محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832981065
سيري بر عملكرد روساي جمهور امريكا از روزولت تا بوش دموكراتها يا جمهوريخواهان؛ كداميك؟
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سيري بر عملكرد روساي جمهور امريكا از روزولت تا بوش دموكراتها يا جمهوريخواهان؛ كداميك؟
جام جم آنلاين: شيوه تصميمگيري در آمريكا، تاريخچه رفتار سياسي و سياست خارجي روساي جمهور اين كشور، راهبرد دموكراتها و جمهوريخواهان و همچنين پايگاه اجتماعي و منشاء قدرت اين دو حزب را ميتوان از جمله مباني تحليل رفتار ميان روساي جمهور آمريكا از حزب جمهوريخواه و دموكرات و تشخيص تفاوت ميان آنها در نظر گرفت.
ريشه دوحزبي بودن آمريكا را بايد در جدال فدراليستها با مخالفان خود در خصوص تصويب قانون اساسي و تاثير انقلاب فرانسه بر آمريكا جستجو كرد. اين دو مساله جامعه آمريكا را به 2 گروه تقسيم كرد.
كساني كه معتقد بودند انقلاب فرانسه مبارزهاي ميان اسارت و آزادي و حكومت مطلقه و دموكراسي است، حزب جمهوريخواه دموكرات را تاسيس كردند كه بعد به حزب دموكرات تغيير نام يافت.
هواداران اين حزب را كشاورزان خردهپا و خردهمالكان و طبقه متوسط پايين شهري تشكيل ميدادند كه به خاطر آرمان دموكراسي مشاركتي جفرسون، جذب اين حزب شده بودند. حاميان دموكراتها هماكنون شامل بيشتر روشنفكران، مديران بنگاههاي خدماتي، وكلا، پزشكان و روزنامهنگاران است. در سال 1928 همزمان با به قدرت رسيدن جكسون و تغيير نام حزب به دموكرات، پايگاه حزب ميان مردم افزايش يافت.
حزب جمهوريخواه نيز حزب ايالتهاي صنعتي و ثروتمند شمال و پيروز در جنگ داخلي به شمار ميرفت. آنان پشتيبان مناطق روستايي و شهرهاي كوچك غرب ميانه كه شامل نخستين جوامع پروتستان آن منطقه ميشد و نيز پشتيبان ايالتهاي كرانه اقيانوس آرام بودند.
حاميان جمهوريخواهان بيشتر از صنعتگران، بانكداران، نظاميان، پيمانكاران و اعضاي ارشد ديوانسالاري آمريكا هستند. حزب جمهوريخواه از زمان تاسيس در سال 1854 تا اوايل دهه 1930 حزب برتر آمريكا به شمار ميرفت.
جدايي روزولت باعث شد اين حزب طي 2 دهه 1930 -1940 در سراسر آمريكا در اقليت قرار بگيرد؛ اما با رهبري آيزنهاور، اين حزب اصلاحات اجتماعي و اقتصادي را پذيرفت و موفق شد براي 2 دوره پيدرپي پست رياستجمهوري را به خود اختصاص دهد.
اگر به تاريخ فعاليت دموكراتها و جمهوريخواهان بنگريم، ميبينيم تغيير روساي جمهور اين كشور و اينكه از كدام حزب باشند هيچ نفعي براي ايران و جهان نداشته است، اما تفاوتهاي موجود ميان آنان نيز در اتخاذ نوع رفتار سياسي غيرقابل انكار است.
جنگطلبي، سلطهگري، كودتا و خشونت
فرانكلين دلانو روزولت (1945 - 1882) سيودومين رئيسجمهور آمريكا بود. روزولت سال 1932 توانست به نامزدي دموكراتها براي حضور در انتخابات رياست جمهوري آمريكا دست يابد و با اختلافي فراوان، هربرت هوور را شكست دهد. وي سال 1944 براي چهارمين بار رئيسجمهور آمريكا شد.
