تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836486579
چطوردر زندگي مشترک خود موفق باشيم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نيمي از ازدواج هايي که امروزه صورت مي گيرد به طلاق مي انجامد. در نسل هاي پيشين تعجب آورنبود اگر مي شنيديم که زوجي بيست و پنجمين، سي امين و يا حتي پنجاهمين سالگرد ازدواجشان را جشن مي گيرند. ولي آيا نسل هاي امروز خواهند توانست اين مدت زمان با هم زندگي کنند؟ افراد چه کاري بايد انجام دهند تا عمر يک رابطه زناشويي رضايتبخش بيشتر شود؟
امروزه ازدواج بسيار پيچيده تر است. در دهه 1950 و حتي پيشتر، وظايف زن و مرد بطور واضح تعريف مي شد. هريک از زوجين مي دانست که چه چيزي از وي انتظار مي رود و مردم آنها را کارهاي مرد و کارهاي زن مي ناميدند. اگر هر يک از زوجين از پس اين امور مشخص بر مي آمد، مشکلي نداشتند و زندگيشان بخوبي ادامه پيدا مي کرد. حتي نوع شخصيت مرد و زن نيز از قبل تعريف شده بود. شخصيت مرد، قوي، کم حرف، با لياقت، بي احساس، مشکل گشا، خرجي بده، هميشه در دسترس و محافظ خانواده تعريف شده بود، در حاليکه زن مي بايست يک آشپز خوب، خانه دار شايسته و مربي فرزندان بوده و درعين حال اجتماعي و مذهبي مي بود. به اين ترتيب انتظار زوجين ازيکديگر در ديگر زمينه ها بسيار کم مي شد؛ همين قدر که آنها وظايف از پيش تعيين شده و نقش هاي تعريف شده خود را انجام مي دادند کافي بود. با پيشرفت فناوري، تغيير در فعاليت هاي زنان و بالا رفتن انتظارات، يک دگرگوني اساسي در اين وظايف ايستا و سنتي ايجاد شد.
مردم شروع به پرسيدن از خود کردند که قصدشان از ازدواج چه بوده است. خانواده ها ديگر امور خانگي خود را به خدمتکار، پرستار ويا يک سرپرست مي سپردند تا کارهاي روزانه خود را انجام دهند. کم کم ازدواج معني ديگري پيدا کرد و اهداف آن نسبت به آن چه که در گذشته بود تغيير کرد. و اگر اين موضوع را هم به آن اضافه کنيم که به واقع ما بيشتر از نسل هاي پيشين عمر مي کنيم، پس مشخصا بايد زمان بيشتري- بيش از هر زمان ديگري در تاريخ- به وظايف تعيين شده مان عمل کنيم. براي مثال آنهايي که در دهه 80 سالگي خود به سر مي برند و در دهه 20 سالگي خود نيز ازدواج کرده اند، نزديک 60 سال است که در حال انجام اين وظايف هستند. بنا بر اين مردم روابط بلند مدت مختلفي را در طول زندگيشان اتخاذ مي کنند؛ مي توانند نوعي از رابطه را براي دوران رشد فرزندان و نوعي ديگر را براي سالهاي پس از آن در نظر بگيرند. آنها حتي مي توانند بيش از يک خانواده داشته باشند يعني فرزندان را با بيش از يک همسر بزرگ کنند.
با وجود اين تغييرات، بيشتر مردم با همان عقايد سنتي اي که مناسب نسل هاي گذشته است وارد زندگي زناشويي مي شوند و نمي توانند با واقعيت گذشت زمان کنار بيايند. از اين رو وقتي ازدواج مي کنند، به بي اثري عقايد سنتي خود پي مي برند، زيرا که اين عقايد، آنها را با يک راهنمايي کلي درباره اينکه چطور بايد در زندگي مشترک رفتار کنند رها مي کنند. ازدواج هاي امروز بيشتر وبيشتر از هر زمان ديگري به ارتباط صحيح، صميميت، سازش، صحبت و گفتگو و درک متقابل وابسته است. ما بايد بتوانيم به راحتي با همسرمان گفتگو کرده و رابطه جنسي برقرار کنيم و بايد در هر دوي اين امور مهارت يابيم. البته انتظارات نيز دررابطه عشقي به همان اندازه تغيير کرده اند. از آنجايي که رابطه جنسي ديگر فقط به منظور توليد مثل، يا تنها براي لذت مرد صورت نمي گيرد و ديگر انتظار نمي رود که مرد، دانا تر و با تجربه تر از زن باشد، بنابراين زوجين انتظار بيشتري از يکديگر دارند که اين امر مستلزم گفتگوهاي بيشتري ميان آنهاست.
