تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس سه خصلت داشته باشد، دنيا و آخرتش سالم مى‏ماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1849942259




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت و گو با لي لي افشار گيتاريست ايراني: دنياي موسيقي بي انتهاست


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: گفت و گو با لي لي افشار گيتاريست ايراني: دنياي موسيقي بي انتهاست
خبر لغو كنسرت لي لي افشار، گيتاريست برجسته ايراني در كرمان هم چون ديگر اخبار اين چنيني خيلي زود به همه جاي كشور رسيد. بهانه اين خبر باعث شد به گفت وگو با او بنشينيم. لي لي افشار كه كنسرت هاي مختلفي تاكنون در تهران برگزار كرده، در سال 1338 در تهران متولد شد و نواختن گيتار را از 10 سالگي آغاز كرد. پس از آن در سال 1356 به آمريكا رفت و ليسانس خود را از كنسرواتوار بوستون و فوق ليسانس خود را در نوازندگي گيتار از كنسرواتوار نيوانگلند دريافت كرد. در سال 1365 او يكي از 12 گيتاريستي بود كه براي نواختن در كلاس هاي پيشرفته «مائستروسگوويا» در دانشگاه كاليفرنياي جنوبي انتخاب شد. لي لي افشار كرسي پروفسوري خود را از دانشگاه ممفيس در سال 1998 به دست آورد و هم اكنون 18 سال است كه دوره ليسانس، فوق ليسانس و دكتراي نوازندگي گيتار در دانشگاه ممفيس را اداره مي كند. او در سال 2000 جايزه استاد برجسته دانشگاه ممفيس را به دست آورد. خانم افشار سالانه حداقل يك سفر به ايران دارد و كلاس هايي براي علاقه مندان به نواختن گيتار برگزار مي كند. لي لي افشار با اجراي كنسرت هاي موسيقي در كشورهاي مختلف جهان از جمله: فرانسه، دانمارك، ايتاليا، آمريكا، انگلستان، ايرلند، كانادا، استراليا، ايران و ... توانسته خود را به عنوان يك چهره سرشناس موسيقي و يك نوازنده بين المللي معرفي كند. لي لي افشار درحال حاضر ساكن آمريكاست و در دانشگاه ممفيس به تدريس هنر موسيقي مي پردازد.
اول از خودتان بگوييد. چه طور شد كه رفتيد دنبال گيتار؟ يعني زمينه اي كه باعث شد اين فعاليت را شروع كنيد چه بود؟
من از بچگي عاشق گيتار كلاسيك شدم و البته صداي آن و تصميم گرفتم تمام زندگيم را صرف اين ساز كنم. من تحصيلاتم را در اين رشته ادامه دادم و دكتراي گيتار را از آمريكا گرفتم.
اشاره كرديد به تحصيلات آكادميك، به نظر خودتان اگر كار تجربي نوازندگي را با تحصيلات تئوريك همراه نمي كرديد، اين قدر پيشرفت حاصل مي شد؟ منظورم اين است كه درجه علمي را چقدر در پيشرفت، يادگيري و در آخر جهاني شدن دخيل مي دانيد؟
خيلي مهم است. براي اين كه در موسيقي هيچ وقت همه چيز را نمي شود ياد گرفت چراكه دنياي موسيقي بي انتهاست. ولي در تحصيلات آكادميك اگر شرايط براي اخذ درجه دكترا فراهم باشد، و شما خواهان تخصصي كار كردن هستيد بايد اين مدرك را بگيريد. اين روزها هركسي هر كاري را كه انجام مي دهد واقعا بايد تخصصي باشد. در موسيقي هم حرفه اي بودن، تخصص داشتن است. من هم در دانشگاه تمام واحدهاي درسي ام در ارتباط با گيتار كلاسيك بوده است كه تخصص و حرفه اي من محسوب مي شود.
صداي ساز كدام نوازنده بود كه روي شما تاثير زيادي گذاشت؟ يادتان هست؟!
