تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834919633
جشن اسپندگان یا اسفندگان یا سپندارمذگان یکی از جشنهای ایرانی
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: اسپندگان
جشن اسپندگان یا اسفندگان یا سپندارمذگان یکی از جشنهای ایرانی است که در اسفند روز از اسفند ماه یا پنجم اسفند برگزار می شده است. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زمین و بانوان میدانستند. (http://p30city.net)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/db/Twolovers.jpg/200px-Twolovers.jpg
در گاهشماری های مختلف ایرانی، علاوه بر این که ماهها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.
بهعنوان مثال روز اول هر ماه «روز اورمزد»،
روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است،
روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است،
روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است
و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست.
سپندار مذ لقب ملی زمین است.
یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد.
زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد.
به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد عشق میپنداشتند.
در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه.
مثلاً شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب میگرفت و میبینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی میآفرید.
روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند)، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان میگرفتند. «سپندارمذگان» جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. روز «سپندارمزد» جشن زمین و گرامیداشت مقام زن است.
روز پنجم اسفند در همه گاهشماری های ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته میشود.
http://creativelittledaisy.typepad.com/creative_little_daisy/images/chocolate20graphics20valentine.jpg
آیینها
در این روز مردان به همسران خودهدیه میدادند. مردان و پسران، زنان و دختران خانواده را بر تخت شاهی مینشاندند و از آنها اطاعت میکردند و به آنان هدیه میدادند.این یک یادآوری برای برادران و مردان بود تا خواهران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدتها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد میگردید.
http://naqashi.persiangig.ir/image/Daa.jpg
جشن اسفندگان، روز گراميداشت زمين بارور و بانوان
رضا مرادی غیاث آبادی
ماه اسفند و به ویژه روز پنجم آن که در همه ی تقویم های ایرانی «اسفندروز» نامیده می شود؛ از روزگاران کهن، ماه و روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان در فرهنگ ایرانی دانسته می شده است.
واژه ی فارسی «اسفند» یا «سپندارمذ»، از واژه ی پهلوی «سپندارمد» و اوستایی «سپَ نتَ ه آرمَ ئیتی»، برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» است که واژه ی «سپنته» یا «سپند» برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. معمولا آرمئیتی را به معنای «فروتنی و آرامی» می دانند، اما این معنا درست به نظر نمی رسد و بسیاری از پژوهشگران آن را نمی پذیرند.
«ل. مولتون» در «Early Zoroasrianism» آن را در اصل «آرا ماتا» به معنای «مادر زمین» می داند که با واژه ی سانسکریت و ودایی «اَرامتی» به معنای «زمین» نزدیکی دارد. در «گات ها»ی زرتشت (سرود 45، بند 4)، این واژه در معنای زمین و با توصیف «دختر اهورامزدا»(دوگِ دَر) آمده است. همان واژ ه ای که زرتشت برای دخترش «پوروچیستا» هم بکار گرفته است (ترجمه های بارتولومه، دارمستتر و پورداود).
همچنین در ترجمه ی سانسکریت «نریوسنگ» از همان بند اوستا، آرمئیتی به معنای زمین برگردان شده و در متن پهلوی «زند وهومن یسن» نیز به همین ترتیب بکار رفته است. این نام در زبان و فرهنگ ارمنیان ایرانی نیز تداول دارد. آنان سپندارمذ را بگونه ی «سپندارمت» می شناسند و او را «ایزدبانوی باروری» می دانند.
بنابر این، «آرمئیتی» به تنهایی و یا به شکل «سپنته آرمئیتی» در آغاز، نام یا پاژنام «زمین» و به ویژه «زمین بارور» و یا «مادر زمین» بوده و بعدها به فرشته یا ایزد پشتیبان زمین اطلاق می شود و پس از آن به پیکر یکی از امشاسپندان یا یاران اهورامزدا درمی آید.
نگارنده بر این باور است که گویا ایزدبانوی میان دو رودی به نام «سَ رپانیتو» یا «اِروئا» که همسر «مردوک» خدای بزرگ دانسته می شده، خاستگاهی مشترک با سپندارمذ داشته است. چرا که اِروئا، ایزدبانوی زایش بوده و حتی معنای واژه ی آن نیز «باروری» بوده است. در میان دو رورد باستان و پس از کوچ «کاسیان» آریایی به آنجا، آیینی به نام «هَ شادو» در اجرای نمادین وصلت مردوک و اِروئا، و دیگر مناسک مربوط به «ازدواج مقدس» برگزار می شده است. در هر حال، حتی اگر آرمئیتی نه به معنای آرامی و فروتنی، که به معنای مادر زمین بوده باشد؛ نباید پیوند و ارتباط های «آرامی» و «آغوش مادری» را حتی دستکم به شکل شباهت واژگان آن در زبان های هندواروپایی از یاد ببریم.
