چگونه انگیزه واسه لاغری (و کلا رسیدن به اهداف) پیدا کنم؟ : چه كنم؟

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: 10000000 بار تصمیم گرفتم با ورزش توی خونه و کنترل غدا خوردنم لاغر بشم اما یه هفته که کلی تلاش می کنم و صد البته که نتیجشم می بینم اما خیلی زود هدفمو یادم می ره و تنبلی می کنم و روز از نو روزی از نو

هزار تا کتابو مقاله و مطلب هم در باره انگیزه و هدف و اعتماد به نفس و... خوندم اما به محض اینکه کتابو می ذارم کنار همه چیو فراموش می کنم
میشم آدم سابق

چیکار کنم به این همه مطلب که یادداشت کردم عمل کنم
ملکه ذهنم بشه
یکی از اهدافم لاغر شدنه
راهکارهاشو بلدم اما انگیزه و پشتکارشو ندارم
دارم دیوونه می شم از بی هدفیییییییی و زندگی تکراری

شاید واسه هر کسی‌ یه چیزی جواب بده.
واسه من که دیدن یه سری آدم‌های فوق‌العاده چاق انقدر ترس آواره که همیشه میگم اینا که یه شبه انقدر چاق نشدن، هی‌ کم کم خوردن و به چشم نمیومده، تا اینجوری شدن. من با دیدن اونا لرزه به تنم میاد و چند وقته هر وقت هوس خوردن چیزایی‌ مثل شیرینی‌ جات و کلا زیاده روی در خوردن به سرم میزنه، یادم می‌افته که الان کنترل خیلی‌ راحت تر از موقعیه که مثل اینا بشم

سلام.من خودم 2 سال پیش حدود 17 کیلو کم کردم .من با تاثیر از حرف بقیه لاغر شدم.اول همه بهم می گفتن خیلی بی ریخت شدی .هیچ لباسی اندازم نبود.خیلی زشت شده بودم.اینا شد واسم انگیزه

خانومی، من ظرف ۳.۵ ماه گذشته ۱۶ کیلو کم کردم. انگیزم هم روزی بود که رفتم لباس بخرم که متوجه شدم به جای خرید از قسمت خانومها دارم از قسمت خانومهای خیلی چاق خرید میکنم!!! حس کردم از خودم بدم اومده.

betty نوشته است:خانومی، من ظرف ۳.۵ ماه گذشته ۱۶ کیلو کم کردم. انگیزم هم روزی بود که رفتم لباس بخرم که متوجه شدم به جای خرید از قسمت خانومها دارم از قسمت خانومهای خیلی چاق خرید میکنم!!! حس کردم از خودم بدم اومده.

عزیزم با چی این قدر زود وزن کم کردی؟

یه داستانی خوندم زن 150 کیلو بود خیلی عذاب میکشید به شوهرش گفت منو خیکی خطاب کن تا ناراحت بشم نتونم چیزی بخورم ولی این روش یه ایراد داره به نظر من جلوی هیچ مردی نباید از عیبات بگی پررو میشه

sheytunbala نوشته است:betty نوشته است:خانومی، من ظرف ۳.۵ ماه گذشته ۱۶ کیلو کم کردم. انگیزم هم روزی بود که رفتم لباس بخرم که متوجه شدم به جای خرید از قسمت خانومها دارم از قسمت خانومهای خیلی چاق خرید میکنم!!! حس کردم از خودم بدم اومده.

عزیزم با چی این قدر زود وزن کم کردی؟
با رژیم و ورزش. طبق برنامه رژیم میخوردم که چند ماه از غذاهای لذیذ ایرانی محروم بودم و برای ورزش هم ترد میل و دراز و نشست رو انتخاب کردم.

