پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850097442
مصاحبه با هنرمندان
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: گفت و گو با سوسن قائم مقام، مينياتوريست، عكاس، نقاش و گرافيست
مينياتور زنده ميماند
سوسن قائم مقام سالهاست كه به هنر مشغول است و هنر مينياتور از اصليترين دغدغه هايش است. او از سال 1351 به اين هنر مشغول است و در تمام اين سالها بيش از 100 اثر خلق كرده است. ويژگي كار او در مينياتور، الهام گرفتن از عكسهايي است كه ساليان سال گرفته است و بسياري از شخصيتهاي اصلي تابلوهايش را زناني تشكيل ميدهند كه او روزي در جايي از آنها عكسي گرفته است. تلفيق ساده عشق و اميد، جنگ و صلح، شادي و غم و... از اصليترين ويژگيهاي آثار اوست. او توانسته با بهرهگيري از هنر عكاسي و گرافيك، آثاري را خلق كند كه وجه اصلي تمايز آثارش با ديگران است. همين تفاوت و وجه تمايز باعث شده تا آثارش با استقبال بسياري نه تنها در ايران كه در ساير كشورهاي جهان نيز همراه باشد. با هم بخشهايي از گفت و گوي ما را كه در خانهاش اتفاق افتاد ميخوانيد.
http://tehran-emrouz.com/news/384/44.jpg
در عصر آهن و دود و ماشين، جايگاه هنر مينياتور كجاست؟
راستش من در موقعيت و جايگاهي نيستم كه در اين باره اظهار نظر كنم.
چرا؟
چون كار من مينياتوري است كه از نظر مينياتوريستها، خيلي از قواعد مينياتور پيروي نميكند. يعني به آن مفهوم نگارگري كه اين روزها مطرح است، نيست.
مگر وجه تفاوت كارهاي شما با ساير مينياتوريستها در چيست؟
مينياتوريستها معمولاً براساس قواعد خاصي كه برخاسته از مكاتب موجود در اين هنر است كار ميكنند. اما من خيلي پايبند اين قواعد نيستم.
بههرحال شما خودتان را مينياتوريست ميبينيدیا نميبينيد؟
چرا. من خودم را مينياتوريست ميدانم. اما باید بدانید که مينياتور از قرنها پيش تا به امروز مسير خيلي طولاني را طي كرده است و بسيار متاثر است از مكاتبي هنري كه ايراني نبودهاند و وارداتي بودهاند و سعي كرده خودش را بهقول امروزيها به روز كند.
خيلي از آثار امروزي مينياتوریست ها مشمول اين تعريف ميشوند. يعني هنرمند تلاشش را ميكند تا به زبان امروز صحبت كند.
درسته. مينياتوريستهاي امروزي تلاش ميكنند تا با استفاده از تكنيكهاي مدرنتر و امروزيتر آثارشان را به روزتر كنند.
با اين تفاسير الان وضعيت هنر مينياتور در كشور ما چگونه است؟
چرا شما اصرار داريد درباره وضعيت مينياتور در دنياي امروز بپرسيد؟
چون به هر حال مينياتور يكي از هنرهايي است كه ايرانيها روي آن حرف دارند و حتي ميتوان مدعي شد كه هنر مينياتور هنري ايراني است.
درسته. اما من تا حالا تلاش نكردم درباره وضعيت اين هنر در ايران و چند و چون اوضاع و احوال آن بررسي كنم. با اين همه با شما موافق هستم كه هنر مينياتور هنر ملي ماست و دليل اصلي كه من به آن ميپردازم همين موضوع است.
ايراني است؟
دقيقاً. به همين دليل است كه من معتقدم كه بايد بهاي بيشتري به هنر مينياتور داده شود.
داده ميشود؟
من سعي ميكنم وارد اين فاز از بحث نشوم. چون من يك هنرمند صرفم و بهتر است از كساني كه در اين هنر صاحب نام ترند و مسووليتي دارند، اين سوال را بپرسيد.
مثلاً چه كساني؟
مثلاً استاد آقا سعيدي، استاد فرشچيان و فرح اصولی من سعي نميكنم كه جواب اين پرسش را بدهم.
چرا؟
شما خيلي صريح از من جواب ميخواهيد و من نميتوانم در اين باره اعلام موضع كنم.