از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورش دهنده می دانسته اند و همه ی موجودات بر پهنه ی او و در پناه و آغوش او پروریده می شده اند، جنسیت او را نیز «مادینه» فرض می کرده اند و از همین خاستگاه است که عبارت های زیبا و دل انگیز «مام میهن» و «سرزمین مادری» بوجود آمده و فراگیر شده است. پیشینیان ما، همانگونه که زمین را زن یا مادر می دانسته اند، آسمان را نیز مرد یا پدر بشمار می آورده اند و ترکیب های «مادرزمین» و «پدرآسمان» از همین جا برخاسته اند. بی گمان آنان شباهت ها و پیوندهایی بین زن و مرد از یک سو، با زمین و آسمان، و بارندگی و رویش گیاهان، از سوی دیگر احساس می کرده اند. همچنین این را نیز می دانیم که در باورهای ایرانی، نسل بشر یا نخستین زن و مرد جهان، به نام «مشی و مشیانه» از ریشه ی دوگانه ی گیاهی به نام «مهرگیاه» در دل زمین بوجود آمده و آفریده شده اند و در واقع زمین یا سپندارمذ، مادر نسل بشری دانسته می شده است.
کارکردهای آرمئیتی یا سپندارمذ در فرهنگ و ادبیات ایرانی بسیار فراوان و گسترده است. در «گات ها»ی زرتشت، هجده بار از او یاد شده است و زرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرامش بخشی به کشتزاران، چراگاه ها و جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک، و برای یاری به دخترش «پوروچیستا» در گزینش شوی خویش، به یاری فرا می خواند. در اساطیر ایرانی، او بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیروکمانی برای «آرش کمانگیر» را به «منوچهرشاه» داد تا گستره و آغوشش را برای فرزندان خود، فراخناک تر کند.
متن پهلوی «صددر بندهش» او را یاری رسان نویسندگان، به عنوان پدیدآورندگان فکر و اندیشه می داند. پلوتارک نقل می کند که اردشیر دوم - پادشاه هخامنشی - بهبودی همسرش آتوسا را از سپندارمذ طلب می کند و او به یاری آنان می شتابد. سراسر اوستا و به ویژه «فروردین یشت» و یسنای 38، آکنده از سخنانی در ستایش و گرامیداشت زمین و زن است.
در اینجا شاید اشاره به این نکته هم مفید باشد که هر سه واژه ی «آرمئیتی»، «زمین» و «زن»، از واژگان کهن آریایی یا هندواروپایی هستند که با اندک تفاوت هایی در ساختار ظاهری و تصریف آن ها، در بسیاری از زبان های هندواروپایی رواج و گستردگی دارند. همچنین یادآور می شوم که واژه ی «زن» با زندگی، و واژه ی «مرد» با مرگ و مردن در پیوند است. پیشینیان ما زن را بخاطر فرزندآوری، همواره زنده و زندگی بخش می دانسته اند و مرد را مقطوع النسل و مرگ او را پایان هستی او بشمار می آورده اند. به همین دلیل نیز بوده است که در دوران باستان نسل فرزندان را از جانب مادر می دانسته اند و این ارتباط چندانی با «نظام مادر شاهی» یا «زن سالاری» نداشته است.
کتیبه های موجود (به ویژه در ایذه) نشان می دهد، حتی در دوران ایلامیان نیز با اینکه نظام مادرسالاری وجود نداشته است، اما همچنان در هنگام معرفی خود، گاه بجای نام پدر به ثبت نام مادر و مادران می پرداخته اند.
نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان بنام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگی باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است. چرا که در همین ماه، نخستین جوانه ها از خاک سربرمی زنند و زایش دوباره ی زمین را نوید می دهند. از همین رو، مردمان ایرانی این ماه و به ویژه روز پنجم آن که با نام ماه همانند است (یعنی اسفندروز از اسفندماه یا سپندارمذروز از سپندارمذماه) را روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان می دانسته اند و در این روز، مردان آیین هایی برای همسران خود برگزار می کرده و هدیه هایی به او می داده اند که متأسفانه آگاهی بیشتری از این مراسم در دست نیست.