صبا جون واقعا" موضوع جالبی مطرح کردی دستت درد نکنه باید یه تلنگری باشه

liliom200 نوشته است:صبا جون واقعا" موضوع جالبی مطرح کردی دستت درد نکنه باید یه تلنگری باشه

خواهش می شه عزیزم
اما من هنوز جوابمو نگرفتم
دوستان کاش یه کم بیشتر راهنمایی می کردین
من این چیزا رو می دونم اما پشتکار ندارم
کمکم کنین

دوست گلم من خودمم الان توی رژیمم و دارم لاغر میشم اولا که باید بدونیم که لاغر شدن سخت تر از چاق شدنه و چیزی نیست که یه شبه بدست بیاد. من خودمم الان مدت هاست که دارم با احتیاط و آروم آروم لاغر میشم. هر دفعه که یه سایز کوچکتر لباس میگیرم انگیزه میشه برای بیشتر لاغر شدن. تا خودمون نخوایم هیچی درست نمیشه. آدمایی که اضافه وزن دارن خودشون باید به هم کمک کنن. نباید به حرف بقیه اهمیت بدی و بذاری تحقیرت کنن. همیشه یادت باشه تو امتیازاتی داری که اونا ندارن و صرفا لاغر شدن فقط برای حفظ سلامتیه و نه چیز دیگه. من از طرف خیلی ها تحقیر شدم و این در حالیه که اونا نمیدونستن که من چقدر از نظر مقام و سطح اجتماعی و تحصیلی و کاری و بعضا شخصیتی ازشون بالاترم و صرفا به خاطر ظاهر از طرفشون مورد تمسخر قرار گرفتم.
در کل باید قبول کنیم که آدما بعد مثبت و منفی دارن و لاغر شدن فقط برای حفظ سلامتیه. باید یاد بگیریم که برای خودمون ارزش و احترام قائل باشیم

با کتک
به جون خودم جواب میده.

ببین من خیلی‌ آدم نامرتبیم و خیلی‌ هم ضربه خوردم از این موضوع،به قول شما کلی‌ هم کتاب خوندم راجع به نظم،اما اثرش به چند ساعت هم نمی‌رسه.

تو تاپیک نظافت خونه یه جمله دیدم از یکی‌ از بچه ها،اگه اشتباه نکنم الهام جون بود،گفت بود هر چیزی رو بر میداری بذار سر جاش،امروز ۳۰ ثانیه وقت میگیره فردا ۳۰ دقیقه.من خیلی‌ از این جمله خوشم اومد،ساده ،مفهوم و کاربردی.نوشتمش رو چند کاغذ و چسبوندم چند جای خونه،یه دونه رو دیوار آشپز خونه،یکی‌ رو در یخچال،یکی‌ تو اتاق،یکی‌ رو کابینت حموم.....همین که جلو چشمامه و هر ور سر بر میگردونم میبینمش از هر کتابی‌ موثر تره.

این تجربه رو قبل اومدن به اینجا هم داشتم،موانع خیلی‌ زیادی سر راهم بود.تمام اتاقم پر بود از هدفهام و برنامه هام و جملاتی که خوندنشون بهم نیرو می‌دادن.

با رنگ‌های مختلف و ابعاد مختلف بسته به اهمیتشون.

وقتأیی که خسته یا نا‌ امید یا غمگین بودم فقط میشستم تو اتاقم در و دیوار رو می‌خوندم،باور کن انگار خون جدید بهم تزریق میشد.

شما هم دوست داشتی امتحان کن این روش رو.