به هرحال شما به عنوان يك هنرمند مينياتوريست ميتوانيد درباره اوضاع و احوال اين هنر در دنياي مدرن شده و يا به عبارتي شبه مدرن امروز اظهار نظر كنيد. نميتوانيد؟
ببينيد من به عنوان يك هنرمند ميتوانم درباره خودم و هنر خودم حرف بزنم نه درباره هنري كه به آن مشغولم.
شما به عنوان يك هنرمند مينياتوريست آيا از وضعيت فعلي خودتان راضي هستيد يا نيستيد؟
رضايت يك بحث ديگريست.
چطور؟
ببينيد من اصلاً تلاش نميكنم درباره موضوعي كه دست من نيست صحبتي بكنم.
اما شما ساليان سال است كه كار مينياتور ميكنيد و بيشتر از صد اثر از شما در اين هنر وجود دارد. با چنين شرايطي شما نميتوانيد بگوييد من در جايگاهي نيستم كه درباره وضعيت موجود هنر مينياتور اظهار نظري كنم.
من هنرمندي هستم كه چندان در قيد ارتباطات موجود و بيروني در هنر مينياتور نيستم.
اصلاً اجازه بدهيد سوالم را يك جور ديگر طرح كنم. موافقيد؟
خواهش ميكنم. بپرسيد.
آيا به نظر شما هنر مينياتور در ايران زنده است يا مرده؟
نميتوانم بگويم مرده.
چرا؟
چون هنرمنداني كه در اين عرصه فعاليت ميكنند، همچنان و هنوز به فعاليتهاي خودشان ادامه ميدهند.
پس نمرده؟
نه، معلوم است كه نمرده. زنده است. هنر مينياتور هميشه زنده بوده و زنده ميماند.
آيا اين زنده بودن، از نوع فعال مايشاست يا نه زنده ماندنی است كه فقط زنده است و هيچ اتفاق خاصي در آن رخ نميدهد؟
من جواب اين سوال را هم نميتوانم بدهم.
چرا؟
چون به هرحال فعاليتهاي خوبي در اين سالها و سالهاي پيش از آن صورت گرفته و ما شاهد برخي اتفاقات قابل تأمل در اين هنر هم بودهايم. مثلاً با وجود بينالهاي نگارگري كه برگزار ميشود من نميتوانم بگويم كه اين هنر مرده.
پس از نظر شما هنر مينياتور هنري است كه زنده است؟
بله، معلومه كه زنده است. با اين همه درباره چند و چون اين زنده بودن من نميتوانم اظهار نظر كنم. چون من مقامي در اين باره ندارم.
با اين همه حتماً قبول داريد كه حال و روز هنرهاي مدرني كه عمدتاً وارداتي هم هستند، به مراتب بهتر از هنرهاي ملي و سنتي از جمله مينياتور است.
بله، اما من به تنهايي نميتوانم اين موضوع را تبيين كنم.
شايد يكي از دلايل مهجور ماندن اين دسته از هنرها گرانتر بودن آنهاست.
نه، من فكر ميكنم كه الان هم حركتهاي خوبي براي ارائه و اشاعه هنر مينياتور در ايران ميشود كه اتفاقات ميموني هم هستند.
مثل كدام اتفاقات؟
مثلاً همين بيينال نگارگري كه گذاشتند، خودش اتفاق خيلي خوبي است كه در عرصه هنر مينياتور افتاده.
اجازه بدهيد به كارهاي خودتان بپردازيم.
من فقط اين نكته را در تكميل سوال قبلي شما بگويم كه دليل پرهيز من از پاسخ دادن به سوال شما اين نيست كه نظري در اين باره ندارم.
ولي به هرحال از ارائه آن خودداري كرديد.
درسته، اما دليلش اين نيست كه من درباره وضعيت فعلي هنر مينياتور بينظر هستم بلكه من فكر ميكنم كه من به عنوان يك هنرمندي كه مينياتور كار ميكند، به اين نتيجه رسيدهام كه بايد براي ارتقاي اين هنر توجهام را معطوف به تلاش شخصي خودم بكنم.
من از سخنان شما به اين نتيجه ميرسم كه شما بيشتر به تلاش ذاتي خود هنرمند معتقديد نه اتفاقاتي كه در عرصه هنر رخ ميدهد.
