تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):در پاسخ به كسى كه عرض كرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه كم به جا مى آورم اما ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803738080




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با دو راهی زندگی ام چه کنم؟؟ : مشکلات بزرگ در عین حال کوچک


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام،
مشکل من نمی دانم یا آنقدر بزرگ است که من توان رویاروئی با آن را ندارم یا واقعا خیلی کوچک و پیش پا افتاده است به هرحال هرچه که هست من را دو سال است که درگیر خودش کرده . به هرحال دلم میخواد کمی از شما عزیزان راهنمائی بگیرم بخصوص خانم ماندگار عزیز که قضیه را بیشتر از جنبه روانشناسی تجزیه و تحلیل میکنند.
شوهر من حدود دو سال است که شغلی در زمینه کاری خودش در تهران پیدا کرده و به تهران آمده ولی من و دخترم شهر دیگری زندگی میکنیم. علت اینکه من تا حالا نتونستم پیش شوهرم برم برای زندگی کارم بوده چون من شغل دولتی دارم تا حالا هرجور بوده با تمام مشکلات تنهائی و بزرگ کردن دخترم و زندگی کردن در خانه پدری ام (شبها برای خواب) کنار آمدم تا بتوانم شغلم را حفظ کنم ولی دیگه واقعا هم من بریده ام و هم شوهرم از این رفت و آمدهای هر هفته ای خسته شده از تنها زندگی کردن توی تهران خسته شده . ما آپارتمانی اجاره کرده ایم و او خودش عصرها باید به خانه بره و تنهائی تا فردا سرکنه. همه اسباب و وسایلم را هم حتی جمع کرده ام ولی نمی توانم کارم را رها کنم. هر وقت که خودم را راضی میکنم که زندگی ام برایم مهمتر است دخترم که همیشه آرزو داشتم وقت بیشتری برایش صرف میکردم برایم ارزش بیشتری دارد یک دفعه یک نفر از راه میرسه و بهم میگه وای خانم حیف کارت نیست که میخواهی رهایش کنی الان خیلی ها آرزوی موقعیت شغلی تو را دارند و من دوباره سر دوراهی بزرگ زندگی ام می مانم.
شوهرم یک غذای درست و حسابی برای خوردن در طول هفته ندارد شبها تنها آنقدر به تلویزیون زل میزنه تا خوابش ببره و من هم با مشکلات بزرگ کردن دخترم و خستگی های خودم و روح و روان خسته ام کلنجار میروم.
دخترم امسال به پیش دبستانی میرود شوهرم تمام مقدمات رفتن ما را هم مهیا کرده است ولی من حتی فکر این که باید همین ماه کارم را رها کنم دیوانه ام میکنه. بخدا سر دوراهی بدی گیر کرده ام تمام فکر و ذهنم درگیر این قضیه است. تو را بخدا راهنمایی ام بکنید. این را هم بگویم که شوهرم میگه تو نگران کار نباش مدتی را استراحت کن به زندگی ات و به بچه ات برس هر موقع خواستی به کمکم مدیر شرکتم میتوانم برایت کاری دست و پا کنم. ولی نمی دانم من که توی سیستم دولتی با تمام مزایای یک کارمند رسمی کار کرده ام میتوانم در شرکت های خصوصی کار کنم یا نه؟ گاهی میگویم خدایا چرا اینقدر زندگی را برای خودم پیچيده میکنم؟؟؟

عزيزم قانون كشورمونه كه زن شوهر دار را هر جا كه شوهرش كار كنه انتقال ميدن
به تو انتقالي نميدن؟

