واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: گر طبيبانه بيايي به سر بالينم
روز پزشك، فرصت مغتنمي است كه جايگاه و اعتبار شغل پزشكي در كشورمان را تعريفي دگرباره كنيم و نگاهي به وضعيت پزشكان در ايران داشته باشيم.
پزشكان ضامن سلامت جامعه، امنيت روحي بيماران و فرشتگان نجاتي هستند كه درد جسم را با روح بلندشان در سايه لطف الهي التيام ميبخشند. شايد تا سال ها قبل ميشد روز پزشك را با اين جمله آغاز كرد، اما ديگر اين جملات كليشهاي نه دردي از پزشكان برطرف ميكند نه مرهمي براي بيماران است.
مدتهاست كه تصوير ذهني جامعه از پزشكان در حال تغيير است و البته رفتار پزشكان نيز تا حد زيادي تغيير كرده است. روز پزشك، فرصت مغتنمي است كه جايگاه و اعتبار شغل پزشكي در كشورمان را تعريفي دگرباره كنيم و نگاهي به وضعيت پزشكان در ايران داشته باشيم.
پزشك و دانش پزشكي در جوامع گوناگون بشري از جايگاه ويژهاي برخوردار است تا آنجا كه همواره در طول تاريخ از پزشكي به عنوان حرفهاي مقدس ياد شده و در حافظه نوع بشر، پزشك پيامآور سلامت است و با حضور خود روح اميد در جان خسته بيماران ميدمد.
اين جايگاه رفيع برگرفته از تلاش خالصانه و از خودگذشتگي دانشوران و انديشههاي پر فروغي است كه عمر خويش را به منظور كسب علم، رفع درد از دردمندان و نجات جان بيماران سپري ساخته و شمع وجودشان را وقف طراوت و سلامتي مردم كردهاند.
.در ايران اين تصوير با تصوير حكمت هم آميخته شده است و طبيبان معمولا حكيمان زمان خود نيز بودند. «جامعه پزشكي» نمادي از فرهيختگان و استعدادهاي درخشان كشورمان است كه به جهت تركيب طبابت و حكمت» و «علم و معرفت» همواره از جايگاه والايي در ميان مردم برخوردار بوده و نقش كارآمد و حتي پيشرو در تحولات اجتماعي و فرآيند توسعه كشور داشته است.
روزي براي قدرداني
در سال 1377 شوراي عالي انقلاب فرهنگي پيرو پيشنهاد سازمان نظام پزشكي يكم شهريور ماه مقارن با سالروز ولادت پزشك عاليقدر و فيلسوف بنام ابوعليسينا را به عنوان روز پزشك انتخاب كرد و اين تاريخ در مناسبتهاي رسمي كشور درج شد.
نامگذاري سالروز تولد فخر جهان طبابت و مباهات عرصه علم و حكمت، شيخالرئيس ابوعلي سينا به عنوان «روز پزشك» نماد قدرشناسي و تجليل نظام اسلامي و مردم مسلمان ايران از جايگاه، شان، منزلت و خدمات ارزنده جامعه پزشكي كشور به شمار ميرود و ذكر و يادي است از خدمات بيمنتها و فداكاري پزشكاني كه در همه مقاطع حساس تاريخ پرفراز و نشيب اين سرزمين بويژه در ايام پرتنش پيروزي انقلاب اسلامي و سالهاي سخت و پرافتخار دفاع مقدس از بذل توان و جان خويش دريغ نكرده و نام ايران را به عنوان كشوري برخوردار و پيشگام در دانش و اخلاق پزشكي در صفحات تاريخ دنيا جاودانه كردند.
سالهاي دور از خانه
طرح نيروي انساني واژهاي آشنا براي دانشجويان علوم پزشكي است. در حال حاضر تنها فارغالتحصيلان دانشگاهي كه بايد دوره تعهد خدمتي را بگذرانند گروه پزشكي هستند. دانشجويان پزشكي پس از فارغالتحصيلي نيز مجبورند بر اساس قانون مربوط به خدمت پزشكان و پيراپزشكان، 24 ماه در هر مكاني وزارت بهداشت تعيين كند، با كمترين حقوق كار كنند و تنها پس از گذراندن اين دوره ميتوانند در امتحان دستياري شركت كنند.