به هرحال هنر كه نميتواند فارغ از اجتماع خودش حركت كند. طبعاً هنرمند هم نميتواند فارغ از اتفاقاتي كه در پيرامونش در حال رخ دادن است به امر هنر بپردازد. اما ترجيح شخصي من اين است كه خيلي خودم را گرفتار اتفاقات بيروني هنرم نكنم.
اصلاً اجازه بدهيد از اين بحث خارج شويم. موافق هستيد درباره آثار خودتان گفت و گو كنيم.
اشكال ندارد. اما اين را در نظر داشته باشيد كه اين پرهيز من به دليل عدم توجه من به اتفاقات مهمي كه در اين عرصه رخ ميدهد نيست. بلكه چون خودم را در جايگاهي نميبينم كه درباره اين موضوع صحبت كنم، از اظهار نظر صريح در اين باره خودداري ميكنم. با اين همه من هم از خدا ميخواهم كه روزي برسد كه هنرهاي ملي و سنتي ما جلوتر از هنرهاي مدرن باشند. اما اين موضوع نيازمند يك سري اتفاقاتي است كه بايد در اين عرصه بيفتد و نميافتد.
از كارها و آثار خودتان چطور؟ آيا از آثار خودتان استقبال ميشود يا نميشود؟
از آثار خودم كه استقبال ميشود. خيلي هم ميشود.
پس لااقل در مورد خودتان خيلي هم اوضاع بد نيست و لااقل در محدوده هنر مينياتور خودتان استقبال مردم از هنر مينياتور خوب است.
بله، خيلي هم خوب است.
اما سوال اينجاست كه آيا اين اقبال و استقبال از آثار شما كافيست؟ آيا هنر مينياتور به حمايت دولت و فرهنگ رسمي نياز ندارد؟
قطعاً دارد. قطعاً اگر هنر مينياتور و اصلاً كل هنرهاي سنتي مورد حمايت دولت و فرهنگ رسمي قرار بگيرند وضعيت هنرهاي سنتي ما شرايط مساعدتري پيدا ميكند. من دوست دارم از هنر مينياتور ما حمايت بشود.
حمايت ميشود؟
من نميدانم. بايد از كساني كه در جريان اين موضوع قرار دارند اين سوال را بپرسيد.
از شما حمايت شده؟
نه، (ميخندد)
برگرديم به آثار خودتان.
موافقم.
در مورد آثار شما نكتهاي كه خيلي به چشم ميآيد زن محور بودن آنهاست. البته قبول دارم كه اساساً هنر مينياتور هنري زن محور است، اما اين موضوع در آثار شما نمود بيشتري دارد. دليلش چي هست؟
دليلش خيلي روشن است...
لابد چون خودتان هم زن هستيد.
نه نميشود اين را گفت. به هرحال زنها از نظر ظاهری و حضورشان در هر جايي، بيشتر مورد توجه هستند تا مردها. به هرحال شما هم لابد قبول داريد كه زنها در هر جا كه هستند، حضور خيلي سازندهاي دارند.
شايد يكي از دلايلش هم اين باشد كه شما ساليان سال در مجلاتي كه ويژه زنان هستند فعاليت داشتهايد. مثل مجله زن روز.
شايد. بههرحال بخشي از عمر من در آنجا گذشت و من زنان مختلفي را در زمينههاي مختلفي در همان ايامي كه در اين مجله كار ميكردم ديدم. البته اساساً كاراكتر زن در آثار نقاشي حضور بيشتري از مردها دارند.
آيا اين زن محور بودن آثار شما به جهانبيني شما برنميگردد؟
نه، نه، اصلاً. من خيلي به اين جهانبيني اعتقادي ندارم.
بههرحال در آثار شما مردها حضور كمتري دارند.
نه، اصلاً اعتقادي به اين جنبه ندارم. يا شايد هم تا حالا متوجه اين موضوع نشدم. بههرحال شما خيلي هدفمند سوال ميكنيد.
نه، اصلاً اين طور نيست. من فقط برداشت شخصي خودم را از آثار شما بيان كردم.
بههرحال تعمدي در اينكه مركزيت آثار من با زنان است وجود ندارد. اگر اينطور هست چرا نميپرسيد كه حضور اسب در آثار شما هم زياد است.
اتفاقاً ميخواستم همين موضوع را از شما بپرسم.
