محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826193262
اگه در مورد قانون جذب تجربه اي داري اينجا بگو : دل مشغولیهای روزمره
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: جونم واستون بگه حال و احوال دیشب آفرین جون کلی حالمو گرفت .....کلی فکر کردم و گشتم تا ببینم چطور میتونم یه کاری واسش بکنم ....نهایتا اینو تو اینترنت پیدا کردم ....واسه ی خودمم خیلی جالب بود....البته چیزایی که گفته رو کمی و بیش تجربه کردم و قبول دارم ولی نمیدونستم به عنوان یه قانون شناخته شده!!
=================================================================
بزرگترين راز زندگي ما قانون جذب است. قانون جذب بيان مي کند هر چيزي مشابه خود را جذب مي کند. بنابراين وقتي تو راجع به چيزي فکر مي کني، در عين حال مشابه همان افکار را بسوي خودت جذب مي کني. افکار، مغناطيسي هستند و بسامد دارد. وقتي افکاري در سرت بپروراني، آنها بسوي کائنات فرستاده مي شوند و بطور مغناطيسي تمام چيزهاي مشابهي را که بسامدي يکسان دارند بسوي خود جذب مي کنند. هر چيزي بيرون فرستاده مي شود، به منبع، يعني خودت برمي گردد. تو حکم دکل مخابراتي انساني را داري که با افکارت بسامدي را پخش مي کني. اگر دلت مي خواهد چيزي را در زندگي تغيير دهي، با استفاده از تحول فکري، بسامد را تغيير بده. افکار فعلي خودت زندگي آينده ات را خلق مي کند. در مورد هرچه بيشتر فکر کني و بر آن تمرکز داشته باشي، بصورت زندگي ات بر تو ظاهر مي شود. افکار تو به موضوعات تبديل مي شوند. قانون جذب، قانون طبيعت است و درست همچون قانون جاذبه بي غرض. هيچ چيز نمي تواند وارد تجربه ات شود، مگر آن را از طريق افکار سمج احضار کني. براي اينکه بداني چه فکري مي کني، از خودت در مورد احساست سوال کن. احساسات ابزاري با ارزش هستند که فوري ما را متوجه هر آنچه در ذهنمان مي گذرد، مي کنند. غيرممکن است که آدم احساس بدي کند و در عين حال افکاري خوب داشته باشد. افکارت بسامد تو را مشخص مي کنند و احساست بي درنگ به تو مي گويند که روي چه بسامدي هستي. وقتي حال و هواي بدي داري روي بسامدي هستي که موضوعات بد بيشتري را جذب مي کني. وقتي حال و هواي خوبي داري، قدرتمندانه موضوعات خوب بيشتري را بسوي خود جذب خواهي کرد. تغييردهنده هاي راز، مثل خاطرات خوشايند، طبيعت يا موسيقي مورد علاقه ات، مي توانند احساسات تو را دگرگون کنند و بي درنگ بسامد تو را تغيير دهند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
البته سوالات زیادی دراینباره هست....به عنوان نمونه :
آیا افکار واقعا می توانند امواجی از خود منتشر کنند؟
جنس این امواج از چیست؟
آیا واقعا امواج این قدرت را دارند که امواج مشابه خود را جذب نمایند؟
چگونه می تواند این امواج را تغییر داد و آنها را کنترل کرد؟
آیا واقعا این امواج هستند که آینده ما را تشکیل می دهند؟
اینها همه سوالاتی هستند که حداقل تا به امروز کسی نتوانسته به طور یقین از آنها پرده بردارد هرچند تحقیقات در این راه ادامه دارد و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است.
===============================================================
به نظر من همیشه همینطور بوده....وقتی به چیزی فکر کنی افکار مشابه میان سراغت.....اگه شاد باشی شادتر میشی و اگه غمگین باشی غمگین تر میشی.....وقتی به چیزی فکر کنی و بخواهی اونو به دست بیاری افکار مثبت کمکت میکنند و میبینی که بهش میرسی.....اینا رو من تجربه کردم....حالا اگه کسی چیزی دراینباره میدونه(((البته از خودش و تجربیاتش))) خوشحال میشم بیاد و بگه....