مهتاب خانم منم کارمندم  و کارم رو دوست دارم، ولی اگه شرایطی مشابه شما داشته باشم، مطمئناً کارم رو رها میکردم و میرفتم پیش همسرم ... هدف از ازدواج با هم بودن هست نه تنهایی
کار کردن و حقوق و مزایا به اندازه آسایش خود فرد ارزش نداره،،، اگه حتی حقوق چند میلیونی داشته باشی، و وجه اجتماعی عالی،، بازم در نگاه اول یه همسر هستی و یه مادر
مطمناً شوهرت مرد خوب و قابل اطمینانی هست ، ولی تو این شرایط اصلا درست نیست که همسرت رو تو یه شهر دیگه تنها بزاری ،،، کاری نکن که بعدها پشیمون بشی
موفق باشی عزیزم

دوست عزیز  برای خودت رو کاغذ بنویس که در صورتی که از کارت استعفا بدی چه چیزهایی به دست میاری و چه چیزهایی از دست میدی و به هرکدوم بر اساس ارزشی که واست دارن امتیاز بده.مثلا ارزش کار فعلیت 100 تا است که چون از دستش میدی میشه -100 تا. مطمئنم که اگه ارزش کارت 100 تا باشه ارزش زندگی کنار همسر 1000تا یا بیشتره. 

من اگه جای شما بودم 1 روز هم اینجوری تحمل نمیکردم.مگه عمر ادم چقدره که بخواد به خاطر شغلش آرامش و خوشبختی زندگی کنار همسر و جمع شدن خانواده زیر یه سقف رو از دست بده. کار شما هرچقدر هم شرایطش خوب باشه در مقابل همسر و دخترت چه ارزشی داره؟؟



 

کار وقتی ارزش داره که خودت و خونوادت پیش هم باشین وقتی به خاطر کارت خونوادت از هم جداهستن فایده نداره من نمی خوام بگم کارمند بودن بده اما مادر من کارمند بود و من  خونه دار چون وقتی بچه بودم مادرم یا ماموریت بود یا دیر میومد خونه و هیچ وقت فرصت زیادی برام نداشت و الان پشیمون چون کارش باعث نشده بود ازنظر مالی خیلی جلو بیفته اما من کودکیم تو تنهایی بودم و بچه بودم حسرت اینو میخوردم که کاش مادرم خونه دار بود حالا خودت بزار جای فرزندت نه تو رو زیاد میبینه نه پدرش  اون چه گناهی داره مطمئن باش بری تهران شاید با سابقه کاری که داری شغل بهتری پیدا کنی ریسک کردن تو زندگی هیجان خاص خودش داره و باعث میشی شوشوت هم تو کار پیشرفت زیادی کنه چون حمایت تو رو داره و فرزندت تو یه خونواده کامل تربیت بشه من کسایی می شناسم که به خاطر خونوادشون بهترین شغلهارو گذاشتن کنار و پشیمونم نیستن . من خودم بهترین موقعیت کاری رو رد کردم به خاطر  خواسته همسرم و پشیمون نیستم 

استادی داشتم که میگفت بچه ها همیشه قبل از اینکه کاری انجام بدید از خودتون بپرسید آیا انجام این کار باعث خشنودی خدا میشه یا نه؟
دوست خوبم امروز این سوالو از خودتون بپرسید و با تمام وجودتون منصفانه بهش جواب بدید
واقعا خدا از ما خانوما چی میخواد؟ اینکه اول دختر شایسته ای باشیم بعد از اون یک زن خوب و بعد از اون هم یک مادر خوب
رها کردن شغل به این خوبی سخته اما چه چیزایی هست که از دست دادنشون سخت تره و هیچ وقت فرصت جبرانی براشون نیست؟
دلتون رو با یاد خدا محکم کنید و ازش کمک بخواید تا بهترین راهو جلو پاتون بذاره
خوشبخت باشید

