واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام به همگی
تقریبا "10 روزی می شه که شوهرم رفته خونه مامانش(البته کارای ما برعکس اون وقتی قهر میکنه می ره )
دوستای عزیزم موضوع ما از اونجا شروع میشه که 1هفته پیش مادرشوهرجونم تو جمع به من متلک پروندن که پسرمو با زحمت بزرگ کردم 2دستی دادم دست دختر غریبه منم چون تو جمع بودم نخواستم جواب بدم انتظار داشتم شوهر جونم جوابشو بده که نداد.ما برگشتیم خونه من خوابیدم 2روز با پرهام سرسنگین صحبت کردم تا اینکه صبرش تموم شد ازم عذر خواهی کرد ولی من که دلم ازخودش و مادرش پر بود نتونستم ببخشمش.بازم قیافه گرفتم شب رفتیم خونه اونا پرهام جریان و به باباش گفت من با مامانش دعوا کردم که چرا تو زندگی من دخالت می کنین (البته مادر شوهرم یه فرد 2رو که انتظار داره شوهرم پنهون از من به خواهرش که شوهر مایه داری داره پول بده که خانم راحتر خرج کنن)
خلاصه بعداز کی حرف ما اومدیم خونمون من قرص خوردم و خوابیدم پرهامام تو حال خوابش برد صبحم بدون خدافظی رفت سر کارو تا ساعت 5 نه یه زنگی به من زد نه اومد خونه.ساعت 5 من بهش اس دادم که قصد نداری بیای خونه؟گفت خونمونم.چیزی نگفتم تا عصر منتظر موندم وقتی دیدم خبری ازش نشد من رفتم خونشون دیدم آقا رفتن بیرون من با برادرش صحبت می کردم که مادرش اومد که چرا بچه من شب و تو حال خوابیده و از این حرفا منم عصبانی پاشدم اومدم خونمون تا امروزم خبری ازش نیست فقط 1سری داداشش اومد که جریان و از من بپرسه و وقتی دید حرفی نداره که از داداشش دفاع کنه رفت و گفت من بهت خبر میدم همین شد که شایدالان بشتر از 1هفته است خبری ازشون نیست و من نمی دونم چه کاری باید بکنم؟؟؟؟؟
راستش من از این بلاتکلیفی خیلی بدم میادو هنوزم نتونستم مادروپرهام و ببخشم لطفا" راه درست رو نشونم بدین که چه کنم...
وای چه شوهر نازک نانجی داری؟زمونه بر عکس شده.به نظرم سعی کن جلوی مادر شوهرتو بگیری به اون چه که شوهرت کجا خوابیده یا چی خورده چی نخورده؟اما سعی کن با زبون خوش و مهربونی شوهرتو به خونه برگردونی مثلا برو محل کارش بعد پایان ساعت کار بیارش خونه یا باهاش قرار بذار از دلش درار درسته تو مقصر نیستی اما تو کوتاه بیا.به خاطر زندگیتون.
اما جلوی مادر شوهرتو بگیر
آخه دوردونه جون چندین بار قهر کرده رفته من کوتاه اومدم رفتم آوردمش خونه ولی پاش جا باز کرده نمی تونم که تا آخر عمرم هی قهر کنه هی من برم منت کشیتا الانش کلی پرو شدهاز بچه بازیاش خسته شدم نمی تونم از مامانش یکمی ام که شده جداش کنم مامانش شده حوو من
خیلی دلم گرفته
به نظر منم بیش از حد منت کشی نکن. چه خبره؟ اشتباه کرده باید متوجه بشه و پاش وایسته. هی قهر کرده رفتی منت کشی کار به اینجا کشیده گلم. من اگه جات بودم محترمانه به مادر شوهرم می گفتم این یک موضوع کاملا خصوصی بین یک زن و شوهره که بهتره خودشون در موردش صحبت کنن یا تصمیم بگیرن.
عزیزم خود من اهل کوتاه اومدن هستم اما هرچیزی حدی داره. اطرافیان نباید از تو سوء استفاده کنن. هر کس هر حرفی خواست بزنه و تو بعد از اعتراض مجبور بشی معذرت خواهی کنی! البته ناگفته نماند در زمان قهر و نازت رو هم زیاد شده بوده. شاید اگه زودتر تموم می کردی خیلی بهتر بود
گلم سعی کن شوهرت این عادت بد رو که قهر میکنه میره خونه مامانش رو ترک بدی. کلا بهتره مشکلاتتون رو خودتون حل کنین تا اینکه به خانواده هاتون راه پیدا کنه. اینطوری زمینه برای دخالت هم کم میشه.