از آنجايي که زن ومرد هردو تقريبا به يک اندازه قادر به انجام تمامي وظايف در زندگي مشترک هستند، هيچگونه وابستگي در اين امور به هم ندارند. حتي داشتن بچه نيز لزوما نيازمند ازدواج نيست. مردم مي توانند داشتن يا نداشتن بچه را خود تعيين کنند. حتي فرزند خواندگي براي افراد مجرد هم امکان پذير است. بنا براين، اساس ازدواج از انجام وظايفي مشخص به تامين نياز هاي احساسي و رواني تغيير نقش داده است. به منظور يادگيري اين نکته که مردم چطور زندگي خود را براي زمانهاي طولاني حفظ مي کنند و اينکه چه موانعي بر سر راه آنهاست، روان شناسان توصيه هايي را متذکر شده اند.
جوديث س. والرستين، دکتر روانشناس و مولف مشترک اثر " ازدواج موفق: چرا و چطور يک عشق طولاني مي شود"، با 50 زوجي که دست کم 9 سال از ازدواجشان گذشته بود، فرزند داشته و هريک جداگانه از ازدواجشان راضي بودند يک مصاحبه کامل به عمل آورد. دکتر والرستين 9 "وظيفه رواني" را به عنوان پايه هاي ازدواج معرفي کرد. در زير به اين 9 وظيفه اشاره مي کنيم:
•سعي کنيد از نظر احساسي از دوران کودکي خود جدا شويد تا بتوانيد بطور کامل به زندگي امروز خود بپردازيد. در ضمن در روابط با خانواده ي خود و همسرتان تجديد نظر کنيد.
•بر حسب شناخت متقابل، خصوصيات مشترک و اطمينان خاطري که از هم داريد، پيوندتان را محکم تر کنيد و در عين حال مرزهايي براي حفظ استقلال خود تعيين کنيد.
•يک رابطه جنسي کامل و لذت بخش ايجاد کنيد و آن را از تهديداتي نظير مشغله هاي کاري و خانوادگي مصون نگه داريد. اين، قسمت دوم اين وظيفه است که نبايد عادي به نظر آمده و يا از آن غافل شد.
•(براي زوج هايي که فرزند دارند) وظايف دشوار پدر و مادر بودن را بپذيريد و از تاثيرات مثبت ورود فرزند به زندگي بهره مند شويد و در عين حال حريم شخصي خود را حفظ کنيد.
•با بحرانهاي غير قابل اجتناب زندگي مبارزه کرده و بر آنها تسلط يابيد؛ استحکام زندگي خود را در مواجهه با سختي ها از دست ندهيد؛ و(جايي) مأمني براي اختلافات، عصبانيت ها و کشمکش ها در زندگيتان در نظر بگيريد.
•از بذله گويي و خنده براي دوري از انزوا و کسالت و با طراوت نگاه داشتن زندگيتان استفاده کنيد.
•يکديگر را ارتقا دهيد، نياز همديگر را به خاطر وابستگي اي که به هم داريد برطرف کنيد و دل گرمي و تکيه گاه هميشگي هم باشيد.
•درحاليکه با اين واقعيت که با گذشت زمان شرايط تغيير مي کند روبرو هستيد، سعي کنيد عشق و تصوراتي را که از عاشق شدن داشته ايد زنده نگاه داريد.
انجام اين کارها آسان نيست. رسيدن به آنها نيازمند اين است که هر يک از زوجين براي پيشرفت و موفقيت درازدواجشان متعهد شوند. علاوه بر اين، هر يک از آنها بايد متعهد شوند تا به همان اندازه که در رشد و ارتقاي همسر خود مي کوشند، در رشد شخصي خود نيز تلاش کنند. پيشرفت و حفظ حس شراکت در ازدواج بايد از اولويت هاي مهم قرار گيرد.