آن هم به بهانه استفاده از تحصيلات رايگان. تحصيلات رايگاني كه همه دانشجويان از آن بهرهمندند اما تنها دانشجويان پزشكي را از حضور در امتحان مقاطع بالاتر محروم ميكند.
در سالهاي اول انقلاب به دليل كمبود پزشك، براي رشتههاي گروه پزشكي اين تعهدات منظور شد؛ اما اكنون، با وجود حدود هزاران فارغالتحصيل بيكار پزشكي و پيراپزشكي در كشور، ضرورت اين موضوع زير سوال رفته است.
دانشجويان پزشكي نميتوانند بپذيرند در حالي كه وجود انبوه پزشكان بيكار خود به معضلي اجتماعي تبديل شده است، مجبور باشند 24 ماه را در شرايطي كه به هيچ وجه منطبق با شان مورد انتظار براي يك پزشك نيست خدمت كنند به همين دليل هم از آن به بيگاري ياد ميكنند.
داستان لغو طرح نيروي انساني نيز حكايت تازهاي نيست. اما حكايتي است كه هنوز به واقعيت تبديل نشده است.
سوگند پزشكي و پول
اكنون كه با عنايات و الطاف بيكران الهي در شرف پذيرفتن مسووليت خطير پزشكي قرار گرفتهام... من در برابر قرآن كريم به خداوند قادر متعال، خدايي كه بر همه امور آگاه است و تمامي موجودات در قبضه قدرت اوست، سوگند ياد ميكنم كه به احكام مقدس اسلام و حدود الهي با ديده احترام بنگرم.
از خيانت و تضييع حقوق بيماران به طور جدي پرهيز كنم. نسبت به حفظ اسرار آنان جز در مواقع ايجاب ضرورت شرعي پايبندي كامل داشته باشم و خدا را در همه حال حاضر و ناظر شوون خود بدانم.
با اين جملات زندگي حرفهاي يك پزشك در ايران آغاز ميشود. اعتماد بيمار به پزشك شرط اساسي در موفقيت درمان است اما متاسفانه امروز شاهد آن هستيم كه ديگر مردم اعتماد لازم را به پزشكان ندارند بلكه عقيده دارند پزشكان فقط به فكر سر كيسه كردن آنها ميباشند! مقصر واقعي در اين بين كيست؟ پزشكان؟ مسوولان وزارت بهداشت؟ شرايط جامعه؟ يا...
شايد همه به نحوي در به وجود آمدن اين شرايط دخيل باشند. جامعه همواره پزشكان را قشري مرفه، آسوده طلب و بيدغدغه ميداند در حالي كه اين موضوع براي قسمت اعظمي از پزشكان صدق نميكند.
فاصله درآمدي ميان پزشكان بسيار زياد است در حاليكه معدودي از آنان درآمدي بالغ بر 600 ميليون تومان در ماه دارند (درست خوانديد و اشتباه چاپي رخ نداده است) عدهاي نيز با كمتر از 50000 تومان درآمد ماهانه در زير خط فقر به سر ميبرند.
بر اساس يك بررسي، 25 درصد پزشكان كشور كه اكثريت آنان را پزشكان جوان تشكيل ميدهند، به دليل درآمدهاي محدود روي مرز خط فقر قرار دارند. فقط 25 درصد پزشكان ساكن در تهران صاحب خانه هستند و 50 درصد در مكانهاي استيجاري زندگي ميكنند. همچنين 50 درصد پزشكان ساكن در شهرستانها نيز فاقد منازل مسكوني شخصي هستند.
هر دو سوي اين طيف موجب بياعتمادي جامعه ميشوند چه پزشكاني كه فقط پول را ميبينند و چه افرادي كه از سر ناچاري به انجام كارهاي اضافي و بيمورد براي بيمار خود اقدام ميكنند. البته اين نكته را هم ذكر كنيم كه مقصود ما تعداد محدودي از پزشكان است وگرنه بخش غالب اين جامعه عموما تحت هر شرايطي قداست حرفه خود را حفظ ميكنند ولي افسوس كه رفتار همان گروه محدود باعث بدنامي كل جماعت ميشود.
