واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: ره آورد انتظار
انتظار چگونه مي تواند در تكامل روحي و فكري و تربيتي انسان نقش آفرين باشد؟ به بيان ديگر آيا انتظار مايه ركود و بي تحركي انسان در مسير اصلاحات و سازندگي خواهد بود؟ مقاله حاضر در مقام پاسخگويي به اين سؤالات است كه در نهايت ره آورد انتظار را براي مخاطبين بيان مي دارد. اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
ابتدا بايد روشن شود كه آيا انتظار مايه ركود است؟ و سپس نقش انتظار در تكامل روحي، فكري و تربيتي انسان بيان گردد. قبل از همه، نكاتي قابل ذكر است:
انتظار از نظر ريشه لغوي به معناي درنگ در امور، نگهباني، چشم به راه بودن و اميدداشتن به آينده، تعبير شده است. از اين واژه دو نوع برداشت شده است.
الف) مي گويند انتظار به معني تعطيلي تكليف و صرف چشم به راه بودن نيست بلكه روح انتظار آراسته شدن به اخلاق اسلامي و سازش نكردن با ظالمان و زمينه سازي براي حكومت عدل جهاني حضرت است.
1- ميرفطروس مي گويد:
«انتظار مذهب احتراز است، مذهبي است كه منتظر را به گوشه گيري مي كشاند و مانع تلاش مي شود، مذهبي است كه نمي تواند كاري صورت دهد، پس دهن كجي مي كند و كنار مي كشد.»
و همين برداشت از انتظار است كه درباره انتظار مي نويسند:
«... انتظار توده هاي رنجديده را در يك عالم رؤيايي فرو مي برد و از آنچه در اطراف آنها مي گذرد غافل مي سازد، و آنها را به فرار از تعهدهاي اجتماعي تشويق مي كند. و به عبارت ديگر از نظر فردي عاملي است براي ركود و توقف و از نظر اجتماعي وسيله اي است براي خاموش ساختن جنبش هاي ضداستعماري».
حضرت امام خميني(ره) به برداشت هاي ويرانگر ديگري كه همسو با اين برداشت هستند اشاره مي كنند و مي فرمايد:
«بعضي ها انتظار فرج را به اين مي دانند كه در مسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهند... يك دسته ديگري بودند كه انتظار فرج را مي گفتند: اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مي گذرد، بر ملت ها چه مي گذرد، بر ملت ما چه مي گذرد به اين چيزها ما كاري نداشته باشيم، ما تكليف هاي خودمان را عمل مي كنيم. براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله درست مي كنند. ديگر ما تكليفي نداريم... يك دسته اي مي گفتند: كه خوب! بايد عالم پر از معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري مي خواهند بكنند، گناهان زياد بشود كه فرج نزديك بشود.»
طرفداران اين نظريه مي گويند حضرت مهدي(عج) در آينده ظهور مي كند ولي فعلا كاري از ما ساخته نيست و بايد در انتظار ظهور او بود و اصولا امامت و رهبري امام عادل در جهان وقتي تحقق پيدا مي كند كه جهان پر از ظلم باشد و رهبري امام جائر مقدمه ظهور امام عادل است.
يك دسته اي از اين بالاتر بودند و مي گفتند: بايد دامن زد به گناهان. دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت تشريف بياورند.»
ب) برداشت دوم در مقابل برداشت اول است، يعني مي گويند شخص منتظر تكليفي جز گوشه گيري و دست روي دست گذاشتن ندارد، و مي گويند انتظار مذهبي است كه نمي تواند كاري را انجام دهد و به عزلت و كناره گيري روي مي آورد.
2-با مراجعه به قرآن كريم و روايات معصومين(ع) روشن مي شود كه معناي صحيح و دقيق انتظار، همان بيان نخست است و برداشت دوم كه از سازش با ظالمان و بي تكليفي سخن مي گويد، بياني ضدانتظار و تحريف شده مي باشد و با صراحت قرآن كريم و روايات باب انتظار، ناسازگار مي باشد، اينك نمونه اي از آيات و روايات ذكر مي گردد:
الف) خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد:
بايد از ميان شما، جمعي مردم را به سوي خوبي ها دعوت نمايند و به كارهاي نيك وادار كنند و از اعمال زشت بازدارند، آنان همانان رستگارانند». (آل عمران- 104)
يا اينكه: اين دو وظيفه ي بزرگ (امر به معروف و نهي از منكر) را از امتيازات و افتخارات مسلمانان محسوب كرده و مي فرمايد:
«شما بهترين امتي بوديد كه به سوي انسان ها آفريده شده اند ]چرا كه[ شما امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد و به خدا ايمان داريد» بدون ترديد امر به معروف و نهي از منكر با انتظاري مي سازد كه تكليف ساز باشد نه با معنايي كه تكليف سوز است.
