پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848577165
اقتصاد ناهنجاريهاي اجتماعي پنهان در گفتوگو با سعيد مشيري استاد دانشگاه علامه طباطبايي در بديهيات ترديد كنيد
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: اقتصاد ناهنجاريهاي اجتماعي پنهان در گفتوگو با سعيد مشيري استاد دانشگاه علامه طباطبايي در بديهيات ترديد كنيد
مجيد يوسفي استيون لويت استاد دانشگاه شيكاگو در سوم آگوست 2003 ميلادي مجله نيويورك تايمز در وصف استيون لويت - استاد دانشگاه شيكاگو - مينويسد: لويت مناسب هر شغل و مقاميهست در عين حال مناسب هيچ شغل و مقاميهم نيست.
او پروانهاي خيالي است كه هيچكس آن را شكار نكرده است. يك بار از او براي عضويت در تيم اقتصادي بيل كلينتون دعوت شد و ستاد تبليغاتي جورج بوش در سال 2000 ميلادي از او خواست تا مشاور امور مربوط به جرم باشد. همه او را ميخواهند. او استاد راه حلهاي ساده و هوشيارانه شناخته شده است. كارهاي او را ميتوان اينطور توضيح داد. او كسي است كه ميبيند همه مهندسان در حال ور رفتن با يك دستگاه خراب هستند، اما به ذهن كسي نرسيده است كه آن را به برق وصل كند.
استيون لويت و استيون دابنر دو مدرس دانشگاه شيكاگو و هاروارد و استاد ارائه راه حلهاي عجيب و غريباند. بيهوده نيست كه مطبوعات آمريكا نام كتاب آنان را «اقتصاد چيزهاي عجيب و غريب» نهادند. دكتر سعيد مشيري استاد دانشگاه علامه طباطبايي ايران و استاد دانشگاههاي كانادا چندي پيش اين كتاب را به فارسي برگرداند و انتشارات «ني» آن را چاپ كرد. دكتر مشيري در گفتوگو با روزنامه دنياي اقتصاد زواياي فكري اين اقتصاددان آمريكايي و ترجمه فارسي «اقتصاد چيزهاي عجيب و غريب» را تشريح كرده است.
انگيزهتان نسبت به ترجمه اين كتاب چه بود؟ تا چهاندازه ترجمه و تدريس اين مباحث كمك ميكند كه دانشجويان رشته اقتصاد به مباحث ملموستري توجه داشته باشند؟
دو انگيزه موجب شد تا من اين كتاب را ترجمه كنم. انگيزه اول اين بود كه ديدگاه و روشهاي نسبتا نويي را كه نويسنده به طور بسيارماهرانهاي براي تبيين رفتارهاي فردي و اجتماعي گروههاي مختلف جامعه به كار برده است به علاقمندان فارسي زبان معرفي كنم. اين كتاب پرسشهاي بسيار جالبي در باره رفتار افراد و گروههاي مختلف اجتماعي طرح ميكند و با استفاده از روشهاي كمي و دادههاي مناسب پاسخهاي جالبي نيز براي آنها ارائه ميدهد. انگيزه دوم، علاقه مند كردن دانشجويان رشتههاي علوم اجتماعي و بهويژه دانشجويان اقتصاد به اقتصاد بود.
متاسفانه بسياري از دانشجويان ما، به خصوص دانشجويان رشتههاي علوم اجتماعي و انساني، رشتههاي تحصيليشان را نه از روي رغبت و علاقه شخصي، بلكه از روي ناچاري يا شانس انتخاب ميكنند. به اين دليل، آن انگيزه و نشاط لازم براي تحصيل در اين رشتهها وجود ندارد و در نتيجه دانشگاهها از شرايط مناسب و پويايي براي بحثهاي علمي و كاربردي برخوردار نيستند. فكر كردم موضوعهايمورد بررسي در اين كتاب ميتواند دانشجويان رشتههاي علوم اجتماعي را با قدرت اين علوم در تجزيه و تحليل مسائل و مشكلات روزمره زندگي آشنا كرده انگيزه بيشتري براي فراگيري و پژوهش در آنها ايجاد كند.