بله. ممكن نيست فراموش كنم Segovia Anbres. كه از اسپانيا آمده بود و پدربزرگ گيتار كلاسيك نام گرفته است.
من يادم مي آيد آقايSegovia جايي در سال 1986 گفته كه «ليلي افشار» قرار است يكي از شاهكارهاي موسيقي در زمينه گيتار كلاسيك باشد. مي خواهم بدانم آن موقع مردم، نوازنده هاي مطرح و حتي خودتان اين سخن را باور داشتيد؟
بله Segovia بيخود از كسي تعريف نمي كرد، لزومي نداشت اين كار را بكند. او آن زمان 94 سالش بود و مدت زمان زيادي در اين عرصه حضور داشت و نوازندگان زيادي را هم تعليم داده بود. حرفي كه او مي زد، امضايي كه مي كرد، و هر نتي كه با گيتارش مي نواخت ارزشمند بود. وقتي كه او باسخنانش از من تقدير كرد، هيچ كس شك نكرد. من خودم هم زماني كه پا در اين عرصه گذاشتم عقيده داشتم كه به سطح بالايي مي رسم و هميشه هم اين اعتماد به نفس را داشتم. حتماSegovia هم اين خصيصه را در من ديده بود كه اين حرف را زد!
خاطرتان هست Segovia بعد از نواختن چه قطعه اي احساس خودش را در مورد شما صادقانه بيان كرد؟
بله; من همه قطعاتم را خوب يادم هست. به مدت 10 روز تعداد 12 نوازنده از سراسر دنيا براي يك كلاس، انتخاب شده بودند تا براي Segovia بنوازند و ما هر كدام 4 تا درس در طي اين 10 روز از ايشان مي گرفتيم. من چند قطعه نواختم مثلاSevia: اثرzAldani Isac كه قطعه اي اسپانيولي بود. در حين اجراي همين قطعه بودم كه وسط قطعه كار مرا متوقف كرد و گفت : «شما از كجا مي آييد؟ كجايي هستيد؟!» و من گفتم «ايراني». گفت: «پيداست كه خون ايراني در رگا نت جريان دارد.» خب او اين طوري از من تعريف كرد، او خيلي شاعرانه حرف مي زد. نمي گفت مثلا «كارت خوب است»، او به سبك خودش از من تعريف كرد و همين براي من بسيار لذت بخش بود.
و استادان شما؟ چه در ايران، چه در آمريكا.
در ايران كه با آقاي داريوش افراسيابي گيتار را شروع كردم، در هنرستان موسيقي و وقتي به آمريكا رفتم 2 معلم اصلي داشتم. يكي آقاي هولدمن در دانشگاه ايالتي فلوريدا بود، كه تكنيسين خوبي بود و ديگري اسكار گيليا كه ايتاليايي بود و من ايشان را دور و بر دنيا دنبال مي كردم. از خود ايتاليا گرفته تا كانادا و آمريكا چون درس دادن و نحوه تدريس ايشان با سايرين خيلي فرق داشت اوهم شاگرد Segovia بودند و به همين دليل خيلي به موزيكاليته اهميت مي داد. من فرصت يافتم تا از مخلوط كار دو معلمم در نواختن و تدريس استفاده بكنم.
يعني تكنيك و حس؟
بله دقيقا; و من الان هم به شاگردانم هر دو را درس مي دهم و هر دو براي من خيلي مهم و حياتي اند.
زماني كه از ايران رفتيد در نواختن گيتار چه قدر پيشرفت كرده بوديد ؟يعني مي خواهم بدانم آموزش تكنيك ايراني در ساز گيتار چه قدر پيشرفته و بالا بود و توانست شمارا در آنجا مطرح كند؟
بله; من به اندازه كافي خوب گيتار مي زدم كه در كنسرواتوار بوستون قبول بشوم و اين افتخار بزرگي بود. اما مشكل اين جا بود كه به من گفته شد بايد بيشتر تمرين كنم و من از آن روز به بعد روزي 10 ساعت تمرين داشتم. كار سختي بود اما در تمام اين مدت همچنان با علاقه كار مي كردم و اشتياقم را از دست ندادم.
