واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: ظلم و فساد، شرايط يا علائم ظهور
ماموريت اساسي بزرگ منجي عالم و تحقق بخش اهداف انبيا و اوليا، برپايي قسط و عدالت در سراسر اين كره خاكي و اشاعه يكتاپرستي و برچيدن هرگونه ظلم و جور و فساد و تباهي است. روايات پرشماري بيانگر آن است كه اين انقلاب عظيم و سترگ آن گاه رخ مي دهد كه ظلم و فساد و تباهي جهان را فراگيرد و حكومت هاي دين ستيز و عدل ستيز و مستكبران، گستره زمين خاكي را تحت بيرق خود آورند.
الف) پيامبر(ص) فرمود: يملا الارض قسطاً و عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً(1): زمين پر از قسط و عدل مي شود، هم چنان كه پر از ظلم و جور شده بود.
ب) ابي جعفر(ع) فرمود: لايخرج المهدي حتي يرقي الظلمه(2): مهدي(عج) ظهور نمي كند مگر آن گاه كه ظلمت و تاريكي سراسر جهان را فراگيرد.
ج) امام باقر(ع) فرمود: لايظهر المهدي الا علي خوف شديد و زلزال و فتنه تصيب الناس(3) مهدي(عج) ظهور نمي كند مگر پس از خوف و ترس فراوان و زلزله ها و فتنه هاي زياد كه در بين مردم گسترش يابد.
برخي غيرمتخصصان و ناآشنايان با انديشه ژرف مهدويت، از اين روايات چنين برداشت كرده اند كه كثرت ظلم و فساد در جامعه، زمينه ساز ظهور و سبب تسريع در ظهور آن منجي مصلح خواهد شد. بنابراين كار ظالمان و مفسدان در زمين شايسته است، زيرا ظهور حضرت را نزديك مي كند و در مقابل، كساني كه درصدد اصلاح جامعه هستند و جلوي فساد و تباهي را مي گيرند كارشان ناشايست است، زيرا ظهور حضرت را به تاخير مي اندازد.
از نظر اينان، هر گناه و هر ظلم و هر تبعيض و هر حق كشي و هر بليه اي، به حكم اين كه مقدمه اصلاح كلي است و انفجار را قريب الوقوع مي كند، رواست؛ پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است...
اين گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهيان از منكر با نوعي بغض و عداوت مي نگرند؛ زيرا آنان را از تاخيراندازان ظهور حضرت مهدي(عليه السلام) مي شمارند؛ و از اهل فساد راضي هستند؛ چرا كه مقدمات ظهور را فراهم مي نمايند و برعكس، اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمير و انديشه، با نوعي رضايت به گناهكاران و عاملان فساد مي نگرند؛ زيرا اينان مقدمات ظهور را فراهم مي آورند(4)
البته چنين تفكري تازگي ندارد و يكي از اصول فلسفه ماركس به شمار مي آيد. ماركسيست ها مي گويند:
كورك (دمل) هر قدر فسادش زيادتر باشد، زودتر دهن باز مي كند و منفجر مي شود؛ پس در جامعه نيز براي به وجود آمدن انقلاب، بايد فساد را بيشتر كرد.(5)
اينان در فرضيه اصلاح يا انقلاب، مخالف اصلاح هستند و مي گويند: اصلاح، انقلاب را به تاخير مي اندازد، پس اصلاح بد است؛ و قايل به اخلال هستند و مي گويند نابساماني موجه است؛ چون نابساماني تضاد و كشمكش را بيشتر مي كند و وقتي كشمكش بيشتر شد، جنگ و مبارزه شديدتر شده، انقلاب سريع تر انجام مي شود.(6)
ترديدي نيست كه انتشار چنين تفكر مسمومي سبب بسترسازي هايي براي مقابله با اصلاحات و آرمان هاي اسلام ناب مي گردد و فساد و تباهي را، كه بسيار با هواي نفس سازگار است، در ميان جامعه مي گستراند و لاابالي گري ها و بي بند و باري ها و ظلم و ستم ها، رنگ و بوي ديني به خود مي گيرند و برخي با اين بهانه كه «هدف وسيله را توجيه مي كند» تمامي كارهاي خود را در راه رسيدن به آن انقلاب مقدس و متعالي، توجيه مي نمايند. برخي از پاسخ هاي اين انديشه باطل عبارت اند از:
