تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837356601
سریال چارخونه
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: در شب های تابستان، ايرانيها سريالي را هر شب از شبكه سوم دنبال ميكنند كه نامش «چارخونه» است، چارخونه داستان شكستها، پيروزيها، غمها و شاديهاي آدمهايي است كه در چهار واحد يك آپارتمان زندگي ميكنند.شايد در روزهاي ابتدايي پخش، خيليها بر اين عقيده بودند كه «چارخونه» يعني چند مربع سياه و سفيد و يا چند رنگ به شكل «چارخونه» اما «چارخونه» به اين خاطر نامگذاري شده است كه در يك خانه دو طبقهاي، چهار واحد آپارتمان است و اين مجموعه، قصه آدمهاي اين چهار آپارتمان (خونه) را به تصوير ميكشد. به طور حتم خيلي از شما خوانندگان دوست داريد، بدانيد كه اين «چارخونه» در كجا به تصوير كشيده ميشود. اين مجتمع مسكوني چگونه است، كجاست و مراحل تصويربرداري آن به چه شكل است؟
پشت صحنه سريال چهارخونه
منبع: خانواده سبز
برگرفته شده از گروه ایران ایران
انتهاي يك كوچه بنبست
http://www.ksabz.net/photos/m-185-2-32.jpg
هواي تهران گرم است، گرم گرم... اما در انتهاي يكي از كوچههاي بنبست در شمال تهران در خانهاي چهار واحدي، پلاك 10، هوا خيلي گرمتر است، چرا كه تمامي دستاندركاران اين مجموعه، سريعا در حال بازي و رسيدن كار به پخش هستند. آنها، همه بر اين باورند كه بايد خنده را بر دل ايرانيها بنشانند.
درب اين خانهكه باز ميشود، حياطي بزرگ به همراه يك باغچه روبهروي شماست، آن تخت معروف هم در گوشهاي از اين حياط نمايان است و البته دو سه تا مرغ و خروس كه در باغچه اين حياط براي خود ميگردند. شايد تصورتان اين باشد كه مراحل تصويربرداري اين مجموعه هر يك در نقطهاي از شهر باشد، مانند شركت توليد مرغ و تخممرغ اما تمامي سكانسها در همان منزل است.
وحيد مهيندوست دستيار اول سروش صحت (كارگردان)، اجازه ميدهد كه گشتي در ساختمان بزنيم و با محلهاي تصويربرداري آشنا شويم چرا كه گروه در حياط مشغول تصويربرداري هستند.
ابتدا به پاركينگ ميرويم، در گوشهاي از اين پاركينگ با دري مواجه ميشويم كه روي آن نوشته شده است، «كافه چارخونه»... در كه باز ميشود، تعدادي ميز چوبي وجود دارد و در گوشه اين كافه، تعدادي ليوان فلزي ميبينيد كه روي آن نوشته شده است، «چارخونه»، در اين مكان، گاهي اوقات سكانسهاي كافي شاپ مقابل دوربين ميرود و در بقيه اوقات، عوامل گروه در آن استراحت ميكنند، گاهي اوقات هم با يكديگر گپ ميزنند. فيلمنامهها را تمرين ميكنند، نوشيدني ميخورند و ناهار را هم در آنجا صرف ميكنند. اين از كافه چارخونه...
از پلههاي پاركينگ كه بالا ميروي، راهرويي مقابل شماست و دو واحد آپارتمان در چپ و راست كه تصوير يك خروس روي آن است واحد سمت راستي، منزل وحيد، پسر منصور و شكوه كه مدتي منصور جمالي در آنجا زندگي ميكرد و حالا «شنبه» (جواد رضويان) زندگي ميكند و واحد سمت چپ منزل شكوه (مريم اميرجلالي) است.
