واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: 1[img]- به تماشاي غروب آفتاب بنشينيد.
2- بيشتر بخنديد.
3- کمتر گله کنيد.
4- با تلفن کردن به يک دوست قديمي، او را غافلگير کنيد.
5- هديههايي که گرفتهايد را بيرون بياوريد و تماشا کنيد. شايد برايتان قابل استفاده باشند.
6- دعا کنيد..
7- در داخل آسانسور با آدمها صحبت کنيد.
8- هر از گاهي نفس عميق بکشيد.
9- لذت عطسه کردن را حس کنيد.
10- قدر اين که پايتان نشکسته است را بدانيد.
11- زير دوش آواز بخوانيد.
12- با بقيه فرق داشته باشيد.
13- کفشهايتان را عوضي پايتان کنيد و به خودتان بخنديد.
14- به دنياي بالاي سرتان خيره شويد.
15- با حيوانات بازي کنيد.
16- کارهاي برنامهريزي نشده انجام دهيد. براي انجام آن در همين آخر هفته برنامهريزي کنيد!
17- براي کاري برنامهريزي کنيد و آن را درست طبق برنامه انجام دهيد. البته کار مشکلي است!
18- از تناقضات لذت ببريد.
19- دستان خود را در آسمان تکان دهيد.
20- در حوض يا استخري که ماهي دارد شنا کنيد، کنار آنها.
21- از درخت بالا برويد.
22- در حال رفتن به کلاس، يکبار دور خودتان بچرخيد.
23- به ديگران بگوئيد که خوشگل شدهاند.
24- مجموعهاي از يک چيز (تمبر، برگ، سنگ، جغد، …) براي خودتان جمعآوري کنيد.
25- هر وقت که امکانش وجود داشت پابرهنه راه برويد.
26- آدم برفي يا خانه ماسهاي بسازيد.
27- بدون آن که مقصد خاصي داشته باشيد پياده روي کنيد.
28- وقتي تمام امتحاناتتان تمام شد، براي خودتان يک بستني بخريد و با لذت بخوريد.
29- جلوي آينه شکلک در بياوريد و خودتان را سرگرم کنيد.
30- فقط نشنويد، سعي کنيد گوش کنيد.
31- رنگهاي اصلي را بشناسيد و از آنها لذت ببريد.
32- وقتي از خواب بيدار ميشويد، زنده بودنتان را حس کنيد.
33- زير باران راه برويد.
34- تا جايي که ميتوانيد بالا بپريد.
35- برقصيد. حتي در تختخواب.
36- کمتر حرف بزنيد و بيشتر بگوئيد.
37- قبل از آن که مجبور به رژيم گرفتن بشويد، حرکات ورزشي انجام دهيد.
38- بازي شطرنج را ياد بگيريد.
39- کنار رودخانه يا دريا بنشينيد و در سکوت به صداي آب گوش کنيد.
40- هرگز شوخ طبعي خود را از دست ندهيد.
سلام دوستان
کارمن جان ...تشکر از مطلب مفید و جالبت
اگه کسی این کارها رو کم و بیش .... واقعا انجام بده ...دیگه آدم های افسرده و گوشه گیر و ناراحت وجود نخواهند داشت .........!!!
سلام
كارمن جون و شبنم عزيز
بعضي از اين كارا با وجودي كه كمك به دوري از افسردگي مي كنن ولي ادمو متهم به سبك عقلي مي كنن مثل
موارد 13 11 14 ولي يك چيز رو مطمئن هستم دوران بچگي و يا بهتر بگم دوران قبل از سن جواني بسيار دلپذيره چون همه مي گن جوونه دلش خوشه بزار خوش باشه حتي اگه مورد 11 13 يا 14 انجام هم ندم با تصور اون كلي ذوق مي كنيم و خوشحال مي شيم
شنيديد كه مي گن وصف العيش نصف العيش اگه من به عنوان خانم خونه نمي تونم زير دوش آواز بخونم لا اقل مي تونم زيز دوش اداي آواز خوندنو دربيارم يا چشامو ببندم و فكر كنم دارم آواز مي خونم
اگه نمي تونم كفشامو تا به تا بپوشم مي تونم خودمو تو اون حال تصور كنم و همين طور مثل اردك راه رفتنمو و بعد از خنده تو دلم ريسه برم
خلاصه كلام اينكه ادما بايد خودشون بخوان شاد باشن و از زندگي لذت ببرن اونوقت همه كار مي شه كرد
مو فق باشيد
سلام مریم جون
دلم برات تنگ شده !!! ........ کاش بارهم تو پارک وقت داشتیم بیشتر با هم حرف میزدیم .......!!