اهميت اين نوع تحقيقات در چيست؟ اگر آنچنان كه لويت گفته كه اين تحقيقات به جنبههاي پنهان اقتصاد معطوف شده است چه اهميتي دارد كه ما به پديدههايي معطوف شويم كه خيلي در زندگي ما اثرگذار نيست. در واقع ناديدهگرفتن اين پديدههاي پنهان چه عواقبي را به دنبال خواهد داشت؟
مــطـالــــعه پديدههاي پنهاني كه در زندگي ما تاثيري ندارند شايد فقط به ارضاي حس كنجكاوي ما كمك كند. اما مطالعه عميق و علميجنبههاي پنهان رفتار افراد و گروههاي مختلف جامعه ميتواند در نحوه تفكر و نگرش ما نسبت به دنياي پيرامونمان بسيار موثر باشد. در واقع چنين مطالعاتي ميتوانند به افزايش درك ما از مسائل پيچيده جامعه كمك كنند و در تنظيم روابط اجتماعي سالم و سياستگذاريهاي مفيد موثر باشند. يكي از پيامهاي مهم كتاب اين است كه مسائلي كه بديهي و عقلايي بهنظر ميرسند ممكن است لزوما چنين نباشند و در نتيجه بهتراست نسبت به درستي آنها، قبل از پذيرش فوريشان، دقت بيشتري كرد.
اين مساله بهويژه در جهان امروز كه نقش و قدرت وسايل ارتباطات جمعي در هدايت و جهتدهي افكار عمومي بسيار گسترده و عميق شده است از اهميت زيادي برخوردار است. همه ما به نوعي به تجزيه و تحليل مسائلي كه در پيرامونمان ميگذرد ميپردازيم و براي هر پديدهاي به دنبال علت ميگرديم. اما در زندگي پرمشغله امروزي، با توجه به اين كه معمولا وقت و حوصله زيادي براي تفكر و ريشهيابي مسائل وجود ندارد از وسايل ارتباط جمعي براي پركردن اين خلاء كمك ميگيريم. بررسيهاي كتاب نشان ميدهد كه ممكن است چيزي كه به عنوان «عقل رايج» در اذهان مردم شكل ميگيرد و توسط كارشناسان مختلف ترويج ميشود، از پشتوانههاي علميدرستي برخوردار نباشد و حتي در برخي موارد گمراه كننده نيز باشد.
درك اين مساله ميتواند در دو زمينه تصميمات فردي و سياستگذاريهاي عمومي ما را ياري دهد. از نظر تصميمات فردي، اين مطالعات ميتوانند ميزان حساسيت ما نسبت به پديدههاي مختلف پيرامونمان را تغيير دهند. به عنوان مثال، آيا بايد در تربيت فرزند به سلامت جسمي و روحي وي در جنين بيشتر اهميت داد يا خريد مرتب كتاب براي وي در هنگام كودكي؟
آيا نحوه زندگي پدر و مادر يا شرايط جسمي و روحي مادر قبل از تولد فرزند در سرنوشت فرزند مهمتر است يا نامگذاري وي؟ آيا بايد در انجام معاملات به افراد داراي تحصيلات و شغلهاي عالي در جامعه نسبت به ساير افراد اطمينان بيشتري كرد؟ آيا ميتوان به معلمها، روحانيها، ورزشكاران، پزشكان، ماموران انتظامي، دولتمردان يا ساير اقشار جامعه كه شغل شان به نوعي خدمت به مردم است و انتظار عمومي اين است كه انگيزههاي معنوي در آنها بايد قويتر باشد، كاملا اعتماد كرد و آنها را از دنباله روي انگيزههاي مادي مصون دانست؟ مطالعه كتاب نشان ميدهد كه همه آحاد مردم به انگيزههاي اقتصادي واكنش نشان ميدهند.
البته اين بدين معني نيست كه همه اقشار مردم تقلب يا دزدي و سو استفاده ميكنند، بلكه بيشتر به اين معني است كه اصل واكنش به انگيزه خاص يك قشرخاص از جامعه نبوده همه اقشار را فرا ميگيرد. از نظر كاربرد هاي سياستگذاري، ميتوان به موضوع نقش سقط جنين در كاهش يك باره جرم در آمريكا در دهه 1990 اشاره كرد. همانطور كه در كتاب توضيح داده شده است علل كاهش يكباره جرايم توام با خشونت در آمريكا، طبق نظرات رايج كه توسط رسانهها و كارشناسان مطرح ميشد، عوامل اقتصادي و اجتماعي مانند رشد اقتصادي، كاهش بيكاري، افزايش سني جمعيت، يا روشهاي نوين پليسي بودند. بنابراين، همه انتظارداشتند كه سياستهاي مقابله با جرم نيز متناسب با آن علل مشهور طراحي و اجرا شوند.