(ميخندد) چون من به اسب خيلي علاقه دارم. لابد ميخواهيد به اين نتيجه برسيد كه اسب محور هم هستم. (ميخندد)
البته من در اينجا يك مجسمه اسب هم ميبينم كه نشانه علاقه بيش از حد شما به اسب هم ميتواند باشد.
من اسبها را خيلي دوست دارم.
فارغ از شوخي من احساس ميكنم كه تاكيد شما بر اينكه محوريت آثارتان با زنها باشد، بايد دليل خاصي داشته باشد.
نه. اصلاً دليل خاصي ندارد.
مثلاً گرايشات فمنيستي؟
نه. نه. به هيچ وجه. به هيچ وجه از اين اصطلاح و كلمات اين چنيني خوشم نميآيد.
البته در هنر نگارگري و مينياتور زن از اصليترين سوژه هاست.
(ميخندد) بههرحال اين واقعيتي است كه حضوز زن در آثار هنري بيشتر از مرد مورد توجه هنرمندان قرار ميگيرد.
با اين همه اين حضور بيشتر در آثار شما ديده ميشود. حتي در كتاب اخيرتان طرح جلد را هم به اثر خورشيد اختصاص دادهايد كه زني است كه در دايره به خود حلقه زده است. به اين ترتيب نميشود گفت كه آثار شما زن محور نيست.
بايد باشد. چون در نقاشي مينياتور اصولاً حضور زنان خيلي بيشتر از مردان است.
شايد دليلش را بايد در ذات خود هنر مينياتور جستوجو كرد. البته ما اساتيدي مثل استاد فرشچيان داريم كه تعريف جديدي از هنر مينياتور ارائه كردهاند.
بههرحال استاد فرشچيان ذهنيت خودش را دارد و من هم ذهنيت خودم را. با اين همه بسياري از آثار ايشان هم حتي، زن محور هستند و زن حرف اصلي را در اثر ميزند.
ميتوانيم به اين نتيجهگيري برسيم كه هنر مينياتور از زن جدا نيست؟
شايد. چون در مينياتورهايي كه از قرون گذشته بازمانده همين حضور را ميتوان ديد. البته در آثار مينياتور اوليه معمولاً آثار خيلي اليستره بود. يعني يك واقعهاي را ترسيم ميكرد.
داستاني پشت سرش بود.
دقيقاً. يعني مينياتوريستها داستاني را مصور ميكردند و به نوعي مثل گرافيك به يك بيان تصويري قائل بودند. ولي بعد از دوران بهزاد حضور زنان در تابلوهاي مينياتور برجستهتر شد. شايد دليلش اين هست كه هنر مينياتور هنري انتزاعيتر شد.
البته شخصيتهاي اساطيري هم در آثار مينياتوري اين دوران ديده ميشود.
درسته. اما غلبه با تصاوير انتزاعي بود كه هنرمند مينياتوريست، در ذهن خودش آن را خلق ميكند.
من سعي كردهام كه مينياتور را با تكنيك و بهرهگيري از گرافيك از حالت سنتياش دور كنم. البته با روش خودم.
از مشخصههاي ديگر آثار شما اين است كه خيلي در بند قواعد و قوانين مرسوم در هنر مينياتور نيستيد.
سعي من بيشتر اين بوده كه دربند مرزها و خط و خطوطهاي كليشهاي و تكراري نباشم. گرچه از مكاتب مختلف هنري، بهره گرفته و ميگيرم.
اتفاق ديگري كه در آثار شما ميافتد استفاده از رنگهاي تند و رنگهاي شاد هست. اين موضوع هم اتفاقي است يا نه دليلي براي آن وجود دارد؟
نه اين يكي ديگر اتفاقي نيست. ببينيد در مينياتور معمولاً رنگها را با استفاده از ساير رنگها پخته ميكنند و من اين كار را كمتر كردهام.
يعني چي پخته ميكنند؟
ببينيد مثلاً رنگ قرمز كه خيلي شفاف و خالص است در گرافيك بيشتر به كار ميرود تا نقاشي. براي اينكه توجه بيشتري را به خودش جلب ميكند. چون من گرافيك هم خواندهام. در نتيجه با بهرهگيري از اين موضوع سعي كردم از مخلوط كردن رنگها براي پختهتر شدن رنگها جلوگيري كنم.
اما در آثار شما رنگها از كنتراست بيشتري برخوردارند.
