واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: فیلم هایی که می خواهید ببینید ولی احتمالاً نمی بینید...
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/40771c7e34fd9aa.jpg
نه قصد دارم ایرادی بگیرم و نه اینکه اعتراضی بکنم، واقعاً معتقدم خیلی وقت پیش باید به این نتیجه رسید که همین است که هست. و این یعنی هر سال فقط برای چند فیلم اندک (احتمالاً با زمانی کوتاه تر) برنامه ریزی کنیم و از تماشای آنها سرخوش شویم.
تجربه دیدن فیلم پنهان هانکه، کودک (برادران داردن) یا سقوط (هیرشبیگل) در جشنواره آن هم در حالی که فیلم ها چندی پیش در جشنواره های دیگر حسابی ستایش شده اند چیز اصلاً کمی نیست و هنوز مزه اش را به یاد دارم و از این می توان یک نتیجه کلی و بسیار خوب گرفت؛ اینکه آرزو کنیم هر سال فیلم های خوبی با این سروشکل تولید شوند و از همین حالا به بعد اجازه دهید اسم این نوع فیلم ها را بگذاریم؛ «فیلمفجر».
اما در جشنواره بین المللی فجر معمولاً چه نوع فیلم هایی را برای دیدن انتخاب می کنیم؟ فیلم هایی که تماشای آنها روی پرده تجربه جذابی است. فیلم های کارگردانان بزرگ اروپایی و امریکایی. فیلم های نسبتاً به روز سینما و در نهایت فیلم های تحسین شده یا جایزه گرفته از فستیوال های کن، ونیز، برلین یا سن سپاستین.
این فیلم ها چون از قبل توانسته اند تبلیغات و کلاً شرایط مناسبی را برای جلب توجه مخاطبان جشنواره فجر مهیا کنند، در اولویت قرار دارند و به هر حال از آنها استقبال بهتری هم خواهد شد. فیلم هایی هم حضور دارند که اصلاً صرف نمی کند آدم برود و راجع به آنها تحقیق کند.
اگر دیدیم که دیدیم و اگر ندیدیم به احتمال فراوان چیزی از دست نداده ایم. کمی وقت و حوصله می خواهد تا به سالن ها برویم و این فیلم ها را تماشا کنیم. به هر حال مسوولان می توانند با در دسترس قرار دادن اطلاعات و نکات قابل توجه درباره این فیلم ها به خیلی از موارد کمک کنند و باید متذکر شد که این فیلم ها غالباً به بخش معناگرا یا بخش آسیا مربوط می شوند. دو بخش جشنواره جشنواره ها و بین الملل هم که بیشترین توجه از مخاطب و حضور تماشاچی را به خود اختصاص می دهند.
الان هم که نوبت پخش آثار خارجی کاملاً جدا شده، با یک برنامه ریزی مناسب دوطرفه، می توانیم فیلم های مورد نظرمان را ببینیم. در ادامه به چند تا از فیلم های مهم و به درد بخور اشاره خواهد شد.
● الکساندرا
در عین شاهکار بودن، یک فیلمفجری کامل است. آلکساندر سوکوروف از مهم ترین فیلمسازان حاضر است و نسل ما حتماً به او و آثارش افتخار خواهد کرد.
او را تارکوفسکی زمانه می دانند و جالب است بدانید که شاگرد و مرید او بوده است و به نصیحت استاد، سال ها مستند می ساخته و از اواخر دهه ۸۰ میلادی فیلمسازی روایی را آغاز کرده. با آغاز دهه ۹۰ و با فیلم دایره دوم سوکوروف وارد مرحله تازه یی شد هر چند کماکان به مستندسازی هایش ادامه داد. و اما الکساندرا محصول سال ۲۰۰۷ است و در جشنواره کن سال گذشته به نمایش درآمد و از بخت های کسب نخل طلا به شمار می آمد.
این فیلم، عجیب ترین فیلمی است که تاکنون درباره جنگ، سفر و عشق ساخته شده است؛ روایتی کاملاً ساده و مستندگونه که قصد ندارد اصلاً به چیزی کاری داشته باشد جز خود سینما، و انصافاً که با همه چیز هم به درستی کار دارد و به عبارتی الکساندرا از آن فیلم هایی است که به معنای واقعی با درک و ذهنیت مخاطبش شکل خواهد گرفت. بقیه مباحث درباره این فیلم مهم سال گذشته بماند به وقتش.
● دوازده
یک فیلم دیگر از سینمای روسیه که این روزها ظاهراً حسابی سرحال است. فیلم ۱۲ ساخته نیکیتا میخالکوف امسال جزء پنج فیلم نهایی فهرست بهترین فیلم خارجی زبان اسکار است که احتمال این وجود دارد تا چندی بعد این مجسمه طلایی را هم از آن خود کند.