ببين دوست عزيز اراده انسان كوه مي تونه جابه جا كنه اما چشم ادم تا به كوه ميفته كه قرار جابه جاش كنه به مغز ادم پيغام نميشود ميفرسته در نتيجه ادم بايد هميشه تو زندگيش هدفاشو خورد كن بعد براي رسيدن به هدفهاي كوچيك برنامه ريزي كنه همين كه اين طوري در نظر بگيري در توانت مي بيني كه يك مشكل كوچيكو حل كني دلگرم ميشي و علاقه مند به تلاش كردن در حاليكه براي ادمي كه كه خيلي فعال نيست بخواد يهو يه كار بزرگ انجام بده تقريبا غيرممكن پس اهداف كوچيكو در نظر بگير و بدون دل بي دل كردن تلاش و همت كن تا بهش برسي
مثلا وقتي مي خواين وزن كم كني نبايد فكر كني اضافه وزنت 15 كيلو و تو بايد 15 كيلو كم كني تو بايد به خودت قول بدي در طول يك هفته كه 14 وعده غذاي اصلي داري از هر وعده يك سوم غذاتو كم كني و 30 دقيقه پياده روي يا تحرك داشته باشي تا در عرض يك هفته يك كيلو كم كني اين خيلي كار بزرگي چون هم وزنتو كم كردي هم يكم به خورد و خوراكت سر وسامون دادي در عرض دو ماه به وزن ايده الت هم ميرسي
يا اگر هميشه 8 از خواب بيدار ميشي و دوست داري 7 بيدار بشي بايد به مرور در عرض يكماه پنج دقيقه پنج دقيقه از خوابت كم كني تا رد طول چند روز سيستم بدنت با اين تغيير كنار بياد مثلا روز اول ساعت كوك گكن براي 7:55 روز دوم 7:50 و به همين ترتيب
البته اينا تجربه من و نظر من ديگه نميدونم مبناي علمي داره يا نه ولي من كه به نتيجه رسيدم