فقط همینو می تونم بگم که تمام چیزای خوب زندگیمو زمانی به دست اوردم که باور کردم بهترین ها به سوی من جذب خواهند شد و از بابت داشته هام شکر گذاری کردم!
کافیه بهش ایمان بیاریم و با تمام وجود باورش کنیم...
منم به این قضیه معتقدم امواج + و - خیلی حواستون باشه متاسفانه امواج منفی خیلی سریعتر برمی گردن من اینو چند بار دیدم فکر منفی کرده بودیم و دقیقا اتفاق افتاد الان دو موردشو یادمه. ولی مطمئن باشید به هر چی فکر کنید اون به سمت خودتون جذب میکنید. من خودمو تو خونم با شوهرم میدیدم که زندگی می کنیم و غذا می پزم چهارشنبه ها بعد از کار خرید هفتگیمونو می کنیم و کلی اتفاقاتی که دوست داشتم و الان تو زندگیم به وجود اومده با مشکلاتی که داشتیم باید بیشتر از این طول می کشید اما همه چیز خوب رله شد. البته از لطف خدا بوده. که با تمام وجود شاکرشم
از امواج مثبت زندگیتون غافل نشید
این دنیا برای این خلق شده که نهایت لذت ها و خوشی های طبیعی و واقعی و درست رو برای شما به ارمغان بیاره همه چیز در خدمت راحتی و اسایش انسان خلق شده مثبت باشید و تمام ظرفیت وجودی کائنات را بخواین و شاکر خدا باشین که حتی برای فکر خوبمون هم نتیجه ای گذاشته
منم به قانون جذب خیلی اعتقاد دارم شوهرمو با قانون جذب بهش رسیدم نزدیک یه ماهه تمام به این فکر میکردم که ازدواج میکنیم حتی یه لحظه ام نا امید نشدم شاید باورتون نشه تو خونه میرقصیدم و به این فکر میکردم که الان جلوم داره میرقصه و روز جشنمونه.کمتراز یک ماه بهم رسیدیم.اخه خیلی دوستش داشتم.همین یه ماهه پیشم با کمک همسری پول قرعه کشیو جذب کردیم بس که بهش فکرکردیم و برنامه ریزی کردیم
شماهم امتحان کنید باور کنید همونی که میخواین میشه فقط حتی یه کوچولو هم ناامید نشین
وای مبارک باشه نفس جون تبریک
ريحان نوشته است:فقط همینو می تونم بگم که تمام چیزای خوب زندگیمو زمانی به دست اوردم که باور کردم بهترین ها به سوی من جذب خواهند شد و از بابت داشته هام شکر گذاری کردم!
کافیه بهش ایمان بیاریم و با تمام وجود باورش کنیم...
ماری جون ....نفس جون....باهاتون کاملا موافقم.....
mary61 نوشته است:وای مبارک باشه نفس جون تبریک
ممنون خانوم جونم
من معتقدم 100٪......
وو اما از جذب منفي بگم براتون....يه روز داشتم از نامزدم خداحافظي ميکردم ...اونو پياده کردم و پشت فرمون نشستم که برم خونه....گفت : رسيدي خونه حتماً زنگ بزن....گفتم: اگه رسيدم چشم...حالا ببين ميرسم!!؟؟(شوخي کردم ولي کائنات شنيد)...نامزدم گفت:نفوسه بد نزن خدا نکنه نرسي!!
