تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834849038
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران-خبرگزاري ايسكانيوز:روزنامه هاي جام جم ،دنياي اقتصاد ،رسالت ، صداي عدالت ، كارگزاران ، كيهان و مردم سالاري امروز در سرمقاله هاي خود به مسائل مهم سياسي داخلي و خارجي پرداخته اند.
به گزارش روز چهار شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز" سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**جام جم :خروج به موقع
روزنامه جام جم امروز در سرمقاله خود در مورد استعفاي مشرف نوشت :
پرويز مشرف با رها كردن مسالمتآميز قدرت، راه عاقلانه را انتخاب كرد. او استعفاي خود را به عنوان رئيسجمهوري پاكستان به رئيس مجمع ملي كشورش تسليم ساخت و از كاخ رياستجمهوري با گارد احترام خارج شد.
ارزيابي عملكرد ژنرال مشرف طي 5/9 سال گذشته كه قدرت را در كودتايي به دست گرفت كار آساني نيست. او به مفهوم كلاسيك ديكتاتور نظامي نبود همچنان كه مردي ديني نيز نبود. او رسانهها را آزاد كرد و با اين كار زمينه را براي دشواريهاي آينده براي خود فراهم ساخت. مشرف كوشيد با اصلاح قوانين دست و پاگير وضع زنان را بهبود بخشد. شايد بزرگترين دستاورد او تغيير دادن طرز فكر كشورش نسبت به هند، با انجام اقداماتي متفاوت با تشكيلات ارتش پاكستان بود.
ائتلافي كه او را بركنار كرد بعيد است چندان دوام بياورد. وظيفه اصلي ديگر اين ائتلاف، اصلاح قانون اساسي و حذف دو اختيار اصلي رئيسجمهوري يعني اختيار بركناري دولت و انتصاب فرمانده ارتش و اعاده اختيارات نخستوزير است. ائتلاف اگر اين كارها را انجام دهد از هم خواهد پاشيد و انتخابات جديد برگزار خواهد شد.
كثرتگرايي سياسي تنها منبع بيثباتي نيست و اگر حزب مردم پاكستان و نوازشريف نتوانند متحداني واقعي باشند، حداقل ميتوانند ياد بگيرند رقبايي مسوول باشند. پاكستان روز دوشنبه توانست براي اولين بار به صورت مسالمتآميز از شر حاكمي نظامي خلاص شود اما تا كنترل ارتش به وسيله قوه مجريه هنوز راه درازي باقي است.
**دنياي اقتصاد: سهم نفت در رشد اقتصادي
روزنامه دنياي اقتصاد امروز در سرمقاله خود سهم نفت را در رشد اقتصادي بررسي كرد و نوشت:
سهم مستقيم نفت در توليد ناخالص داخلي ايران بيش از 25درصد است، در حالي كه در مورد آمريكا اين سهم شايد چيزي در حدود يك درصد باشد. در ايران به دليل آنكه كل نفت در اختيار دولت است، لذا مالياتي وجود ندارد كه در صورت كسر قرار داده شود، حال آنكه نفت به عنوان سهم عمدهاي از توليد ناخالص داخلي در مخرج كسر اثر قابل توجهي به جاي ميگذارد و بديهي است كه در اين صورت نسبت ماليات به توليد ناخالص در كشور ما عدد كوچكتري را نشان ميدهد.
گزارش مقدماتي اقتصادي سال 1386 كه هفته پيش توسط بانك مركزي انتشار يافت، مانند حسابهاي ملي منتشره چند سال اخير كه طي آن درآمدهاي ناشي از صادرات نفت به شدت افزايش يافته است، نشانههايي از تاثير اين افزايش قيمتها در رشد اقتصادي را نمايان نميسازد. البته به دليل تخصصي بودن مبحث حسابداري ملي، نگارنده صرفا بر اساس استنتاجهاي منطقي و عقلايي يافتههاي خود را مطرح ميسازد، به اميد آنكه پاسخ منطقي (وكمتر رسمي و فني) از طرف بانك مركزي ارائه شود.