هاوارد مارکمن، دکتر روانشناس در دانشگاه دنور بر اين عقيده است که عشق و تعهد به رابطه زناشويي براي موفقيت در ازدواج لازم است اما کافي نيست. عاملي که در صدر همه چيز به آن نياز دارند مهارت در گفتگوهاي تاثير گذار و کنترل کشمکش هاست. دکتر مارکمن با همکاري دکتر کليفورد نوتاريس از دانشگاه کاتوليک امريکا 135 زوج را در اين زمينه بررسي کردند و طبق گفته مارکمن " مهمترين و تنها عاملي که شما مي توانيد با آن پيش بيني کنيد که ازدواجتان چقدر دوام مي آورد اين است که چطور ناسازگاري ها و کشمکش هايتان را اداره
مي کنيد.
اين محققان دريافتند که برخي الگوهاي رفتاري خاص معمولا آثار مخربي را درازدواج بر جاي مي گذارند:
•وقتي يکي از زوجين- اگرچه اغلب مردها- از درگيري عقب نشيني مي کند.
•با وخيم تر کردن شرايط، هنگام مواجهه با اختلافات و ناتواني در حل آنها
•با بي اعتبارکردن رابطه از طريق زير پا گذاشتن احترامات و توهين کردن به هم. گاهي يک "طعنه" يا "کنايه" مي تواند 20 عکس العمل را در پي داشته باشد.
بايد توجه داشته باشيد که نه مارکمن و نه والرستين هيچ کدام نمي گويند که از کشمکش و ناسازگاري دوري کنيد. ناسازگاري در ازدواج اجتناب ناپذير است. مسأله مهم اينست که چطور با آن برخورد مي کنيم.
علاوه بر توصيه هايي که پيش از اين مطرح شد و طبق تجربه باليني اي که با صد ها بيمار داشته ام، رهنمود هاي زير که از مطبوعات گرد آوري شده نيز مي تواند شما را در رسيدن به يک ازدواج موفق ياري کند.
واقع بين باشيد. گاهي زوج ها با عقايد آرماني در مورد ازدواج فکر مي کنند. اين عقايد نسل به نسل منتقل گشته يا از مجلات و نمايش هاي تلويزيوني برداشت شده اند و يا واقعا ساخته ذهن خودشان از آنچه که دوست داشته اند هستند. هرکس بايد انتظارات پنهان و آشکار خود را روشن ساخته و اين انتظارت را طوري مشخص نمايد که براي هر دوي آنها کاملا قابل فهم باشد. وقتي اختلافي بين زوجين پيدا مي شود، يک سازش متقابل نياز است.
سعي کنيد براي هم عادي نشويد. اين آفت معمولا پس از دوره ابتدايي زندگي آشکار مي شود و مي تواند رابطه تان را به جدايي بکشد. وقتي همسرمان بجاي احترام و توجه، به ما بي اعتنايي مي کند و برايش عادي
مي شويم و احساس مي کند که ديگران بيشتر اهميت دارند، آن موقع است که اختلافات آغاز مي شود. گفتگو هاي منظم و مداوم با همسرتان در مورد اينکه وي چه احساسي از رابطه تان دارد مي تواند کمک ارزنده اي در جلوگيري ازبروز اين اختلافات باشد.
مهارت هاي گفتگو. توانايي در گفتگو کردن يکي از بزرگ ترين سرمايه ها در هر رابطه است. توانايي درشمرده سخن گفتن و رساندن مطلب و اطمينان حاصل کردن از اين که طرف مقابل (شنونده) منظور شما را درک کرده است به تمرين زيادي نياز دارد. اغلب اوقات ما در حال گفتن مطلبي هستيم، در حاليکه طرف مقابل کاملا يک موضوع ديگر را مي شنود. شنونده اغلب در جواب يا حرف خودش را مي زند يا به آنچيزي که شما پيش از اين اعتقاد داشته ايد جواب مي دهد. گفتگو هم به مهارت هاي انتقال (شمرده سخن گفتن) و هم به مهارت هاي شنوايي ( شنيدن) نيازمند است. بدون اين دو عامل، گفتگو کردن کاملا بي فايده است. اين بار که خواستيد درباره ي مسأله مهمي با همسر خود صحبت کنيد، اين فاکتور ها را در نظر بگيريد:
1.زمان مناسبي را براي گفتگو انتخاب کنيد تا بحثتان قطع نشده و نيمه تمام نماند.