گاز دادم و رفتم توي جاده مخصوص سر اولين دور برگردون فرمونم بريد و نتونستم بپيچم و همون وسط جاده موندم...فرمون کاملاً خلاص بود..... و از اون سمت کاميون بود که ميومد و با بووووووووووووووق از کنارم رد مي کرد...داشتم سکته ميکردم ...هوا داشت کم کم تاريک ميشد ...خلاصه هر کي زد کنارو پياده شد نتونست کاري براي ماشينم بکنه فقط چندتا مرد به زور تکونش دادن يعني يه جورايي بلندش کردنبردنش کناره جاده ...با يه مصيبتي زنگ زدم به امداد خودرو....خلاصه 20 تومن هم خرج کردم تا اومدن و ماشينم رو بردن تا يه تعميرگاه!!!اونجا هم 25 تومن خرج کردم تا فرمون رو درست کردن!!!! اونجا بود که زنگ زدم به نامزدم و گفتم: ديدي چه اثري کرد اين نفوسه بدي که زدم!!؟؟ از اون به بعد فقط حرفاي مثبت ميزنم
ريحانه نوشته است:من معتقدم 100٪......
وو اما از جذب منفي بگم براتون....يه روز داشتم از نامزدم خداحافظي ميکردم ...اونو پياده کردم و پشت فرمون نشستم که برم خونه....گفت : رسيدي خونه حتماً زنگ بزن....گفتم: اگه رسيدم چشم...حالا ببين ميرسم!!؟؟(شوخي کردم ولي کائنات شنيد)...نامزدم گفت:نفوسه بد نزن خدا نکنه نرسي!!
گاز دادم و رفتم توي جاده مخصوص سر اولين دور برگردون فرمونم بريد و نتونستم بپيچم و همون وسط جاده موندم...فرمون کاملاً خلاص بود..... و از اون سمت کاميون بود که ميومد و با بووووووووووووووق از کنارم رد مي کرد...داشتم سکته ميکردم ...هوا داشت کم کم تاريک ميشد ...خلاصه هر کي زد کنارو پياده شد نتونست کاري براي ماشينم بکنه فقط چندتا مرد به زور تکونش دادن يعني يه جورايي بلندش کردنبردنش کناره جاده ...با يه مصيبتي زنگ زدم به امداد خودرو....خلاصه 20 تومن هم خرج کردم تا اومدن و ماشينم رو بردن تا يه تعميرگاه!!!اونجا هم 25 تومن خرج کردم تا فرمون رو درست کردن!!!! اونجا بود که زنگ زدم به نامزدم و گفتم: ديدي چه اثري کرد اين نفوسه بدي که زدم!!؟؟ از اون به بعد فقط حرفاي مثبت ميزنم
قربونت برم ریحانه جون! خدا رو شکر که به خیر گذشته
منم طبق تجربياتم مي گم كه به قانون جذب ايمان مطلق داشته باشيد . من معتقدم همه ما از كل كائنات سهم داريم فقط بايد سهممون رو بخواهيم . من از همون بچگيام هميشه تو ذهنم اين بود كه وقتي ازدواج كنم خونه اي از خودمون داريم هيچوقت تصوري از مستاجري و اسباب كشي نداشتم . دقيقا بعد از يكماه كه عقد كرديم خونه خريديم اونم با چقدر پول ؟ 30 ميليون !!!! باورتون نميشه من هيچوقت مقروض نبودم ولي يهو 60 ميليون رفتيم زير قرض از شدت استرس دو سه بار رفتم زير سرم . پاهام تقريبا 5 ساعتي بي حس ميشد توي اون دو سه روز . ولي با ايمان به اينكه دارم سهمم رو از دنيا مي گيرم پس بايد بهاشو بپردازم خودمو جمع كردم ...