ولي نگارنده بر اين باور نيست كه رشد اقتصادي كشور بالاتر از رقم اعلام شده بانك مركزي است، اما اعتقاد دارد كه روش محاسباتي در نظر گرفته شده براي سهم نفت و صادرات نفت در رشد اقتصادي ايران خالي از اشكال نباشد. . اينكه طي اين مدت قيمت نفت حدود 8 برابر رشد پيدا كرده باشد، هيچ ارتباطي به كاهش ارزش دلار طي اين مدت ندارد و اين كاهش با توجه به كاهش نرخ دلار در مقابل ساير ارزهاي معتبر و تورم جهاني حداكثر 60درصد است و كاهش 60درصدي (يا كاهش واقعي دلار طي 10سال) بايد مبناي محاسبات در حسابهاي ملي كشور باشد نه افزايش قيمت نفت. به عبارت ديگر ما مصرفكننده سبد كالاي وارداتي هستيم و نه خريدار نفت؛ بنابراين آنچه كه بايد ملاك تعيين ارزش صادرات نفت كشور به قيمتهاي ثابت سال 76 قرار ميگرفت، كاهش ارزش دلار طي ده سال گذشته است و نه افزايش قيمت نفت طي اين مدت.
بديهي است اگر بانك مركزي با اصلاح سيستم محاسباتي خود براساس آنچه كه بيان شد، مجددا اقدام به محاسبه توليد ناخالص داخلي و رشد اقتصادي بنمايد، با اعداد متفاوتي روبهرو خواهيم بود؛ بهخصوص آنكه به طور قطع سهم افزايش بهاي نفت طي اين چند سال در نرخ رشد اقتصادي به مراتب بيشتر از 8/0 واحد درصد اعلام شده از طرف بانك مركزي خواهد بود.
**رسالت: وداع ژنرال بدون يونيفرم با قدرت
روزنامه رسالت نيز سرمقاله خود را به خداحافظي مشرف از قدرت اختصاص داد و نوشت :
اخيرا در پاكستان اتفاق نادري رخ داده است.يك رئيس جمهور،پس از 9 سال حضور در قدرت،بدون ترور يا مرگ مشكوك يا كودتا از سمت خود كناره گيري كرده است.!اما اين مهم است كه چرا تاريخ با مشرف مانند بسياري از روساي جمهور ديگر پاكستان معامله نكرد.معمولا پاكستان با سياستمداران خود بر پايه رحم و خويشتنداري رفتار نمي كند.خصوصا سياستمداري كه 9 سال پر از بحران و دردسر را سپري كرده باشد. پرويز مشرف دوازدهمين رئيسجمهور پاكستان بود. او همچنين رئيس ستاد ارتش پاكستان و نيز چهارمين ژنرال پاكستاني بود كه در پي كودتا، بر اين كشور حكومت كرد. .در حادثه مسجد لعل اسلام آباد،ناتواني نظامي مشرف و ارتش در برابر طلاب بيش از پيش به چشم خورد.حادثه اي كه يكي از اصلي ترين مقدمات كناره گيري مشرف از ارتش محسوب مي شد.پس از حادثه مسجد لعل اختيار امور داخلي پاكستان از دست مشرف خارج شد.تحركات مخالفان دولت پاكستان در ايالات سرحدي و وزيرستان شمالي به حدي رسيده يود كه ارتش از مهار كامل آنها عاجز مانده بود.بازگشت نواز شريف و بي نظير بوتو به معادلات سياسي پاكستان بدترين ضربه اي بود كه بر پيكره مشرف وارد شد..در حالي كه اكثر جمهوريخواهان افراطي از تداوم حضور پرويز مشرف در قدرت حمايت مي كردند برخي دموكراتها و جمهوريخواهان سنتي خواهان حضور نوازشريف يا بوتو به جاي وي بودند.اما مسئله از اين نيز بدتر شد!ترور بي نظير بوتو در ايالت راولپندي پاكستان،(جايي كه قبلا مشرف نيز در آن مورد سوء قصد قرار گرفته بود) مشرف را تا يك قدمي سقوط از قدرت پيش برد. .همان گونه كه اشاره شد،تاريخ مصرف “ژنرال بدون يونيفرم”براي بسياري از دموكراتها و جمهوريخواهان سنتي پايان يافته است.نومحافظه كاران واشنگتن نيز به عنوان اصلي ترين حاميان مشرف توان ادامه حمايتهاي خود از وي را ندارند..درميان افرادي كه براي جانشين احتمالي پرويز مشرف و تصدي سمت رياست جمهوري پاكستان مطرح هستند، چند شخصيت بيش از بقيه مورد توجه ناظران هستند. از ميان اين شخصيت هاآصف علي زرداري يكي از دو رهبر حزب مردم پاكستان و سناتور سابق اين كشور، نواز شريف نخست وزير سابق و رقيب ديرينه مشرف ، و محمد ميان سومرو رئيس مجلس سناي پاكستان بيش از بقيه براي تصدي سمت رياست جمهوري پاكستان مطرح هستند. ژنرال بدون يونيفرم بيش از اينكه قرباني پيچيدگي سياسي ذاتي سرزمين پشتوها باشد يكي از اصلي ترين قربانيان بازتعريف مثلث “اسلام آباد-واشنگتن-القاعده “بود.بدون شك ردپاي آمريكا را بعدها مي توان در كتاب خاطرات رئيس جمهور مستعفي پاكستان مشاهده نمود.