علت آن، درگير بودن آمريكا در جنگ جهاني دوم بود كه به وي اين فرصت را داد تا بار ديگر به رياستجمهوري انتخاب شود؛ امري كه در تاريخ آمريكا يك استثناست. وي سال 1945 در دومين سال خدمت از چهارمين دوره رياستجمهورياش تنها 3 هفته به پايان جنگ جهاني دوم در اروپا درگذشت.
سلسله جلسات وي با وينستون چرچيل و جوزف استالين، مباني جهان پس از جنگ جهاني دوم را بنيان نهاد. روزولت تنها راه ورود به جنگ را حمله ژاپنيها به يكي از سرزمينهاي آمريكا مييابد و به تحريك غيرمستقيم ژاپن براي حمله به هاوايي و پايگاه نظامي پرل هاربر ميپردازد.
روزولت در اين فكر بود كه از طريق حمله ژاپنيها پرل هاربر دست به تبليغات مظلومنمايانه و بشردوستانه بزند و سوار بر موج خشم آمريكاييها، به نفع متفقين وارد جنگ شود. نكته ديگر اين كه جنگ ميتوانست باعث نجات اقتصاد بحرانزده آمريكا شود. كلود ژولين در كتاب «آمريكا در دو قرن» مينويسد: جنگ جهاني خيلي به داد سرمايهداري آمريكا رسيد.
ترومن،عامل جنايت هيروشيما
هري اس. ترومن (8 مي 1884، 26 دسامبر 1972) سي و سومين رئيسجمهور آمريكا بود. ترومن كه سال 1944 به عنوان معاون فرانكلين روزولت كار در دستگاه اجرايي آمريكا را آغاز كرده بود، پس از مرگ ناگهاني وي رياست اين دستگاه را به عهده گرفت.
ترومن براي پايان دادن به جنگ آمريكا و ژاپن دستور پرتاب بمبهاي اتم به شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي را صادر كرد. او در سخنراني 9 آگوست 1945 ميگويد: بمب اتم اختراع ماست و از آن هم استفاده كرديم. باز هم از آنها (بمب اتم) استفاده بيشتري خواهيم كرد. ترومن در سخنراني خود در دانشگاه كلمبيا (آوريل 1959) ميگويد: هر زماني كه دولت كارآمدي داشته باشيم در اصل حرف از ديكتاتوري در ميان است.
ترديدي نيست كه اين يك جنايت جنگي عليه بشريت بود، بويژه كه بزودي معلوم شد ژاپن در حال تسليم شدن بود و بمبارانها از نظر نظامي لازم نبود. برجستهترين فرماندهان نظامي؛ ژنرال آيزنهاور، ژنرال مكآرتور فرمانده كل نيروها در اقيانوس آرام، فرماندهان نيروهاي دريايي و هوايي وقت و بسياري ديگر از فرماندهان ازجمله آدميرال چستر نيميتس اين واقعيت را تاييد كردهاند. اقدامات سلطهگرانه ترومن به منظور سلطه بر اروپا و آسيا با عنوان دكترين ترومن ادامه يافت.
آيزنهاور ، باني پيمان ناتو
دوايت ديويد آيزنهاور معروف به آيك (14 اكتبر 1880 - 28 مارس 1969) از 1953 تا 1961 سي و چهارمين رئيسجمهور آمريكا بود. ژنرال آيزنهاور رئيس ستاد ارتش آمريكا در جنگ دوم جهاني و فرمانده نيروهاي متفقين در اين جنگ و پس از آن فرمانده نيروهاي سازمان آتلانتيك شمالي (ناتو) بود. او از حزب جمهوريخواه و درصدد بود تا اتحاد آمريكا را با كشورهاي همپيمان تقويت كند و واشنگتن را براي مقاومت در برابر تهاجم سرخ به اروپا، آسيا و آمريكاي لاتين مهيا نگه دارد. دكترين آيزنهاور در سال 1957 سطح تعهدات كشورش را به خاورميانه افزايشداد.