همينطور است. به همين خاطر هم هست كه رنگها در كارهاي من شاد ترند.
يعني شما تلاش كردهايد كه از تلفيق رنگهاي ديگر با رنگهاي اصلي كمتر استفاده كنيد؟
بله، بيشتر رنگ اصلي را گذاشتهام.
رنگهايي هم كه محوريت دارند، رنگهاي سبز و سرخ و زرد هستند.
نه، الزاماً فقط اين رنگها نيست. سعي كردهام از همه رنگها استفاده كنم. با اين همه تلاشم اين بوده كه اين رنگها شاد باشند.
شايد دليلش اين است كه شما از آن دسته هنرمنداني هستيد كه زن را نماد زندگي و شادابي ميبينيد.
بله، ولي فمنيست نيستم. چون مردها را هم به همان اندازه شاد و شاداب ميكشم.
زنهايي كه در آثار شما حضور دارند امروزيتر از زناني هستند كه در اغلب مينياتورها ديده ميشود. چرا؟
مثل كدام اثر؟
مثل تابلوي «سلام آفتاب»
همينطور است. اما دليل خاصي ندارد. شايد دليلش اين است كه من زنها را اينگونه تصور ميكنم.
در كارهاي شما محوريت اثر با شخصيت است يا داستان؟
هر دو. با اين همه براي اغلب آثارم داستان مشخصي دارم.
يكي از جديترين آثار شما تابلوي «خورشيد» است كه در آن زن در دايرهاي سرخ رنگ حضور دارد.
خورشيد سر منشاء گرماي جهان است و زنها هم به نظر من سر منشأ گرماي زندگي هستند. دليلي كه من آن اثر را آنطور كشيدم اين است.
شما اين شخصيتها را از كجا الهام ميگيريد؟
من سالها كار عكاسي ميكردم و بسياري از اين زنان را من در عكس هايم ديدهام و قاب گرفتهام. با اين همه اغلب آنها برخاسته از ذهن من است نه جاي ديگر. مثلاً همين اثر خورشيد، اين در اصل عكس زني است كه من از بالا گرفتهام.
اتفاقاً همين واقعي بودن كاراكترهاي شماست كه آثارتان را متمايز ميكند. چقدر اين موضوع برخاسته از كار عكاسي است كه شما به آن هم مشغول هستيد؟
خيلي تحت تاثير همديگر هستند. در كارهاي من هنر عكاسي خيلي تاثيرگذار است. شايد به همين دليل هم هست كه شما حضور زندهاي را در آثار من ميبينيد. بسياري از شخصيتهايي كه من ترسيم كردهام ابتدا موضوع اصلي عكسهاي من بودند و بعد تبديل به سوژه اصلي در كارهاي مينياتوري من شدهاند.
مثل كدام كار؟
مثل زناني كه در مشاغل مختلف مشغولند. مثل تابلوي زن «كپرنشين» يا «چادرنشين» همه قبل از مينياتور شدن، عكس بودند. يا مثلاً تابلوي دختر شمالي.
شما عضو انجمن نگارگران ايران هم هستيد. آيا اين عضويت كمكي به شما كرده است؟
راستش نه.
چرا؟
ببينيد من با اشتياق فراواني به عضويت اين انجمن درآمدم. توقعم اين بود كه اين انجمن باعث پيشرفت كاري من بشود. با خودم فكر ميكردم اين عضويت باعث حضور بيشتر من در عرصه هنر مينياتور ميشود، خيلي دلم ميخواست با اين انجمن همكاري داشته باشم. اما از زماني كه عضو اين انجمن شدم، حتي يك نامه از اين انجمن دريافت نكردم. ولي دوست داشتم به عنوان يك هنرمند اين انجمن و عضويت در اين انجمن به من كمك كند تا از تجربيات آن استفاده كنم. اما اين اتفاق نيفتاد كه نيفتاد.
شما بيشتر از صد اثر خلق كردهايد، در ميان آنها كدام كار را بيشتر دوست داريد؟
بعضيهايشان را بيشتر دوست دارم. اما همهشان را مثل بچههايم دوست دارم.
فكر كنم خورشيد را بيشتر از بقيه دوست دارید.
شايد. نميدانم. با اين همه فكر ميكنم اين مردم هستند كه به كارهاي من نمره ميدهند. نه خود م.
با تشکر فریبا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-