همچنین بخاطر آغاز فصل رویش و زراعت، از این روز با نام «جشن برزگران» که خود همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند، یاد شده است. در گات های زرتشت نیز بارها نام برزگران (وَرِزی ئَ ن ت) با آرمئیتی (زمین) در کنار یکدیگر آمده اند.
منابع موجود نشان می دهد که جشن اسفندگان، مانند بسیاری از دیگر جشن ها و آیین های ایرانی در انحصار هیچیک از اقوام یا ادیان ایرانی نیست و به تمامی از پدیده های طبیعت و روابط انسانی برگرفته شده و متعلق به همگی مردمان ایرانی با هر گرایش قومی یا دینی است.
ابوریحان بیرونی از این جشن به عنوان یک جشن کهن یاد می کند و اضافه می کند که این روز و ماه از دیرباز جشن زنان شوهردار بوده و همسران بر آنان بخشش می کرده اند. او همچنین نقل می کند که در آن زمان این جشن را با نام «مردگیران» می شناخته اند، به این معنا که زنان از مردان خود هدیه ای می گرفته اند.
امروزه تا آنجا که این نگارنده آگاهی دارد، این جشن هنوز هم با نام «اسفندی» در بسیاری از نواحی مرکزی ایران، همچون اقلید، کاشان و محلات برگزار می شود و زنان در این روز، برای خوشنودی ایزدبانوی پشتیبان باروری خود، آشی نیز می پزند که بنام همین جشن، «آش اسفندی» نامیده می شود. این آیین در روستاهای پیرامون کاشان، همچون «نَ شَ لج»، «اِستَ رک» و «نیاسر»، در نخستین روز اسفندماه برگزار می شود.
«مری بویس»(در تاریخ کیش زرتشتی، جلد یکم) گزارش می کند که تا مدتی پیش در روز اسفندگان، زرتشتیان کرمان به صحرا می رفته و تعداد بی شماری از حشرات و پرندگانی که از نظر آنان آسیب رسان دانسته می شده اند را می کشته اند.
جشن اسفندگان، یادمانی بسیار کهن از اسطوره های زایش و باروری است. با توجه به منابع موجود دانسته می شود که اسفندگان در ایران باستان، نه روز زن به مفهوم مطلق و امروزی آن، بلکه روز گرامیداشت زمین بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان بوده است. به عبارت دیگر منظور از زن، همسر است و نه جنسیت آن.
بیرونی نیز در نقل آیین های جشن، از زن به عنوان همسر یاد می کند و جنسیت زن را در نظر ندارد. آیین هایی نیز که امروزه در بسیاری از نقاط دور و نزدیک میهن برگزار می شود، همگی در پیوند با روابط عاطفی و مهر آمیز همسران است و ارتباطی با جنسیت زنانه ندارد.
http://www.vcn.bc.ca/oshihan/images/Norooz/NY-Parade3744-4.jpg
:53::53::53::53:
29 بهمن جشن سپندار مذگان.روز زن و پاسداشت مهر و شیدایی خجسته باد.
درود
در سالنامه ایرانی 3745 این روز بنام جشن سپندارمگان نامگذاری شده است.
ریشه واژه
نام این روز به اوستایی(سپنته ارمئیتی)یا (سپنه ارمنی)است که واژه ارمئیتی به معنی فروتنی و فداکاری و پیشوند سپنته آن به معنی مقدس در پارسی است.
به این روز درهلوی سپندار مذ میگویند.
سپندار مذ کیست؟
سپندار مذ پنجمین امشاسپند در اوستا است و در گاهان از او چون پرورش دهنده آفریدگار یاد می شود و مردم در راستای او است که پارسایی می یابند.
او یزد بانوی زمین است و زمین نماد شیدایی است چون با فروتنی.فداکاری و گذشت به همه مهر می ورزید .زشت و زیبا را به یک چشم مینگرید و همه را چون مادری در دامان خود میپرورانید و آرامش میدهد .
از همین روی در فرهنگ کهن ایرانیان .سپندار مذ را نماد زمین و گرامی داشت مهر و شیدایی می پنداشتند.چون این دو در کنار هم رنگ پیدا میکردند.
انگیزه جشن سپندار مذگان
همسانی زن و مرد.در ایران باستان یکی از آیین سپند و جدایی ناپذیر فرهنگ ایران بود.
زنان ایران باستان پادشاه.فرمدار(وزیر)مهسار(مهندس)و سر کرده سپاه میشدند.ولی این همسانی تنها به کارنامه امپراتوری گذشته ایران بسنده نمی شود و ریشه های کهن فرهنگی داشت.
در اوستا.زن از جایگاه بلند و ارجمندی برخوردار است.