در 14 مرداد 1332 آيزنهاور در يك سخنراني تصريح كرد: آمريكا مصمم است راه پيشروي كمونيسم در ايران و ديگر كشورهاي آسيايي را مسدود كند. پيروزي نخستوزير بر اقليت ناراضي مجلس و انحلال آن ثمره همكاري مصدق و حزب توده بوده است. سپس طرح كودتاي 25 و 28 مرداد 1332 و عمليات كودتا با همكاري مشترك انگليس و آمريكا در زمان آيزنهاور عملي شد.
در 18 مرداد، شاه در ملاقات شبانه با كرميت روزولت (عامل آمريكايي كودتا) پس از بررسي عمليات كودتا فرمانها را امضا كرد و خود به نوشهر پرواز كرد و منتظر نتايج ماند تا در صورت شكست كودتا از كشور خارج شود.
در پي شكست كودتاي 25 مرداد در شب 25 مرداد، محمدرضا پهلوي از نوشهر به بغداد و از آنجا به رم (ايتاليا) فرار كرد.
با ورود برنامهريزيشده لوي هندرسن، سفير آمريكا از پاكستان به تهران در 25 مرداد، وي به ملاقات دكتر مصدق رفت و به دكتر مصدق اطلاع داد كه: «دولت آمريكا ديگر نميتواند حكومت وي را به رسميت بشناسد و با او همچون نخستوزيري قانوني رفتار كند.»
انعقاد پيمانهاي نظامي و هجومي از جمله ناتو و سنتو از ديگر دستاوردهاي زمان آيزنهاور است.
كندي و تلاش براي براندازي دولت كوبا
جان فيتزجرالد كندي (29 مي 1917 تا 22 نوامبر 1963) سي و پنجمين رئيس جمهور آمريكاست. او از 1961 تا زمان به قتل رسيدنش در 1963 رياستجمهوري را به عهده داشت. كندي در دوران رياست جمهوري خود بارها آزادي هاي فردي را ناديده گرفت و نقض كرد.
مثلا وي در اقدام مزورانه با تحريك تبعيديهاي كوبا براي براندازي دولت فيدل كاسترو ، چهره خود و آمريكا را نزد جهانيان مخدوش كرد. اما خطرناكترين اقدام كندي در طول بحران موشكي كوبا صورت گرفت. اقدام كندي در آن زمان باعث شد خروشچف، رهبر شوروي سابق، موشكهاي هستهاي خود را از كوبا خارج كند.
تصميم سرنگوني دولت كاسترو به اين دليل بود كه كوبا در حال پيمودن يك مسير مستقل بود كه مورد قبول منافع قدرتمندان در ايالات متحده نبود. عمليات خرابكاري از اكتبر 1959 آغاز شد. كندي پس از مراسم آغاز كار دولت خود در 1961 پس از بحران خليج خوكها، عمليات منگوز (يك مبارزه تروريستي عليه كوبا) را آغاز كرد.
در عمليات منگوز سالانه حدود 50 ميليارد دلار هزينه ميشد و حدود 2500 نفر در آن عمليات مشغول بودند. اين عمليات شامل انفجار هتلها، غرق كردن قايقهاي ماهيگيري، انهدام تاسيسات صنعتي، بمباران هواپيماها و تلاشهاي متعدد براي ترور كاسترو بود. آمريكا برنامههايي براي حمله در اكتبر 1962 تدارك ديده بود كه بحران موشكي كوبا رخ داد.
ليندون بينز جانسون متولد 1908، جانسون پس از كسب افتخاراتي چند در زمينه دفاع از كشور آمريكا در برابر دشمنان اين كشور و ارتقا در مجلس سناي آمريكا در سال 1960 تلاش براي دريافت عنوان نامزدي دموكراتها را براي شركت در انتخابات رياستجمهوري همين سال آغاز كرد.
ليندون جانسون به عنوان نامزد دموكراتها، گوي سبقت را از باري گلدواتر، رقيب اصلياش ربود. تراژدي جنگ جنوب شرق آسيا و شورشهاي خياباني در داخل از جمله وقايع مهم تاريخي 2 سال پاياني دوران تصدي جانسون هستند.
