واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: لكههاي روغني روي لباس پسربچه 5 ساله راز مرگ او را فاش كرد.
غروب 7دي ماه جاري دخترجواني با پليس 110 تماس گرفت و با نگراني خبر مفقود شدن برادر خردسالش «مازيار. الف» را به پليس گزارش داد.
با حضور ماموران كلانتري 115 در آدرس ذكر شده واقع در خيابان وحدت اسلامي و جست و جو در زواياي مختلف ساختمان محل زندگي مازيار، آنها با تاسف پس از ساعتي جستوجو جنازه اين كودك را داخل انباري گوشه پاركينگ پيدا كردند.
بلافاصله مراتب به بازپرس كشيك قتل اعلام و پس از دستور وي كارآگاهان اداره ويژه قتل پليس آگاهي و كارشناسان كشف هويت به مكان كشف جنازه گسيل شده و پس از بررسيهاي كارشناسي متوجه شدند مقتول درنقطهاي ديگر به قتل رسيده و جنازه وي براي دور ماندن از چشم ساكنان به انباري منتقل شده است.
شارژ دردسرساز تلفن همراه
خواهر اين دختر به كارآگاهان گفت: روز حادثه فقط من و مازيار در خانه بوديم و پدر و مادرم براي ديدار اقواممان از منزل خارج شده بودند.شارژ تلفن همراهم تمام شده بود، براي همين به مازيار گفتم به مغازه سوپرماركت برود و يك كارت شارژ 2000توماني برايم بخرد.چند دقيقهاي گذشت و از مازيار خبري نشد نگران شدم آخر مغازه سوپري خيلي نزديك بود و كمتر از 10 متر با آپارتمانمان فاصله داشت. بيرون رفته و از مغازه دار سراغ برادرم را گرفتم.
او گفت مازيار ده دقيقه پيش اينجا آمد و يك كارت شارژ خريد و رفت.دلهره ام بيشتر شده و در خانه همسايههايي كه احتمال ميدادم برادرم براي بازي پيش كودكان آنها رفته باشد مراجعه كردم ولي متوجه شدم مازيار به خانه هيچكدام از آنها نرفته است.خيلي ترسيدم و به پليس 110 زنگ زدم. دقايقي بعد ماموران در محل حاضر شده و شروع به گشتن گوشه وكنار ساختمان كرده و جسد مازيار را پيدا كردند.
اظهارات مشكوك پيك موتوري
كارآگاهان پرس و جو از ساكنان مجتمع را آغاز كردند ولي هيچ كدام از آنها از مرگ اين پسربچه اطلاعي نداشتند.سپس به بررسي جسد پرداخته و با دقت در لكههاي تيرهاي كه روي لباس مقتول به چشم ميخورد دريافتند اين لكهها متعلق به روغن موتورسيكلت است.
همين يافته، سرنخ ماموران كاركشته براي دستگيري قاتل شد و پليس پس از بازجويي از افرادي كه در اين آپارتمان موتورسيكلت داشتند به جواني 17 ساله به نام « محمد.و» مشكوك شدند.علت ظنين شدن ماموران به اين جوان علاوه بر اضطراب شديد، اظهارات همكاران وي بود: محمد روز 8 دي با حالتي پريشان در مغازه ساندويچي آمده و بهطور ناگهاني درخواست تسويه حساب داد. وقتي علت اين اقدام را پرسيديم وي كه به عنوان پيك موتوري پيش ما كار ميكرد چيزي نگفت و با گرفتن پولش رفت.
كارآگاهان با اين اطلاعات روز 18 دي ماه محمد را بازداشت و جهت تحقيقات بيشتر به اداره 10 پليس آگاهي منتقل كردند.
متهم پس از چند ساعت بازجويي سرانجام لب به اعتراف گشود و با پذيرفتن مسئوليت اين قتل آن را ناشي از يك اتفاق دانست: تازه از سر كار آمده و مشغول بالا رفتن از پلهها بودم كه يكمرتبه مازيار را ديدم. او با مشاهده من مقداري پول خواست و وقتي با پاسخ منفي من روبهرو شد خود را به من چسبانده و چند مرتبه ديگر درخواستش را تكرار كرد. من براي رهايي از اين مخمصه او را هل دادم كه يك مرتبه او به عقب پرت شده و سرش به پلهها خورد و در راهروها افتاده و چندين غلت زد.
خيلي ترسيده و به سرعت خود را بالاي سر مازيار رساندم و از او خواستم بلند شود تا به او پول بدهم اما كودك خردسال هيچ واكنشي نشان نداد. دستم را جلوي بينياش گرفتم كه ببينم نفس ميكشد يا نه كه متوجه قطع تنفس او شدم، از اين اتفاق وحشت زده شدم و براي اينكه لو نروم جنازهاش را بلند كرده و به انباري پاركينگ بردم تا وقتي كه آبها از آسياب افتاد آن را داخل پتويي پيچيده و از مجتمع خارج كنم كه ديگر فرصت نشد و جسد توسط پليس پيدا شد.
به گفته سرهنگ عباسعلي محمديان، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ در حال حاضر با توجه به اعترافات صريح متهم درباره ارتکاب اين جنايت، متهم با صدور قرار بازداشت موقت در اختيار کارآگاهان اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته و در حال حاضرنيز تحقيقات تکميلي در مراحل مقدماتي قرار دارد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]