ب) رواياتي در باب انتظار بيان شده كه تصوير روشني را از انتظار به نمايش مي گذارند كه به هيچ وجه با برداشت دوم تناسبي ندارند؛ زيرا در اين روايات «انتظار» را با واژه هايي مانند بهترين عمل، بزرگترين عبادت و آمادگي نظامي قرين ساخته اند و هر عقل سالمي مي پذيرد كه واژه هاي عبادت و عمل و آمادگي نظامي، با انتظاري كه معنايش گوشه گيري و ركود است تناسبي ندارد.
امامي كه مهمترين لقبش «قائم» است و منتظران با شنيدن اين لقب، قيام مي كنند، و با اين كار آمادگي خود را به نمايش مي گذارند، چگونه مي توان چشم به راهي منتظرانش را به ركود تفسير كرد و عاشقانش را به عزلت و ايستايي متهم كرد. مرحوم طالقاني در اين باره مي فرمايد: «اي ابوخالد! مردماني كه در روزگار غيبت به سرمي برند و معتقدند و منتظر، از مردمان همه زمان ها افضل اند. زيرا كه خداي متعال به آنان خرد و فهم و معرفتي داده است كه غيبت امام براي آنان مانند حضور است (يعني با اينكه درعصر غيبت به سرمي برند و امام را نمي بينند، از نظر ايمان و تقوا و پايداري گويي در زمان ظهور بسرمي برند و امام خود را مي بينند) اين مردم را خداوند مانند سربازان پيكارگر صدراسلام قرارداده است همانا كه در ركاب پيامبر(ص) شمشير مي زدند و پيكار مي كردند و آنانند اخلاص پيشگان حقيقي و آنانند شعيان واقعي. آنانند كه (در نهان و عيان) مردم را به دين خدا دعوت مي كنند.» (بحارالانوار ج25، ص122)
اين ايمان و باور بايد درجامعه باشد و تا زمان ظهور بماند.
انتظار سازنده، عامل مقاومت و بقاي تشيع
انتظار سازنده، از بزرگترين عوامل مقاومت و پايداري است و از آن جهت كه مسلمانان و به ويژه شيعيان را در برابر ظلمها، فسادها و .... ثابت و پابرجا نگه مي دارد و به آنان دل و جرأت مي دهد تا در برابر دشمنان اسلام مقاومت و ايستادگي كنند و درعقيده خود محكم و استوار و ثابت قدم بمانند سرمايه روحي بزرگي براي منتظران است.
«جيمز دارمستتر» شرق شناس و زبان دان معروف فرانسوي نيز انتظار را عامل مقاومت و بقاي تشيع دانسته است.
و مي گويد:
«قومي را كه با چنين احساساتي (عشق و انتظار به حضرت ولي عصر(عج)) پرورش يافته است مي توان كشتار كرد اما مطيع نمي توان ساخت.»
در طول تاريخ حيات پر افتخار تشيع، مهمترين عاملي كه شيعيان را در برابر حكومت هاي جور و ستم از زوال و انقراض نگه داشته است مسئله انتظار و عقيده به ظهور حضرت مهدي(عج) بوده است. آيت الله صافي فرموده اند:
«پس از رحلت رسول خدا(ص) و شهادت اميرالمؤمنين(ع) تا امروز ريشه تمام حركات و نهضت هاي شيعه و مسلمين عليه باطل و استعمارگران، همين فلسفه اجتماعي انتظار عقيده به ادامه مبارزه حق و باطل تا پيروزي مطلق بوده است.»
انتظار سازنده، آراستگي
به عدالت
انسان منتظر بايد به زيور عدالت، تقوي و پارسايي آراسته باشد. استاد حكيمي مي گويد:
«منتظران ظهور مهدي كه درانتظار حكومت عدل جهاني به سرمي برند، بايد پيوسته، نمونه عدل و عدل طلبي باشند.»
قرآن مي فرمايد:
«آن گونه كه حق تقوا و پرهيزگاري است، از خداوند بپرهيزيد.» (آل عمران -102)
اگر فردي با اجتناب از معاصي و رعايت تقواي الهي، بتواند ملكه عدالت را در خود پديدآورد و با ايجاد تعادل درميان قواي نفساني خود، اركان حيات اخلاقي را در وجود خود نهادينه سازد. آنگاه مي تواند درعصر ظهور كه عصر استقرار عدل ناب و مطلق است خويشتن را با شرايط نوين تمدن توحيدي مهدوي هماهنگ سازد. درغير اين صورت هاضمه شخصيت فرد، قدرت جذب مولفه هاي فرهنگ عدالت محور دولت مهدي را نخواهد داشت.
مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه
جمعه 25 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]