جانسون با وجودي كه مطمئن بود در ويتنام شكست خواهد خورد (زيرا فرانسه اندكي پيش در اين كشور شكست خورده بود)، يكي از نامشروعترين جنگهاي تاريخ آمريكا را رقم زد. در اين جنگ 58 هزار سرباز آمريكايي و تعداد بيشماري از مردم ويتنام كشته شدند. جانسون به بهانهاي واهي يعني آزادي ويتنام از چنگال كمونيسم اين كشور را به انحطاط كشاند.
نيروهاي آمريكايي در ويتنام به صورت آزمايشگاه، بمبهاي ناپالم و فسفر، سلاحهاي بيولوژيك و شيميايي و بمبهاي هزار قطعه خود را آزمايش ميكردند!
ريچارد نيكسون (1994-1913) سيوهفتمين رئيس جمهور آمريكا بود. او از سال 1963 تا 1974 اين سمت را در اختيار داشت و تا امروز نخستين و تنها رئيس جمهور اين كشور است كه از مقام خود كنارهگيري كرده است. شنبه 9 اوت سالروز استعفاي ريچارد نيكسون، رئيس جمهور آمريكا در سال 1974 به دليل رسوايي واترگيت است.
اين رسوايي از آنجا آغاز شد كه 5 نفر از كارمندان ستاد انتخاباتي نيكسون در حين سرقت و كار گذاشتن دستگاههاي شنود در ستاد انتخاباتي حزب دموكرات در هتل واترگيت واشنگتن، دستگير شدند. نيكسون از حمله به لائوس حمايت و ويتنام را بمباران كرد. كه همه اين اعمال جنايت جنگي محسوب ميشوند.
فساد گسترده در دولت ريچارد نيكسون و سوءاستفاده از اف.بي.آي و سيا از سوي مقامات اين دولت باعث شد در تاريخ آمريكا از نيكسون به عنوان رئيس جمهوري نالايق ياد شود. وي پيش از پايان جنگ هند و چين به كلمبيا، حمله كرد.
جرالد رادولف فورد جونيور (نام اصلي: لزلي ينچ كينگ جونيور) (14 جولاي 191326 دسامبر 2006) از 1974 تا 1977 سيوهشتمين رئيس جمهور آمريكا بود. فورد اولين كسي بود كه طبق متمم 25 قانون اساسي به نيابت رياست جمهوري انتخاب شد.
فورد اولين (و تا امروز تنها) كسي است كه بدون شركت در انتخابات به عنوان رئيس جمهور يا نايب رئيس جمهور به اين مقام رسيده است. تا پيش از سال 1973 او بيش از 8 سال، رهبر اقليت جمهوريخواه در مجلس نمايندگان بود. در سال 1976 فورد با كمي برتري رونالد ريگان را براي نامزدي حزب جمهوريخواه شكست داد؛ اما در انتخابات به نامزد دموكراتها ، جيمي كارتر باخت.
حمايتهاي كارتر از محمدرضا پهلوي
جيمز ارل كارتر معروف به جيمي كارتر در سال 1976 به عنوان نامزد حزب دموكرات ايالات متحده آمريكا در انتخابات رياست جمهوري آمريكا شركت كرد و جرالد رودولف فورد، رئيس جمهور اين كشور را از ادامه راه و دومين حضور در كاخ سفيد بازداشت.
ميانجيگري در اولين تلاش براي برقراري صلح ميان فلسطينيها و اسرائيليها كه به پيمان كمپديويد ميان مصر و اسرائيل منتهي شد، از جمله دستاوردهاي سياست خارجي كارتر به حساب ميآيد. انعقاد قرارداد با چين و امضاي توافقنامههاي مربوط به كانال پاناما نيز از جمله ديگر موفقيتهاي وي در اين عرصه به حساب ميآيند.