میشه کمکم کنین که چطور عادتش بدم خودمون مشکلات و حل کنیم هر اتفاقی بینمون می افته کف دست مامان باباش نزاره تا اونام کوکش کنن که زنت بده و...
قهر کردن مردان کمی سخته...نمی دونم شاید بهتر باشه حساسیت هاشو بشناسی و طوری رفتار کنی که هیچ وقت فرصت و بهانه ای برای قهر کردن نداشته باشه...مثلا اگه به خانواده اش تعصب زیاد داره، سعی کن کمتر در موردشون حرف بزنی. مطمئن باش مثلا وقتی مادرش حرکت اشتباهی می کنه، همسرتون خودش متوجه می شه، چون اگه اینطور نبود از شما عذرخواهی نمی کرد. شاید بهتر بود بعد از عذرخواهی زیاد حساسیت نشون نمی دادی تا قهر نکنه...این مقاله هم شاید به دردت بخونه:
http://e-javan.blogfa.com/post-254.aspx
سعی کن مطالب بیشتری در این زمینه از نت پیدا کنی و بخونی...
baran bahari نوشته است:
میشه کمکم کنین که چطور عادتش بدم خودمون مشکلات و حل کنیم هر اتفاقی بینمون می افته کف دست مامان باباش نزاره تا اونام کوکش کنن که زنت بده و...
بهترین و منطقی ترین راه اینه که بعد از اینکه آشتی کردین یک روز منطقی باهاش بشینی صحبت کنی. وقتی خوش اخلاقه و حوصله داره. بگو دوست دار که مشکلات رو خودتون حل کنین. هرچیزی هست باد بین زن و شوهر بمونه. مال عکس م زن. تو حال و هوایی قرارش بده که تو عین همین کار روانجام بدی. یعنی هی بری از مشکلاتت پیش خانواده ات بگی و اونا هم مسلما طرف دخترشون رو میگیرن و با دامادشون بد میشن.... یک تصور ذهنی براش بساز. خیلی منطقی براش وضیح بده و دیدگاهش رو بپرس... مطمئن باش جواب خوبی بهت میده
خیلی ممنون از راهنماییاتون و از اینکه من و دلگرم می کنی وتو این شرایط که من بجز نقطه منفی چیزی نمی بینم باز یه نقطه +پیدامی کنین که دلم خوش باشه ممنون رویا جون
ولی دلم اونقدر ازشون پره که بعضی موقها فکر میکنم جدایی بهترین تصمیم باشه تا بخوام بقیه عمرم وبا کسی که اعتمادی به آیندش ندارم تباه کنم ولی تا اون حدم ضعیفم که نتونم اقدام به کاری کنم.من 1نفرم در مقابل 6نفرم که می خوان زندگیمو بهم بزنن و شوهرم غافل از همه چیز دشمنای زندگیشو به چشم دوست وخیر خواه می بینه.
دوست عزیزم، چرا به اولین راهی که فکر می کنی جدایی یه؟ این جور مشکلات، قابل حل اند، چرا زود خودتو می بازی؟...
برای حل مشکلت اول از همه باید تفکرات منفی رو از خودت دور کنی...خودتو از همه ی این تفکرات آزاد کن... بعد با فکر آزاد به راه حل فکر کن...مطمئن باش تا زمانی که به این فکر کنی که مادر شو هرم چی گفت یا خواهر شوهرم چی گفت، نمی تونی درست فکر کنی...این افکار مثل سم هستن، هر چی بیشتر فکر کنی، بیشتر اذیت می شی، بیشتر ضرر می بینی...
باشه بعد اینکه آشتی کردیم همین کار رو می کنم ( البته اگه آشتی کردیم )
فقط عزیزم یه سوال دیگه ایی داشتم اینکه:نمی خوام این بار من پا پیش بزارم 1سالم طول بکشه میشینم تا اون بیاد ولی وقتی اونا اومدن من چه عکس العملی نشون بدم؟یعنی چی بگم؟چهطور رفتارکنم؟
شاید بهتر باشه در ابتدا خیلی عادی برخورد کنین تا هیچ درگیری لفظی بین شما، همسرتون و خانواده ایشون پیش نیاد. انگار که اتفاقی نیافتاده، بعد در یک فرصت مناسب و با آرامش با همسرتون به تنهایی صحبت کنید. و تو این صحبت هیچ حرفی از خانواده اش نزنین که یه وقت جبهه نگیره. فقط از خودتون دو نفر و مشکل تون حرف بزنید...