اما اگر عامل مهم در كاهش جرم پديدهاي باشد كه در بيست سال قبل اتفاق افتاده و در حال حاضر مشهود نيست، يعني قانوني كردن سقط جنين، نميتوان به اثربخشي سياستهاي پيشنهادشده كه عامل اصلي را ناديده گرفته بودند بسيار اميدوار بود. مثال ديگر، تجربه تعيين جريمه براي دير برداشتن بچه از مهد كودك است كه نشان ميدهد اگر جريمهاي كه براي يك كار مغاير با اخلاق، يعني ديركردن، در نظرگرفته ميشود متناسب با نوع خلاف نباشد چگونه ميتواند اثر منفي و غيرقابل انتظار داشته باشد.
در مجموع ميتوان گفت كه اين كتاب ميتواند هشداري براي سياست مداران، قانونگذاران، و رهبران جامعه باشد كه بهقدرت انگيزهها و واكنش مردم در مقابل آنها بيشتر اهميت بدهند. به عنوان مثال، اگر به مردم توصيه شود كه براي حمايت از توليد و تقويت اقتصاد ملي كالاهاي ساخت داخل بخرند، آيا ميتوان انتظار داشت كه چنين سياستي هنگامي كه كالاهاي رقيب خارجي با كيفيت بهتر و قيمت مناسبتر ارائه ميشود موفق باشد؟ پاسخ اين سوال را ميتوان با بررسي دادههاي مربوط به خريد مردم، و ترجيحا خود مسوولاني كه مدافع و مبلغ چنين سياستي هستند، نشان داد. توجه كنيد كه در اينجا مخالفت يا موافقت با اين سياست مطرح نيست، بلكه اشاره به اين نكته است كه در شرايطي كه انگيزههاي اقتصادي وجود داشته باشد، اكثر مردم (شامل سياستگزاران) به آن واكنش نشان ميدهند و در نتيجه در تدوين سياستها و نحوه اجراي آنها نبايد اين اصل قوي را ناديده گرفت.
آنچه كه استيون لويت نام آن را اقتصاد عجيب و غريب گذاشته تا چهاندازه ميتواند يك تعريف اقتصادي داشته باشد؟
اقتصاد عجيب و غريب اصطلاح عجيب و غريبي است كه لويت براي توضيح كارهاي خود ساخته است. عبارت Freakonomics از تركيب دو كلمه Freaky و Economics كه به ترتيب بهمعناي غيرمعمول و علم اقتصاد هستند ساخته شده است و به خودي خود معنا وتعريف خاصي در زبان انگليسي يا اقتصاد ندارد. منظور لويت از اقتصاد عجيب و غريب اين است كه ميتوان با تكيه بر اصل مهم انگيرهها و استفاده از روشهاي كميعلم اقتصاد (كه البته منحصر به علم اقتصاد هم نيستند) پديدههاي غيرمعمول و غيرقابل انتظار جامعه مانند تقلب معلمها و ورزشكاران، فقيربودن فروشندگان موادمخدر، دزدي مقامات عالي، پوشالي بودن گروههاي تروريستي، حساسيتهاي بيمورد پدر و مادرها در تربيت فرزندانشان و مانند اينها را تبيين و پيشبيني كرد.
واكنش دانشجويانتان نسبت به اين كتاب و آموزههاي علميكه لويت و دابنر بهدست آوردهاند چگونه بود؟ آنها به چه نكاتي بيشتر توجه نمودهاند؟ آيا نوع نگاه دانشجويان ايراني با دانشجويان كانادايي متفاوت بود؟
من هميشه سعي ميكنم تا كاربردهايي از نظريههاي اقتصادي كه در ارتباط با زندگي روزمره و مسائل و مشكلات گريبانگير مردم و دانشجويان باشند پيداكرده در كلاسهاي درس ارائه دهم. فكر ميكنم اين كار علاوه بر راحتتر كردن فهم نظريهها در علاقهمند كردن دانشجويان به موضوع نيز مفيد باشد. اين كتاب كار مرا كمي راحتتر كرده است چرا كه مثالها و كاربردهاي بسيار جالبي از مسائل اقتصادي و نحوه تجزيه وتحليل آنها دارد و من معمولا برخي از مطالب آن را در لابهلاي مباحث درس اصول علم اقتصاد مطرح كرده و به بحث ميگذارم. درس اصول علم اقتصاد يكي از دروس معروف دانشگاهها در آمريكا و كانادا است كه معمولا دانشجويان رشتههاي گوناگون آن را ميگذرانند و به همين دليل طرح مطالب بين رشتهاي كتاب مورد استقبال زياد دانشجويان اين درس قرار ميگيرد.