انگيزه اصلي و كشش ذهني شما براي گيتاريست شدن و رفتن به سوي گيتار چه بود؟
دو اتفاق در كودكي من افتاد كه مرا عاشق موسيقي و البته گيتار كلاسيك كرد: اولين اتفاق مربوط به وقتي مي شود كه يك روز به تئاتر شهر رفتم و يك خانم ويولونيست با يك لباس سبز را روي صحنه ديدم كه سلو مي زد. من آنجا خودم را جاي آن زن مي ديدم كه دارم براي يك جمع اجرا مي كنم. تمام وجودم را اشتياق پر كرده بود. اتفاق دوم مشاهده آموزش دختر عمه ام كه يك روز داشت درس گيتار مي گرفت و من به ديدنش رفتم و ديدم هر چيزي كه معلم به او مي گفت نمي توانست انجام بدهد، من مي خواستم همان لحظه گيتار را از دستش بگيرم و خودم بزنم. اين موضوع را به پدرم گفتم و فرداي آن روز همان گيتار را براي من خريد و همين اتفاقات ساده شد شروع كار من. اين انگيزه و شوق كه آن موقع داشتم هنوز هم ادامه دارد، اصلا اگرگيتار هميشه با من نباشد فكر مي كنم چيزي كم دارم.
گيتاري كه الان با آن مي نوازيد ساز منحصر به فرديست; چند سال است كه آن را داريد؟
قريب به بيست سالش است. چوب و وسايل اين ساز را خودم انتخاب كردم و از يك آقاي آمريكايي ماهر خواستم كه آن را بسازد. اين گيتار حالا ديگر جزئي از وجود من است. با آن خيلي خاطره دارم.
اصولا به كار زنده و صحنه بيش تر مايليد يا ضبط؟
مطمئنا كار روي صحنه. بيشتر حس و حال نوازندگي من از انرژي مثبتي است كه مخاطبان و مردم به من منتقل مي كنند. انگار روي صحنه من نت ها را زنده مي كنم و به آنها جان مي بخشم. خلاقيت نوازنده روي صحنه به بالاترين حد ممكن مي رسد. من حتي در كنسرت هايي كه چند روز پشت سر هم داير است، هر اجرا با اجراي قبلي ام متفاوت است و هيچ روزي را تكراري نمي نوازم. براي من هيچ چيز را نمي توان در صحنه اجرا مخفي كرد. من روي صحنه بسيار احساس زنده بودن مي كنم. بنظر من صحنه جايي است كه مي توان در آن تمام تجربيات و احساساتم را با ديگران قسمت كنم. علت آن هم اين است كه هر روز احساس متفاوتي با روز پيش دارم و همين عوامل همواره باعث تازگي اجراهايم مي شود. هيچ چيز براي من مثل انرژي و هيجان روي صحنه نيست!
اما در استوديو بجز مهندس ضبط و چند ميكروفون چيزي نيست. انرژي اي در كار نيست. فشار و تعهدي وجود ندارد. همين فشار احساسي روي صحنه است كه از كار شما يك شاهكار عجيب مي سازد. ولي فرقش اين است كه اگر بخواهيم اثري را ماندگار كنيم ضبط كردن آنقدر ها هم بد نيست!
در زمينه آهنگ سازي هم دستي داريد يا فقط نوازندگي مي كنيد.
من آهنگ سازي را هم دوست دارم، اما فعلا فقط موفق به كار تنظيم شده ام. مثلا من ترانه هاي ايراني را براي گيتار تنظيم كردم كه البته در آن كمي آهنگسازي هم هست.