2.يک "موضوع بحث" (حتي موضوعات کوچک) پيدا کنيد. به خاطر داشته باشيد هنگامي طرف مقابل در حال صحبت کردن است، حق حرف زدن با اوست؛ همينکه صحبت وي بر سر موضوع تمام شد، نوبت به شما مي رسد. اين روش از قطع کردن حرف يکديگر در گفتگو جلوگيري مي کند.
3. مشکل را بيان کرده و بعد شروع به حرف زدن کنيد. از همسر خود بخواهيد حرفهايتان را تکرار کند تا مطمئن شويد که دست کم آنها را شنيده است. اگر وي قادر به تکرار کردن آنها نبود، مشکل خود را آنقدر بازگو کنيد تا راضي شويد.
4.وظيفه شنونده در اين تمرين اين است که اين اطمينان را به شما بدهد که مطلب را درک کرده است. در ضمن پيش از اظهار نظر راجع به آنچه که به شما گفته مي شود، کاملا گوش فرا دهيد.
5. هر وقت همسرتان احساس کرد که حرفهاي شما را کاملا شنيده، آنگاه نوبت شماست که صحبت کنيد و همسرتان گوش کند.
6.اين روش را (نوبتي صحبت کردن) تا زماني که به نتيجه نرسيده ايد ادامه دهيد.
از اين روش اغلب به " درست گوش کردن" ياد مي کنند. هر وقت کسي اين راهکار را آموخت، مي تواند از سوء ظن ها جلوگيري کرده و احساسات را تحت کنترل بگيرد. اگر به درستي گوش کنيد، ديگر احساسي واکنش نشان نمي دهيد و پيش از واکنش نشان دادن به بحث و گفتگو مي پردازيد.
ديدارهاي منظم. دو نوع ملاقات وجود دارد که گفتگو را آسان مي کند: يکي ملاقات هاي کاري و ديگري ديدارهاي شبانه. زوج ها اغلب تنظيم برنامه اي را براي ديدارهاي منظم کاري به منظور صحبت کردن بر سر مقوله ازدواج مفيد مي دانند و همين کار نشان مي دهد که صحبت در مورد زندگي از چه اهميتي برخورداراست.
ديدارهاي شبانه که هفته اي يکبار تنظيم مي گردند نيز مي توانند براي ارتباط احساسي مفيد باشند. در اين ديدارها هيچگونه موضوع کاري اي نبايد مطرح شود. هر يک از زوجين يک هفته در ميان مسئول اين قرارهاي شبانه هستند. لزومي ندارد قرارها خيلي مفصل باشند. شايد يک پيک نيک ساده در يک پارک هنگام غروب به اندازه يک شام 100 دلاري با ارزش و رويايي باشد.
عشق را زنده نگه داريد. حفظ عشق براي با طراوت نگه داشتن يک رابطه، حياتي است. اغلب مردم وقتي ازدواج مي کنند در اين قسمت دچار ضعف مي شوند. آنها اجازه مي دهند که کار، مشغله هاي روزانه و فرزندان روي عشقشان تاثير بگذارند. در يک زندگي شلوغ، به خصوص وقتي فرزند يا فرزنداني نيز در کار باشند، زنده نگاه داشتن عشق تلاش فراواني را مي طلب؛ اما ارزشش را دارد. اين امر نيازمند برنامه ريزي، خلاقيت و تعهد است.