در سقف اين راهرو، پروژكتور بزرگي به چشم ميخورد كه در زمانهاي تصويربرداري روشن ميشود، به واحد سمت راست كه ميروي، لحاف تشك شنبه، اولين چيزي است كه ميبينيد، البته به همراه يك دست مبل راحتي سفيد رنگ كه بارها در زمان پخش مجموعه ديدهايد... البته يك يخچال نقرهاي رنگ هم در آشپزخانه ديده ميشود، آشپزخانه را كه دنبال كني، به حياط خلوت ميرسي، دو اتاق ديگر اين واحد، هم، اتاق عوامل مجموعه است، اتاقي كه چند تلويزيون در آن قرار دارد و پس از پايان تصويربرداري، در آنجا تدوين انجام ميشود. ضمن اينكه ديوارهاي اين واحد، سبز رنگ است. واحد روبهرو، منزل شكوه است، آشپزخانهاي با وسايل زيبا در گوشهاي از واحد، به همراه يك ميز ناهارخوري كوچك و يك نشيمن زيبا با مبلهايي به رنگ نارنجي كه البته بيشتر سكانسها در همين واحد تصويربرداري ميشود. به چشم ميخورد در اين واحد روي سقف، پروژكتورهاي بزرگي به چشم ميخورد كه در زمان تصويربرداري روشن ميشود.
از چند پله كه بالا ميروي، دو واحد آپارتمان ديگر هم روبهروي شماست، يكي واحد حامد و رعنا (رضا شفيعيجم و فلامك جنيدي) و ديگري واحد فرزاد و پرستو (اردلان شجاعكاوه و بهنوش بختياري)... رنگ ديوارهاي آپارتمان فرزاد و پرستو، آبي است و رنگ ديوارهاي آپارتمان رعنا و حامد، سبز رنگ با يك دست مبل راحتي سفيد و همچنين چند تابلوي زيبا كه تصاوير حامد را در حال خوانندگي به تصوير كشيده است. اتاقهاي اين دو واحد هم هر يك به كاري اختصاص دارد، براي مثال اتاق گريم، اتاق لباس و...
همه در حياط هستند
http://www.ksabz.net/photos/m-185-2-33.jpg
در روزي كه ما به آنجا رفتيم، همه در حياط بودند چرا كه سكانسها بايد در حياط تصويربرداري ميشد، در آن سكانس عدهاي زمينخوار به سركردگي «جكي پلنگ» به خانه منصور و شكوه، حمله آوردند تا آنجا را تصاحب كنند و برج بسازند.
داخل حياط دو دوربين عظيمالجثه است كه بنا به موقعيت فيلمبرداري جاي خود را عوض ميكنند و همچنين دو ميكروفون كه توسط دستياران صدا، بالاي سر بازيگراني كه در حال بازي هستند، گرفته شده بود، تلويزيوني كوچك در گوشهاي از حياط است كه سيمهاي دو دوربين و ميكروفون به آن وصل است، پشت اين تلويزيون سروش صحت و وحيد مهيندوست نشستهاند. آنها تصاوير را از صفحه تلويزيون ميبينند و اگر به اشكالي برخوردند، دستور ميدهند كه سكانس دوباره ضبط شود. در هنگام ضبط، سكوت بايد رعايت شود، تلفنهاي همراه يا بايد خاموش و يا بايد روي حالت بيصدا قرار بگيرند. دو باري كه به محل تصويربرداري «چارخونه» رفتم، يك مسئله باعث تعجب بسيار من شده و آن حضور بازيگران حرفهاي كه هر كدام سالهاست در وادي طنز نقش بازي ميكنند... هر كدام از آنها متنها را خيلي سريع ميخواندند، حفظ ميكردند و سپس مقابل دوربين ميرفتند، سروش صحت هم كه سالهاست در اين وادي فعاليت ميكند، اگر لازم ميشد، به بازيگران نكاتي را گوشزد ميكرد، با اينكه ضبط و پخش فاصله چنداني ندارد، اما همين حرفهاي بودن عوامل باعث ميشود كه هر قسمت در يك شبانه روز ضبط شود و به پخش برسد.
بهنوش بختياري ميگفت: اصولا در كارهاي طنز چنين مسائلي عادي است، گروه از صبح به لوكيشن ميآيند و كار تا پاسي از شب ادامه پيدا خواهد كرد.