به هرحال از آشنایی حضوری خیلی حوشحال شدم .... و به دوستی باهات افتخار میکنم ........
اتفاقا زدی به هدف ...!! موقعی که داشتم این ها رو میخوندم و به Fary عزیز هم توصیه میکردم ...متوجه این نکته شدم و با خودم فکر کردم الان دوستان فکر میکنن که شبنم لابد ..... کفشهاشو ........و یا ریز دوش میزنه زیر آواز ... ...!!!!
ولی نه ....منظورم این نبود که همه این لیست رو عینا انجام بدن ....و منظور نگارنده هم قطعا این نبوده ...بلکه گاهی مواردی پیش میاد که آدمها رو از اون حال و هوا دور میکنه و باعث میشه که خیلی ها بعضی از مشکلات و پیشامدهای زندگی رو جدی نگیرن ..... و شاید باقی هم مثالهایی از این دست بودن ..... ولی واقعا گاهی همین کارهای ساده و به ظاهر بچگانه هم به آدم روحیه میده ..... البته به شرطی که مطمئن باشین صداتون تو خونه همسایه نمی ره و کسی متوجه تون نیست ...!!!! که به سبک سری و کم عقلی محکوم تون کنه !!
دعا کردن و شکرگزاری همیشه خوب و پسندیده است . توی محیط با مردم ایجاد رابطه کردن همیشه جالبه .
مثلا بد نیست گاهی آدم خلاف جریان شنا کنه .... نه اینکه عرف و شرع یا رسم و رسوم رو زیر پا بذاره .....نه ....! بلکه ...... اگه همیشه از یک راه به منزل میره ...جهت رو عوض کنه ....تا تنوعی بشه ....به مناظر جدید دست پیدا کنه و جزییات دیگه رو ببینه و بهشون فکر کنه .... گاهی کاری رو به روش دیگه ای انجام بده ...... مخاطرات و محسنات و معایب اون روش رو بسنجه و مقایسه کنه و ضمنا باعث میشه که از رکود و خستگی و دلزدگی بیرون بیاد ......
و اصولا باعث میشه که آدم ها هیچ کاری رو از روی عادت انجام ندن ....که به رکود و خمودگی نیافتن ..... وقتی کاری از روی عادت همیشگی انجام میشه دیگه برای آدم پرسش ایجاد نمیکنه ...بدون فکر با چشم بسته انجام میشه ...ولی وقتی روش جدید یا کار جدید یا راه جدیدی رو امتحان میکنی .... توجهت جلب میشه .از مغز کمک میگیری و باید تمرکز کنی ....ناخودآگاه مغز و فکر پرورش پیدا میکنه ....
حالا طبق لیست آدم برفی یا شنی نساختین مهم نیست ولی میتونین ...نقاشی کنین - گلدوزی کنین - پتینه کار کنین - خیاطی کنین ..... حالا لازم نیست مو به مو کارهایی که اینجا گفتن همون رو انجام بدین ...... نظایر اونها هم همون حال رو ایجاد میکنه .... نگارنده شاید اون لحظه اینها به ذهنش رسیده ..... میشه این لیست رو بنا به مقتضیات شخصی تغییر داد .........