می دانیم که امسال بخشی از جشنواره هم به مرور آثار این فیلمساز خواهد پرداخت. فیلم مدت زمان زیادی دارد و به احتمال زیاد یک فیلمفجری است. ۱۲ به نوعی اقتباسی است از دوازده مرد خشمگین سیدنی لومت که شکل و شمایل روسی(شوروی سابق) و سیاسی تری پیدا کرده. بازی های فیلم فوق العاده هستند و تسلطی را که آن دوازده مرد خشمگین در لحظه لحظه فیلم نسبت به موقعیت های اجتماعی- سیاسی از خود نشان می دهند با تسلط میخالکوف نسبت به فیلم قابل مقایسه است.
● جزیره
یک فیلم دیگر از سینمای روسیه و به نظر می آید هم در کن و هم در اسکار و هم در جشنواره خودمان، امسال سال سینمای اروپای شرقی است.
این فیلم در بخش معناگرا به نمایش درخواهد آمد. داستان فیلم هم به یک صومعه ارتدوکس در شمال روسیه مربوط می شود که در آن راهبی ظاهراً قدرت های فراانسانی دارد؛ از جمله شفا دادن، پیش گویی آینده و مبارزه با نیروی های شیطانی و همین مساله آفرین می شود. فیلم به لحاظ بصری و ساختار روایی با آندری روبلف تارکوفسکی و به نوعی با سینمای برگمان فقید تشابهاتی دارد. لونگین با این فیلم در بخش مسابقه جشنواره سن سباستین حضور داشت و جزیره فیلم اختتامیه ونیز ۲۰۰۶ بود. خود لونگین هم در دهه ۹۰ یک بار در جشنواره کن جایزه بهترین کارگردانی را برای فیلم «تاکسی بلوز» از آن خود کرد.
● مردی از لندن
این یکی را شخصاً بیش از یک بار خواهم دید، البته اگر همان یک بار را هم بشود دید. بلا تار فیلمساز مجارستانی با این فیلم در بخش مسابقه کن سال گذشته حاضر بود و امسال در جشنواره فجر، و حتماً فیلم استاد سروصدا راه خواهد انداخت.
از لحاظ سبکی و کاری با اینکه تار اصالت های خاص خودش را دارد، ولی سینمای او را می توان ترکیبی از یانچو و آنتونیونی دانست. البته این فیلم به نوعی بازسازی فیلمی با همین نام است به کارگردانی هنری دکوین که در سال ۱۹۴۳ ساخته شد. مالیون که یک سوزنبان در کنار دریا است شاهد قتلی می شود و زندگی اش در مسیر دیگری قرار می گیرد.
قبلاً هم در جایی نوشته بودم که به خاطر خودکشی هومبرت بالسان(تهیه کننده فیلم) در سال ۲۰۰۵ مراحل آماده سازی فیلم تقریباً یک سال به تعویق افتاد. فیلم های تار فضایی آخرالزمانی دارند و روابط انسانی در سردترین حالت خود به تصویر کشیده شده اند و ریتم فیلم های او اغلب کند ولی منسجم است. در این فیلم تیلدا سوئینتن بازی کرده که از جمله بازیگران زن توانا و بی بدیل این دوران به شمار می آید و جالب اینکه سوئینتن با فیلم دیگری هم در جشنواره امسال حاضر است. دیدن فیلم به روی پرده سینما، یکی از مهم ترین تجربه های سینمایی امسال است. مردی از لندن می تواند مسیر فیلم دیدن شما را تغییر دهد.
● مایکل کلیتون
اولین تجربه تونی گیلروی به عنوان کارگردان یک تریلر و درام اجتماعی -سیاسی است که امسال اسکار حسابی تحویل اش گرفته و از بازی های بسیار حرفه یی برخوردار است. داستان پدری که رابطه چندان خوبی با پسرش ندارد . او یک وکیل ساده است که با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کند و به زودی در یک موقعیت حساس باید انتخاب کند که طبق اصول اخلاقی پیش برود یا نه.یک درام تاثیرگذار بدون اضافات و پیام های بی مورد.
● غیرقابل انتشار و کوکب سیاه
آقای دی پالما امسال با دو فیلم به جشنواره فجر آمده تا احتمالاً زمان نمایش هر دو فیلم او به یک فیلم برسد. اخباری مربوط به حضور او در جشنواره سال گذشته وجود داشت و قرار بر این بود تا کوکب سیاه هم نمایش داده شود.
موضوع جنگ عراق و مسائل مربوط به آن ساختار مضمونی فیلم غیرقابل انتشار را شکل می دهد. این سوال برای من وجود دارد که چرا بادبادک باز امسال نمایش ندارد. بقیه مسائل هم باشد برای زمان اکران.
● ۱۰/۳ به یوما
امسال یک وسترن هم در بخش بین الملل حضور دارد که یک فیلمفجری ۹۸ درصد است. احتمالاً درباره فیلم حسابی خوانده اید.
● فرزندان بشر
یک اثر فوتوریستی ناب که به احتمال زیاد درباره اش حسابی خوانده اید و شنیده اید و فقط باید منتظر باشیم آن را به روی پرده عریض (آن هم با کیفیتی متمایز) ببینیم. فیلم از هر نظر یک اثر ممتاز است و حتماً به عنوان یک اثر شناخته شده از آن استقبال خواهد شد. این فیلم، فیلمفجری است.