غلبه بر بي حوصلگي
براي غلبه بر بي حوصلگي در زندگي از اين راهکارها سود بريد:
1-سعي کنيد هر از چند گاهي در زندگي خود تغييراتي هر چند جزئي ايجاد کنيد.
2- بي کاري و فقدان فعاليت يک عامل مهم در ايجاد بي حوصلگي ست. دست به کار شويد با نشستن و به نقطه اي خيره شدن چيزي عوض نميشود. برخيزيد و به کاري مشغول شويد.
3- حس پوچي و اين باور که زندگي، شغل و فعاليتهاي شما بي معني ميباشند ميتواند شما را تا مرز خود کشي پيش برد. شما نبايد زندگي خود را يک دايره بي پايان و هدف بدانيد. اين وظيفه خود شماست که به زندگي خود معنا بخشيد.
4-هر روز يک چيز جديد ياد بگيريد و به علم خود بيفزاييد.
5- خود را به چالش بکشانيد. به فعاليتي دست بزنيد که در شما استرس ملايمي ايجاد ميکند. مانند برد و باخت (در بازي، ورزش) و يا پذيرش ايده هاي جديد.
6- به ياد داشته باشيد که هيچ چيز کسالت بار و خسته کننده نيست بلکه اين ذهن بي حوصله شماست که همه چيز را کسل کننده ميبيند. بي حوصلگي يک امر نسبي و درونيست. افکار خود را تغيير دهيد تا احساسات شما نيز تغيير يابند.
7-حس کنجکاوي خود را بر انگيزيد.نسبت به پيرامون خون بي تفاوت نباشيد.سعي کنيد از همه چيز سر در بياوريد.البته به غير از مسائل شخصي ديگران.
8- خيالپردازي کنيد. خيالپردازي بيش از حد سبب دور افتادن شما از واقعيتها و حقايق ميگردد اما از تخيل خود ميتوانيد در رفع بي حوصلگي کمک بگيريد. خيالپردازي کنيد و به آرزوهاي خود دست يابيد.
9- تکرار فعاليتهاي روزمره و يا از روي عادت بسيار خسته کننده است. بنابراين ديگر ايده ها، گزينه ها واحتمالات را هم انتخاب کنيد. مثلا هر روز براي صبحانه چاي شيرين نخوريد، يک روز هم قهوه و يا شير بخوريد و يا هر روز سر يک ساعت فعاليت خاصي را انجام ندهيد. هراز گاهي طرز لباس پوشيدن و يا مدل موي خود را تغيير دهيد .
10- هر بار سر قرار ملاقات يک دست لباس مشابه به تن نکنيد. و يا در کافي شاپ فقط ميلک شيک سفارش ندهيد. با يک هديه بدون مناسبت طرف مقابل خود را غافلگير کنيد.
11-1- با حسرت به دختران ديگر نگاه نکنيد مطمئن باشيد مردان بسياري نيز هستند که با حسرت به ناموس و یا دلداده ی شما نگاه ميکنند و آرزوي داشتن وي را دارند.
12- تکراري نباشيد
بي حوصلگي هنگامي روي ميدهد که ما ديگر به اطرافيان، اشياء پيرامون خود و فعاليتهاي روزمره خود علاقه مند نبوده و از آنها لذت نميبريم. بي حوصلگي در واقع فقدان تنوع و انگيزش در زندگيست.
يکي از خصوصيات انسان تنوع طلبي و نياز به تغيير مداوم در شکل و نوع محرکات بيروني ميباشد. سازگاري حسي سبب ميشود ما از فعاليتهاي تکراري به ستوه آييم. سازگاري حسي يعني: کاهش حساسيت حواس زماني که در معرض مداوم يک عامل محرک ثابت و تغيير ناپذير قرار ميگيرند. مثلا پس از خريد يک تلفن همراه نو شوق و ذوق فراواني داريم اما پس از گذشت يکي دو ماه همان تلفن همراه برايمان تکراري و ملال آور ميشود.
همين عامل در روابط زن و مرد نيز مصداق دارد. افراد بسياري از اين مسئله شکايت ميکنند که دوست دختر و يا پسر محبوب آنها ديگر برايشان عادي و خسته کننده شده و هيجان و شور اوايل آشنايي در روابطشان رنگ باخته است. اما بايد آگاه بود که تنوع طلبي يک ويژگي ذاتي انسانها بوده و ميبايست در برخي موارد آن را تحت کنترل درآورد و برايش محدوديت قائل شد. حتي اگر مردي همسر زيبايي هم داشته باشد ممکن است به زنان ديگر مخفيانه نگاه کند و يا زل بزند حتي اگر آن زنان نازيبا و زشت باشند. چرا که نزد آن مرد زيبايي همسرش ديگر تکراري و عادي گشته و به عبارتي به چهره وي عادت کرده و بدنبال يک محرک بصري جديد ميگردد. اما همين مرد بايد مطلع باشد که اين دور باطل هيچگاه به کمال خوشنودي منتهي نميگردد جايي که ديگر چيزي دلش را نزند و برايش تکراري نگردد. (زني که هيچگاه برايش تکراري و خسته کننده نشود).
بنابراين بايد براي برخي امور در تنوع طلبي محدوديت قائل شويم و گرنه مجبور خواهيم شد هميشه بي حوصله و دلزده باقي بمانيم و طعم رضايت را نچشيم. يکي از نکات بسيار مهم در روابط اين ميباشد که زن و مرد هر آنچه که دارند را يک باره رو نکنند. يعني تمام مهارتها، خصوصيات اخلاقي و شخصيتي، آرزوها، اسرار، برنامه هاي آينده، هدفهاي بلند مدت و کوتاه مدت و غيره. چون زماني که مثلا دختري از تمام راز و رمز، مهارتها و شيرين کاري هاي يک پسر آگاه شود ديگر چيزي باقي نميماند که حس کنجکافي دختر را نسبت به آن پسر برانگيزد و رابطه از هيجان و تب وتاب مي افتد. مانند فيلمي که وقتي از ابتدا تا انتهاي آن را مشاهده ميکنيم ديگر بندرت پيش مي آيد که بخواهيم مجددا نگاهش کنيم اما اگر همين فيلم بصورت سريال نمايش داده شود هم هيجانش بيشتر ميشود و هم کنجکاوي بيننده براي سر درآوردن از ادامه داستان. اما اين بدين معنا هم نيست که به طرف مقابلمان دروغ بگوييم و شخصيت اصلي خود را کتمان کنيم بلکه بايد به گونه اي پيش برويم که در هر يک از ملاقات هايمان يک سخن، مطلب، خبرو يا برنامه تازه در چنته داشته باشيم. خلاصه بايد پيش بيني ناپذير باشيم.