متنها توسط نويسندهها به سروش صحت داده ميشود، او متنها را مرور ميكند و تصويرسازي آن را در ذهن انجام ميدهد و از صبح زود خود را به لوكيشن ميرساند و به همراه دستيارش لوكيشنها و متنها را مروري دوباره ميكنند، از متنها، كپي برداشته ميشود و با آمدن بازيگران به آنان داده ميشود، هر كدام از آنها متنها را ميخوانند و اگر قرار باشد روبهروي هم بازي كنند تمرين كوچكي با يكديگر ميكنند و سپس مقابل دوربين ظاهر ميشوند.
تمركز بر روي متنها
http://www.ksabz.net/photos/m-185-2-29.jpg
قرار است، تصويري دوباره گرفته شود، اردلان و حميد لولايي در كافيشاپ مشغول تمرين با يكديگر هستند، اميرجلالي مشغول تمرين با بهنوش بختياري است، جواد رضويان هم در گوشهاي نشسته و در حال حفظ كردن متنهاست. البته هنوز خبري از فلامك جنيدي، رضا شفيعيجم و محمد شيري نيست چرا كه آنها غروب بايد مقابل دوربين بروند.
حالا بازيگران آمادهاند... وحيد مهيندوست فرياد ميزند... ساكت1، 2، 3 و دوربين استارت ميخورد.
شجاعكاوه پس از آن سكانس ميگويد: «حميد لولايي استاد است، او متنها را يكبار بيشتر نميخواند و سريعا حفظ ميكند، او در زمانهايي، كه با مشكل مواجه ميشويم، سريعا راهنماييمان ميكند.»
جواد رضويان، مثل هميشه خندان است، چه زماني كه مقابل دوربين است و چه زماني كه گروه در حال استراحت است، رضويان در اين مجموعه بسيار ماهرانه نقش خود را ايفا كرد و نشان داد كه از نبوغ بسيار بالايي برخوردار است، به خصوص زماني كه شعر ميخواند، ترانههايي كه او با آن لهجه شيرين ميخواند، طرفداران زيادي به دست آورده است.
شنبه افغاني نيست
چندي پيش، در بسياري از نشريات و خبرگزاريها، نوشته شد كه تعدادي از افغانهاي مقيم تهران، به پخش مجموعه چارخونه اعتراض كردهاند و حتي به لوكيشن اين فيلم هم رفتهاند و اعتراض خود را به اين مجموعه اعلام كردند. براي اينكه از چند و چون ماجرا بيشتر باخبر شويم، همكارمان «معصومه غلامي» را به سفارت افغانستان فرستاديم، يك مقام آگاه در سفارت افغانستان كه دوست نداشت نامش فاش شود به همكارمان گفت: «سفير افغانستان در زمان پخش ابتدايي قسمتهاي چارخونه به كابل سفر كرده بود و در ايران حضور نداشت، وي نميتوانست در آن زمان در مورد سريالي كه نديده بود، نظر بدهد.»
وي در ادامه گفت: البته خلاصهاي از محتواي سريال براي سفير بازگو شد و با رايزني كه انجام شد، نامهاي به وزير امور خارجه نوشته شد: مبني بر اينكه با پخش اين مجموعه به مردم افغان بياحترامي شده است، در همين راستا حتي به رييس سازمان هم نامهاي ابلاغ شد تا از پخش سريالهايي از اين دست ممانعت به عمل آيد.
اين مقام مسئول در سفارت اعلام كرد: البته در گفتگو با سروش صحت كارگردان اين سريال، او به ما گفت كه شخصيت افغاني در سريال، يك انسان نجيب است و نحوه گويش او هيچ دليلي بر توهين و بياحترامي به افغانها نبوده است.
زماني كه در پشت صحنه اين مجموعه از سروش صحت خواستيم كه در اين مورد كمي توضيح بدهد، نظر خاصي نداشت و تنها به اين جمله اكتفا كرد كه شنبه ايراني است و اصلا افغاني نيست.