در حالي كه كاركنان كاخ سفيد، شاه ايران را يك ديكتاتور مخالف حقوق بشر ميدانستند؛ به نوشته جيمز بيل، نويسنده كتاب شير و عقاب [روابط بدفرجام ايران و آمريكا]، شاه و كارتر در اولين ديدارشان در واشنگتن چنان بر هم اثر گذاشتند كه سخنراني شاه در كاخ سفيد را هاميلتون جردن فراتر از يك سخنراني و يك نمايش عالي توصيف كرد و كارتر تمام موانعي را كه براي فروش اسلحه به كشورهايي مانند ايران ايجاد و تبليغ كرده بود، برداشت و با كنگره بر سر پيشنهاد فروش آواكس به شاه درگير شد.
دكترين كارتر، گسترش نفوذ و حضور مستقيم نظامي ايالات متحده در جهان را مورد تاكيد قرار ميداد و بر 3 پايه استوار بود: افزايش پايگاههاي نظامي و امكانات تسليحاتي آمريكا در مناطق حساس جهان، ايجاد نيروهاي نظامي واكنش سريع و آمادگي آمريكا براي مداخله نظامي گسترده در مناطق مورد تهديد. در اين دوره، سياست آمريكا تهاجميتر و به خليجفارس توجه ويژهاي شد، وضعيتي كه حتي پس از روي كار آمدن ريگان نيز تداوم يافت.
شركت ريگان در جنايات صدام عليه ايران
رونالد ريگان متولد 1911 رئيسجمهور آمريكا در دهه 80 ميلادي بود. ريگان با اتكا به اوجگيري احساسات راستگرايانه در آمريكا در انتخابات رياستجمهوري اين كشور از حزب جمهوريخواه در سال 1980 به پيروزي رسيد و در سال 1989 كاخ سفيد را ترك كرد.
ريگان دستور حملات مختلفي را به برخي از كشورها از جمله جزاير كارائيب، لبنان و ليبي صادر كرد. محبوبيت ريگان پس از رسوايي ايران كنترا در سال 1986 تنزل يافت.
مذاكرات 4 روزه وي با ميخاييل گورباچف، رئيسجمهور وقت شوروي را بايد نقطه عطفي در دوران زندگاني وي و تاريخ آمريكا ناميد. وي در سال 1994 دچار بيماري آلزايمر شد و 10 سال بعد بر اثر همين بيماري مرد.
رونالد ريگان كه با شعار «خرسي در جنگل است بايد آن را شكار كنيم» به قدرت رسيد، خود را باني اصلي تنشزدايي ميدانست.
ريگان جنگ سرد را به جنگ ستارهها ارتقا داد و جنگ با تروريسم را جايگزين جنگ با كمونيسم و جنگ سرد تبليغاتي را به تبليغات ضداسلامي تبديل كرد.
حمايت از رژيم صدام در جنگ تحميلي عليه ايران و ارسال اسلحه و مواد شيميايي به بغداد، سكوت درباره استفاده عراق از تسليحات شيميايي عليه ايران و كردها در حلبچه و ساير نقاط، همكاري و حمايت از رژيم دست راستي و فاشيستي آرژانتين، حمايت از رژيمهاي السالوادور و گواتمالا در جريان كشتار جمعي غيرنظاميان توسط آن دو دولت، همكاري و حمايت از رژيم پينوشه ديكتاتور شيلي، پشتيباني از حمل و نقل موادمخدر براي كمك به شورشيان، اعزام جورج بوش پدر معاون رياست جمهوري آمريكا به فيليپين و پشتيباني او از ديكتاتور آن كشور، فرديناند ماركوس، اعزام دونالد رامسفلد به عنوان نماينده آمريكا در مذاكره با صدام براي قرارداد نفت، خروج از يونسكو و مخالفت با طرح «نظام جديد، جهاني اطلاعاتي و ارتباطي» دنياي سوم، حمايت از اسرائيل در اشغال لبنان و اعزام نيروهاي آمريكا به لبنان، اينها فقط سياستگذاريهاي دوران ريگان است. ريگان اسرائيل را تنها همپيمان منطقهاي متحد آمريكا ميدانست.
