واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به فيلم «هميشه پاي يك زن در ميان است» هميشه يك فيلم پرفروش، ماندگار نيست
نام كمال تبريزي با فيلم هاي درخشاني مانند «گاهي به آسمان نگاه كن»، «مارمولك» و «ليلي با من است» گره خورده است، سه فيلمي كه قطعا در بين توليدات برتر پس از انقلا ب جايگاه خاصي دارند. اگر چه «گاهي به آسمان نگاه كن» در زمان اكران زياد نفروخت، «مارمولك» وداعي تلخ با اكران عمومي داشت و «ليلي با من است» هم خيلي دير فهميده شد، اما هر سه فيلم با رگه هايي از طنز در پيدا و پنهان خود، هر منتقدي را مجاب مي كند كه نام كمال تبريزي را به عنوان بهترين كارگردان سينماي كمدي 30 سال اخير سينماي ايران انتخاب كند، انتخابي كه به شايستگي اتفاق افتاد و راي نگارنده نيز چنين بود، اما چه مي شود كه همين كارگردان خوش فكر و قابل احترام سينماي ايران، فيلمي را مي سازد كه در يك كلا م، گنگ و مبهم است و هدف از ساخت فيلم هم مشخص نيست. فيلم مثلا مي خواهد به بن بست رسيدن يك زوج جوان در زندگي خانوادگي را نشان دهد اما داستان آنقدر مغشوش و سردرگم است كه برخي مخاطبان را مجاب مي كند در حين ديدن فيلم چرت بزنند! شايد بگوييد فيلم كه خوب مي فروشد اما بايد گفت هر فيلمي كه خوب مي فروشد، لزوما فيلم خوبي نيست. به اعتقاد نگارنده، حوزه هنري اين نكته را به درستي متوجه شد و از ساخت فيلم انصراف داد، اگر چه فيلم ساخته شد اما اقدام حوزه هنري مي توانست كمال تبريزي را بر آن دارد تا در فيلمنامه فيلم به عنوان پاشنه آشيل كار، بازنگري كند اما اين كار انجام نشد و حاصل، قصه نامشخص است كه روابط بين پرسوناژ ها هم درآن در نيامده است و حتي داستان هم گره گشايي ندارد! اگر خواننده اين نوشتار از خود مي پرسد پس چرا فيلم خوب مي فروشد، بدون ترديد حضور «مهران مديري» در مقام بازيگر و مهم تر از آن عنوان جذب كننده فيلم يعني «هميشه پاي يك زن در ميان است»، دو عامل مهم فروش فيلم هستند، دو عاملي كه به درستي از آنها در تيزرهاي ساخته شده از فيلم هم مورد توجه قرار گرفته اند تا فروش را تضمين كنند، اما مطمئن هستيم كه اين فيلم، اثري ماندگار در كارنامه كمال تبريزي محسوب نمي شود و از يادها خواهد رفت در حالي كه 3 فيلمي كه در ابتداي نوشتار به آنها اشاره شد، هميشه زنده خواهند ماند و مي توانند نظر همزمان مخاطب عام وخاص را جذب كند تا جائي كه مثلا تلويزيون براي بار بيست و چندم، «ليلي با من است» را پخش مي كند و مطمئن است و مطمئنيم كه باز هم مخاطب را بر پاي گيرنده ها نگه مي دارد.
«هميشه پاي يك زن در ميان است» مي توانست يك فيلم معمولي براي يك كارگردان جوان فيلم اولي باشد اما براي كمال تبريزي تجربه اي ناموفق است و به زعم نگارنده ضعيف ترين اثر در كارنامه اوست. بهتر است در اين جا به نقل قولي از كمال تبريزي اشاره كنيم كه مي گويد منتقدان بر اين باورند كه فيلم، قصه مشخص ندارد، گنگ است و گره گشايي واضحي هم ندارد اما بايد گفت تماشاگر عادي مقيد به اين اشل ها نيست و فيلم مي بيند تا لذت ببرد. شنيدن اين جملا ت از كمال تبريزي بعيد است، اگرچه تماشاگر عادي فيلم را مي بيند تا لذت ببرد ولي اين به معناي شكستن اصول فيلمنامه نويسي نيست و هر طرح نويني، لزوما سقف فلك را نمي شكافد و جلوه نمي كند بلكه گاهي در نازل كردن سطح سليقه مخاطب هم موثر است كه متاسفانه سينماي كمدي امروز ما گرفتار اين مصيبت است. كمال تبريزي با آن پيشينه درخشان، يك فيلمساز تجربي نيست كه بگوييم خواسته اين نوع داستان گويي مبهم و ناآشنا را تجربه كند. جالب آن است كه حبيب رضايي در مقام بازيگر و بازيگردان فيلم هم به اين نكته اذعان كرده است كه «هميشه پاي يك زن در ميان است» به طور كامل با ايده آل من نوعي منطبق نيست.
خلا صه آن كه تكليف «هميشه پاي يك زن در ميان است» با خودش هم مشخص نيست و معلوم نيست چرا يك داستان مشخص، گرفتار سردرگمي هاي عجيب و غريب و خوشمزگي هاي بي مزه مي شود، البته اين به آن معنا نيست كه فيلم هيچ صحنه جالبي ندارد، به هر حال آنچه در اين نوشتار مورد توجه است، كليت فيلم است و بيان اين نكته كه «هميشه پاي يك زن در ميان است» در حد و اندازه كمال تبريزي نيست و تهيه كننده محترم به درستي با نام فيلم، حس تحريك پذيري بانوان ايران زمين را براي مجاب كردن خانواده به ديدن دسته جمعي فيلم برمي انگيزاند و همين، فروش فيلم را تضمين مي كند ولي مطمئنا هر فيلمي كه خوب مي فروشد، لزوما فيلم خوبي نيست و مهم تر از همه لزوما ماندگار نيست.
دوشنبه 28 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]