد هم معتقد بود هر استراتژي يك هدف دارد و اين در واقع استراتژي واحدي بود كه از سوي علماي ايران با ايشان طي جلسات بيان مي شد كه بايد به اندازه همان هدف حق و عدل رفتار كرد و از آن تجاوز نكرد.

حزب الله نيز كه نتيجه همين هدف است، بايد منظم تر و مرتب تر از هركسي در اين مسير حركت مي كرد و هر روز با روز قبل از نظر هدف و استراتژي فرق مي كرد و سعي داشت هر روز از نظر استراتژي و خط مشي، حركت جديدي را با توجه به شرايط انجام دهد.

چنانچه در حال حاضر هم سخنراني هايي كه توسط سيد حسن نصرالله انجام مي شود، غيرممكن است كه هر روز مثل روز قبل باشد، هم از لحاظ شعار، هم از لحاظ رنگ شعار و هم از لحاظ شكل آن بايد چيز جديدي ايجاد كرد، يعني بايد خلاق باشد و عماد اين روحيه را از نظر نظامي ايجاد كرده بود. حتي يك روز فيلم المرصاد را ديده بود (فيلم مستند راجع به جنگ بين اسرائيل و حزب الله و موساد)، درباره مونتاژ آن فيلم نظرات سازنده اي مي داد، به طوري كه همه تصور مي كردند، او در اين زمينه تحصيلات دانشگاهي دارد. ولي او مي گفت در اثر زياد فيلم نگاه كردن، تجربه زيادي بدست آورده است. درحالي كه خود آنها نمي دانستند اين شخص، عماد است. يعني در آن زمان هم به اين شكل بود. در مورد مسائل امنيتي جنگ هم چنين روحيه اي داشت يعني حتي در مسائل فني هم دخالت مي كرد.

ارتباط تلاش هاي عماد با حضرت امام چگونه بود؟ (با توجه به اينكه مقام معظم رهبري مي فرمودند ايشان فرزند امام خميني است.)

هركس با اخلاص، به خصوص در اوايل انقلاب به امام نزديك مي شد، فقط يك فلسفه از ايشان نمي گرفت بلكه يك روحيه هم مي گرفت. يعني فجر جديد و انقلاب جديدي كه در ايران شد، فقط مال ايران نيست بلكه بايد در همه جا گسترش يابد و اين يك روحيه عظيمي بود كه انتقال آن بسيار در افكار عمومي مؤثر بود او كه از نيروهاي خط مقدم انقلاب در لبنان و فلسطيني بود، سعي داشت چنين اعتقادي را گسترش دهد و با اين روحيه كه از امام گرفته بود، مبارزه مي كرد كه حتماً پيروز مي شود و به نتيجه مي رسد و اين ها حرفهايي بود كه نه روسيه و نه حتي هيچ كشور ديگري جرأت گفتن آن را نداشت.

چطور دستگاه هاي امنيتي دنيا كه بسيار پيشرفته بودند، نتوانستند تصوير روشني از عماد مغنيه داشته باشند. آيا اين مسئله از اين ناشي مي شد كه نبوغ خاصي داشت يا عكسي از او در اين زمان منتشر نشده بود و شناخته شده نبود؟

يكي از دلايل اين امر همان بود كه ذكر كرديد كه عكسي از ايشان منتشر نشده بود. حتي افراد حزب الله نيز اسم ايشان را نمي دانستند چون ايشان رانديده بودند.

دوم آنكه از ابزار اطلاعاتي استفاده مي كرد. سوم آنكه هركسي نمي تواند وارد تشكيلات حزب الله لبنان و سيستم آنها شود و شرايط خاصي مي خواهد و از بين 10 نفر آنها به انتخاب خود، 5 نفر را انتخاب مي كنند و اين يك سيستم عقيدتي و امنيتي خاصي بود و مهمتر از همه آنها نيز اعتماد به خدا بود كه اين روحيه از استخاره و توسل به خدا بسيار استفاده مي كرد.

در سال هاي اخير، هم پيروزي 2000 و هم پيروزي 2006 (به گفته سيد حسن نصرالله قاعد الانتصارين) ناشي از تاكتيكهاي جديدي بود كه به كار گرفت و حدود 6 ماه پس از پيروزي 2006 بود كه مجدداً روش ها و تاكتيك هايي جديد بكار برد و ظرف 6 ماه پس از اين پيروزي بود كه به سرعت تشكيلات نظامي و امنيتي جديدي را تشكيل داد و قوي تر و آماده تر از قبل شكل داد و روابط گسترده تري را در سطح جهان توسعه داد.