مهارت هاي مقاربه اي خود را بهبود بخشيد. مردم فکر مي کنند داشتن رابطه جنسي با همسرشان "مسأاله اي است که به طور طبيعي رخ مي دهد." اين طور عقيده داشتن مثل اين است که فکر کنيم کساني که در رقص باله حرفه اي هستند، تصادفي اين کاره شده اند- بدون هيچگونه تمرين و تکرار، بدون هيچگونه خلاقيت، آزمايش و حتي اشتباهي. هيچ کس باور نمي کند که "فرد استير" و "جينگر راگرز" براي اينکه در نقش خود عالي باشند بدون تمرين جلوي دوربين مي رفتند. رابطه جنسي نيز چنين تمريناتي را نياز دارد. عشق يک امر ذاتي نيست، بلکه بايد آن را آموزش ديد. بيشتر زوجين به طريقي باور دارند و فکر مي کنند که طريقه رابطه جنسي مشخص است و مرد هم به خوبي آن را انجام مي دهد. آنها از ترس اينکه مبادا اشتباهي رخ دهد، همان روش هاي پيشين را برمي گزينند. يکي از مشکلاتي که تقريبا ميان همه زوج ها وجود دارد، همين عدم خلاقيت است. کم کم رابطه جنسي خسته کننده مي شود و چنين موضوعي شايد به بي علاقگي و لوس شدن رابطه بينجامد. گفتگو درباره اين مسأله و آزمايش راههاي جديد، اين رابطه را دلچسب، شاداب و مطبوع خواهد کرد.
کمي از هم تعريف کردن بد نيست. هيچ چيز از شما کم نخواهد شد اگر از همسرتان تعريف کنيد و بطور يقين او هم چنين رفتاري را مي پسندد. همگي ما اغلب در اين مورد محتاط عمل مي کنيم؛ اجازه بدهيد بدانند که چه چيز در موردشان فکر مي کنيد. مثلا از زيبايي/ خوش تيپي، زرنگي، هوش، پوشش خوب و مهربانيشان وهمچنين از اينکه پدر يا مادر خوبيست از وي تعريف کنيد. براي دادن هديه به همسر خود و ابراز علاقه تان منتظر مناسبت خاصي نباشيد.
از همسرتان به خاطر همه چيز قدرداني کنيد. نکته ظزيف ديگري که مفيد به نظر مي رسد همين قدرداني است. از همسرتان براي درست کردن شام، بيرون گذاشتن زباله ها، گرفتن لباس ها از خشک شويي و يا هر کار ديگري تشکر کنيد؛ در کل شايد همين تقدير از هم در ايجاد يک محيط گرم وصميمي در خانه موثر باشد. معمولا زوجين خيلي سريع از هم انتقاد مي کنند، ولي در تقدير از هم خيلي اهمال کار هستند.
از آنچه تا به حال گفته شد برمي آيد که حفظ يک زندگي امروزي کار آساني نيست و تمرينات سختي را مي طلبد. اگر فکر کنيم که ازدواج تنها زير يک سقف رقتن است و بس و نيازي به تلاش و وقت گذاشتن ندارد، ساده لوحانه به قضيه نگاه کرده ايم؛ زيرا که يک رابطه واقعي رابطه ايست که در آن زن و مرد مکمل يکديگرند، حس عزت نفس را در هم بالا مي برند، از نظر احساسي يکديگر را غني مي کنند، ارتقا مي دهند و حامي يکديگرند. برخي فکر مي کنند که ازدواج و زندگي مشترک بايد آسان باشد و با اين ديد ازدواج مي کنند و وقتي عکس اين مطلب را مي بينند، فکر مي کنند مشکل از آنهاست.
ازدواج نيز مانند ديگر امور ارزشمند در زندگي نياز به تمرين و ممارست دارد. وقتي مشکلي ايجاد مي شود، به کمک و مشاوره نياز است. همانطور که درباره هر کاري مشاوره وجود دارد، ازدواج نيز از اين موضوع مستثنا نيست. ازدواج هاي امروزي تنها زير يک سقف زندگي کردن نيست، نهاد پيچيده و پويايي است که با به دنيا آمدن فرزندان پيچيده تر نيز مي شود و از آن پس بايد فعاليت ها اضافي با همکاري يکديگر انجام گيرد. حفظ ازدواج يکي از مهمترين تلاش ها و مبارزاتيست که در زندگيمان انجام مي دهيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]
-
گوناگون
پربازدیدترینها