جورج هربرت واكر بوش (1924) چهل و يكمين رئيسجمهور آمريكا از حزب جمهوريخواه بود. بوش اول در دوران زمامداري ريگان در سمت معاون وي مشغول به فعاليت بود. وي مدير سازمان سيا در سالهاي 76 و 77 بود.دوره يكجانبهگرايي با دوران نظم نوين بوش پدر، مقارن بود و بر نظم قديم با طرح دفاع استراتژيك و مداخلات يكجانبه ايالات متحده و فعال كردن پايگاههاي جنگي و نيروهاي واكنش سريع (دوره كارتر) همانند لشكركشي به پاناما و دستگيري نوريگا و اعزام تفنگداران آمريكايي به سومالي متكي بود كه در نهايت، با لشكركشي به عراق در جنگ خليجفارس خودنمايي كرد. پنتاگون در سندي سري از طرح بوش با نام رهنمودي براي برنامهريزي دفاعي خبر داد كه در آن آمده بود: در جهان تكقطبي آينده، آمريكا بايد از چنان توان نظامي برخوردار باشد كه بتواند تمامي رقبا را از ايفاي نقش فعال منطقهاي بازدارد.
بوش پدر در پي حمله عراق به كويت، عمليات طوفان صحرا را به راه انداخت. القاي مرجعيت انحصاري ايالات متحده در حل و فصل بحرانهاي بينالمللي و اخذ و اجراي تصميمهاي جهاني از سوي آمريكا، بينالملليكردن اهداف و منويات ايالات متحده و تامين سلطه طولانيمدت و بلامنازع ايالات متحده بر خليجفارس را ميتوان از سياستهاي بوش پدر خواند.
رسواييهاي اخلاقي كلينتون
ويليام جفرسون بيل كلينتون (زاده شده به نام ويليام جفرسون بلايت سوم 19 اوت 1946) چهل و دومين رئيسجمهوري ايالات متحده آمريكا از سال 1993 تا 2001 بوده است. او عضو حزب دموكرات آمريكاست.
مهمترين رسوايي كلينتون كه جنجال زيادي بپا كرد، مربوط به رسوايي اخلاقي و روابط نامشروع وي با مونيكا لوينسكي از كارآموزان كاخ سفيد بود. در 17 اوت 1998 پس از اخبار گستردهاي كه مطبوعات آمريكا درخصوص اعتراف لوينسكي درباره رابطه با كلينتون درج كردند، كلينتون در مقابل هيات منصفه فدرال حاضر شد و به رابطه غيراخلاقي خود با لوينسكي اعتراف كرد. بيل كلينتون به همجنسگرايان مرد و زن اجازه داد بتوانند در نيروهاي نظامي آمريكا خدمت كنند.
در دوران رياستجمهوري كلينتون، رويكرد به اصطلاح «كمك به دموكراسي، توسعه بازار آزاد، گسترش دموكراسي و ارزشهاي آمريكايي» در قالب استراتژي گسترش آنتونيليك و مداخلهگرايي آمريكا در بحرانهاي بينالمللي تبديل به اصول سياست خارجي اين كشور شد.
در اين دوره سياست خارجي كلينتون در راستاي مهار و نفوذ ايران و منزوي كردن تهران در عرصه بينالمللي و منطقهاي تدوين شد. مهمترين اين سياستها، جلوگيري از شركت ايران در ترتيبات امنيت منطقهاي (پيمان 2+6) تقويت دوستان منطقهاي و در نهايت مهار دوگانه ايران و عراق است كه هدف از آن حمايت و تقويت اسرائيل و كشورهاي محافظهكار عرب بود. همزمان با قانون مهار دوگانه، قانون داماتو يا تحريم ايران و ليبي نيز به تصويب مقامات آمريكا رسيد.
