واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: آفرین جونم من بچه ی اهوازم، می دونم. ولی یهو تعجب کردم، آخه اینجا هنوز یه کم سرده. ولی یادمه هر سال عید که میومدیم اون ورا کولر به راه بود. چه کیفیم می داد زیر باد کولر
shab hamegi bekheir. man beram bekhabam farda sobh zood kelas daram. boooos.
جدي مهرشين جون؟؟؟؟اهوازي هستي؟؟؟؟؟ ايول بابا
شب بخير شيدك جونم
m1363 نوشته است:عزیزم آفرین جون
اول به این سوال فکر کن؟
اگر من به شما یه چیزی به امانت بدم ،و بعد از مدتی بیام و امانت رو ازت پس بگیرم ،ناراحت میشی؟!
.
.
.
.
.
عزیزم خدا هم ما رو آفرید و تمام این دنیا هر آنچه که ببینی و بدونی و به کار ببندی و هر چیزی که از وجودش خبر نداری رو به عنوان نعمت بهت داده .همه این نعمت ها که حق زندگی و حیات خواهر و برادر مادر و پدر ،همسر و فرزند و .... شامل میشه دست ما امانته.و ما نسبت بهشون 2 وظیفه مهم داریم.
1- باید خوب ازشون استفاده کنیم و این خوب استفاده کردن خودش یه جور شکر نعمته.
2- باید در حفظ و نگهداریشون تمام سعی و تلاش خودمون رو بکنیم و این هم یه جور دیگه از شکر نعمته.
این امانتا دست ماست و وقتی خدا که خالق این هاست اینا رو از ما بگیره دقیقا مثل این میمونه که صاحب امانت بیاد و ازت بخواد که چیزی رو که پیشت داشته، بهش بدی.
عزیزم اگر خوب فکر کنی ،میبینی که برای همه ی ما تو زندگیامون در نهایت فقط خدا می مونه و خدا و دیگه هیچ کس نیست.پس تا میتونی فقط به خودش دل ببند و عاشق خودش باش.باید نعمتاشو دوست داشته باشیم ولی به هیچ کدوم دل نبند . چون همه میرن و فانی هستند و تنها کسی که همیشه هست و هیچ وقت فنا نمیشه خدای مهربونه. این حالت برای من وقتی ایجاد شد که دعایی رو از امام سجاد میخوندم که توش درباره لحه ای حرف میزد که موقع رفتن از این دنیاست و مضمونش این هست که خدای من وقتی زمان مرگم بشه ،میبینم که همسر و دوستان و فرزندانم دورم نشستن ولی هیچ کاری نمیتونن برام بکنن .....دیدم راست میگه تنها کسی که همیشه با انسان هست و هواشو داره حتی در موقعیت هایی که هیچکس هیچ کاری از دستش برنمیاد فقط وجود نازنین خودشه.بنابراین به عنوان یه خواهر به تو هم توصیه میکنم این حالت رو با راز و نیاز و عبادت برای خودت به وجود بیاری و عاشق و دلباخته ی خودش بشی.
معصومه جون خیلی گل و خانومی. من هم داشتم فکر میکردم که چی بگم به آفرین جون که بهش آرامش بده نوشته تو رو که دیدم خودم که احساس خیلی خوبی بهم دست داد امیدوارم که برای آفرین گلی هم که خیلی دوستش دارم همین طور باشه. آفرین جون تاریکترین لحظه شب لحظه قبل از سپیده دم هست. فقط اون دل سفید و پاکت رو به خدا ببند ،اون خودش همه چیز رو درست میکنه.
مرسي نوشين جون.....من هميشه با حرفاتون آروم ميشم......خيلي خوشحالم كه خدا دوستاي خوبي مثل شما به من داده من توو خونوادم با هيچ كس راحت نيستم و حرف دلمو به كسي نميگم....به خصوص در باره اين مسائل اصلا صحبتي نميكنم.......البته با خواهرم كه انگليسه سر صحبت كه باز بشه خيلي حرف ميزنيم.....