برای نمونه در اوستا می خوانیم.دختران در گزینش همسر آزادند و پدر و مادر نمی توانند دخترانشان را وادار به پیوند با کسی که او دوستش نمیدارد کنند.
از همین روی چون در آیین کهن ایران .زن از جایگاه والایی برخوردار بود ایرانیان قدیم این روز را برای بزرگداشت زن. سپند مذ.ایزد بانوی زمین برگزیدند.و جشن سپندار مذ را هر سال برگزار کردند.
چگونه جشن سپندار مذ برگزار میشود
در ایرانیان باستان در این روز زنان به شوهران خود مهر ارمغان میدادند و مردان .زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده و به آنها پیشکشی میدادند.
این پیشکشی میتوانست از یک شاخه گل تا هر چیز دیگر باشد.
گزیده گفتار
این جشن نشان از ارزش و جایگاه زن در فرهنگ کهن ایران است.
کوتاه سخن .این جشن دیدگاه روشن ایرانیان باستان به زن در زمانی است که او در جهان از جایگاهی برخوردار نبود و به او همچون کنیز نگاه میکردند.
اینگونه بود که گروهی مردم توانستند سده های دراز .جهان را شیفته و گیرای فرهنگ فرهیخته و زیبای خود کنند.
امروزه نیز زرتشتیان همچنان گذشته این روز را به نام روز زن و روز مادر جشن میگیرند.
جشن سپندار مذگان برهمگان و به ویژه بانوان ایران زمین خجسته باد.
جشن والنتاین و سپندار مذگان
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند
۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) را به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) را؟[img]ولنتاین چیست؟
در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم . کلودیوس ، عقاید عجیبی داشت، از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد؛ از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت. اما کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبر دار می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان بیاندازند. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق.
اما متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز، با بیش از چهارهزارو پانصد سال تمدن، برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و فخر می دانند! همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر بیگانگان بجا می آورند، ولی تا به حال جشن"سپندارمذگان" شایدبه گوششان نخورده است .
"سپندارمذگان" چیست؟
در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند
در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بهعنوان مثال روز اول «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.
"سپندارمذ" لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را بهعنوان نماد عشق میپنداشتند. پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه "سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین) است.
در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است.
سپندار مذگان
ولنتاین یا سپندارمزگان؟
دو مطلب قبلی را به بیان مصادیقی از جمله ی پر معنای اینجا ایران است پرداختم . برای بیان آنها ناچار به استفاده از زبان طنز بودم که اگر می خواستم به جد بنویسم چیزی جز گلایه و نغ و نوغ ( نمی دانم املایش را درست نوشتم یا نه ) از کار در نمی آمد . اما در این یادداشت طنز را به کنار می نهم و با زبانی جدی به بیان وجه ای دیگر از اینجا ایران است می پردازم ، البته اگر این قلم آتش پاره بگذارد .
چند سالی است که 25 بهمن ماه در بین جوانان به روز ولنتاین ملقب گشته است . روز ولنتاین یا به عبارت درست تر سنت ولنتاین به عنوان روز عشاق معرفی گردیده و به همین مناسبت عشاق جوان در این روز به هم هدایایی تقدیم می دارند که رایج ترین هدیه ی پسرها به دختر ها در ایران عروسک شده است . رایج ترین هدیه دختر ها هم که مشخص نیست چرا که هنوز هدیه دادن زن به مرد هنوز آنچنان باب نشده است حتی در میان ولنتاینی های ایرانی اما چرا ؟
در ایران باستان هر روز را نامی بوده است و دسته بندی روزها به صورت هفتگی وجود نداشته است . هر سال از 12 ماه 30 روزه تشکیل می شد به همراه 5 روز پایانی که به پنجه ی دزدیده نامیده شده است . بدین ترتیب روز اصلی نوروز یا روز اول سال در باستان روز ششم نوروز بوده است . هر کدام از 12 ماه هم نام هایی داشتند که با نام های 12 روز از ماه ها یکسان بود. مثلا روز دوم هر ماه بهمن (وهومن) به معنای اندیشه نیک نام داشته است و ماهی هم به همین نام تا امروز در سال شمار ایرانی وجود دارد . حال در هر ماه روزی که نام آن با نام آن ماه یکی می شده است ، روزی خجسته به حساب می آمد و جشن گرفته می شد .