شغلهاي كاذب
شغلهاي غيرپزشكي براي پزشكان اتفاقي است كه در چند سال اخير رخ داده است. اكنون ميتوانيد پزشكان را در بسياري از اصناف ببينيد از شاعري و خوانندگي تا روزنامه نگاري و تجارت و حتي بساز بفروشي. بسياري از پزشكاني كه متوجه شدهاند جايي براي ارائه خدمات جهت حفظ سلامت جامعه براي آنان وجود ندارد، به مشاغل كاذب روي آوردهاند و هويت شغلي خود را از دست دادهاند. البته اين جدا از بحث شركت برخي پزشكان در فعاليتهاي تجاري است. زيرا بسياري از پزشكان قديمي به كارهاي جنبي زيادي نيز ميپردازند. كارهايي كه با رشته آنها همخواني ندارد، اما براي كسي هم مشكلي ايجاد نميكند.
بدون اشتباه
ترديدي نيست كه در ايران پزشكان بينظيري وجود دارند و بارها با درمانهاي فوقالعاده خود اعجاز كردهاند اما همين پزشكان هم مثل هر انسان ديگر ميتوانند اشتباه كنند ولي اشتباه يك پزشك چون با جان انسان سروكار دارد، بسيار برجستهتر و بزرگتر جلوه ميكند. مساله مهم اينجاست كه در قبال يك درمان ناموفق پزشك و بيمار بايد چه عكسالعملي از خود بروز دهند. گاهي مشكلات بيمار آنقدر وخيم و شديد است كه نميتوان كار خاصي براي او انجام داد. گاهي امكانات درماني كافي وجود ندارد، گاهي اصلا بيمار به حرف پزشك گوش نميدهد و گاهي پزشك مرتكب سهلانگاري ميشود.
جز در مورد آخر، تقصيري متوجه پزشك نيست ولي جامعه در هر حالتي ايرادات را به گردن پزشكان مياندازد. متاسفانه برخي از پزشكان حتي اگر مستقيما مرتكب قصور و اشتباه شوند حاضر به پذيرش اشتباه خود نيستند و زمين و زمان را به هم ميدوزند تا مقصر ديگري بيابند و اين مساله با نكات قبلي كنار هم جمع ميشود و دور باطلي ايجاد ميشود كه به اين راحتيها نميتوان آن را متوقف كرد.
تعرفه، مشكلي براي همه
داستان تعرفه خدمات بهداشتي درماني، داستاني تكراري و كهنه شده است. هر ساله هيات وزيران مبالغي را براي تعرفه خدمات درماني اعلام ميكنند. پزشكان به آن اعتراض دارند و ميزان آن را بسيار ناچيز ميدانند. در بخش دولتي ظاهرا اين تعرفهها رعايت ميشود (در واقع با متداول شدن زير ميزي و... اين تعرفهها رعايت نميشود) در بخش خصوصي نيز متولي پيگيري وجود ندارد و هر كس بنابر شرايط و انصاف خود ميتواند آن را رعايت كند يا نكند و هيچ نظارتي هم بر آن صورت نميگيرد.
سازمان نظام پزشكي سعي كرد تعرفههاي بخش خصوصي را به تعرفههاي واقعي نزديك و كاري كند كه پزشكان بخش خصوصي بتوانند به فعاليت خود ادامه دهند. اين حركت اگر از يك جنبه مثبت باشد - و آن تامين پزشكان است - اما از جنبههاي مختلف براي بهداشت و درمان كشور ايجاد ضرر و زيان خواهد كرد. تفاوت فاحشي كه ميان تعرفههاي بخش دولتي و خصوصي با اعلام تعرفههاي خصوصي بوجود خواهد آمد، تاثير مستقيمي بر ارائه خدمات بهداشتي و درماني در 2بخش خصوصي و دولتي خواهد گذاشت.
واقعيت اين است كه بسياري از پزشكان متخصص ما در هر دو بخش شاغل هستند. وقتي يك استاد دانشگاه در بيمارستان خصوصي عمل سزارين را به مبلغ يكميليون تومان انجام ميدهد آيا ميتوان از او انتظار داشت در بخش دولتي همين عمل را با مبلغ 100هزار تومان انجام دهد؟!