واقعا ممنون از راهنماییهایتان
درخواست انتقالی کردم ولی موافقت نکردند، حتی با چندماه مرخصی بدون حقوق هم موافقت نمی کنند. میگویند فقط اگر خواستی بروی باید استعفا بدهی.
خود من کسی بودم که همیشه میگفتم همسر و فرزندم در اولویت زندگیم هستند. ولی حالا خودم هم احساس میکنم هم به شوهرم و هم به دخترم ظلم میکنم. تنهائی ها واقعا شوهرم را از پا درآورده ولی باز هم بخاطر من تحمل میکنه . دخترم آرزو داره مامانش سرکار نره و پیشش باشه. وقتی دخترم تازه بدنیا آمده بود انقدر دوری از او مرا اذیت میکرد که همیشه میگفتم خدایا چی می شد که شوهر من هم یک حقوق بگیر بود (آن موقع شغلش حالت آزاد داشت و فصلی بود) تا من با همان حقوق زندگی میکردم ولی سرکار نمی رفتم و خودم بچه ام را بزرگ میکردم.ولی حالا که خدا به ندای دلم گوش کرده و شاید این موقعیت را برایم فراهم کرده که بعد از چند سال به شوهر و دخترم برسم نمی دانم چرا همش از اینکه کارم را از دست بدهم میترسم. میترسم نتوانم این روح و روان آسیب دیده ام را ترمیم کنم. میترسم نتوانم با توی خانه ماندن کنار بیام.میترسم پشیمان شوم.
 دخترم الان هم یک دختر بسیار شاد و مودب و با انرژی است ولی میدانم هیچوقت غصه هایی که بخاطر دوری از من خورده را فراموش نمی کنه علیرغم اینکه توی زندگی از محبت برایش سعی کردم کم نگذارم (البته خیلی مواقع هم خسته و عصبی بوده ام) .

مادر من موقع بازنشستگی غصه میخورد و نمیدونست با خونه موندن چطور کنار بیاد  اما میدونی چی شد؟ اون سریع عادت کرد و برادرم که یه شاگرد متوسط بود شاگرد اول شد و همونطور ادامه داد و دانشگاه تهرن قبول شد و مادرم ارزش خونه موندنش فهمید تازه عزیزم دنیا که به اخر نرسیده تهران موقعیت شغلی زیاده

ستاره شرقی عزیزم،
یه چیزی بگم، از زمانی که شوهرم ازم دوره با اینکه هر دو حقوق بگیر هم هستیم ولی باور کنید برکت از زندگیم رفته. شاید فکر کنید خرافاتی ام. وقتی به شوهرم این حسم را گفتم گفت بخاطر اینه که از هم دوریم و دلمان از هم دور شده. خودم هم میگم خدایا من بخاطر زندگی ام و بخاطر شوهرو فرزند عزیزم دارم از کارم دست میکشم ازت میخوام کمکم کنی تا برکت رفته و آرامش از دست داده ام به زندگی و به روح و روانم برگرده.