سلام
شبنم جون
من عكس پارك رو صفحه ي اول كامپيوترم گذاشتم و هر روز صبح با ديدار شما و به ياد آوردن صحبت هاتون تو پارك روزم را شروع مي كنم و چشم انتظار قرار دوم هستم تا دوستان رو ببينيم و اين دفعه شايد زمان بيشتر و جايي كه دور هم بشه نشست بهتر باشه
چند وقت پيش رفته بوديم چيتگر بعد از حدود 19 سال سوار دوچرخه شدم پسرم حسابي ذوق زده شده بود خودمم تعجب كرده بعد از اين همه سال تعادلم را حفظ كردم نا خود آگاه به ياد دوران مدرسه افتادم تو حياط خونه دور مي زدم و لغات فارسي رو از بر مي كردم
ياد موقعي افتادم كه يه موكت كف حياط پهن مي كردم و تو آسمون شب دنبال شهاب مي گشتم كه آرزو كنم و يا حركت قمر هاي مصنوعي رو دنبال مي كردم
ياد موقعي افتادم كه شير آب رو باز مي كردم و درختاي تو حياط رو مي شستم و بعد مي رفتم زير درخت مي ايستادم تا آب شاخه ها روي لباسم چكه كنه و صداي مادرم بلند مي شد مريم باز لباساتو گند زدي كه دختر ؟
ياد زماني كه پاچه هاي شلوارمو تا زانو بالا مي زنم و به هواي شستن حياط با پاي برهنه و يه شيلنگ آب تو حياط آب بازي مي كردم
و هر از گاهي هم به در و ديوار يا به پسر همسايه كه قايمكي اومده بود بالاي ديوار آب مي پاشيدم كه بره پايين
چه لذتي داره شب با صداي جير جيرك ها بخوابي و صبح با صداي اذان مسجد از خواب پاشي و وسوسه اي شيطاني كه بخواب يه خورده از سردي هوا لذت ببر ديگه اين هوا گيرت نمي ياد و..... ولي بالاخره صداي بابام كه گوشه ي حياط قامت بسته و الله اكبر بلندش از صدتا صدا كردن مامانت محكم تر بيدارت مي كنه و خواب از سرت مي پرونه
صبحانه خونه ي مامانم هنوز كره و پنير و مربا و البته نيمرو با نون بربري تازه آماده است هركسي يه جور نيمرو مي خوره يكي بايد زردو سفيده هم بخوره يكي بايد زرده شل باشه و يكي مثل من سفيده ي نيمرو را به صورت ته ديگ در مي ياره اگه من برم سر اجاق گاز فقط تخم مرغ بابامو اون جور كه دوست داره مي يارم به سليقه ي بقيه هم كار ندارم همه مي دونند هر موقع من آشپز باشم مجبورن هرچي درست كردم بخورن و صداشونم در نياد البته از اين وضع ناراضي نيستند و كلي مي خندند
جالبه بدونين هنوز هم خونه ي مادرم كه مي رم همين كارو مي كنم بيچاره مامانم ديگه هيچي نمي گه و فقط مي خنده
خدا كنه هيچ كس دل خوش و آرامشش را ازدست نده آمين
موفق باشيد
وای مریم جون
ببخشید که پابرهنه دویدم وسط حرفاتون. چقدر با احساسی ، ماشااله یه پا شاعری ، چقدر لذت بردم از این متنی که نوشته بودی ، چقدر خوبه که احساس آدم و اون لذتی رو که تجربه کرده همیشه تو ذهنمون میمونه ، و بهتر اینکه می تونیم بیادش بیاریم و باز ازش لذت ببریم . کی میشه شما رو صندلی داغ بشینی؟ ، اینقدر خانم و فروتن ، هی ازت سوال می پرسیم ، من همه لذت هایی را که گفتی دونه بدونه تجربه کردم ، یک تجربه دیگه هم داشتم مثل شما کف حیاط خونه پدری دراز میکشیدم رو زمین و از پشت درختهای کاج سوزنی آبی آسمونو نیگاه می کردم که هیچ تکه ابری توش نبود و با خودم زمزمه می کردم :
من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است یادش بخیر .