الف) شرايط و زمينه هاي ايجاد هر پديده اي با علايم و نشانه هاي آن تفاوت دارد. عوامل و شرايط ايجاد هر پديده، لازمه آن است و از آن جدايي ندارد و تا وجود پيدا نكند آن محقق نمي شود؛ بنابراين، بين شرايط و زمينه هاي هر پديده با خود آن نسبت استلزامي و انفكاك ناپذيري برقرار است و آن شرايط در شكل گيري پديده، نقش كليدي دارند. اما نشانه ها و علايم يك پديده، تنها از وقوع يا نزديكي وقوع آن پديده خبر مي دهند و هيچ نقشي در ايجاد آن ندارند و ممكن است پديده محقق شود بدون آن كه نشانه هاي وعده داده شده براي آن محقق شده باشد. حال بايد روشن شود كه آيا گسترش فساد و ظلم در جامعه، شرط و زمينه ظهور است يا علامت و نشانه آن؟ با ژرف انديشي در روايات روشن مي گردد كه زياد شدن تباهي و فساد و ظلم از نشانه هاي ظهور به شمار مي آيد، نه زمينه و شرط و سبب ظهور؛ بنابراين، گسترش فساد و تباهي هيچ نقشي در اصل ظهور ندارد، تا آرمان تشكيل حكومت عدل گستر مهدي(عليه السلام)، با آن قوام و تحقق پيدا كند، بلكه وجود اين ظلم ها و فسادها، همگان را از نزديكي ظهور يا وقوع آن آگاه مي كند. و اين روايات، صرفاً، وضعيت زمان ظهور حضرت را توصيف مي كنند.
ب) اين گونه روايات حاكي از كثرت ظلم و فساد هستند. نه كثرت و فراواني ظالمان و فاسدان؛ چه بسا تعداد كمي ظالم و فاسد در زمين وجود داشته باشند، ولي چنان ظلم و فسادي به پا كنند كه سراسر جهان را فراگيرد؛ بنابراين در اين روايات، فراواني ظلم و فساد مورد عنايت قرار گرفته است نه پرشمار بودن ظالمان و فاسدان و اين مطلب منافاتي با تلاش انسان ها و مومنين در ايجاد حركات اصلاحي و حكومت عدل ومخالفت با فساد ندارد. شيخ صدوق (رحمه الله) روايتي از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند، مبني بر اين كه «اين امر تحقق نمي پذيرد، مگر اين كه هر يك از شقي و سعيد به نهايت كار خود برسند.»
پس سخن در اين است كه گروه سعدا و اشقيا هر كدام به نهايت كار خود برسند، سخن در اين نيست كه سعيدي در كار نباشد و فقط اشقيا به منتهي درجه شقاوت برسند». (7)
ج) روايات پرشماري، تكاليف و وظايف بسياري را براي منتظران ظهور حضرت مهدي (عج) در دوران غيبت و قبل از ظهور بيان مي كنند كه به برخي از آنها اشاره مي شود.
1- خودسازي و تهذيب نفس: امام صادق (ع) فرمود:
هر كس دوست دارد از اصحاب حضرت قائم (عج) باشد، بايد منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد. (8)
2- آماده شدن براي از بين بردن فتنه ها. (9)
3- امام صادق (ع) فرمود: طوبي لشيعه قائمنا المنتظرين لظهور في غيبته والمطيعين له في ظهوره. اولئك اولياء الله الذين لاخوف عليهم و لا هم يحزنون؛ (10) خوشا به حال پيروان قائم ما، كساني كه در دوران غيبتش منتظر ظهور ايشان اند و در زمان ظهورش، از او اطاعت مي كنند، ايشان اولياي الهي هستند و هيچ خوف و حزني بر آنان نيست.
روشن است كه، وجود اين وظايف و تكاليف در عصر غيبت و قبل از ظهور، همگي با راضي و بي تفاوت بودن نسبت به فساد و ظلم و تباهي در جامعه منافات صريح دارند. اگر چنين باشد، بايد ملتزم شد به اين كه بسياري از تكاليف (اتيان واجبات و ترك محرمات) براي نزديك نمودن ظهور امام زمان (عج) تخصيص بخورد و در اين مقطع زماني بسياري از تكاليف از انسان ها ساقط شود. ولي لازم باطل است، به اين معنا كه هيچ دليلي بر تخصيص خوردن تكاليف در اين عصر نداريم؛ بنابراين ملزوم هم باطل مي شود.
