واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
همایون امامی
انگار همین دیروز بود. رفته بودم خانهاشان در یکی از خیابانهای مقابل دانشگاه. تا برای کتاب سینمای مردمشناختی ایران1 با او گفتوگو کنم. بهانه هم فیلمی بود که سالها پیش او ساخته بود: مطرب عشق (1354). با خواهر و مادرش زندگی میکرد. صحبتهایمان حسابی گل انداخته بود که وقت تمام شد.
دیدار بعدیمان مدتی بعد دست داد. نشریه آینه را در میآوردیم و یکی از کسانی که دست بالا زد و آمد توی گود منوچهر بود. با همان سادگی و صمیمیتش. آینه چند شماره بیشتر نتوانست دوام بیاورد. دشواریهای انتشار آن که میخواستیم وصلش کنیم به یک نشریه که بشود آن را روی پیشخوان دکههای روزنامهفروشی دید، آن قدر زیاد شد که منوچهر دیگر نتوانست از نیمهی راه به بعد همراهمان باشد. اگرچه ما هم چند شماره بیشتر از او دوام نیاوردیم؛ ولی گویا وقت تمام شده بود.
آن روزها نفهمیدم چه حادثهای در راهست. بعد از یکی دوسال وقتی به منوچهر زنگ زدم خواهرش گوشی را برداشت و گفت که او دیگر در تهران زندگی نمیکند، به شیراز رفتهاند. او و خانمش. بچهها هم پیش ما هستند. چرایش را که پرسیدم از بیماری گفت. سرطانی که به جانش چنگ انداخته بود و میرفت که او را بیشتر تحلیل برد. و من ماندم. داشتیم حرف میزدیم که صدایش کردند. خداحافظی کرد؛ با این درخواست که برایش دعا کنید. و من تا همین امروز صبح دعایش میکردم. گوشی را گذاشت و رفت. وقت تمام شده بود.
دیگر نتوانستم پیگیر حالش باشم. ولی دعا فراموشم نمیشد. گفتم تا همین امروز صبح. و حالا منوچهر رفته است. گویا در غربت. در آمریکا. حالا که به حرفهای خواهرش فکر میکنم فکر میکنم شاید شیراز اسم مستعاری برای آمریکا بوده است تا مگر اضطرابی را دامن نزند. تا مگر همه چیز در خلوت و خاموشی بماند. حرف و حدیث نشود. این حس منوچهر بود و خواهر و خانوادهاش یا حس هرکسی که کیش خاص خود را دارد. منوچهر کلیمی بود؛ و چه عشقی داشت که بردارد و آیینهای کلیمیان را ثبت و ضبط کند. بیشتر به دنبال دوربینی بود که برای خودش کار کند. از موضوعهای مورد علاقهاش که ریشه در کیش کلیمی داشت. فرهنگ و باورهاشان. بعید میدانم توانسته باشد به خواستهاش دست یافته باشد. حقوق بازنشستگی که سر و تهش معلوم است. ولی یادم میآید گفت مقداری راش تهیه کرده است. از مراسم رو به زوال خودشان. چطورش را شاید برایم گفته باشد؛ ولی بخاطر ندارم. و حالا آن راشها و فرهنگ کیشی که حفظش دغدغهای شده بود برای آن تن بیمار و آن کالبد رنجور. تولید فیلم به پایان نرسید؛ اما منوچهر پایان گرفت. اضطرابهایش هم. نگرانیهایش هم. تلخکامیهایش هم. ولی مطرب عشق(1354) هنوز تازه است. و تازه میماند چرا که فرهنگ بخشی از این مرز و بوم را در خود قاب کرده است.
بگذار بگویند فرهنگ یک اقلیت دینی. ولی به هر حال فرهنگ ایران زمین است. فرهنگ که اقلیت اکثریت ندارد
منوچهر طبری که 17 آذر (8 دسامبر)، به علت ابتلاء به سرطان دارفانی را وداع گفت، تیرماه 1320 در بابل به دنیا آمد. پدرش از مهاجران بخارا بود كه به همراه دیگر افراد فامیل به ایران مهاجرت كرده و در بابل ساكن شده بودند. دوران دبستان و متوسطه را در دبیرستان اتحاد (آلیانس) ادامه داد. در سفری به آمریکا به مدرسه عكاسی جرمیاس كه دانشكدهای تجربی بود رفت. و پس از دو سال و نیم موفق شد تحصیل در این دانشکده را در رشتهی عكاسی و فیلمبرداری به پایان برساند. مقصد بعدی مدرسه ژولاپس بود که مدرسهای حرفهای در عكاسی و فیلمبرداری بود. دوره دو ساله این دانشكده نیز با موفقیت طی شد؛ و منوچهر برای اقامتی كوتاه به ایران بازگشت. با این امید که در بازگشت تحصیلات خود را به پایان برساند. ولی مرگ پدر، او را برای همیشه ناگزیر از ماندن در ایران کرد؛ مگر سالهای آخر عمر.
پای او به کانون فیلم باز شد و آشنایی با فرخ غفاری عاملی شد تا او بهعنوان فیلمبردار به استخدام تلویزیون درآید. برای خیلی از کارگردانان سینمای ایران فیلمبرداری کرد: خسرو سینائی, هژیرداریوش، ذكریا هاشمی. و نیز برای شاعر نامآور فقید ایران احمد شاملو. این فیلمها با هر کیفیتی که ارائه شده باشند یک نتیجهی قطعی را در خود داشتند: شیفتگی بیشتر منوچهر به فرهنگ ایران زمین.
سرانجام طبری در سال 1354 در سفری به سنندج موفق شد فیلم لحظاتی با دراویش قادری را به طریق سیاه و سفید و در زمانی 10 دقیقهای بسازد. موفقیت فیلم باعث شد تا او به فکر بیفتد آنرا در نسخه کاملتری به شیوهی رنگی بسازد؛ و چنین شد که مطرب عشق (1356) شکل گرفت. از آن پس طبری به کارگردانی روی آورد. فیلم هایی چون: سفرنامه نطنز (1361)، دانههای روغنی (1370)، قطعهای برای شبانان دشت کودکی (1375).
روانش شاد و یادش گرامی باد.
پینویس:
1. امامی همایون، سینمای مردمشناختی ایران، نشر افکار، تهران، چاپ اول (1385)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6461]