ي حوصلگي هنگامي روي ميدهد که ما ديگر به اطرافيان، اشياء پيرامون خود و فعاليتهاي روزمره خود علاقه مند نبوده و از آنها لذت نميبريم. بي حوصلگي در واقع فقدان تنوع و انگيزش در زندگيست.
يکي از خصوصيات انسان تنوع طلبي و نياز به تغيير مداوم در شکل و نوع محرکات بيروني ميباشد. سازگاري حسي سبب ميشود ما از فعاليتهاي تکراري به ستوه آييم. سازگاري حسي يعني: کاهش حساسيت حواس زماني که در معرض مداوم يک عامل محرک ثابت و تغيير ناپذير قرار ميگيرند. مثلا پس از خريد يک تلفن همراه نو شوق و ذوق فراواني داريم اما پس از گذشت يکي دو ماه همان تلفن همراه برايمان تکراري و ملال آور ميشود.
همين عامل در روابط زن و مرد نيز مصداق دارد. افراد بسياري از اين مسئله شکايت ميکنند که دوست دختر و يا پسر محبوب آنها ديگر برايشان عادي و خسته کننده شده و هيجان و شور اوايل آشنايي در روابطشان رنگ باخته است. اما بايد آگاه بود که تنوع طلبي يک ويژگي ذاتي انسانها بوده و ميبايست در برخي موارد آن را تحت کنترل درآورد و برايش محدوديت قائل شد. حتي اگر مردي همسر زيبايي هم داشته باشد ممکن است به زنان ديگر مخفيانه نگاه کند و يا زل بزند حتي اگر آن زنان نازيبا و زشت باشند. چرا که نزد آن مرد زيبايي همسرش ديگر تکراري و عادي گشته و به عبارتي به چهره وي عادت کرده و بدنبال يک محرک بصري جديد ميگردد. اما همين مرد بايد مطلع باشد که اين دور باطل هيچگاه به کمال خوشنودي منتهي نميگردد جايي که ديگر چيزي دلش را نزند و برايش تکراري نگردد. (زني که هيچگاه برايش تکراري و خسته کننده نشود).
بنابراين بايد براي برخي امور در تنوع طلبي محدوديت قائل شويم و گرنه مجبور خواهيم شد هميشه بي حوصله و دلزده باقي بمانيم و طعم رضايت را نچشيم. يکي از نکات بسيار مهم در روابط اين ميباشد که زن و مرد هر آنچه که دارند را يک باره رو نکنند. يعني تمام مهارتها، خصوصيات اخلاقي و شخصيتي، آرزوها، اسرار، برنامه هاي آينده، هدفهاي بلند مدت و کوتاه مدت و غيره. چون زماني که مثلا دختري از تمام راز و رمز، مهارتها و شيرين کاري هاي يک پسر آگاه شود ديگر چيزي باقي نميماند که حس کنجکافي دختر را نسبت به آن پسر برانگيزد و رابطه از هيجان و تب وتاب مي افتد. مانند فيلمي که وقتي از ابتدا تا انتهاي آن را مشاهده ميکنيم ديگر بندرت پيش مي آيد که بخواهيم مجددا نگاهش کنيم اما اگر همين فيلم بصورت سريال نمايش داده شود هم هيجانش بيشتر ميشود و هم کنجکاوي بيننده براي سر درآوردن از ادامه داستان. اما اين بدين معنا هم نيست که به طرف مقابلمان دروغ بگوييم و شخصيت اصلي خود را کتمان کنيم بلکه بايد به گونه اي پيش برويم که در هر يک از ملاقات هايمان يک سخن، مطلب، خبرو يا برنامه تازه در چنته داشته باشيم. خلاصه بايد پيش بيني ناپذير باشيم.

با حرف مهگل در مورد نوشتن رو کاغذ خیلی موافقم من خیلی امتحان کردم همیشه هم بهترین نتیجه رو گرفتم!

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 5250]