**صداي عدالت : يافتن درد ، جست وجوي درمان
روزنامه صداي عدالت امروز در سرمقاله خود به رشد اقتصادي كشورهاي ژاپن ،چين ،امارات،هند ،تركيه و سنگاپور اشاره كرد و نوشت:
ژاپن اما، تنها كشوري نيست كه در مسابقه توسعه، از ما سبقت گرفته است. زماني كه ايراني ها در كارخانه ايران ناسيونال در كار توليد و مونتاژ پيكان بودند، اينك اما، همان كره و همان "كيا"، خودروهايي مي سازند كه وقتي در خودروي سمند وطني ام، يكي از آنها را مي بينم، به ياد مي آورم كه كره اي ها هم از ما سبقت گرفتند؛ مي گويند سود خالص دو شركت ال جي و سامسونگ كره جنوبي از كل فروش نفت ايران هم بالاتر است.
چند روز پيش هم كه مراسم باشكوه المپيك پكن را تماشا مي كردم، در ميان آن همه عظمت و زيبايي كه محصول شگفت انگيزي از هنر و فناوري و نظم بود، به اين مي انديشيدم كه تا همين 30 سال پيش، چين هم حرفي براي گفتن نداشت؛ كشوري بود فقير، دور از فناوري، پرجمعيت و هر لحظه در آستانه انفجار و مصيبت.
جالب است، چيني ها سه چهار دهه پيش، حتي يك كيلومتر اتوبان هم نداشتند و اينك يكي از بزرگترين شبكه هاي بزرگراهي دنيا متعلق به چين است.
مالزي هم ماجراي كمابيش مشابهي دارد. امارات متحده عربي هم نمونه اي ديگر است. امارات هر چند كشوري صنعتي و داراي فناوري هاي خاص خود نيست اما دولتمردانش توانستند در كوتاه زماني، آن را از يك صحراي لم يزرع به يكي از مراكز بزرگ تجاري - توريستي جهان تبديل كنند.
ادامه دادن اين فهرست و افزودن نام كشورهاي ديگري مثل هند، تركيه، سنگاپور و ... چيزي جز حسرت افزايي به دنبال نخواهد داشت ولي اين سوال همچنان بي پاسخ مانده است كه چرا ما نتوانسته ايم به جايگاهي كه شايسته مان هست برسيم؟
هنوز در تعريف جمهوريت و اسلاميت نظام، بحث و جدل ادامه دارد. درباره نقش و ميزان مداخله حكومت در شوون فردي افراد نيز اختلاف نظر فراوان است و صاحب هر ديدگاهي كه قدرت را به دست گيرد در زمان تصدي اش، بر منش خويش مي رود و بعد از مدتي كه ديگري بر مسند قدرت مي نشيند، راهي ديگر در پيش مي گيرد.
در ساير حوزه ها نيز همين وضعيت حاكم است. روزي در اين كشور يك اثر سينمايي منتقد و نيش دار بر روي پرده سينما مي رود و روزي ديگر، فيلمي ملايم تر از آن، توقيف مي شود و همه حيران مي مانند كه بالاخره چه قاعده اي حاكم است!