دانشجويان از اين كه ميبينند نظريههاي اقتصادي و روشهاي كمي برآورد روابط اقتصادي كاربردهاي جالب و شگفتي در زمينههاي ملموس زندگي دارد، قدر رشته اقتصاد را بيشتر ميدانند و با علاقه بيشتري تحصيل خود را در اين رشته ادامه ميدهند. هر چند كيفيت و كميت درس اصول علم اقتصاد و همچنين تركيب دانشجوياني كه اين درس را انتخاب ميكنند در ايران با آمريكا و كانادا تفاوت دارد، ولي فكر ميكنم تفاوت زيادي در ميزان علاقهمندي دانشجويان نسبت به مباحث مطرح شده وجود نداشته باشد.
من تجربه خوبي از ارائه مباحث كتاب در سمينارها و كلاسهاي مختلف دانشگاه در ايران دارم و از اين كه ميبينم كتاب ميتواند علاقه دانشجويان رشته اقتصاد به اقتصاد را بيشتر كند بسيار خوشحالم.
خودتان تا چهاندازه محاسبات اين دو اقتصاددان را يك محاسبه علمي ميدانيد؟ منظور محاسباتي كه اينان در ماجراي كوكلوس كلانها يا مهد كودكي در شهر حيفا انجام دادهاند را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
انجام چنين مطالعاتي معمولا نياز به دادههاي پيمايشي با تعداد مشاهدات زياد دارد. از طرف ديگر، گردآوري چنين دادههايي نياز به برنامهريزي و صرف هزينه زياد و شايد از آنها مهمتر وجود انگيزه قوي و درك ضرورت كار توسط مسوولان برنامهريزي و موسسات آماري است. خوشبختانه طي دهههاي اخير گردآوري چنين دادههايي در كشورهاي توسعه يافته متداول شده است و دادههاي وسيعي در زمينههاي گوناگون اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و رفتارهاي شخصي و اجتماعي افراد به طور سيستماتيك توليد ميشوند. اقتصادسنجيدانان نيز روشهاي جديد و متنوعي متناسب با دادههاي جديد ابداع كردهاند. كارهاي لويت متكي بر تجزيه و تحليل چنين دادهها با روشهاي جديد اقتصادسنجي است كه به صورت غيرتكنيكي و ساده در كتاب ارائه شدهاند.
وي در بــرخي موارد، مانند بررسي علل موفقيت تحصيلي بچهها، از دادههاي پيمايشي كه در طول زمان گردآوري شدهاند استفاده كرده است. بديهي است كه امكان اشتباه در اندازهگيري يا گزارش نادرست در برخي دادههاي پيمايشي وجود دارد ولي حجم بالاي مشاهدات مقطعي و سري زماني تا حد زيادي از امكان ايجاد تورش در نتايج جلوگيري ميكند. البته الويت به سراغ دادههاي ثبتياي كه در طول ساليان بسيار و با دقت بالايي جمعآوري شده ولي مورد استفاده قرار نميگيرند نيز رفته است.
به عنوان مثال، وي از اطلاعات موجود در بيمارستانها درباره وضعيت فردي و خانوادگي خانمهايي كه در بيمارستان وضع حمل ميكنند استفاده كرده تا بتواند الگويي براي انتخاب نام فرزندان پيدا كند. وي همچنين از اوراق امتحاني دانشآموزان براي كشف تقلب معلمها، از آمار فروش پيراشكيها توسط پيراشكيفروش براي كشف دزدي مديران شركتها، از دفاتر حسابداري گروه توزيع كننده مواد مخدر براي كشف روابط دروني گروههاي خلافكار، از آمار انتخابات براي درك رابطه پول و راي، از آمار مربوط به مسابقههاي كشتي سومويي در ژاپن براي افشاي فساد دروني سازمان ورزشي، و از آمارمربوط به نتايج يك مسابقه تلويزيوني براي كشف تبعيض استفاده ميكند.