این مطلب رو هم بخونید:
يكي از علل قهر كردن افراد اين است كه آنها كه توانايي ابراز احساسات
منفي خود را به صورت شفاف و ساده ندارند و يا اينكه به آنها چنين فرصتي
داده نشده، از اين روي با قهر كردن و امثال آن، ناراحتي خود را نشان
ميدهند. به همين خاطر ما اگر بخواهيم رنجش و قهر كردن افراد را تقليل دهيم
بهتر است در مقابل قهر كردن و زود رنجي آنها موضع تدافعي نگيريم، بلكه
مستقيماً يا به صورت غير مستقيم از آنها بخواهيم ناراحتي و احساس رنجش خود
را بيان كنند تا هم بار ناراحتي از قلب آنها برداشته شود و هم ما بفهميم
اشكال كار از كجاست. ممكن است فردي در ذهن خود تفسير غلطي از كار يا سخن ما
بكند و به جاي اينكه احساس خود را به طور ساده به ما بگويد، با قهر كردن
يا بداخلاقيهاي ديگر اين كار را بكند؛ در اين مواقع لازم است ما او را به
ابراز احساساتش تشويق كنيم و علت ناراحتي او را با اصرار جويا شويم و اگر
تفسير اشتباهي از كارهاي ما در ذهن او بود، اصلاح كنيم. مطمئناً پس از مدتي
همديگر را بيشتر ميشناسيم و درك ميكنيم و در نتيجه اخلاقمان هم بهتر
ميشود.
baran bahari نوشته است:
آخه دوردونه جون چندین بار قهر کرده رفته من کوتاه اومدم رفتم آوردمش خونه ولی پاش جا باز کرده نمی تونم که تا آخر عمرم هی قهر کنه هی من برم منت کشیتا الانش کلی پرو شدهاز بچه بازیاش خسته شدم نمی تونم از مامانش یکمی ام که شده جداش کنم مامانش شده حوو من
خیلی دلم گرفته
والا منم که باشم هر دفعه قهر کنم زنم بیاد دنبلمو نازو منّتمو بکشه معلومه انقدر پرووووو میشم
تقصیر خودته انقدر نینی به لعلش گذاشتی فکر میکنه کیه یا چیه
الانم اصلا ناراحت نباش رفته که رفته ، مردی که براش مهم نیست زنش ۱هفته تنهاست لیاقت ناراحتیو دلتنگیو زندگی کردن نداره
این آدتشم دیگه نمیتونی ترک بدی
بهتره یه فکر درست حسابی بکنی
دیگه آخرش چیه؟ طلاق دیگه
بهتر از این آقای نازک نارنجی بچه که ، که به بنظر خانوادش بیشتر از شما براش ارزش دارن، مثل اینکه این آقا هنوز شبا باید شیر بخرنو پنپرزشون عوض بشه ،پس بذار بره همون با خانوادش زندگی کنه
baran bahari نوشته است:
باشه بعد اینکه آشتی کردیم همین کار رو می کنم ( البته اگه آشتی کردیم )
فقط عزیزم یه سوال دیگه ایی داشتم اینکه:نمی خوام این بار من پا پیش بزارم 1سالم طول بکشه میشینم تا اون بیاد ولی وقتی اونا اومدن من چه عکس العملی نشون بدم؟یعنی چی بگم؟چهطور رفتارکنم؟
مگه ازشون میترسی؟
بگو ِ چه عجب بالاخره نینی کوچولوتونو آوردین خونش
هرچی گفتن جواب بده ، بذار اونا هم حساب کار دستشون بیاد
دیدی زیادی زبونشون درازه بگو ناراحتین الانم میتونین با خودتون ببرینش،من مشکلی با تنهای زندگی کردن ندارم
بذار فکر نکنان که تو بدون پسرشون هیچی نیستی، بفهمن که بدون اونم میتونی، نه اینکه فقط همین شاهزاده رو زمین بوده اومده تورو گرفته توام بدون اون نمیتونی دیگه زندگی کنی
این حرفرم با دعوا و ناراحتی نگوو، با کامل خونسردیو آرامش و خواند بگو بذار ببینن که اصلا برات مهم نیستن
راستش با هم تون موافقم هم می تونم با دعوا باهاشون رفتار کنم که برا منم راحتره عقده ای تو دلم نمی مونه آخرشم میشه جدایی یا صلح.همم میتونم به گفته رویا جون گوش بدم و میدون وبرا دشمنام خالی نزارم.
راستی رویا جون واقعا" سایت خوبی بود مرسی اگه بازم از این سایتا داشتی کمکم کن ممنون
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]