واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توقیع اسحاق بن یعقوب
یكى از توقیعات با اهمیت، توقیعى است كه توسط محمدبن عثمان در پاسخ به مكتوب اسحاق بن یعقوب از ناحیه امام زمان (عج) صادر شده است.این توقیع مشتمل بر مطالب مهم و نكات قابل توجهى است و بیشتر مسائل مختلف اجتماعى در آن مطرح شده است. لذا از اهمیت خاصى برخوردار مىباشد به ویژه این توقیع، متضمن تعیین وظیفه مردم در زمان غیبت كبرى، و بیان علت غیبت و معرفى و مشخص نمودن هویت بعضى از افراد است.این توقیع شریف هم به صورت تقطیع شده در ابواب مختلف كتب روایى مندرج شده و هم به صورت كامل در بعضى كتب معتبر حدیثى نقل شده است. ما سعى خواهیم كرد منابع آنها را تا حد توان مشخص كنیم.لازم به یادآورى است كه بعضى از قسمتهاى این توقیع، نیاز به مباحث اجتهادى و فقهى دارد و مىبایست براى فهمیدن آن قسمتها، به صاحبان فن و كتب فقهى استدلالى مراجعه كنیم تا بتوانیم حكم شرعى و معناى صحیح آن را به دست آوریم.به خاطر اهمیت این توقیع شریف، متن عربى همراه با ترجمه آن را نقل مىكنیم تا زمینه مطالعه دقیق را فراهم سازد.حدثنا محمدبن محمدبن عصام الكلنى رضى الله عنه قال: حدثنا محمدبن یعقوب الكلینى، عن اصحاق بن یعقوب قال: «سألتُ محمدبن عثمان العمرى رضى الله عنه ان یوصل لى كتاباً قد سالت فیه عن مسائل اشكلت على فورد (ت فى) التوقیع بخط مولانا صاحب الزمان علیه السلام: «اما ما سألت عنه ارشدك الله و ثبتك من امر المنكرین لى من اهل بیتنا و بنى عمنا، فاعلم انه لیس بین الله عزوجل و بین احد قرابة، و من انكرنى فلیس منى و سبیله سبیل ابن نوح علیه السلام .امّا سبیل عمى جعفر و ولده فسبیل اخوة یوسف علیه السلام . (1)اما الفقاع فشربه حرام، ولاباس بالشلماب. (2)و اما اموالكم فلا نقبلها الا لتطهروا، فمن شاء فلیصل و من شاء فلیقطع فما آتانى الله خیر مما آتاكم.و اما ظهور الفرج فاِنّه الى الله تعالى ذكره، و كذب الوقاتون.(3)و اما قول من زعم ان الحسین علیه السلام لم یقتل فكفر و تكذیب و ضلال . (4)و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیكم و انا حجةالله علیهم .(5)و اما محمدبن عثمان العمرى - رضى الله عنه و عن ابیه من قبل - فانه ثقتى و كتابه كتابى.(6)و اما محمد بن على بن مهزیار الاهو ازى فسیصلح الله له قلبه و یزیل عنه شكه.و اما ما وصلتنا به فلا قبول عندنا الا لما طاب و طهر، و ثمن المغنیة حرام. (7)و اما محمدبن شاذان بن نعیم فهو رجل من شیعتنا اهل البیت .و اما ابو الخطاب محمدبن ابى زینب الاجدع فملعون و اصحابه ملعونون فلا تجالس اهل مقالتهم فانى منهم برى و آبائى علیهم السلام منهم براء . (8)و اما المتلبسون باموالنا فمن استحل منها شیئا فاكله فانما یؤكل النیران . (9)و اما الخمس فقد ابیح لشیعتنا و جعلوا منه فى حل الى وقت ظهور امرنا لتطیب ولادتهم ولا تخبث .(10) و اما ندامة قوم قد شكوا فى دین الله عزوجل على ما وصلونا به فقد أقلنا من استقال، ولا حاجة فی صلة الشاكین.و اما علة ما وقع من الغیبة فان الله عزوجل یقول: «یا ایها الذین آمنوا لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلكم تسؤكم» (11) انه لم یكن لاحد من آبائى علیهم السلام الا و قد وضعت فى عنقه بیعة لطاغیة زمانه، و انى اخرج حین اخرج، ولا بیعة لاحد من الطواغیت فى عنقى. (12)و اما وجه الانتفاع بى فى غیبتى فكالانتفاع بالشمس اذا غیبتها عن الابصار السحاب و انى لامان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء، فأغلقوا باب السؤال عما لا یعنیكم، ولا تتكلفوا علم ما قد كفیتم، و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلك فرجكم والسلام علیك یا اسحاقبن یعقوب و على من اتبع الهدى.»