به نظر شما نوازنده چه قدر حق ورود به عرصه تفكر آهنگساز دارد؟
به طور كامل ا ولين وظيفه نوازنده اين است كه تفكر و خواست آهنگساز را دريابد و در مرحله بعد علاوه بر برآورده كردن خواسته آهنگساز بايد بتواند چند گام هم فراتر از او بردارد. فرض كنيد نوازنده مي خواهد قطعه اي را اجرا كند، اينكه فقط بداند اين قطعه به توصيف چه چيز مي پردازد و بعد از آن نت را مقابل خود بگذارد و نوازندگي را شروع كند، كافي نيست. نوازنده بايد بتواند تصاوير موسيقي نوشته شده را ببيند و در مقابل چيزي كه آهنگساز نوشته، دست به كشف و شهود بزند.
ما در سي دي هاي شما پنج تراك موسيقي محلي ايراني را شنيده ايم. در اين مورد توضيح دهيد.
بله من اين كار را كرده ام چون بسيار علاقه مند بوده و هستم كه در كارهايم موسيقي محلي و اصيل ايراني را دخيل كنم. اين نوع موسيقي بسيار غني و محكم است و تنوع آن در شهرهاي ايران بسيار زياد است. اين موسيقي علي رغم استقبال مردم در غرب بسيار مهجور مانده است; من چند مورد از اين نوع موسيقي را تنظيم كرده ام مثلا: آهنگ «درنه جان» را با گيتار تك تنظيم كردم. بدون آواز خواندن هم هارموني اش را مي زنم و هم ملودي اش را.
به نظر شما مي شود ما نواهاي موسيقي ايراني را با گيتار كلاسيك اجرا كنيم؟ اين كار نياز به چه تكنيك هايي دارد؟ مثلا ربع پرده هايي كه در تار و سه تار داريم در گيتار هم مي شود داشت؟
ما دو نوع موسيقي در ايران داريم، يكي موسيقي محلي است كه ربع پرده در آن نيست. موسيقي محلي مثل همان موسيقي غربي است و مي شود راحت آن را با گيتار نواخت. اما موسيقي سنتي ايراني را هم داريم كه داراي دستگاه است، كه اين نوع موسيقي ربع پرده دارد. مثلا من يكي دو تا قطعه در دستگاه نوا مي زنم ، در اين قطعات مجبور شدم به گيتارم ربع پرده اضافه كنم.
فكر مي كنيد مي توانيد گيتاري را منحصرا و براي اولين بار با اين ربع پرده ها به نام خودتان ثبت كنيد يا كسي قبلا اين كار را كرده است؟
فقط يك نفر را مي شناسم به نام فرد او اين كار را كرده اما نه براي اين كه موسيقي ايراني بزند. اوچند تا دسته مختلف دارد و به دسته هاي گيتارش ربع پرده اضافه كرده است كه به نوبت آنها را به كار مي گيرد. اما من نمي خواهم اين كار را بكنم، من مي خواهم گيتار همان گيتار كلاسيك باقي بماند و در ضمن مهارت خودم را هم داشته باشم. من نمي خواهم اصالت گيتار كلاسيك از بين برود، اما دوست دارم هر وقت كه مي خواهم بتوانم با آن ايراني بزنم، آن وقت تفاوت ها معلوم مي شود. فرد حالا فقط گيتار مدرن مي زند اما، من هنوز هم مي توانم روي گيتار خودم باخ بزنم، اسپانيولي بزنم، در ضمن ايراني هم به خاطر ربع پرده ها امكان دارد.
با توجه به اينكه هميشه شنيده ام سازهاي زهي ايراني مورد توجه گيتاريست ها و كلاسيك كار هاي غربي بوده است مي خواهم بپرسم براي ساز هاي كوبه اي هم جايگاهي هست؟ چقدر مي شود سازهايي مثل دف، تنبك و ... را دخالت داد؟
من معتقد به نوآوري و زيبايي هاي تجربه نشده هستم. تنوع زياد موسيقي در ايران باعث مي شود نتوانم در اين مدت كمي كه در ايران هستم تمام قابليت هاي آن را در يابم و امتحان كنم. من اگر مدت زيادتري را در ايران زندگي كنم به خاطر علاقه خودم به اين نوع سازها مي توانم با موزيسين هاي كوبه اي و دف زن ها ارتباط خوبي برقرار كنم. هر بار كه به ايران مي آيم سعي مي كنم بهتر و بيش تر به اين فكر جامه ي عمل بپوشانم. اتفاقا اين كار يك بار در آمريكا با يك خانم دف زن آمريكايي به صورت بداهه انجام شد و تجربه بسيار شيريني بود.