● قطب نمای طلایی
کاری به خوب یا بد بودن فیلم ندارم. همه چیزش واضح است و فقط باید پیشنهاد کرد که این فیلم پر از جلوه های ویژه را به روی پرده ببینیم. حضور نیکول کیدمن و دنیل کریگ هم جذابیت های خودش را دارد.
● مارادونا
این فیلم یا چندان دیده نشده یا اصلاً تحویل اش نگرفته اند. ولی به هر حال می تواند برای ما که مارادونا را خیلی دوست داریم جذاب باشد. فیلم به نوعی زندگی مارادونا را در قالب یک اثر داستانی به تصویر می کشد و روایتی غیرخطی دارد.
● جاده یی به گوانتانامو
مایکل وینترباتم فوق تخصص ساختن فیلم هایی را دارد که در افغانستان یا پاکستان می گذرد یا اصطلاحاً پسایازده سپتامبری نامیده می شوند. در این دنیا، جاده یی به گوانتانامو و یک قلب نیرومند سه فیلمی هستند که او با توجه به همین مضامین ساخته است.
جاده یی به گوانتانامو که او به خاطرش جایزه کارگردانی فستیوال برلین سال پیش را به دست آورده، داستان سه جوان مسلمان ساکن انگلیس است که به خاطر ازدواج عازم سفری به پاکستان و افغانستان می شوند و در آنجا نیروهای امریکایی آنها را به جرم همکاری با تروریست ها می گیرند و به کوبا می برند. فیلم یک اثر مستند- داستانی (داکیودراما) است که از سفر این سه جوان تا آزادی شان از گوانتانامو را به تصویر می کشد.
جاده یی به گوانتانامو فیلم بسیار هوشمندانه یی است و امریکای این دوران را به خوبی می شناسد و آن را درست و حسابی نقد می کند و به عبارتی بی اعتبار می کند.
البته خود وینترباتم حواسش است تا فیلمش تاریخ مصرف دار نشود و کلاً باز سعی کرده این دنیا و حال و روزش را بازسازی کند. فیلم به صورت دی وی فیلمبرداری شده و می تواند مثال خوبی برای کسانی باشد که این روزها ترجیح می دهند دیجیتال فیلم بسازند. در ضمن بخش های زیادی از فیلم در ایران فیلمبرداری شده. یک فیلمفجری است.
● خداحافظ بافانا
بیل آگوست جزء آن دسته کارگردانانی است که تاکنون دوبار نخل طلای کن را به دست آورده. آگوست سال گذشته با همین فیلم در جشنواره فیلم برلین شرکت کرد و حالا و با گذشت زمان یک سال، قرار است در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید.
این فیلم براساس خاطرات نگهبان زندان «نلسون ماندلا» ساخته شده است. جیمز گریگوری بیست سال نگهبان جایی بوده که ماندلا را به زنجیر کشیده بود. این یکی را نمی توان یک فیلمفجری کامل دانست و حضور «دایان کروگر» در فیلم را باید جدی گرفت. داریو ماریانلی هم آهنگساز فیلم است که به احتمال فراوان اسکار امسال را برای فیلم تاوان خواهد گرفت.
● وکیل مدافع وحشت
باربه شرودر به سه دلیل در تاریخ سینما حداقل برای ما حائز اهمیت است. اول اینکه متولد تهران است. دوم اینکه از دارودسته موج نویی های سینمای فرانسه است به ویژه به عنوان بازیگر و سوم اینکه دو فیلم ساخته که پینک فلوید موسیقی متنش را ساخته است.
البته این را هم اضافه کنم که جرمی آیرنز تنها اسکارش را به خاطر بازی در فیلم او کسب کرده. اما فیلم وکیل مدافع وحشت، مستندی است درباره ژاک ورگس؛ وکیلی که هم از افسران نازی دفاع کرده، هم از انکار کننده های هولوکاست. تروریست های الجزایری، دیکتاتور ها و امثال اینها را هم به لیست اضافه کنید. خلاصه فیلم بخشی از تاریخ اروپا را مرور می کند و البته خود شرودر چندان موضع گیری آشکاری ندارد؛ بی شک از بهترین های فجر امسال که در هر صورت باید دیده شود. اجازه دهید که از فیلم غبار جنگ ساخته ارول موریس هم همین جا نامی ببرم که از مستند های بسیار خوب امسال است. فیلم مستند لینچ هم به نمایش درخواهد آمد که مستندی است درباره لینچ.
و حتماً فیلم های دیگری هم وجود دارند که دیدنی هستند ولی در این فهرست جایی ندارند و قضاوت را باید به زمان نمایش شان موکول کرد.از جمله این فیلم ها «یلا» است(محصول آلمان) که حسابی در کشورش تحویل گرفته شده است و به احتمال زیاد در جشنواره خودمان هم تحسین خواهد شد.نام فیلم هم برگرفته از نام بازیگر نقش آلیس در فیلم «آلیس در شهرها» ی ویم وندرس است. بقیه فیلم ها را هم با هم می بینیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]