تصور ميكنم كه اين موضوعات مورد علاقه اين دو اقتصاددان بيش از آنكه «اقتصاد عجيب و غريب» باشد بيشتر به مباحث علوم بين رشتهاي مربوط ميشود. به عنوان مثال آنچنان كه در كتاب هم آمده محقق بايد اطلاعات وسيعي در مورد ورزش، تعليم و تربيت، آيين و سنتهاي يك جامعه داشته باشد. حتي جزء دغدغههاي او باشد يا فهم عميقي نسبت به فلسفه داشته باشد. چون اين نوع تحقيقات عمدتا به كنه و منشا اشيا يا پديدهها معطوف شده است. تصور ميكنيد كه با اين وجود اين نوع تحقيقات ميتوانند در نهايت به تقسيمبندي جديدي در اقتصاد منجر شود؟ يعني از اقتصاد خرد و كلان به سمت مباحث جديدتري برود كه شالوده تقسيمبندي قديم را به هم بزند يا دست كم مورد ترديد قرار دهد؟
به نكته بسيار جالب و مهمياشاره كرديد. بيشتر پژوهشهاي لويت در اين كتاب مربوط به مسائل فردي، اجتماعي، ورزشي، سياسي وفرهنگي و به طور خلاصه غير اقتصادياي ميشود كه معمولا در جامعهشناسي و روانشناسي مورد مطالعه قرار ميگيرند. اما لويت سعي كرده است تا با استفاده از اصول كلي اقتصاد و روشهاي مورد استفاده اقتصاددانان مسائل فوق را تجزيه و تحليل كند.
كارهاي لويت در اين كتاب نشان ميدهد كه اگر بتوان پيوندي بين اقتصاد و ساير رشتههاي علوم انساني و اجتماعي زد ميتوان به درك بهتري از رفتار انسانها و جوامع رسيد. روند توسعه علوم انساني و اجتماعي مانند علوم طبيعي به گونهاي بوده است كه در حال حاضر آنها به صورت تخصصهاي بسيار جزيي مجزا از يكديگر در آمدهاند تا قدرت درك ما را نسبت به پديدههاي مورد مطالعه افزايش دهند. هرچند اين روند در نوع خود بسيار ارزشمند بوده منجر به دستاوردهاي بسيار بزرگي نيز شده است، اما متاسفانه هزينه جنبي اين جدايي تخصصها اين است كه ممكن است تصوير كلي پديده مورد مطالعه، مانند قصه فيل در مثنوي، نا ديده گرفته شود. اين نكته در مورد علوم انساني و اجتماعي بارزتر است زيرا پديده مورد مطالعه همه اين علوم «انسان» است، ولي هر يك از علوم فوق اين پديده را از ديدگاه خاص خود تجزيه و تحليل ميكند.
اگر اجزا رفتار انساني با يكديگر ارتباطي نداشتند اشكالي در اين نگرش به وجود نميآمد. اما با توجه به اين كه رفتار انسان را ميتوان به عنوان يك مجموعهاي از كنشها و واكنشهاي فردي و اجتماعي در نظرگرفت كه اجزا آن با يكديگر پيوند دارند، مطالعه جزيي هر يك از بخشهاي رفتاري انسان بدون درنظرگرفتن ساير ابعاد آن ممكن است منجر به نتيجه ناقص يا حتي گمراهكنندهاي شود. به عبارت اقتصادسنجي، مدل مطالعه جزيي ما ازرفتار انساني ممكن است داراي تورش ناشي از تصريح غلط misspecification باشد، زيرا درآن اطلاعات مهم ديگري كه در رفتار انسان يا جامعه تاثيردارند ناديده گرفته شدهاند.
هرچند اقتصاد هميشه از علوم ديگر بهره برده است، اما اين ارتباط بيشتر جنبه فني و ابزاري داشته و از آنها در مدل سازيهاي اقتصادي استفاده شده است. به طور مشخص، بيشتر مدلهاي اقتصادي ريشه در رياضيات، فيزيك و مهندسي دارند و برخي از اقتصاددانان بزرگ مانند مارشال، ساموتلسون، فيليپس، و رومر پس از تحصيل در اين رشتهها رو به اقتصاد آوردهاند.
در حال حاضر به نظر ميرسد هنگام آن فرارسيده است كه اقتصاد راهي براي گفتوگو و ارتباط با رشتههاي مختلف علومانساني و اجتماعي مانند روانشناسي، جامعهشناسي، علومسياسي و فلسفه پيدا كرده پيوند خود را با آنها مستحكمتر كند. خوشبختانه طي دهههاي اخير پژوهشهايي در اين زمينه شده است كه نتايج موفقي نيز داشتهاند.
به عنوان مثال، كارهاي اكرلف(Akerlof ) نمونه خوبي براي استفاده از مسائل اجتماعي در تبيين رفتار اقتصادي است يا پژوهشهايي براي درك مكانيزم تصميمگيري و انتظارات به طور مشترك در روانشناسي و اقتصاد صورت گرفته كه هنوز هم جريان دارد.
همچنين در مدلهاي اقتصاد كلان، به ويژه در مدلهاي رشد، هم اكنون به نقش نهادهاي مدني، سياسي، اجتماعي و حتي مذهبي توجه بيشتري ميشود.
دكتر سعيد مشيري
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-