علاوه براين دو قانون آمريكا در دوران كلينتون اقداماتي را براي منزوي كردن و مهار انقلاب اسلامي ايران انجام داده است. از جمله ميتوان به مخالفت با احداث خط لوله انتقال نفت آسياي مركزي از ايران، مخالفت با مشاركت ايران در كنسرسيوم بينالمللي استخراج نفت جمهوري آذربايجان و واگذاري سهم ايران به تركيه، محدود كردن اعطاي وام موسسات بينالمللي از جمله بانك جهاني به ايران، فشار به كشورهاي اروپايي براي ممانعت از سرمايهگذاري در ايران، اختصاص مبلغ 20 ميليون دلار براي براندازي جمهوري اسلامي ايران در دسامبر 1995 توسط بنوت گينگر بچ رئيس مجلس نمايندگان آمريكا و... اشاره كرد.
جورج دبليو بوش (متولد 6 ژوئيه 1946) چهلوسومين رئيسجمهور آمريكا به نمايندگي از حزب جمهوريخواهان در سال 2000 انتخاب شد. حمله به افغانستان، حمله و اشغال يكجانبه عراق، تهديد، تحريم و فشار به كشورهاي مستقل پس از حادثه 11 سپتامبر از جمله رفتار يكجانبه آمريكا در دوران بوش است.
زبيگنيو برژينسكي، نويسنده و مشاور سابق امنيت ملي آمريكا ميگويد: من عملكرد بوش پسر را در جنگ عراق تقبيح و محكوم ميكنم، اما در حقيقت مشكل بوش فراتر از مسائلي است كه در عراق اتفاق افتاده است.
سياستهاي وي در خاورميانه موجب شد ملتهاي خاورميانه، اين جنگ را جنگي استعمالي به شمار آورند. ما در دوره پسااستعماري زندگي ميكنيم، ديگر آن دوره سپري شده كه يك قدرت واحد بتواند استانداردها و ارزشهاي خود را به جهان ديكته كند. عملكرد وي سبب شد تا فرهنگ ترس در ميان مردم آمريكا گسترش يابد.
بوش، ايران را به همراه عراق و كرهشمالي در فهرست محور شرارت قرار داد؛ نومحافظهكاران دستگاه ديپلماسي بوش در پي تغيير حكومت در ايران، حمايت از عناصر و نيروهاي سلطنتطلب خارج از كشور و مخالفان داخلي را اولويت كاري خود قرار دادند، براي اين منظور فقط در يك نمونه 50 ميليون دلار براي براندازي يا كمك به ايستگاههاي راديو و تلويزيون فارسي زبان در آمريكا اختصاص داده شد.
از آنجا كه اقدامات آشكار و پنهان بوش در 8 سال گذشته بر هيچ كس پوشيده نيست، به اختصار گذر كرديم.
به طور مختصر ميتوان گفت فرانكلين روزولت (دموكرات)، هري ترومن (دموكرات)، ديويد آيزنهاور (جمهوريخواه)، جان اف كندي (دموكرات)، ليندون جانسون (دموكرات)، ريچارد نيكسون (جمهوريخواه)، جرالد فورد (جمهوريخواه)، جيمي كارتر (دموكرات)، رونالد ريگان (جمهوريخواه)، جورج بوش پدر (جمهوريخواه)، بيل كلينتون (دموكرات) و جورج بوش پسر (جمهوريخواه) همگي روساي جمهور كشوري هستند كه به منظور رهبري و سلطه بر جهان به هر ابزاري از جمله جنگ، بمباران اتمي، كودتا و خشونت، تهديد و تحريم متوسل شدهاند.
اگرچه بايد ميان روساي جمهور دموكرات و جمهوريخواه آمريكا در رفتار سياسي و اقتصادي با توجه به خاستگاه آنان تمايز قائل شد، اما در يك نگاه كلي به نظر ميرسد روساي جمهور آمريكا از هر دو حزب به منظور سلطه بر جهان از همه ابزارهاي نرم تا سخت (دموكراسي تا جنگ) و از هر شيوهاي استفاده ميكنند. پس اين ديدگاه كه رئيسجمهور آمريكا از حزب جمهوريخواه يا دموكرات به نفع كشور ما يا ديگر كشورها خواهد بود، قابل تامل است.