از سوي ديگر اكثر پزشكان عمومي جوان از اين افزايش تعرفه طرفي نميبندند و كماكان وضعيت نامطلوب قبل را دارند. به بيان سادهتر هر وقت صحبت از افزايش تعرفه ميشود از پزشك عمومي مثال زده ميشود، اما وقتي رقم افزايش داده ميشود، حق عمل جراح قلب و چشم است كه زياد ميشود. از سوي ديگر افزايش تعرفه بدون افزايش سرانه و مشاركت بيمههاي درماني نميتواند باري از دوش پزشكان بردارد و تنها بار مضاعفي بر شانه بيماران مينهد.
آغاز سال نو
انتظار از پزشك در جامعه انتظار خاصي است. فرد ثروتمند و قابل اعتماد با لباسهاي شيك كه هميشه هم ماشينهاي مدل بالا دارد. دانشجويان پزشكي نيز چنين تصوري از آينده در ذهن خود دارند. به همين دليل نيز گاهي تفاوتهايي در منش و رفتار آنان ديده ميشود. البته اين انتظار چندان هم بيدليل نيست.
اگر قرار باشد تأمين سلامت تك تك افراد جامعه را به دست كساني باشد و در هر لحظه از شبانهروز انتظار نجات جان انساني باشد بايد جايگاهي از نظر اجتماعي و مالي در اختيار آنها باشد كه نهايت رضايت را براي ايشان فراهم آورد و انگيزه آنها را براي فعاليت با نهايت تعهد در شغلي سخت و پرتنش را حفظ نمايد، اما در عمل چنين نيست.
تا يك ماه ديگر سال تحصيلي جديد آغاز و دانشجويان جديد در رشتههاي پزشكي وارد دانشگاه خواهند شد، با توجه به آمار بالاي بيكاري گروه پزشكي برخي از اين فارغالتحصيلان بايد با نازلترين شرايط مالي و اقتصادي، به كار بپردازند و برخي نيز جذب مشاغل غيرمرتبط ميشوند. طرحهايي مانند تعاونيهاي پزشكي، پزشك قطار و پزشك در خانه هم، جواب مطلوبي نداده است.
از طرفي اعزام پزشكان به خارج از كشور نيز جوابگوي نياز نيست. اكنون ديگر ارج و قرب رشتههاي پزشكي كم شده و ادامه تحصيل در اين رشتهها، ديگر آرزوي همه جوانان در شرف ورود به دانشگاهها نيست. اما معضل پزشكان بيكار، مشكل كوچكي نيست كه بتوان از كنار آن براحتي گذشت.
روز پزشك، فرصت خوبي است كه وضعيت جايگاه، منزلت و اعتبار شغل پزشكي در كشورمان را دوباره مرور و بازنگري كنيم. به طور حتم در اين راه، تغيير در خيلي از مسائل از جمله ميزان جذب دانشجو، قوانين و مقررات حقوقي كار در حرفه پزشكي، شرايط مالي و رفاهي شاغلان حرفه پزشكي، تعرفههاي درماني و... اجتنابناپذير خواهد بود.
پزشكان بيكار
براي خانوادهاي كه فرزندي را با هزار آمال و آرزو روانه دانشگاه كرده و براي ورود او به هر دري زده است چقدر زجرآور و شكننده است كه پس از فارغالتحصيلي آن هم در رشته پزشكي و گذراندن تعهدات قانوني، شاهد بيكاري او باشد و فرصتهاي شغلي پيش از او به تصاحب ديگران درآمده است تا آنجا كه در نهايت متخصصان اين رشته يا به مشاغل ديگري رو ميآورند كه اغلب در شأن آنها نيست و يا استمرار اين بيكاري خانوادهها را به سويي ميبرد كه زمينه خروج فرزندشان از كشور را فراهم سازند.
بيكاري و اشتغال خارج از حرفه پزشكي از سويي بخشي از سرمايه ملي را كه صرف تعليم اين نيروهاي متخصص شده به سمت نابودي ميكشاند و از سوي ديگر در وضعيت زندگي و شرايط روحي افراد تاثيرات ناگواري به جا ميگذارد بنابراين پيامدهاي نامطلوب ناشي از بيكاري و كمكاري پزشكان از يك طرف در زمينههاي اقتصادي و اجتماعي قابل بررسي است و از سوي ديگر به دليل اعمال تاثير نامناسب بر نظام بهداشتي و درماني كشور و بخصوص آثاري كه در برنامه ريزي نيروي انساني پزشكي بر جاي ميگذارد.
سه شنبه 29 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]