شهيد مطهري مي گويد: اين (رها كردن تكليف) برخلاف يك اصل قطعي اسلامي است؛ يعني انتظار ظهور حضرت حجت(عليه السلام) هيچ تكليفي را از ما ساقط نمي كند، نه تكليف فردي و نه اجتماعي. شما در شيعه و اهل تسنن، يك عالم پيدا نمي كنيد كه بگويد انتظار ظهور حضرت حجت يك تكليف كوچك را از ما ساقط مي كند. (11)
و برعكس، دليل بر هميشگي بودن تكاليف داريم، امام صادق (ع) مي فرمايد:
حلال محمد حلال ابدا الي يوم القيامه و حرامه حرام ابدا الي يوم القامه.(12)
د) مهدي ياوران: هر حركت اصلاحي و هر انقلابي براي محقق شدن بايد مسير طبيعي و عادي اش را طي كند و بلكه تحقق هر پديده اي در اين عالم هستي اسباب و مقدماتي دارد. امام صادق (ع) مي فرمايد:
ابي الله ان يجري الاشياء الاباسباب (13) اراده خداوند به اين تعلق گرفته است كه هيچ چيزي جز به واسطه اسبابش محقق نشود.
و سنت الهي بر آن تحقق گرفته است كه سرنوشت انسان ها به دست خودشان رقم بخورد:
(ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم؛) (رعد11.)
و حكومت عدل محور و جهاني امام مهدي «ع» نيز از اين قاعده مستثنا نيست و براي محقق شدن، نيازمند مقدمات و وسايلي ازجمله وجود ياراني صالح و به دور از وسوسه هاي شيطاني و پاك از لوث پليدي ها و صاحب كرامات انساني و سازماندهي ايشان است.
امام صادق (ع) در وصف ايشان مي فرمايد: براي حضرت مهدي (عج) مرداني است كه استواري دل هايشان براي دين خدا، همانند آهن است... خداوند به وسيله آنها امام و پيشواي حق را ياري مي كند. (14)
اين امام بزرگوار در جاي ديگري مي فرمايد: ياران امام زمان (عليه السلام) كساني هستند كه خداوند درباره آنها فرمود: سوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه ...؛ (مائده54.) خداوند به زودي گروهي را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند. آنان در برابر مومنان فروتن و در برابر كافران با عزت و درشت خو و سخت گير هستند. (15)
حال مي توان گفت در زمان ظهور آن حضرت، دو جبهه وجود دارد: جبهه حق كه عبارت اند از ياران مخلص امام مهدي (عج) و جبهه باطل كه شامل فاسدان و ملحدان و ظالمان مي شود و ترديدي نيست كه هواپرستان و كج انديشاني كه در زمان قبل از ظهور حضرتش، خواست هاي شيطاني را در جامعه گسترش داده و يا راضي به اشاعه فساد و منكرند، از ياران امام مهدي (عج) به شمار نمي آيند؛ زيرا از ويژگي هاي مهدي ياوران برخوردار نبوده و مشمول رواياتي كه خصايص ياران حضرت را ذكر مي كنند نمي گردند؛ بنابراين با عقيده اي كه دارند در جبهه مقابل قرار داشته و با برخورد قاطع و سركوب گرانه حضرت مواجه خواهند شد؛ زيرا قيام او يك حركت اصلاحي است و هر پديده اي كه در مقابل آن باشد مردود است، پس صاحبان چنين تفكر غلطي، اگر هم به خيال خود راست گفته باشند، اولين ضربه را خود متحمل خواهند شد و طعم خواري را در مقابل مومنين خواهند چشيد.
و) امر به معروف و نهي از منكر:
شما بهترين امتي هستيد كه براي انسان ها پديدار شده است، (چه اين كه) امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد و به خدا ايمان داريد. (آل عمران110.)
امر به معروف و نهي از منكر يكي از فروع دين و از ضروريات دين مبين اسلام به شمار مي آيد و روايات بسياري بر وجوب آن دو فريضه الهي دلالت دارند.(16)
بنابراين، بايد در مقابل هر فساد و ظلمي صف آرايي كرد و با تكيه بر قرآن و روايات، تا حد امكان، ريشه آنها را خشكاند و آيه شريفه بر عموميت خود باقي است و هيچ دليلي يافت نمي شود كه به مقطع خاصي از زمان تخصيص بخورد، بلكه اين حكم با شرايط خاص خود، تمامي زما ن ها از جمله زمان قبل از ظهور حضرت را هم دربرمي گيرد.