بر همین شیوه بوده است که روز پنجم هر ماه که سپندارمز ( مهر ، عشق ، فروتنی ) نامیده می شده است در ماه سپندارمز(اسفند) جشن و آداب مخصوص به خود را داشته است . سپندارمز فرشته ای است در جهان مینوی ( جهان غیر مادی در اندیشه باستان ) آراسته به صفات عشق و فروتنی و بردباری و جانبازی و فداکاری و در جهان مادی پاسبان زمین و زنان نیک و پارسا و همه خوشی ها در دست اوست . این روز در سالشمار شمسی معادل 29 بهمن ماه است .
مهرورزی همیشگی ، زایندگی و فروتنی صفات مشترکی است که در نظر نیاکان برای زمین و مادر برشمرده می شده است . از این رو این روز ، روز زمین و روز زن توامان تلقی می شده است . در این روز مردمان به جشن و سرور می پرداختند و مرد به زنش هدیه ای پیشکش می کرده است . از این رو به این جشن « مژدگیران» یا « مزدگیران» می گفتند . در کتاب اندرزنامه آتورپات (آذربد) آمده است که :
« سپندارمت روچ ورزی دمیک کن » یعنی در روز سپندارمز ( زمین ) زمین را شخم بزن . که موید مطالبی است که در رابطه با روز زمین بودن سپندارمز گفته شد .
اما برگردیم به اصل موضوع این نوشتار . با مطالعه در جشن های سالیانه ی باستان متوجه این نکته می شویم که هیچ روزی به عنوان روز مرد تلقی نمی شده است . در واقع مرد تنها هزینه آور خانه بوده است و هیچ وقت انتظار دریافت پاداشی از همسرش را نداشته است . تا به امروز هم که ما به یمن اسلام هم روزی برای زن داریم و هم روزی برای مرد هنوز هم همین روحیه در مرد ایرانی حاکم است . حتی روز ولادت امیرالمومنین علی (ع) هم روز مرد نامیده نمی شود و روز پدر رایج است که با کمی دقت متوجه تفاوت در برگزاری مراسم های روز پدر و مادر هستیم . روز پدر هیچوقت به اندازه روز مادر/زن جدی گرفته نمی شود و برای خیلی از خانواده ها عملا به حساب نمی آید . از دلایل فلسفی و اجتماعی این امر که بگذریم باید به این نکته توجه داشته باشیم در عرف جامعه ی سنتی ایرانی همواره این مرد است که به عنوان عاشق در نظر گرفته می شود و باید به معشوق(زن) هدیه ای تقدیم کند . برای همین است که ولنتاین عملا هیچ وقت در ایران به سان غربی اش وجود نداشته چرا که ولنتاین روابط رومانتیک قرن نوزدهمی را می طلبد و عملا کمتر از 15 سال است که در ایران این نوع روابط عاطفی پیش از ازدواج یا به بیانی دیگر دوست دختر ، دوست پسری شکل گرفته است . و همین جاست که می بینیم جوانان بیگانه با فرهنگ کهن نیاکان به دنبال راه های تازه ای برای استحکام این روابط تازه می گردند و به ناچار آن را از فرهنگی که مدت هاست این نوع از روابط را در خود پرورش داده تقلید می کند .
سنت ولنتیان روزی است که در فرهنگ غربی نمادی از هویت فرهنگیشان به شمار می رود و برایش افسانه و تاریخ ساخته اند . مهم نیست که این تاریخ صحت داشته باشد چرا که از دل مردم یک فرهنگ در آمده است و همین زیباست . اما این زیبایی وقتی بخواهد بدون ریشه در فرهنگی دیگر تقلید شود نشان از ضعف فرهنگ مقلد خواهد بود و بسیار نازیباست . وقت آن است که به خود آییم و کمی در راه درست نیاکان گام برداریم . نمی گوییم به جای ولنتاین ، سپندارمزگان را گرامی بدارید ( هر چند هیچ اشکالی ندارد ) ولی حداقل می توان همان روزهایی که به هر دلیلی روز زن نامیده شده است را گرامی داشت . هرچند این نفوذ ولنتاین تفسیرهای دیگری هم دارد . مثل این نکته ای که در داستان تاریخچه ی آن نهفته است . کشیشی دو عاشق را به هم می رساند ! و این نکته شاید بیانگر برخی خواسته های نسل جوان و شاید کنایه ای به حکومت مذهبی باشد و یا حتی حرکتی که نوعی اعتراض را با خود به همراه دارد. باید بیشتر در این نکات اندیشه کنیم و ببینیم واقعا به کدام سو می رویم .
این ها را نگاشتم تا بگویم این جا ایران است معانی دیگری هم دارد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]
-
گوناگون
پربازدیدترینها