(13)اسحاقبن یعقوب مىگوید: «از محمد بن عثمان - رضى الله عنه - خواهش كردم نامه مرا كه مشتمل بر پارهاى از مسائل مشكلى كه برایم پیش آمده بود، به ناحیه مقدسه تقدیم دارد. (او هم پذیرفت) و جواب آن به خط مولایم امام زمان(عج) بدین قرار صادر شد:«خداوند تو را هدایت كند و بر اعتقاد حق ثابت و پایدار بدارد. این كه سؤال كردهاى بعضى از افراد خاندان ما و عمو زادگان ما منكر وجود من هستند. بدان كه بین خداوند و هیچ كس قرابت و خویشى نیست و هر كس منكر وجود من باشد از من نیست؛ و راهى كه او مىرود راه پسر نوح است. و راهى كه عمویم جعفر (كذاب) و اولاد او نسبت به من پیش گرفتهاند، راه برادران یوسف است .اما فقاع (آبجو) نوشیدنش حرام است، ولى نوشیدن شلماب(14) مانعى ندارد.اما اموالى كه شما (به عنوان هدیه) به ما مىرسانید، ما آن را براى پاك شدن شما از گناهان قبول مىكنیم، بنابراین، هر كس مىخواهد به ما برساند، و هر كس نمىخواهد قطع كند؛ آنچه خدا به ما داده است، از آنچه شما مىدهید بهتر است .و اما وقت ظهور من وابسته به اراده خداوند متعال است. كسانى كه وقت آن را تعیین مىكنند، دروغگو هستند.و اما حوادثى كه براى شما پدید مىآید (و حكم آن را نمىدانید) پس رجوع كنید به راویان حدیث ما؛ (15) زیرا آنها حجت من بر شما هستند، و من هم حجت خدا بر آنها هستم.و اما محمدبن عثمان عمرى كه خداوند از وى و از پدرش خشنود باشد، مورد وثوق من و نوشته او نوشته من است .و اما محمدبن على بن مهزیار اهوازى، به زودى خداوند دل او را اصلاح مىكند و شك و تردیدش را از وى بر طرف مىسازد.و اما مالى را كه براى ما فرستادهاى، پذیرفته نمىشود، مگر این كه از حرام پاك و پاكیزه گردد و پول زن آواز خوان هم ، حرام است .و اما محمدبن شاذان بن نعیم ،(16) او مردى از دوستان ما اهل بیت است.و اما ابوالخطاب محمدبن ابى زینب اجدع (17)، او و پیروانش ملعون هستند، تو با آنها كه عقیده اینان را دارند، رفت و آمد نكن؛ زیرا من از آنها بیزارم، و پدران من هم از آنها بیزار بودند. و اما كسانى كه اموال ما را نزد خود نگاه مىدارند، اگر چیزى از آن را براى خود حلال بدانند و بخورند، مثل این است كه آتش خوردهاند.و اما خمس (18) براى شیعیان ما مباح و براى آنها تا ظهور ما حلال گشته است، تا به واسطه آن ولادتشان پاك باشد، و پلید و آلوده نگردند.و اما مردمى كه از فرستادن آن اموال به نزد ما پشیمان شدهاند، در دین خدا شك و تردید نمودند، اگر اموالى كه به ما دادهاند، بخواهند به آنها پس مىدهیم، ما نیاز به بخشش كسانى كه درباره وجود ما تردید دارند، نداریم.و اما علت غیبتى كه به وقوع پیوسته است، خداوند مىگوید: «اى كسانى كه ایمان آوردهاید سؤال نكنید از چیزهایى كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را آزرده كند.» هر یك از پدران من در زمان خود بیعت سلطان طاغوت زمان خود را به گردن گرفتند، ولى من زمانى قیام مىكنم كه بیعت هیچ یك از طاغوتها را به گردن ندارم.