در مورد علاقه شما به نسل جوانتر نوازنده هاي ايراني: تا حالا چه كساني مورد قبول شما بوده اند؟ جايي گفته بوديد محسن نامجو، به خاطر سبك جديد او يا اين كه صرفا نوازنده خوبي است؟
من از نوآوري خوشم مي آيد، من در همان حدي كه در سيدي هايشان شنيده ام، فهميده ام كه ايشان تار و گيتار و سه تار را قاطي مي كنند و در آن بلوز هست، راك هست، سنتي هست و ... چيزهاي مختلف و در نتيجه نوآوري. البته اين ها بايد جهت مثبت خودش را داشته باشد من هم سعي دارم به همين سو بروم. من از ايده هاي جديد خوشم مي آيد واز كساني كه به جلو مي روند.
خود شما تا به حال تار يا سه تار را امتحان كرده ايد؟
تار نه. اما به خاطر علاقه زياد به سه تار آن را روي صحنه برده ام.
چرا آهنگسازها و نوازندگان بزرگ كه هر كدامشان يك چيز نو ارائه كردند، ابتدا با مخالفت روبه رو شد؟
مثل اين كه طبيعت بشر است كه از هر چيز جديدي اول انتقاد بكند و بعد آن را قبول كند. هر چيز جديد و نويي كه به مردم ارائه شود اول با جبهه گيري مواجه است، مثل يك غذاي جديد. اين دليل بر بد بودن آن نيست فقط بايد ذائقه مردم عادت كند. اما با وجود اين مشكل هم يك نوازنده و يك آهنگساز بايد فكرش باز باشد تا پيشرفت كند. نبايد درگير مخالفت ها بشود و از نوآوري باز بماند.
در مستر كلاس هايي كه شما هر از گاهي در ايران برگزار مي كنيد سطح نوازنده هاي جوان را چه طور ارزيابي كرديد؟ شخصا علاقه دارم بدانم زن هاي نوازنده در چه سطحي از پيشرفت هستند، آيا بايد مثل شما ادامه اين راه را در جاي ديگري دنبال كنند؟
به نظر من خانم ها هم مثل آقايان مي نوازند و گاهي هم بهتر. اين جا كار چند خانم را شنيدم كه خيلي عالي بود. شايد خانم ها حس قوي تري دارند و شايد ديسيپلين آنها براي تمرين بهتر باشد. در مورد ادامه يادگيري هم اعتقاد ندارم كه حتما جاي خاصي از دنيا بايد راهت را دنبال كني، موضوع اين است كه بايد از هر كسي كه مي توانيم ياد بگيريم. به نظر من بايد از موزيسين هاي مختلف درس گرفت. نه تنها در ساز تخصصي خود بلكه در هر زمينه مرتبط با موسيقي. زياد كنسرت رفتن در اين زمينه گام موثري است. در ايران تنوع موسيقي زيادتر است.