حال نميدانيم كه آيا تا زمان انتشار اين نشريه، شايعات مبني بر تغيير نقش نظير شنبه (جواد رضويان)به قوت خود باقي خواهد ماند يا نه؟كه البته نمي توان به سناريوي آن ايرادي گرفت چرا كه هيچ گونه بي احترامي در اين مجموعه به كسي ديده نميشود.
بروبچههاي «چارخونه»
http://www.ksabz.net/photos/m-185-2-30.jpg
سروش صحت در سال 1344 در اصفهان به دنيا آمد. مدرك تحصيلياش فوقليسانس ميباشد و علاقه وافري به نويسندگي طنز دارد و به همين خاطر وارد عرصه هنر شد. اولينبار در سينما در فيلم «شراره» به كارگرداني «سيامك شايقي» ظاهر شد. از ديگر فيلمهاي او بايد به «نان و عشق و موتور1000»، «گاو خوني»، «بازنده» و تقاطع اشاره داشت كه با كارگرداناني چون ابوالحسن داوودي، قاسم جعفري و بهروز افخمي، همكاري كرد، ضمن اينكه فيلمنامه «نوك برج» با بازي نيكي كريمي و محمدرضا فروتن به كارگرداني كيومرث پوراحمد، به قلم سروش صحت است.
وي با نويسندگي و بازي در مجموعه طنز «جنگ 77» خوش درخشيد، بازي روان و راحت او در سري دوم مجموعه تلويزيوني «داستان يك شهر» وي را به عنوان بازيگر مطرح كرد و بازي متفاوتاش در فيلم «نان، عشق و موتور 1000» در كنار اكبر عبدي از او چهرهاي ماندگار در اين حيطه ساخت.
شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد او در مقام نويسندگي، مجموعههاي تلويزيوني زير آسمان شهر، چراغ جادو، كاكتوس و داستان يك شهر را هم در كارنامه هنري خود دارد. سروش صحت در چارخونه به استعداد تكتك بازيگرانش واقف است. افرادي چون حميد لولايي، رضا شفيعيجم و جواد رضويان...
رضا شفيعيجم در سال 1350 به دنيا آمد و تحصيلاتش در زمينه گرافيك است، او در سال 73، با مجموعه «ساعت خوش» و بازي در نقش «كارگاه درك» به اوج شهرت در بين تلويزيونيها رسيد و سپس به يك پديده در سريالهاي روتين طنز تلويزيوني تبديل شد، نقش بامشاد و كامبيز ياغي او بسيار به دل مردم چسبيد. نقطهچين، شبهاي برره، باغ مظفر و... از ديگر كارهاي مطرح اين هنرمند است، شفيعيجم در عرصه سينما هم در فيلمهايي چون مرد عوضي، ارتفاع پست، جوجه اردك من، يك آرزوي كوچك، قلقلك، زن بدلي بسيار خوش درخشيد. نكته ديگر در مورد شفيعيجم اين است كه تيكه كلامهايش در هر مجموعهاي حداقل تا چند ماه به سر زبان مردم است.
اما جواد رضويان، متولد سال 1353، يكي از زوجهاي مكمل او در دنياي طنز، «سيامك انصاري» است. جواد رضويان، با هر نقشي به راحتي انس ميگيرد و آن چيزي نيست جز استعداد بالاي هنرياش... او از جنگ «سيب خنده» به تلويزيون آمد، در مجموعه پاورچين كاري از مهران مديري بسيار خوش درخشيد در دنياي سينما، فيلمهاي شاخه گلي براي عروس و شارلاتان از اثرهاي به يادماندني اوست، ضمن اينكه در حال حاضر فيلم كلاهي براي باران را روي اكران دارد. فيلمي كه فتحعلي اويسي و رضا عطاران از همبازيان او هستند.