از طرف ديگر هركسي هم كه رئيس جمهور آمريكا باشد، بايد بداند كه در قرن 21 ملتها از آگاهي سياسي بالايي برخوردارند و هيچگونه بياحترامي به خود و تضييع حقوقشان را نميپذيرند.
ابزارهاي متفاوت دموكراتها و جمهوريخواهان
در آمريكا كليد هزينهها در دست كنگره و شيوه هزينه كردن آن در دست رئيسجمهور است. هزينههاي نظامي و كمكهاي خارجي، اهرمهايي هستند كه رئيسجمهور آمريكا به كمك آنها سياست خارجي را سامان ميدهد و با توجه به شيوه مديريت هزينههاي نظامي و كمكهاي خارجي، بر جهتگيري سياسي خارجي اثر ميگذارد.
ابزاري كه دموكراتها و جمهوريخواهان آمريكا براي پيشبرد سياست خارجي دارند، تفاوت ميكند. جمهوريخواهان از ساز و كارهاي پرستيژ مبتني بر عنصر زور و اعمال اراده آمريكايي بهره ميگيرند، اما دموكراتها بر ساز و كارهاي پرستيژ مبتني بر اقتدار و اعمال اراده بينالمللي استفاده ميكنند. دولت دموكرات آمريكا در زمان جيمي كارتر اصرار داشت موضوع گروگانها را با ابزار ديپلماتيك و اعمال فشار بينالمللي بر ايران حل كند، اما پس از ناكامي در اين زمينه، ابتكار عمل را از دست داد و شوراي سياست خارجي كه قدرت جمهوريخواهان در آن بيشتر بود، رئيسجمهور را به اتخاذ اعمال اراده آمريكايي وادار كرد كه ناكام ماند.
ميتوان گفت تحريمهاي مقطعي و پس از آن تحريمهاي بينالمللي فراگير، هر دو ناشي از همان راهبرد اعمال اراده بينالمللي دموكراتهاست.نكته ديگر اينكه، پايگاه اجتماعي و منشاء قدرت جمهوريخواهان و دموكراتهاي آمريكا تفاوت دارد و اين مهم در اتخاذ سياست خارجي تاثيرگذار است. به عنوان نمونه دموكراتها معتقدند رئيسجمهور منتخب آنان بايد برخي ملاحظات چپگرايانه در سياست جهاني را در نظر بگيرد و به مباحث حقوق بشر، اقليتها، آزادي بيان و محيط زيست توجه كند.
همچنين ميتوان گفت، تفاوت اساسي روساي جمهور آمريكا به تفاوت سليقهها در مديريت نظام و جايگاه آمريكا و جهان مربوط ميشود.اما مهمتر از همه و به صورت كلان برتري آمريكا و منافع ملي آن است كه روساي جمهور آمريكا از هر حزبي به طور جدي آن را پيگيري ميكنند و به منظور دستيابي و تقويت آن ممكن است از هر راهبرد و ابزاري استفاده كنند.
اين كه ايران صلاحيت دستيابي به فناوري هستهاي را ندارد و بايد مهار شود نيز مهمترين نقطه مشترك جمهوريخواهان و دموكراتهاي آمريكا در خصوص ايران محسوب ميشود. درهمينخصوص، جمهوريخواهان استدلال ميكنند ايران به علت ايدئولوژي ضدغربي و ضداسرائيلي صلاحيت دستيابي به فناوري هستهاي را ندارد، اما دموكراتها با تاكيد بر ناكارآمدي فني معتقدند ايران هستهاي، محيط زيست را به خطر مياندازد؛ بنابراين در يك نمونه ساده مشاهده ميكنيم تقريبا نتيجه تصميمات سياسي روساي جمهور آمريكا از هر حزبي، يكي است و تفاوت چنداني با هم ندارد.
عباس بشيري
شنبه 26 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]
-
گوناگون
پربازدیدترینها