دوست خوبم
شما خيلي راحت مي تونيد از اين دوراهي بيرون بيايد اگه منطقي و منصفانه به جوانب زندگيتون نگاه كنيد
مي دونم در شرايط اقتصادي فعلي داشتن شغل دولتي و مناسب از مزاياي بسياري برخورداره كه قطعا يك پشتوانه
محكم بخصوص براي يه خانم در سطح خانواده و جامعه است از دست دادن شغل مي تونه هم شما رو از لحاظ  مالي و هم
از لحاظ روحيه به سمت افسردگي سوق بده چون با از دست دادن شغلتون هم دچار روزمرگي ميشيد هم توان ماليتون
كاهش پيدا مي كنه
معمولا براي رها شدن بر سر دوراهي تجزيه و تحليل شرايطه و
بعد نوشتن اونها بر روي كاغذ و در آخر نتيجه گيريه مي تونه موثر باشه
حالا ما با هم شروع به تجزيه و تحليل اين قضيه مي كنيم
و جنبه هاي مثبت و منفيه هر كدوم از اين دو راهي رو مد نظر مي گيريم
اول : رها كردن موقعيت شغلي :
1-كاهش قدرت مالي
2- روزمرگي موقت
دوم : جدا زندگي كردن
1- ايجاد استرس و پريشاني
2- ايجاد طلاق عاطفي
3- ورود افراد نا مناسب به زندگي شخصي همسرتان با توجه به شرايط موجود
4- افسردگي فرزندتان
5- فشار بيش از حد مسوئليتهاي زندگي بر شخص شما
6-سردرگمي و بي انگيزگي
7-..............................
مي بينيد كه در صورت انتخاب گزينه دوم هزاران پيامد از پيش شناخته مي تونه به بنيان زندگيتون اسيب بزنه
اسيب هايي كه هر كدوم به تنهايي براي از هم پاشيدن زندگيتون كافيه
ولي در صورت انتخاب گزينه اول شرايط هر چقدر سخت اما موقت و قابل حله
1-شما مي توني شرايطي براي انتقال به يه اداره هم سطح رو در نظر بگيري
2-در صورت عدم شرايط مي تونيد در حال حاضر يكسال مرخصي بدون حقوق رو مطرح كنيد
تا هم ارام ارام با شرايط جديد خو بگيريد وهم در صورت برگشت شما و همسشرتان مجددا به كارتان بازگرديد
اما اينو بدونيد با توجه به شرايط كاري و سابقه كه داريد حتما مي تونيد در تهران هم به شغل دلخواه خودتون حتي در يك شركت
 خصوصي دست پيدا كنيد
به نيازي كه دخترتون به پدرش داره و ارامشي كه در بدو ورود به مدرسه داريد توجه كنيد
گرگهاي زيادي در كمين همسرتان هستن تا با استفاده از خللي كه شما داريد خودخواهانه براي همسرتان ايجاد مي كنيد
وارد زندگي زيبايتان شوند
به اين باور برسيد كه شما قبل از هر چيز در مقابل همسر و فرزندتان مسئوليد تا اداره  و محيط كارتان
تمام دارايي شما همسر و فرزندي هستن كه با پرداخت گرانترين مبلغ هم نمي توانيد انهارا بدست اوريد
اينده تضمين شده شما ، موفقيت فرزندتان و داشتن علاقه همسرتان مي باشد نه حقوق و مزاياي بازنشستگي
داشتن يه شغل در جامعه بدون داشتن جايگاه خانوادگي مناسب هيچ امتيازي رو براي شما بوجود نمي ياره
شما اگر مدير هم باشيد اما كانون خانوادگي درستي نداشته باشي باز هم در جامعه منزوي و ناموفق مطرح مي شويد
قبل از انكه خودتان را در بوجود امدن شرايط نامعلوم و ناراحت كننده سرزنش كنيد بهتره به فكر همراه شدن با همسرتون باشيد
همين امروز عزمتان را جزم كنيد تا بهترين هارو نصيب خانواده كوچك اما پرمهر خود نماييد
 

درسته جديدا با انتقالي تهران ديگه موافقت نميكنن . كارمندارو دارن از تهران به شهرستان انتقال ميدن ولي انتقالي نميگيرن. شايد شهراي اطراف تهران انتقالي بدن. چون كرج ديگه خودش استان شده مسيريم تا تهران نيست. يه تحقيقيم اونجا بكن البته اونجام قبلا جز تهران بوده ولي ضرر نداره يه تحقيق كني. اگر سابقه كارت زياده چرا خودتو بازنشسته نميكني.؟ بلاخره بايد ببيني كدومش برا زندگيت مهمتره. كار شوهرت چي دولتي يا خصوصيه؟ امنيت كاري داره؟ شمام اگه كارتو ول كني خداي نكرده ايشونم بيكار بشه اونوقت چي؟ حتما يه راهي وجود داره . اگه كار شوهرت خوب باشه درآمدشم خوب باشه و امنيت شغلي داشته باشه به نظر من خودتو باز نشسته كن. بلاخره خونواده به وجودت خيلي نياز دارن.