يا از يك سو در اين كشور، سخن از نظام فدرالي و شبه فدرالي به ميان مي آيد و حتي از طرح تقسيم كشور به 10 استان بزرگ و تفويض اختيارات حكومت مركزي به آنها سخن گفته مي شود و در همان حال مي بينيم نه تنها استان ها در 10 منطقه تجميع نشدند، بلكه به استان هاي كوچكتر نيز تقسيم شدند.
خلاصه مطلب آنكه هنوز نمي دانيم قرار است كجا برويم.
مثل ما، مثل اعضاي خانواده اي است كه براي تعطيلات تابستاني شان، فقط اين را مي دانند كه مي خواهند به سفر بروند (درست مانند ما كه فقط مي دانيم مي خواهيم پيشرفت كنيم) اما درباره مقصد اختلاف دارند. يكي كيش را پيشنهاد مي كند در جنوب و ديگري انزلي را در شمال. يكي از سر ايمان، سفر مشهد را پيشنهاد مي كند و آن ديگري سواحل درياي آنتاليا را خواهان است و سرانجام، فرمان خودرو، به دست يكي مي افتد و او راهي غرب مي شود و چند كيلومتر آن سوتر، آن ديگري كه سفر به شرق را پيشنهاد كرده بود، كنترل خودرو را به دست مي گيرد و آن را در جهت معكوس هدايت مي كند. ساعتي بعد، اين خودرو رو به جنوب حركت مي كند و ساعاتي ديگر در مسير شمال است و اين قصه همچنان ادامه دارد...!
بديهي است كه اعضاي اين خانواده، برغم آنكه كيلومترها رانندگي كرده اند و متحمل هزينه هاي سفر شده اند و بارها در پمپ بنزين ها پول بنزين داده اند، هرگز به جايي نمي رسند و حال آنكه اگر تصميم جمعي بر آن مي شد كه مثلا به شيراز بروند، ولو آنكه برخي قلبا مايل به اين مقصد نبوده باشند، مي توانستند بالاخره به جايي برسند و روزگاري را خوش باشند.
دقيقاً به همين دليل است كه خودروي آنها ، با طي مسافتي كوتاه تر و مصرف سوخت كمتر به مقصدهاي پي در پي اش مي رسد ولي خودروي ما ، همچنان در حيراني خود ، گاه عبور از يك مسير را بارها و بارها تكرار مي كند.
بي هيچ تعارفي بايد گفت تا اين خصيصه ها ، در ما وجود دارد ، نه تفاهمي درباره مقصد به دست خواهد آمد و نه طبيعتاً توافقي درباره نحوه رسيدن به آن و جزئيات اين سفر جمعي.
** كارگزاران : ما گريه را ميخنديم!
روزنامه كارگزاران امروز در سرمقاله خود المپيك پكن را بررسي كرد و نوشت :
ايراد احتمالا از ماست، مايي كه نميدانيم بخنديم يا بگرييم؟ عرض كردم كه اشكال از ماست كه نميدانيم بخنديم يا گريه كنيم بر اين مدال. وقتي ميبينيم كه مغولستان با يك مدال طلا، زيمبابوه با يك طلا يا جامائيكا با دو طلا از بالا به ما ميخندند فقط ميتوانيم سرمان را پايين بيندازيم. اما از طرف ديگر از اينكه يك ورزشكار در سيستم پر از ايراد و انتقاد و ديمي ميآيد روي صحنه و مدال را هر طور شده ميگيرد دلمان از خوشي ميلرزد. اي كاش ميدانستيم كه بايد با اين تك مدال پس از گذشت 11 روز از المپيك چه كنيم، اي كاش...
** كيهان :دولت مستضعفان
روزنامه كيهان امروز در يادداشت روز خود مي نويسد:
زماني نه چندان دور- همين يكي دو دهه پيش- در ميان ما ايراني ها رايج شده بود كه آمريكا، انگليس، اسرائيل يا احيانا فرانسه و آلمان، اجحافي را عليه ملت ما يا ديگر ملت هاي ستمديده انجام مي دهند و سخنگوي وزارت خارجه ما به نمايندگي از ملت و حاكميت ايران به ابراز نگراني، ناخرسندي، انزجار و محكوميت بسنده كند.