در مورد بعضي از آيتمهاي اين متن ياد حرفهاي اون دكتر روانشناسي افتادم كه هفته پيش كلاسشو رفتم.گفتم بد نيست اينجا بيارمش:
در مقوله شادي ولذت بردن از زندگي آيتمهاي زيادي رو گفت وآخرين راه حلي كه داد اين بود :
بعضي وقتا خل بشيد.يعني رفتار آدمهاي خل وچلو در بياريد!!!
مثالهايي كه خودش زد اينا بود:مثلا يه موز رو به يه نخ بكشيد دنبال خودتون توي خيابون.يا بيرون بريد جلوي صورت يكي بهش بگيد من تازه از تيمارستان اومدم ساعت چنده. يا ملايمترش اينه كه توي خيابون بزنيد زير آواز البته فقط 30 ثانيه اينكارو بكنيد.
من فكر كنم يكي از دلايلش اين باشه كه قالب خودت رو بشكني.از اين حالت شسته واتو كشيده بعضي وقتا خارج شي.
سلام زهره جان
راستی ..... دخمل گلت بهتر شد ؟ روی ماهشو ببوس
راستی 5 شنبه تو پارک قبل از سوال از ما و شناسایی ما .... 3 بار شد که رفتین و برگشتین ؟؟!! به هرحال از آشنایی با تو هم خیلی خوشحال شدم خانومی ...... یادت باشه یکروز با مریم همدوره ای دانشگاه -از خاطرات تون برامون بگین !!
دقیقا این حرف درسته ..... همون شکستن قالبه ...... شاید برای همینه که در کشور های خارجی در سال چندبار " کارناوال " به راه می اندازن و هرکسی با هر لباس و ریختی دوست داره اونجا ظاهر میشه ......!!! و هرچی در مدت سال جمع کرده یکباره تخلیه روانی میکنه و راحت میشه ........!!
راستی قرار شد که از همون استاد روانشناسی برامون مطالبی بگی ...............
براي خوشحال کردن يک زن...
يک مرد فقط نياز دارد که اين موارد باشد :
1. يک دوست
2. يک همدم
3. يک عاشق
4. يک برادر
5. يک پدر
6. يک استاد
7. يک سرآشپز
8. يک الکتريسين
9. يک نجار
10. يک لوله کش
11. يک مکانيک
12. يک متخصص چيدمان داخلي منزل
13. يک متخصص مد
14. يک متخصص علوم جنسي
15. يک متخصص بيماري هاي زنان
16. يک روانشناس
17. يک دافع آفات
18. يک روانپزشک
19. يک شفا دهنده
20. يک شنونده خوب
21.. يک سازمان دهنده
22. يک پدر خوب
23. خيلي تميز
24. دلسوز
25. ورزشکار
26. گرم
27. مواظب
28. شجاع
29. باهوش
30. بانمک
31. خلاق
32. مهربان
33. قوي
34. فهميده
35. بردبار
36. محتاط
37. بلند همت
38. با استعداد
39. پر جرأت
40. مصمم
41. صادق
42. قابل اعتماد
43. پر حرارت
بدون فراموش کردن :
44. تعريف کردن مرتب از او
45. عشق ورزيدن به خريد
46. درستکار بودن
47. بسيار پولدار بودن
48. تنش ايجاد نکردن براي او
49. نگاه نکردن به بقيه دختران
و در همان حال، شما بايد :
50. توجه زيادي به او بکنيد، و انتظار کمتري براي خود داشته باشيد
51. زمان زيادي به او بدهيد، مخصوصاً زمان براي خودش
52. اجازه رفتن به مکانهاي زيادي را به او بدهيد، هيچگاه نگران نباشيد او کجا مي رود.
بسيار مهم است :
53. هيچگاه فراموش نکنيد :
* سالروز تولد
* سالروز ازدواج
* قرارهايي که او مي گذارد
چگونه يک مرد را خوشحال کنيم :
تنهاش بذارید
قربونت طلایه جون والله سفارشم بدی بازم یه جای کار میلنگه. باورکن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]