و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غیبت من از من مىبرند، همچون انتفاع از خورشید است هنگامى كه در پشت ابرها پنهان شود. من امان مردم روى زمین هستم، همان طور كه ستارگان امان اهل آسمانها مىباشند. بنابراین، سؤالهایى كه برای شما سودى ندارد، پرسش نكنید و خود را به خاطر چیزى كه نیازى به آن ندارید، به مشقت نیندازید. براى تعجیل در فرج و ظهور من زیاد دعا كنید كه رهایى شما از قید و بندها در دعا است . سلام بر تو اى اسحاق بن یعقوب و سلام بر كسانى كه راه هدایت را پیش گرفتهاند.»(19)پینوشتها:1- از اول تا اینجا در بحارالانوار، ج 50، حدیث، 1، ص .227/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 469.2- این قطعه در بحارالانوار، ج 66، روایت 2، ص 482 و بحار، ج 79، ص 166، ح 2 آمده است.3- همان، ج 52، ص 111/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 470.4- همان، ج 44، ص 271، حدیث 3/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 470.5- همان، ج 2، ص 90، روایت 13/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 470.6- بحارالانوار، ج 51، ص 90، حدیث 13 / احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 470.7- وسائل الشیعه، ج 17، باب 16، ص 123، روایت 2215.8- بحارالانوار، ج 47، ص 334،روایت 2/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 470.9- همان، ج 96، ص 184، روایت 1/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 471.10- بحارالانوار، ج 96، ص 184، روایت 1/ احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 471.11- سوره مائده، آیه 102.12- احتجاج الطبرسى، ج 2، ص 471.13- این توقیع شریف از «كمال الدین» نقل شده است، لیكن این توقیع با سندهاى مختلف در منابع دیگر نیز ذكر شده است: «الف» كمال الدین، ج 2، ص 483، حدیث .4 (ب) الغیبه، ص 290، حدیث .247 (ج) احتجاج الطبرسى، ج 2، ص .469 (د) بحارالانوار، ج 53، ص 180، حدیث 10.14- شلماب: نوعى نوشیدنى است كه از «شیلم» یعنى دانهاى شبیه جو، درست مىشود و در انسان یك نوع بیهوشى و خواب آلودگى ایجاد مىكند. (كمال الدین، ج 2، ص 484، به نقل از استاد شعرانى).15- والمراد برواة الحدیث، الفقهاء الذین یفقهون الحدیث و یعلمون خاصه و عامه و محكمه و متشابهه، و یعرفون صحیحه من سقیمه، و حسنه من مختلفه، والذین لهم قوة التفكیك بین الصریح منه و الدخیل و تمییز الاصیل من المزیف المتقول. لا الذین یقرؤون الكتب المعروفة و یحفظون ظاهراً من الفاظه ولا یفهمون معناه و لیس لهم منة الاستنباط و ان زعموا انهم حملة الحدیث. (كمال الدین، ج 2، ص 484، على اكبر الغفارى).16- از اصحاب امام حسن عسكرى(ع) بوده و بعد از وفات ایشان از وكلاى حضرت مهدى(عج) از منطقه نیشابور به شمار مىرفت. (ر.ك كمال الدین، ج 2، ص .442 ح 16) به او شاذانى و نیشابورى نیز مىگویند.17- كشى و ابن الغضائرى او را اجذع ثبت كردهاند. او یكى از اصحاب امام صادق(ع) بود و بعد از مدتى منحرف شد و براى خود مذهبى تأسیس نمود و امام صادق(ع) او را چند بار لعنت نموده است. (معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 244).18- مقصود از خمس، غنایم جنگى است كه از جمله اماء سبیات بوده و در بازار به فروش مىرفته، خرید اینها تجویز شده با آنكه خمس آن داده نشده است. این مطلب را فقهاء مفصلاً در باب خمس آوردهاند و قرائن و شواهد بسیارى بر آن ارائه دادهاند كه شامل خمس ارباح مكاسب نمىشود. (حضرت آیة الله معرفت).19- این توقیع با استفاده از كتاب «مهدى موعود» ترجمه شده است .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 401]