حميد لولايي هم را كه ديگر ميشناسيد، متولد سال 1334، اصالتا شمالي، اما بزرگ شده تهران... از كودكي عاشق بازيگري بود، عشق به بازيگري او را در 15 سالگي به كلاسهاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كشاند... كار تئاتر را به صورت جدي از سال 1358 آغاز كرد. او در فيلم سربداران هم نقش كوتاهي را ايفا كرده بود.
وي در سال 69، در كلاس مديريت سينما شركت جست و مديريت سينما عصر جديد را برعهده گرفت. مديريت اين سينما باعث شد تا دوباره به دوستان سابقش در امر بازيگري برسد. بازي او در «فراموشخانه» بسيار جالب و ديدني بود...
با «ساعت خوش» قدم به عرصه طنز گذاشت، اما اوج هنر او به نقش خشايار در مجموعه زير آسمان شهر برميگردد، نقشي كه هنوز پس از سالها، مردم او را در كوچه و خيابان خشايار مستوفي صدا ميزنند، ثمره ازدواج او دو دختر است كه مثل تمامي پدرهاي ايراني به آنان عشق ميورزد. در سالهاي اخير، بازي در سه فيلم سينمايي «چند ميگيري گريه كني؟»، «اگه ميتوني منو بگير» و قاعدهبازي نشان داد كه وي در عرصه سينما هم، بسيار بااستعداد است.
مريم امير جلالي هم يك مادربزرگ دوست داشتني است، او به موسيقي سنتي علاقهاي وافر دارد و به معناي تمام و كمال هنرمند است. آشنايي او با مينا جعفرزاده و بهمن زرينپور باعث شد كه به وادي هنر رو بياورد، در كارنامه هنري او نقشهاي زيادي وجود دارد كه در ذهن ايرانيان نقش بسته است.
و اما بهنوش بختياري، بازيگري كه در سالهاي اخير پاي ثابت بيشتر مجموعههاي طنز تلويزيوني شده است، متولد سال 1354 و فارغالتحصيل مترجمي زبان فرانسه...
دو برادر و يك خواهر بزرگتر از خود دارد 02ساله كه بود زير نظر مهتاب نصيرپور فنون بازيگري را آموخت، وي در زمينه منشي صحنه هم تجربيات زيادي دارد، دختري مهربان و خونگرم كه هيچگاه دچار غرور كاذب نشده است... با مجموعه «هواي تازه» پا به عرصه بازيگري گذاشت و پس از آن در مجموعههاي وكيل محله، خانه قديمي، سايهها و... رو به هنر آورد. عاشق مطالعه است و از هر فرصتي براي مطالعه استفاده ميكند. بازيگر ديگر اين مجموعه محمد شيري در نقش «فرخ» در سال 1328به دنيا آمد و 73 سال سابقه كار هنري دارد، در دهه شصت با بازي در «سيماي اقتصاد ما» به بازيگري در تلويزيون رو آورد، يك نوه به نام «هانا» دارد كه عاشق اوست، بازي در نقش «سالار خان» در شبهاي برره او را بيش از گذشته معروف كرد... در كارنامه هنرياش، بازي در 9 فيلم سينمايي ديده ميشود. «تل» اولين نمايشي بود كه با مرحوم هادي اسلامي آن را اجرا كرد... ثمره ازدواجش، يك دختر و دو پسر است و در زندگي شخصياش، انسان بسيار با معرفتي است... از وي فيلم ملودي در نوبت اكران است.
و اما فلامك جنيدي، متولد سال 1351، پدرش مشهدي است. دو خواهر و يك برادر دارد، سوم دبيرستان بود كه تصميم گرفت روزي بازيگر شود، در دانشگاه نمايشنامهنويسي خوانده است اولين باري كه مردم با چهره او آشنا شدند ايفاي نقش در «جنگ 77» بود و پس از آن ببخشيد شما، جايزه بزرگ، بدون شرح، شبهاي برره و... او با رامين ناصر نصير هم دانشگاهي بود و توسط وي به مهران مديري معرفي شد... فلامك جنيدي هم طي سالهاي اخير يك پاي ثابت مجموعههاي طنز بوده است
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]
-
گوناگون
پربازدیدترینها