ز) غيبت امام به سبب طغيان شر و ظلم و فساد بوده است و اگر چنين نبود، امام (عج) غايب نمي شد؛ پس چگونه طغيان ظلم و فساد سبب ظهور امام (عليه السلام) و خروج او از پرده غيبت مي شود! (17)
ح) مفهوم واقعي انتظار؛
اين عده مفهوم واقعي انتظار را درك نكرده اند، و گمان نموده اند كه انتظار به اين معناست كه بايد مترصد بود و دست روي دست گذاشت تا آن حضرت بيابد و حركت اصلاحي خود را انجام دهد.
درحالي كه انتظار، حالت كسي است كه از وضع موجود ناراحت و براي ايجاد وضع بهتري تلاش مي كند؛ بنابراين مسئله انتظار از دو عنصر نفي (بيگانگي از وضع موجود) و عنصر اثبات (خواهان وضعيت مطلوب بودن) تركيب يافته است.
مرحوم مظفر مي گويد: از چيزهايي كه در اين زمينه بايد بدانيم اين است كه معناي انتظار ظهور آن مصلح نجات بخش اين نيست كه مسلمانان در امر دين و احياي حق از ياري او دست بردارند و جهاد در راه دين و عمل به احكام آن را ترك كنند و دست روي دست بگذارند و وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را تنها به آن حضرت واگذارند، بلكه هيچ وقت تكليف و عمل به احكام شرعي از دوش مسلمانان برداشته نمي شود و پيوسته بر آنان واجب است بكوشند حقيقت را درك كنند و راه هاي صحيح وصول به آن را به دست آورند و تا زماني كه قدرت دارند، از زير بار مسئوليت امر به معروف و نهي از منكر شانه خالي نكنند و بر هيچ مسلماني روا نيست به بهانه اين كه منتظر مهدي(عج) است و او اصلاحگر كل و راهنما و بشارت دهنده است از عمل به واجبات دست بردارد. (18)
امام صادق(ع) مي فرمايد: هر كس بخواهد از ياران قائم باشد، بايد منتظر باشد و با پرهيزكاري و خوي هاي پسنديده عمل كند و اوست منتظر؛ پس هرگاه بميرد و قائم پس از مردنش بپاخيزد، پاداش او مثل كسي است كه دوران حكومت آن حضرت را درك كرده باشد. (19)
بنابراين، انتظار، حركت و عمل و عامل مقاومت است و سكوت و رضايت و عدم حركت، معناي واقعي انتظار نيست تا گروهي با چنين انتظاري جانب اباحيگري را بگيرند و از حقيقت شريعت محمدي دور شوند.
مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه
پانوشتها:
1- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج اول، ص .178
2- صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، (قم، انتشارات حضرت معصومه(س)، ص .540
3- همان، ص .539
4- مرتضي مطهري، قيام و انقلاب حضرت مهدي(عج)، صص 54-.55
5- موسوي همداني، پاسخ به پرسشهاي ديني، (قم: دفتر انتشارات اسلامي)، ص .44
6- مرتضي مطهري، فلسفه تاريخ، (قم، انتشارات صدرا)، ج 1، ص 89-.90
7- قيام و انقلاب امام مهدي(عج)، صص 57-.58
8- محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، (قم: ايران نگين)، ج 2، ص .428
9- ر.ك: نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، خطبه .150
10- شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه ، ج 2، ص 357، باب ماروي عن الصادق ح 45.
11- مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار، ص .295
21- كليني، الكافي، ج 1، ص 85.
31- كليني، همان، ص183، و محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 2، ص09.
41- محمدباقر مجلسي، همان، ج 25، باب 62، صص 307-308، ح 28.
51- محمدباقر مجلسي، همان، ج 25، ص .370
61- كليني، همان، ج 5، ص 65، ح 1.
71- آيت الله صافي، همان، ص .105
81- مظفر، عقايد اماميه.
9- ر.ك: محمد تقي موسوي اصفهاني، همان، ج 2، ص .219
پنجشنبه 24 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]