.. جهان در اين 5-4 سال اخير بارها صداي انفجار بمب هاي خبري مربوط به موفقيت هاي بزرگ بين المللي، سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي يا فني ايران را شنيده و طوعا يا كرها زبان به تحسين و شگفتي گشوده و تنها جاخوردن مستكبران را شاهد بوده كه با زبان بي زباني مي گفته اند اي بابا! چه خبر است، بي هوا چرت ما را پاره مي كنيد!
امروز كار به جايي رسيده كه آمريكايي ها و اسرائيلي ها هر روز چندبار همديگر را به خاطر وضع پيش آمده، لعنت مي كنند و مسئوليت وضعيت خاورميانه جديد را متوجه يكديگر مي كنند.
در همين ماجراي گرجستان هم كه حاصل ده ها ميليارد دلار سرمايه گذاري در حوزه انقلاب مخملين- القاي حمايت تمام عيار از دموكراسي سازي در كشورهاي مختلف- در چند روز تبديل به خاكستر شد، مشاجرات ميان آمريكا و اسرائيل از يك سو، و ميان اين دو و چند كشور عضو ناتو با روسيه ديدني بود. قدرت هاي پنهانكار كه هر چقدر هم با هم رقابت داشته باشند، معمولا جلوي چشم افكار عمومي دنيا حرمت يكديگر را حفظ مي كنند تا حرمت و پرستيژ ابرقدرتي خودشان هم محفوظ بماند، شروع كردند به ريختن پته هم روي آب. دنيا چنين كولي بازي ها و آبروريزي هايي را كمتر سراغ داشت. خيانت ها رو شد و در اين ميان آن كه مقتدر و سربلند بيرون آمد و حقانيت راه ديپلماسي صادقانه و پرصلابتش- با وجود سختي اوليه راه- آشكار شد، ايران بود. روس ها چنان خشمگين بودند كه براي اولين بار در تاريخ حتي پايگاه نظامي اسرائيلي ها در اطراف تفليس را هم بمباران كردند و اسرائيلي ها اولين بار بود كه در چنين آوردگاهي، هيچ برخورد و واكنشي نداشتند.
شك نكنيد كه اگر چالش بزرگ ايران- چالش هسته اي تنها بخش كوچكي از ماجراست- در برابر قدرت ها چنين طولاني نشده و به نفع جمهوري اسلامي ايران پايان نيافته بود، خفت و بي عرضگي آمريكايي ها و صهيونيسم بين الملل اين گونه در گرجستان- و در جغرافيايي گسترده از سواحل مديترانه تا آن سوي درياي سياه و منطقه قفقاز و خليج فارس- به رخ كشيده نمي شد. شك نكنيد كه آمريكا و اسرائيل را در دروازه هاي تفليس نه نيروي زميني و هوايي روسيه، بلكه موقعيت قدرتمند ايران شكست داد. كه اگر ايران و ماجراي راهبردي خاورميانه بزرگ نبود، آمريكا و ناتو خوب مي دانستند چگونه بايد روسها را ادب كنند و ناچار بودند كه ادب كنند. كه اگر آمريكا و ناتو اهل درگيري با روس ها نبودند و به اين سادگي ميدان را به حريف واگذار مي كردند، در يك دهه گذشته بارها وارد حياط خلوت روس ها در اوكراين و گرجستان و چك و لهستان و ليتواني و... نمي شدند و آنها را به ناتو و جبهه ضد روس با قدرت ضميمه نمي كردند. روس ها خيلي بايد ممنون ايران باشند. سپري شدن روزگار اين واقعيت را بيشتر نمايان خواهد كرد.
اكنون آمريكا (و اسرائيل) به همان لحن در برابر گسترش فناوري هاي هسته اي و موشكي و مخابراتي ايران يا نفوذ تعيين كننده تهران در بيروت و عراق و بيت المقدس اشغالي- و حتي در حياط خلوت آمريكا در آمريكاي لاتين- ابراز نگراني مي كنند كه در برابر سقوط گرجستان و روند انقلاب مخملين پيش پاي روس ها. يك ابراز نگراني كم خاصيت با لحن و ادبيات و گيرايي مشابه. و اين نيست جز به بركت پايمردي يك ملت در لبيك به راهنمايي راهبران الهي ديروز و امروز خود، خميني و خامنه اي. به تعبير برادر نكته سنجي، اگر غيبت مهدي موعود(عج)، صغرا و كبرايي داشت، شايد ظهور ولايت آن ولي مطلق هم صغرا و كبرايي داشته باشد كه نفوذ كلمه و اعتبار امروز جمهوري اسلامي، تنها جلوه اي كوچك از آن ولايت ساري و جاري در عالم، و خود طليعه و بشارت برآمدن آفتاب ظهور براي برپايي حاكميت مستضعفان و ستمديدگان عالم است.
** مردم سالاري: چرا دولت سكوت كرده؟
روزنامه مردم سالاري امروز در سرمقاله خود مي نويسد:
1- دولت احمدي نژاد با شعار دولت هفتاد ميليوني تشكيل شد اما به مرور مشخص شد كه ياران اين دولت خيلي كمتر از اين حرف ها هستند! مشكلاتي كه دولت در جايگزيني وزيران تغيير يافته داشت به مرور چنان شدت گرفت كه اگر زماني از سخنگوي دولت و عضو شوراي نگهبان به عنوان وزير دادگستري هم استفاده شد، اما در انتخاب وزير اقتصاد كار به وقت اضافه كشيد و مساعدت رهبري كمك كرد تا دولتمردان بتوانند جايگزين داود دانش جعفري را به مجلس معرفي كنند.
2- مبناي احمدي نژاد در تغيير همكاران از جمله 8 وزير و چندين معاون رئيس جمهور چه بوده است؟ آيا ملا ك هاي احمدي نژاد انتقادات كارشناسان و صاحب نظران از اين افراد بوده است؟ حقيقت اين است كه هيچ يك از تغييرات بسياري كه دولتمردان در كابينه انجام داده اند، معيار و ملا ك مشخصي جز سليقه خاص احمدي نژاد نداشته است. بي اطلا عي سخنگوي دولت از بسياري از تغييرات، نشان از عدم مشورت، يكباره تصميم گرفتن و بدون ملا ك بودن اين تغييرات داشته است. ضمن اين كه در بعضي از موارد، به نظر مي رسد دولت تعمدا وزيراني را كه مورد انتقاد ديگران بوده نگه داشته و آنهايي را كه خود مدنظر داشته تغيير داده است. تغيير محمود فرشيدي وزير آموزش و پرورش در حالي كه چند ماه قبل از آن در جلسه استيضاح مجلس، محمود احمدي نژاد از وي به شدت دفاع كرده بود، بازگوكننده اين واقعيت است كه دولت در مقابل تغييرات از بيرون - با هر انگيزه و دليلي - مقاومت مي كند و تنها بر اساس ملا ك هاي نامشخص و سليقه اي خويش عمل مي كند.
3- دولت نهم در حالي تشكيل شد كه دولت قبل دچار بحران هايي بود كه با توسل به هر بهانه اي شكل مي گرفت. يك روز به بهانه درج نمايشنامه اي در نشريه اي دانشجويي با تيراژ محدود 150 نسخه بحران ساخته مي شد، يك روز به بهانه سوت و كف زدن در سالگرد دوم خرداد، كفن پوشان راه مي افتادند و روز ديگر به بهانه كاريكاتوري اين اتفاق مي افتاد. اما دولت نهم، دولت مطلوب همين كفن پوشان و متصرفان بود، دولتي كه معجزه هزاره سوم است خوشبختانه در اين گونه موارد كفن پوشان در مرخصي به سر مي برند و فشار چنداني به دولت وارد نمي شود و دولت هم در پي رفع بي سروصداي اين گونه موارد است. دولت دوست دارد كه اين موضوع به مرور زمان به فراموشي سپرده شود، با سكوت و با جريان سازي هاي موازي; هر چند فعلا هيچ جريان موازي نتوانسته از شدت وحدت موضوع بكاهد./125
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]
-
گوناگون
پربازدیدترینها