افرین جون وقتی که مطلبتوخوندم خیلی ناراحت شدم ودلم گرفت اخی مامانت چه غم بزرگیوداره تحمل میکنه حق داره طفلی کم دردی نیست ادم بچه اش روازدست بده.ولی گلم حتما حکمتی بوده من که خودم اصلا بعضی وقتا ازکارای خداسردرنمیارم ولی نمیدونم چی بگم خیلی سخته که بتونی ازاین حال وهوادرش بیاری ولی گلم میتونی سعی کن بیشتربیرون ببریش ونذاری زیادتوخونه بشینه وفکرکنه باهاش تا میتونی حرف بزن ونذاراحساس کنه تنهاس امسال عیدوحتما بگیروبراش یه پارچه بخرتا لباسشودربیاره چون 3 سال لباس مشکی پ.شیدن روحیه ادموداغون میکنه وای میدونم برات چقدرسخته ولی بدون همیشه خدابهترینهاشوواسه ما بنده هاش میخوادامیدوارم حالش زودزودخوب بشه وتوهم به اون زندگی ایده الت که میخوای برسی وهداروفراموش نکن ووقتی دلت میگیره بدون یکی اون بالا نشسته ومنتظرهرلحظه باهاش دردودل کنی وهمیشه برات بهترین ها رومیخوادروستت دارم بوس
مرسي بهار جونم حتما همه سعيمو ميكنم
آفرين جون خيلي بابت درد و رنجي كه خودت و خانواده ات متحمل شديد متاثر شدم
من ديشب كامنت رو خوندم خيلي تحت تاثير قرار گرفتم ف ي ل ت ر شكنم مشكل داشت نشد كامنت بزنم....
اول اينكه خداوند قرين رحمت كنه روح عزيز از دست رفته تون رو ...
اين يه واقعيته كه همه مايه روزي از اين ديار رخت ميبنديم حالا يكي امروز يكي فردا و ديگري فرداهاي ديگه....
عزيزم سعي كن به مادرت بقبولوني اگه ميخواد پسرش در آرامش باشه بهتره از عزا فارغ بشه... بهش بگو اينجوري روحش خوشحال و در آرمشه1
بهش بگو لحظه تحويل سال نو مطمئن باشه كنارمون سر سفره هفت سينه...
اميدوارم روحشون شاد باشه و در آرامش ابدي
خدایا شکرت بخاطر روزهای آخر اسفند
بامداد خیلی خوشحالی عید داره میاداااااااااااااااااااا
خدایا شکرت به خاطر دیدن یه صبح دیگه که به من هدیه دادی.
خدایا شکرت برای همه چی...............
بايد با بوي كاه گل بارون خورده يه عطر براي دلتنگي هاي غروب جمعه ساخته بشه!
امروزخیلی گرفته بودویه کاری که دوست داشتم همیشه انجام بدم روقبول نکردم فقط به خاطراینکه دوست داره درسموادامه بدم ولی من دلگیرنشدم کاشکی بدونه چه قدردوسش دارم ولی این روزاحسابی سرش شلوغه ومیدونم همش به خاطرمنه خدایا تواین غربت خودت مراقبم باش
چقدر دلم میخواست الآن ایران بودم...حال و هوای خیابونها تو شب عید خیلی دیدنی بود....دلم لک زده واسه شلوغی میدون تجریش,شب عید..صدای دستفروشها که را پیاده رو رو سد میکردن,هنوز تو گوشمه :"بدو بدو 3 تا 1000!"...شب عید همه جا پر میشد از ماهی قرمز,سبزه و گل شب بو.....
حیف که امسالم عید نمیتونم برم ایران :(
bahar SW نوشته است:امروزخیلی گرفته بودویه کاری که دوست داشتم همیشه انجام بدم روقبول نکردم فقط به خاطراینکه دوست داره درسموادامه بدم ولی من دلگیرنشدم کاشکی بدونه چه قدردوسش دارم ولی این روزاحسابی سرش شلوغه ومیدونم همش به خاطرمنه خدایا تواین غربت خودت مراقبم باش
بد جور دلم هوای ایران رو کرده. عاشق اسفند ماه ایرانم. همه جا پر از شور و شوق است و آدم واقعا بوی بهار رو حس میکنه. دلم میخواست نصف عمرم رو خدا میگرفت ولی برم میگردوند به ۲۰ سالگی. خوش به حال همه شما دوستان گلم که تو ایران هستین.
بهار جون متوجه منظورت نشدم. شغلی بهت پیشنهاد شد که قبول نکردی؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]