چقدر موقعیت شما شبیه منه در یک سال پیش منم به خاطر موقعیت شغلی شوهرم مجبور شدم کارم رو ترک کنم و به بندر عباس بیام جالب اینکه درست زمانیکه شوهرم به بندر اومد من ارتقای شغلی پیدا کردم و موقعیتم خیلی عالی شد اما بعد از چند ماه با خودم کنار اومدم و شغلمو رها کردم
اگرچه توی این مدت سختی کشیدم به خاطر دوری از خانواده و خونه نشینی اما واقعا پشیمون نیستم چون توی این یک سال لحظاتی رو با شوهر و دخترم داشتم که توی تمام سالهای گذشته تجربه نکرده بودم شوهرم چند برابر گذشته بهم ابراز عشق میکنه چون دید که به خاطر اون از بزرگترین علاقم یعنی کارم گذشتم تا کنار اون و دخترم باشم و خدا رو شکر شرایطی فراهم شد تا یه کار نیمه وقت اینجا پیدا کردم

عزیزم اوایل حتما از لحاظ روحی تحت فشار قرار خواهی گرفت اما نذار مایوس بشی دنبال کار باش توی تهران که کار فراونه البته پولش برات مهم نباشه یه کاری کن سرگرم باشی مهم اینه که آدم اراده کنه و البته از خدا کمک بخواد مطمئنا راه براش هموار میشه


به نظر من با شوهرت روزگارت رو سر کنی از همه چیز بهتره یادت باشه من ها بعد ازدواج ماها معنی میده عزیزم

عزيزم عين شرايط پارسال منو داري فقط من شاغل نيستم يعني كارمو خونه انجام ميدم مينويسم  و همسرم نميتونست در تهران يه جايي نزديك محل كارش خونه اجاره كنه و خوابگاه
 
ميموند و منم شهرستان بودم و خونه پدريمم ديوار به ديوارمونه و شبها مثل شما برا خواب ميرفتم اونجا همراه دخترم كه 5 سالش بود از
بيقراري دخترم و دلتنگي خودم نميگم كه خودت بهتر ميدوني ولي به همسرم گفتم تا كي اين وضعيت هست گفت حداقل دو سال گفتم من
 
تحمل ندارم دوسال ازت دور باشم يا مارو هم ببر يا برگرد گفت فقط به خاطر تو برميگردم اونجا درامدش چون مهندسه سه برابر اينجا بود ولي
شهرستان با اينكه درامدش كمتره ولي خرجمونم كمتره شوهرم برگشت ولي شراطي شما اگه بتونه برگرده كه هيچ چون من ديدم تحمل دوري
كل خانواده و فاميلمو ندارم ولي اگه مصممه بمونه توهم برو حداقل مرخصي بدون حقوق بگير يه يك سالي برو تا خدا بزرگه بتوني انتقالي بگيري يا كار پيدا كني  موفق باشي

عزیزم
منم شغل دولتی داشتم و استفا دادم ... اوایلش خیلی سخت بود ولی بعدا عادت کردم
دختر شما دلش میخواد شما و پدرش رو با هم داشته باشه و هیچ چیز مهمتر از این که مثل یک خانواده زیریک سقف نیست و شیرینیشو با هیچی نمیشه عوض کرد ... شاید در تهران و در کنار همسرتون شغلی رو پیدا کردی که خیلی بهتر از شغل الانت بود ... پیش خدا کاری نداره
به خدا توکل کن و وقتی که دلت پیش شوهرته و اونم دوست داره که با هم باشید و از همه مهمتر این که دخترتون دوست داره مامان و باباش رو با هم داشته باشه شکی نکن که باید بری پیش شوهرت ...
من میدونم که خداوند زندگی بهتری رو برات در نظر گرفته
پس بسم الله بگو و به طرف زندگی جدید برو






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن