واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: دولت مستضعفان (يادداشت روز)
زماني نه چندان دور- همين يكي دو دهه پيش- در ميان ما ايراني ها رايج شده بود كه آمريكا، انگليس، اسرائيل يا احيانا فرانسه و آلمان، اجحافي را عليه ملت ما يا ديگر ملت هاي ستمديده انجام دهند و سخنگوي وزارت خارجه ما به نمايندگي از ملت و حاكميت ايران به ابراز نگراني، ناخرسندي، انزجار و محكوميت بسنده كند. آنها قدرتمند بودند و زورش را داشتند، پس گويا مجاز بودند بر هر آنچه هوس كردند و ميلشان كشيد ولو جنايت و حق كشي و اهانت به يك ملت، جامه عمل بپوشانند. بايد مي سوختيم و مي ساختيم. خون دل مي خورديم و دم فرو مي بستيم. حتي همان ابراز انزجارها هم، نمك بر زخم ما مي پاشيد و داغ دلمان را تازه مي كرد و دشمن مستكبر، گستاخ تر مي شد. اما خداوند بر ملت اراده كرده و مؤمن ايران منت نهاد و چنان بر جايگاه عزت و قدرت نشاند كه ماجرا كاملا برعكس شد.
اگر روزگاري به يك اولتيماتوم انگليس و روس يا آمريكا، ملت و حاكميتي به تب و لرز مي افتادند كه چه تدبير كنند و پس از چند روز تحقير، دولتمردان و حاكمان به كرنش ذليلانه مي پرداختند و زنجير اسارت را بر گردن «ايران» محكم تر مي كردند، و اگر حتي در روزگار پس از انقلاب با وجود به هم خوردن آن رابطه ظالمانه، قدرت ها تلخي هايي را بر ملت مظلوم ايران تحميل مي كردند، امروز به بركت استواري انقلاب اسلامي، ورق برگشته و اين دشمن است كه در برابر قدرت يابي روزافزون ايران عزيز و احقاق حقوق ملت، مجبور است براي چند دهمين بار به اظهار نگراني و ناخرسندي بسنده كند. در اين چند سال اخير، اين تعبير، تعبيري كاملا تكراري است كه مثلاً سخنگوي كاخ سفيد يا وزارت خارجه آمريكا يا فلان سخنگوي دولتي اسرائيل و انگليس در برابر فلان پيشرفت سياسي، اقتصادي، فني يا نظامي ايران ابراز نگراني كردند؛ نمونه اخير آن ابراز نگراني مشترك سخنگويان دولت آمريكا و رژيم صهيونيستي نسبت به پرتاب موشك ماهواره بر «سفير اميد» است. جهان در اين 5-4 سال اخير بارها صداي انفجار بمب هاي خبري مربوط به موفقيت هاي بزرگ بين المللي، سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي يا فني ايران را شنيده و طوعا يا كرها زبان به تحسين و شگفتي گشوده و تنها جاخوردن مستكبران را شاهد بوده كه با زبان بي زباني مي گفته اند اي بابا! چه خبر است، بي هوا چرت ما را پاره مي كنيد!
خشم تا مرز انفجار البته سزاوار آنهاست. حق بايد داد كه از خشم كف بر لب بياورند و زنجموره بزنند. اما حد خشم و اعتراض آنها همين است و ديگر هيچ! در همين قضيه اخير بود كه روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت با لحني آكنده از خشم نوشت «پرتاب ماهواره بر ايران، دليلي بر گسترش توانايي زيربنايي قدرتمند اين كشور است. ديگر با حمله نظامي نمي توان بر آنها مسلط شد. هر بار ايراني ها بخشي از موفقيت هاي خود را فاش مي كنند و ما كشف مي كنيم كه تا چه اندازه از نظر زيربنايي قوي شده اند. اين زيربناي گسترده را نمي توان با بمباران چند تاسيسات متوقف كرد. ماهواره بر ايراني بازي نيست بلكه از تهديد استراتژيك عليه ما پرده برمي دارد. اكنون هزاران دانشمند و مهندس در مراكز هسته اي ايران فعاليت مي كنند.»
امروز كار به جايي رسيده كه آمريكايي ها و اسرائيلي ها هر روز چندبار همديگر را به خاطر وضع پيش آمده، لعنت مي كنند و مسئوليت وضعيت خاورميانه جديد را متوجه يكديگر مي كنند. همين ديروز روزنامه اسرائيلي جروزالم پست، به سرزنش رابرت گيتس وزير دفاع باهوش و گستاخ آمريكا پرداخته و او را به خاطر ضعف عملكردهايش به طعنه «بزرگترين دوست ايران»! خوانده است، حال آن كه گيتس به جاي رامسفلد آمد تا شتاب و تحرك و قدرت ريسك بيشتري به بولدوزر نظامي آمريكا در برابر ايران و عراق و حزب الله و حماس و سوريه ببخشد و هم او بود كه به همراه رايس تلاش كرد لااقل از وخيم ترشدن اوضاع فلاكت بار آمريكا در عراق جلوگيري كند. اما حالا جروزالم پست به عنوان يك ناظر و رصدگر هراسان اسرائيلي چنين قضاوت مي كند:
«وزير دفاع آمريكا تبديل به بزرگترين دوست ايران شده است. او بسيار ضعيف عمل مي كند. پس از حمله روسيه به گرجستان هيبت آمريكا كاملا فرو ريخت چرا كه واشنگتن عملا نتوانست كاري جز محكوم كردن انجام دهد. ناتواني آمريكا به روسيه جرئت داد. تنها دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا مقصر نيستند بلكه رايس و گيتس هم مقصرند كه يك ماه پيش ادعا كردند برنامه هاي دفاعي آنها، آينده قدرت آمريكا را براي يك دهه تضمين خواهد كرد... در گزارشي كه گروه تحقيقاتي وابسته به وزير دفاع آمريكا درباره مسائل عراق منتشر كرد، تاكيد شده بود كه واشنگتن براي به دست آوردن حمايت منطقه اي و بين المللي در عراق بايد دل ايران و سوريه و برخي كشورهاي ديگر منطقه را به دست آورد اما هيچ اشاره اي به اسرائيل متحد ديرين آمريكا نشده بود. گيتس آن قدر كه اين موضع را آشكار كرد، عليه برنامه اتمي ايران موضع آشكار اتخاذ نكرد، بلكه حتي در گزارشي مشترك با برژينسكي، توصيه كرد آمريكا براي حل مشكلاتش بايد خود را هرچه بيشتر به ايران نزديك كند. وزير دفاع آمريكا اكنون يك چالش جدي براي اسرائيل است و اگر بوش اميدوار است با رگه اي باريك از اعتبار بين المللي كاخ سفيد را ترك كند، بايد گيتس را به كناري براند كه سياست هاي او، اولين دوست و حامي ايران در درون كاخ سفيد است.»
اين قضاوت، درباره كسي است كه حتي همين اواخر هم ضمن تاكيد بر سودمندي فشار ديپلماتيك و اقتصادي، تصريح كرد گزينه نظامي همواره بايد روي ميز باشد و كسي خيال نكند اين گزينه منتفي است. بدين ترتيب در گرفتن گفت وگويي چنين مشاجره آميز و ادبياتي چنين تلخ و تند ميان آمريكا و اسرائيل را بايد بي سابقه دانست، دو رژيمي كه با هماهنگي كامل، بسياري از خيانت ها و جنايت ها را در قبال ملت هاي ايران و عراق و لبنان و فلسطين و افغانستان و ساير ملت ها انجام داده اند.
در همين ماجراي گرجستان هم كه حاصل ده ها ميليارد دلار سرمايه گذاري در حوزه انقلاب مخملين- القاي حمايت تمام عيار از دموكراسي سازي در كشورهاي مختلف- در چند روز تبديل به خاكستر شد، مشاجرات ميان آمريكا و اسرائيل از يك سو، و ميان اين دو و چند كشور عضو ناتو با روسيه ديدني بود. اسرائيل و حتي اروپاي پير و جوان آمريكا را سرزنش كردند كه اين است همه آن دعاوي حمايت در برابر تهديدها و معامله نكردن بر سر سرنوشت كشورها و دولت هاي دوست؟ و از آن سو روس ها بودند كه با هيجان و برافروختگي تمام، آداب ديپلماتيك را كنار نهاده، عقده هاي يكي دو دهه گذشته فروخورده از آمريكا را بر سر گرجي هاي مخملين خالي مي كردند و فرياد مي زدند كه نارفيق ها در ماجراي ايران، كم خدمتي به شما كرديم و سر بزنگاه ها دست ايران را در پوست گردو گذاشتيم؟! معركه اي شد ديدني! قدرت هاي پنهانكار كه هر چقدر هم با هم رقابت داشته باشند، معمولا جلوي چشم افكار عمومي دنيا حرمت يكديگر را حفظ مي كنند تا حرمت و پرستيژ ابرقدرتي خودشان هم محفوظ بماند، شروع كردند به ريختن پته هم روي آب. دنيا چنين كولي بازي ها و آبروريزي هايي را كمتر سراغ داشت. خيانت ها رو شد و در اين ميان آن كه مقتدر و سربلند بيرون آمد و حقانيت راه ديپلماسي صادقانه و پرصلابتش- با وجود سختي اوليه راه- آشكار شد، ايران بود. روس ها چنان خشمگين بودند كه براي اولين بار در تاريخ حتي پايگاه نظامي اسرائيلي ها در اطراف تفليس را هم بمباران كردند و اسرائيلي ها اولين بار بود كه در چنين آوردگاهي، هيچ برخورد و واكنشي نداشتند.
شك نكنيد كه اگر چالش بزرگ ايران- چالش هسته اي تنها بخش كوچكي از ماجراست- در برابر قدرت ها چنين طولاني نشده و به نفع جمهوري اسلامي ايران پايان نيافته بود، خفت و بي عرضگي آمريكايي ها و صهيونيسم بين الملل اين گونه در گرجستان- و در جغرافيايي گسترده از سواحل مديترانه تا آن سوي درياي سياه و منطقه قفقاز و خليج فارس- به رخ كشيده نمي شد. وگرنه آمريكا و اسرائيل و اين همه نمايش فلاكت و استيصال؟ ژاپن قدرتمند جنگ جهاني دوم و تسليم آن در عرض چند ساعت يا اشغال عراق و افغانستان در عرض چند روز، يا سقوط دومينووار و تمسخرآميز يكايك جمهوري هاي شوروي سابق در مقابل نگاه مضطرب و مستأصل روس ها كجا و اتفاقات امروز گرجستان و لبنان و عراق و فلسطين كجا؟ شك نكنيد كه آمريكا و اسرائيل را در دروازه هاي تفليس نه نيروي زميني و هوايي روسيه، بلكه موقعيت قدرتمند ايران شكست داد. كه اگر ايران و ماجراي راهبردي خاورميانه بزرگ نبود، آمريكا و ناتو خوب مي دانستند چگونه بايد روسها را ادب كنند و ناچار بودند كه ادب كنند. كه اگر آمريكا و ناتو اهل درگيري با روس ها نبودند و به اين سادگي ميدان را به حريف واگذار مي كردند، در يك دهه گذشته بارها وارد حياط خلوت روس ها در اوكراين و گرجستان و چك و لهستان و ليتواني و... نمي شدند و آنها را به ناتو و جبهه ضد روس با قدرت ضميمه نمي كردند. روس ها خيلي بايد ممنون ايران باشند. سپري شدن روزگار اين واقعيت را بيشتر نمايان خواهد كرد.
اكنون آمريكا (و اسرائيل) به همان لحن در برابر گسترش فناوري هاي هسته اي و موشكي و مخابراتي ايران يا نفوذ تعيين كننده تهران در بيروت و عراق و بيت المقدس اشغالي- و حتي در حياط خلوت آمريكا در آمريكاي لاتين- ابراز نگراني مي كنند كه در برابر سقوط گرجستان و روند انقلاب مخملين پيش پاي روس ها. يك ابراز نگراني كم خاصيت با لحن و ادبيات و گيرايي مشابه. و اين نيست جز به بركت پايمردي يك ملت در لبيك به راهنمايي راهبران الهي ديروز و امروز خود، خميني و خامنه اي. به تعبير برادر نكته سنجي، اگر غيبت مهدي موعود(عج)، صغرا و كبرايي داشت، شايد ظهور ولايت آن ولي مطلق هم صغرا و كبرايي داشته باشد كه نفوذ كلمه و اعتبار امروز جمهوري اسلامي، تنها جلوه اي كوچك از آن ولايت ساري و جاري در عالم، و خود طليعه و بشارت برآمدن آفتاب ظهور براي برپايي حاكميت مستضعفان و ستمديدگان عالم است. ان شاءالله.
محمد ايماني
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 141]