شوهرم هم دست كمي از من نداشت ولي شروع كردم به برنامه ريزي ذهني : كه ما به فاصله يكسال ميريم خونه خودمون . اصلا فكر نمي كرديم چه جوري ولي من ميدونستم ميشه . خونه رو يكسال رهن داديم 17 تومان . وام مسكن خريديم . ماشينمونو فروختيم . پول جهيزيمو گذاشتيم موند 40 تومن . باورتون نميشه كه الان 2ماهه كه داريم تو خونمون زندگي مي كنيم . به غير از مبل تمام وسايل زندگيمونو در حد عالي خريديم . يه جشن خيلي خوب 70 نفره با خانواده و فقط دوستامون گرفتيم ( از فاميل هيچكسو دعوت نكرديم چون يه 600 نفري مي شدن ).همچنان هم داريم مثل يك حيوان نجيبي كار مي كنيم و بدهي هامونو پرداخت مي كنيم و روزي هزار بار خدا رو شكر ميكنيم كه ما رو به اونچه مي خواهيم رسونده و ميرسونه . لازم به ذكر است كه تمام امور فوق به دست خداي مهربون و من و همسر جان صورت گرفته و خانواده ها هي ما رو تشويق كردن و دست و سوت و هوررراااااااا
مورد فوق تنها يك نمونه از كاربرد هاو آثار بيشمار قانون جذب توي زندگيم بود يه مورد ديگه اي برام جالب بود : محل كارم نسبت به خونه پدري خيلي بد مسير بود و هميشه مي ناليدم . يهو شروع كردم به كار كردن روي اين قضيه و همش ميگفتم كه كار جديدي پيدا مي كنم كه نزديك خونمونه و دائم توي ذهنم مرورش مي كردم .
نتيجه : كارمو عوض نكردم اما وقتي ازدواج كردم خونه اي در مسير محل كارم خريديم .
و حالا دارم همش با خودم ميگم كه : دلم مي خواد ساعت 3 بعدازظهر خونه باشم . ( آخه ساعت كاريم تا 5 بعدازظهره و تا برسم خونه ميشه 6 . خوب خسته مييييشمممم !!!!!!)
ای ول
منم از امروز روی ساعت کاریم کار می کنم چون خستم می کنه
سلام
مرسی از ایجاد این تاپیک قشنگ، منم یه چند تا مورد دارم که با اجازه تون میگم:
1. همیشه توی تلویزیون وقتی جلسات سران مملکت رو نشون میداد فکر میکردم وای چه سالنهای باشکوهی چه مبلهایی چه پرده هایی...
حدود 5 سال پیش ماه اول که رفتم سر کار برام یه ماموریت 3 روزه داخل تهران جور شد، پام رو که توی سالن گذاشتم از شدت ذوق و شوق فقط خدا رو شکر کردم که من رو هم اینجا راه دادند... همون مبلها و فرشها و گل های نفیس اما حالا من اونجا بودم اونم به عنوان یه مهمون
2. یه مدت رفته بودم توی نخ پیانو، با دوستم حسابی توی این حس و حال بودیم و آرزو می کردیم کاشکی یه پولی بیاد دستمون که یه پیانوی رویال اصل بخریم و کلاسش ثبت نام کنیم و بریم...
یه روز که داشتم تویه سازمان خیلی بزرگ می رفتم از یه آقایی آدرس پرسیدم اون آقا هم جواب من رو داد و هر کدوم رفتیم دنبال کارمون
تو سالن انتظار نشسته بودم که دیدم همون آقا اومد و نشست کنارم... سر صحبت باز شد که اینجا چه کار داریم و سمت من چیه و اون چه کارس؟
چه کاره بود خوب بود؟
وارد کننده پیانوی رویال و استاد موسیقی بویژه پیانو!!!
خلاصه...
اون آقا کارتش رو داد و عصر من و دوستم به اتفاق برادرم رفتیم شرکتش که فروشگاهش هم همونجا بود... چند تا سوال کردیم و شرایط رو پرسیدیم و برادرم شماره ش رو داد به آقاهه که اسمش هم دانیال بود.
هفته بعد آقا دانیال زنگ زدن خواستگاری کردن... هر چند من نه با ایشون ازدواج کردم و نه پیانوی رویال خریدم اما واقعا انرژی دور سر آدم می چرخه بچه ها....
بیاین از تجربه های شیرینتون بگین که خوشحال شیم دور هم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11282]
-
گوناگون
پربازدیدترینها