مسائل سوريه، عراق، لبنان و فلسطين هركدام در نوع خود مهم هستند و هركدام از آنها را به طور دقيقي روابطشان زياد شده و مسائل امنيتي به آن شكل رعايت نمي شد و در اين زمان قوي تر اجرا شد. اينكه از نظر امنيتي و سياسي با افراد و تشكيلاتي ارتباط داشته باشي و مجبور باشي كه بخاطر اين مسائل امنيتي با افراد خاصي رابطه داشته باشي و اين در زمان قبل بود كه نقطه ضعفي بود كه از لحاظ سياسي با افراد و تشكيلات خاصي رابطه داشته باشي. در زمان او پرونده ارتباط با خارج لبنان به طور گسترده اي باز شد.

او معتقد بود كه بايد يك روحيه و استراتژي واحدي در منطقه منتقل مي كرد كه همه با هم (يك نفر در لبنان، يك نفر در عراق) از نظر فكري، هم نظر و هم فكر باشند تا بتوانند مبارزات خود را به نتيجه مطلوبي برسانند. او سعي داشت چنين روحيه مقاومت طلبي را ايجاد كند. چون خود اسرائيلي ها و صهيونيست ها و امريكايي ها هم سعي داشتند بصورت يك شبكه فعاليت هاي خود را انجام دهند و او هم قصد انجام چنين كاري را داشت كه فعاليت هايش بصورت شبكه اي و گسترده انجام شود تا جواب آنها داده شود و يك نفر بايد استراتژي و روحيه را منتقل كند تا بقيه هم كار خود را در همان سطح انجام دهند و آن روحيه را بگيرند. اما مسائل استراتژيكي و اقدامات لازم خيلي مهم است.

اهميت روابط با كشورهاي ديگر از اول وجود داشت، ليكن بعد از سال 2006، اين روحيه ارتباط با كشورهاي ديگر گسترش بيشتري يافت و به اين مرحله رسيد كه الآن وقت آن است كه علاوه بر لبنان، كشورهاي ديگر هم در اين زمينه وارد شوند و از اين تجربيات استفاده كنند.

علل ترور عماد از نظر شما چه بود؟

دشمن، تنها اسرائيل يا امريكا نيست. متأسفانه برخي از كشورهاي عربي هم هستند كه دست به دست اسرائيل و امريكا كار مي كنند. اينها بعد از جنگ 2006، ترس بيشتري نسبت به ما پيدا كردند چرا كه لطمه بزرگي به آنها وارد شده بود و آنها تشكيلاتي با هم كار مي كردند. (اطلاعات كشورهايي مثل اردن و عربستان سعودي با كشورهاي امريكا همكاري دارند) و اينها رهبران حزب الله را هدف خود قرار دادند و عماد جزء اولويت هاي آنها قرار گرفت و اين ترور، در نتيجه تصميمي بود كه در اتاق سياه انجام شد كه هم امريكا و هم اسرائيل و هم كشورهاي عربي در آن دست داشتند. الآن تحقيقاتي كه در سوريه شد اين مطلب را ثابت كرد كه امريكا و اسرائيل و 2 كشور عربي دست داشتند و تحقيقات هنوز هم ادامه دارد. در واقع چهار كشور با همكاري هم و تشكيلاتي كه داشتند، توانستند به يك نفر حمله كنند.

آخرين بار بعد از جنگ 2006 بود كه من ايشان را ديدم كه گفت بايد فوراً تشكيلات عوض شود و از تجربه هاي جديد استفاده شود و روال جديدي در پيش گرفته شود. بعد هم ازدوستان ايشان شنيدم كه در همان مدت 6 ماه توانسته بود تغييرات لازم را در تمام زمينه ها انجام دهد.

اين اقدام بسيار مهمي بود چون تمام ساختمانها در بيروت از بين رفته بود و اينكه در مدت 6 ماه، تشكيلاتي قوي تر و آماده تر از قبل سازماندهي شود، اقدام بسيار اساسي بود چرا كه همه آنها دفاتر اطلاعاتي و تشكيلاتي مي خواهد و قدرت آنها هنوز هم قابل مقايسه با قدرت اسرائيل نيست و با وجود كمكهاي فراواني كه امريكا به اسرائيل كرده هنوز خود آنها اذعان دارند كه داراي چنين قدرتي كه لبنان به دست آورده نيستند.