اصول تمرين هاي شما چيست؟ اگر در به اصطلاح «در آوردن» يك قطعه به مشكلي بر بخوريد، چه مي كنيد؟
من يادم مي آيد كه هميشه دلم مي خواست قطعه هاي مشكل تر را بنوازم. اما اگر اصلا از پس آنها بر نمي آمدم به زور نمي زدم و مي گذاشتم براي زماني كه آمادگي بيشتري به دست آوردم. اما در ضمن معتقدم قطعات بايد در آن حد سخت باشند كه نوازنده چيز جديدي ياد بگيرد. اصول براي من در تمرين كردن يك قطعه كه تا به حال نواخته نشده شامل: جز» به جز و خط به خط خواندن، مرور كردن، ضبط كردن و چندين بار شنيدن آن است. هر قطعه براي من يك پروژه است كه من بايد برنده آن باشم. نكته مهم در تمرين هاي آخر من آوازي خواندن نت هاست. اگر غير از اين باشد كار تكه تكه و ماشيني مي شود بايد اثر ملوديك را با آواز خواند كه بتوان تمپو و سرعت را دريافت و همچنين فراز و فرود قطعه را پيدا كرد. ما هميشه دنبال اين هستيم كه آواز را تقليد كنيم و درست در اين موقع است كه آدم انگشت هايش را فراموش مي كند.
مي خواهم در مورد نقاشي صحبت كنيم. آيا دومين هنر مورد علاقه شما نقاشي است؟ با توجه به اينكه تز دكتري شما رابطه بين موسيقي و نقاشي بود، مي خواهم بدانم رابطه اين دو هنر را چقدر مي دانيد؟
بله من خيلي به نقاشي علاقه داشتم و دارم. قبل از گيتار من رنگ روغن كار مي كردم، اما پدرم اصرار داشت كه من گيتار را به صورت حرفه اي دنبال كنم و وقت بيشتري را صرف آن كنم. فكر مي كنم درست مي گفت. چون من در نقاشي بايد حتما الهام مي گرفتم كه ممكن بود چند ماه مي گذشت و من نقاشي نمي كردم. اما در گيتار من همواره در حال الهام گرفتن هستم. به هر حال به نظر من اين دو هنر بسيار به هم نزديك اند. براي تز هم من روي 24اثر از آثار «گويا» نقاش و «تدسكه » آهنگساز و ارتباط آثار آنها تحقيق كردم.
برنامه هاي آتي شما چيست؟
الان دارم روي يك سي دي جديد كار مي كنم كه يك قطعه جديد از آقاي رضا واليز در آن هست كه در دستگاه بيات ترك نوشته شده و لازم است كه من باز هم به دسته گيتارم پرده اضافه كنم.
اين كار با تصنيف است يا سلو؟
نه فقط سلو است.
در ايران ضبط مي شود؟
هنوز به مرحله ضبط كردن نرسيده است. اول بايد طريقه انگشت گذاري ها يم را مشخص كنم و سپس نت ها چاپ شوند. هنوز در مورد مكان ضبط تصميمي گرفته نشده است اما حتما در هر دو كشور توزيع خواهد شد.
در اين مدتي كه در ايران هستيد كنسرتي داريد؟
بله، در تالار رودكي تهران كنسرت دارم. اما در شهرستان ها نه. اما خوشحال هستم كه چند روزي در يكي از قوي ترين شهرستان هاي ايران از نظر فرهنگ و هنر هستم و توانستم با تشكيل چند كلاس چيزهايي را به هنرمندان اين شهر يادآوري كنم.
شما امروز كار چند هنرجوي كرماني را ديديد. نظرتان در مورد كار آنها با توجه به امكانات شهرستان ها چيست؟
خيلي راضي بودم از بچه ها و طرز نواختن آنها .خيلي خوب به آنها ياد داده شده است. نكته خيلي مهمي اين است كه چيز غلط و اشتباهي به آنها آموخته نشده و با تمرين بيشتر بهتر هم مي شوند.
مشكل اينجاست كه گاهي وقتها كه با فارغ التحصيلان گيتار در ايران ملاقات مي كنم متوجه مي شوم مقدمات كار به آنها آموزش داده نشده است. اين دسته از هنرجويان از يك سو مي توانند قطعات دشوار را اجرا كنند، اما از سوي ديگر فقدان درك و تفسير در صداي سازشان قابل تشخيص است. گاهي نوازندگان دركي از كاري كه مي كنند، ندارند.
 جمعه 1 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن