واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نگاهي به آثار سه گانه عباس كيارستمي
اكنون نام كيارستمي جزء 10 سينماگر بزرگ معاصر جهان، ثبت شده است. او در دهه 90 ميلادي به عنوان برجستهترين فيلم ساز شناخته شد و در بين 10 اثر منتخب برتر سينماي جهان، 4 فيلم از كيارستمي حضور داشت. او تاكنون حدود 100 جايزه (از جمله چندين جايزه يك عمر دستاوردهاي هنري) از جشنوارههاي معتبر جهاني دريافت كرده، رياست داوري بسياري از فستيوالها را بر عهده داشته و چندين نشان فرهنگي، دكتراي افتخاري و نوبل هنري به او اهدا شده است.
اكنون موفقيتهاي جهاني و قابل تحسين سينماي ايران بسيار مديون كيارستمي است. او بنيـــانگذار حركتي جديد بود براي گسترش مرزهاي سينما و فرهنگ ايران. فيلمسازان غـــرور برانگيز ايراني در عرصههاي جهاني، همانند جعفرپنـــاهي، بهمن قبادي، حسن يكتــا پناه (هر سه زماني از دستياران كيارستمي بـــودهاند)، مرضيه مشكيني، محسن و سميـــــرا مخملباف، مجيدمجيدي، رضا ميركريمي و... ناخودآگاه يا خـــودآگاه بسيار تحت تـــاثير سبـــك كيارستمي بودهاند و سينــــمايي آفريدهاند كه در زبان، ساختار و فضـــاسازي مانند سينماي مستند هستند. اكنـــون آثار هنري سينماي ايران، باعث ارتقاء كيفي سطح جشنوارههاي جهاني شده است.
ميزان تاثيرگذاري كيارستمي از جغرافياي اين مرز و بوم خارج شده و بسياري از مخاطبان، منتقدان و فيلم سازان قدر در 4 گوشه جهـــان از جمله آكيرا كــوروساوا ژان لوكگدار زبان به ستايش او گشودهاند و مارتين اسكورسيزي، ديويد لينج، ناني مورتي و... در آثار خود به وضـــوح تحت تاثير سينماي او قرار گرفتهاند.
استقبال بينظير تماشاگران خارجي از فيلمهاي ايراني حيرتآور است. سينماي آمريكا و اروپا با سابقه بسيار ديرينه در عالم فيلمسازي، در حال عقب رفتن هستند و تنها عناصر (نا) زيبايي شناسي (!) در آنان، هراس، خشونت و سكس ميباشد. گويي تماشاگر غرب هم از ابتذال بيش از حد موجود در فيلمها خسته شده و خواهان تماشاي معنويت در سينماست.
كيارستمي ميگويد: «از آن چه هاليوود ميگذرد، بيزارم؛ تاثيرات زيانبار سينماي آمريكا به مراتب كشندهتر از نيروي نظامي آمريكاست. زيرا بر انبوه تمــاشاگران نوعي تسليم شدن فكري را تحميل ميكند كه اكنون توسط 90 درصد از سينماروهاي جهان پذيرفته شده است... هنر عميقتر و پاكتر از آن است كه به سياست آلوده شود...»
كيارستمي در كنار حرفه فيلم سازياش، از طريق نقاشي، شعر، عكاسي و تئاتر نيز به كشف اسرار هستي پرداخته است.
او در تابســـتان سال 2003 (1382) در شهر رم نمايش 4 ساعته تعزيه را روي صحنه برد. تعزيه سنتي بزرگ و كهن راجع به واقعه كربلا، و قسمتي از تاريخ، فرهنگ و هنر ايران است. كيارستمي نقش موثري در معرفي تعزيه به عنوان يكي از روشهاي نمايشي قديمي و كهنترين شيوه تئاتر در ايران داشته است.
عباس كيارستمي داراي كليد افتخاري 70 شهر در جهان است؛ اما همواره معتقد است سرزميني را كه در آن، تمايل به آفرينش آثار هنري پيدا كرده، هرگز نبايد ترك گفت. او ميگويد: «من در محيط ايران رشد كردهام و فيلمهايم به اين دليل موفق بودهاند كه آنها را در ايران ساختهام».
ايران كشوري است با ســـابقه تاريــخي كهــن ده هزار ساله كه داراي ادبيــات، فرهنگ، هنر، عرفان و حكمتي بينظير ميباشد. سرزميــــن ما داراي هنـــرمندان و فرهيختـــگان برجستهاي است كه ميتوانند از طريق هنر هفتم كه تلفيقي از همه هنرهاست، به مردم دنيا درس حكمت و اخلاقيت بدهند. زيرا ما در عصري زندگي ميكنيم كه فرهنگ ما، فرهنــگي آفل و سطحي و دانش ما خطرآفرين شده است. ما با اسلحه دانش كه بشر را مست خود كرده است، نابود ميشويم و بدون حكمت نجات نخواهيم يافت.
«طعم گيلاس»، فيلمي است سرشار از حكمت درباره زندگي، عشق، مرگ و ولادت مجدد.
پنجشنبه 31 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]