تعبيري كه سيد حسن نصرالله در مورد شهيد عماد مغنيه داشت و تقسيم بندي كه انجام داد، در دوره اول تشكيل حزب الله و در دوره دوم شهادت سيد عباس موسوي و پيروزي 2000، يعني مي گفت بعد از هر شهادتي، يك پيروزي داشتيم و بعد از شهادت عماد هم كه گفت مي توانيم اين شهادت را بعنوان نابودي اسرائيل درنظر بگيريم. آيا اين تحليل سيد حسن، تحليل استراتژيكي و براساس واقعيت بود؟

اين تحليل صد در صد واقعيت بوده چرا كه خود اسرائيل هم به آن اعتراف كرده است. من در يك گزارش از اسرائيل خواندم كه مي گفت اگر يك شكست ديگر از نوع شكست 2006 به آنها وارد شود، ديگر آينده اي براي آنها وجود نخواهد داشت. حزب الله الآن قدرتي 4 تا 5 برابر بيشتر از گذشته دارد و امكانات موشك و نيرو و تعداد آنها قوي تر است و اين دليل است كه اگر جنگ جديدي آغاز شود، حتماً اسرائيل نابود خواهد شد و خود اسرائيل هم به اين مسئله اعتراف كرده است. در واقع حيثيت كشور اسرائيل نظامي است و به محض آنكه اسرائيل و ارتش آن نابود شود، آن كشور هم بطور كلي نابود خواهد شد و روحيه جنگجويي ندارد.

كسي هم كه الآن بجاي عماد كار مي كند، از نظر وحيه و استراتژي مثل عماد است و خود عماد هم چنين اعتقادي داشت كه تجربيات منتقل شود و در واقع چند عماد سركار است و اگر رهبري مي رود، رهبري ديگر سر كار مي آيد.

ارتباط سيد حسن نصرالله با عماد چگونه بود؟

من اولين بار بعد از بازگشت از فرانسه در سال 90(در ماه رمضان)، به لبنان رفتم و يك افطاريه اي عماد براي من ترتيب داده بود كه افراد بزرگ در آن دعوت شده بودند، يكي از آنها هم سيد حسن بود و از آنجا بود كه فهميدم روابط آنها بسيار نزديك است و من در آنجا با او آشنايي پيدا كردم. حتي در جريان انتخاب سيد حسن هم براي رهبري حزب الله، نظر عماد راجع به ايشان مثبت بود.

خاورميانه و منطقه قبل از جنگ 33 روزه و بعد از جنگ 33 روزه چه تفاوتي كرد و تأثيرات جنگ 33 روزه از نظر استراتژيكي چه بود؟

حتي نيروهاي مقاوت در فلسطين و عراق الآن سعي دارند از نظر روحيه تشكيلاتي مثل حزب الله لبنان شوند و روحيه اي همچون عماد پيدا كنند و اين چيزي است كه تا قبل از جنگ 33 روزه پر رنگ نبود.

از لحاظ استراتژيكي هم بايد گفت اسرائيل و امريكا بعد از آنكه شكست هايي در منطقه متحمل شدند، به اين نتيجه رسيدند كه خود وارد منطقه شوند و براي دستيابي به نفت و منافع ديگر، وارد عمل شوند و در منطقه فعاليت كنند و اين يك نقطه ضعف براي اسرائيل بود كه امريكا چون ديد اسرائيل توان اين كار را ندارد، خود وارد عمل شد. اما امريكا در عراق نتوانست موفق شود و الآن قدرت متزلزلي دارد.

يعني هم قدرت امريكا براي كنترل منطقه و هم قدرت اسرائيل براي كنترل منطقه ضعيف شد و اين دو ضعف نشان مي دهد كه منطقه در حال تحول است و بخاطر نقشه و مسائل نظامي و استراتژيكي قبلاً اين دو كشور نقش اساسي داشتند ولي الآن قدرت آنها روبه ضعف نهاده بود و نقشه سياسي آنها در منطقه نتيجه نداد. تحولات سياسي در منطقه و جهان در نتيجه جنگهاست.

(جنگ جهاني اول نتيجه شورايي و كشورهايي جديد وارد شدند و در جنگ جهانين دوم هم به همين صورت كه قدرت هايي حديد روي كار آمد) بعد از فروپاشي شوروي، كشورها و قدرت هاي جديدي روي كار آمده است ضعيف شدن آن هم به دليل امريكا بود.

نظرات كاربران:
 شنبه 2 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن