واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ماجرای عشق شهریار از زبان شاگردش
ماجرای عشق شهریار از زبان شاگردش هوشنگ طیار شاگرد و دوست و همشهری شهریار از عشقی كه نقطه عطف زندگی او و عاملی در روی آوردن شهریار به ادبیات است، سخن گفت. هوشنگ طیار شاعر و از شاگردان و دوستان شهریار در گفتوگو با خبرنگار ادبی فارس گفت: زمانیكه شهریار برای خواندن درس پزشكی به تهران آمد، همراه با مادرش در خیابان ناصرخسرو كوچه مروی یك اتاق اجاره میكند. آنجا عاشق دختر صاحب خانه میشود. صحبتی بین مادران آنها مطرح میشود و یك حالت نامزدی بوجود میآید. قرار میشود كه شهریار بعد از اینكه دوره انترنی را گذراند و دكترای پزشكی را گرفت با دختر عروسی كند. این شاعر و دوست شهریار تصریح كرد: شهریار رفته بود خارج از تهران تا دوره را بگذراند و وقتی برگشت متوجه شد، پدر دختر او را به یك سرهنگ داده است و آنها با هم ازدواج كردهاند. شهریار دچار ناراحتی روحی شدیدی میشود و حتی مدتی هم بستری میشود و در این دوران غزلهای خوب شهریار سروده میشوند. طیار با بیان اینكه آن دختر بر خلاف شایعات فامیل شهریار نبوده و «عزیزه خانم» همسر شهریار فامیل او بوده است، اظهار داشت: بهجت آباد سابق بر این تفرجگاه تهران بود و مثل امروز آپارتمان سازی نشده بود. این محل، جایی بود كه بیشتر اوقات شهریار با دختر برای گردش آنجا میرفت. بعد ازاینكه دختر ازدواج میكند، شهریار یك روز سیزده بدر برای زنده كردن خاطرات آنجا میرود و دختر هم با شوهر و بچه آنجا می آیند. شهریار با دختر روبرو میشود و این غزل را آنجا میسراید: یار و همسر نگرفتم كه گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم طیار گفت: بهترین شعر تركی را شهریار گفته و كاش با شهرتی كه شهریار داشت اشعار فارسی را هم به اندازه اشعار تركیاش چنین زیبا میسرود. وی افزود: «حیدر بابایه» در ادبیات بینظیر است، ولی به تركی است. اگر هم بخواهیم آنرا به فارسی ترجمه كنیم لذت و زیبایی اش را از دست می دهد. مسائلی است كه در ترجمه منتقل نمیشود. مثلا برخی از ضربالمثلهای تركی را فارسی زبانان نشنیدهاند و شهریار این ضربالمثلها را عینا به تركی آورده و تازه وقتی هم كه ترجمه شود، خواننده چون آن را نشنیده، از آن نمی تواند لذت ببرد. طیار ادامه داد: اشخاصی كه مدتی از زندگی خود را در دهات بسر برده اند، خیلی بیشتر از اشخاصی كه در شهر بزرگ شده اند، حیدر بابایه را درك می كنند. شهریار زمانی در پای كوه حیدر بابایه زندگی می كرده و درنتیجه خاطرات كودكیش را با خاطرات روستا درآمیخته كه بخش است. این شاعر كه شعر را در مكتب عملی نزد شهریار آموخته، درباره اینكه چرا بیشتر اشعار شهریار در قالب غزل سروده شده، عنوان كرد: شهریار به جز غزل، قصیده، مثنوی و چند شعر نیمایی هم دارد. «ای وای مادرم» یا «پیام به اینشتین» از شعرهای نیمایی اوست و این شعر پیام به اینشتین را وقتی آدم میخواند از بمب اتم متنفر میشود. طیار در ادامه تصریح كرد: شهریار شاعر غزلسراست و علاقه شدیدی به غزل دارد و غزل تمام احساسات و عواطف انسان را می تواند بیان كند. شهریار نیز مثل حافظ حرفهایش را با غزلهایش می زند. اینهایی كه به شعر سفید و نیمایی رو میآورند، فكر میكنند خواستههای درونشان را در قالب وزن و قافیه و ردیف نمی توانند بیان كنند. درنتیجه آزادگرایی می كنند و حرف دلشان را با شعر نیمایی بیان میكنند. او درباره مضمون اشعار نیمایی بیان كرد: البته اشعار نیمایی مضمونهای خوبی دارند ولی اگر آن مضامین را بتوانند در غزل بیاورند زیباتر است و بیشتر به دل می نشیند. طیار درباره آشنایی خود با شهریار گفت: از زمانیكه به شعر علاقه مند شدم به شهریار ارادت یافتم. شاگردی من به آن صورت نبود كه بنشینم و او درس بدهد و من گوش بدهم. حضورش می رسیدم و شعرهایی كه می سرودم را نشانش می دادم و او اشكالاتم را میگرفت و مرا ارشاد میكرد. گاهی برای من شعر می گفت و من با شعر جوابش را می دادم. بیشتر با مطالعه دیوانش شاگرد او شدم. این شاعر افزود: شهریار در جلد سوم دیوانش منظومه ای بلند در معرفی مفاخر ایران می گوید و از شعرای قدیمی و معاصر یاد می كند. حتی راجع به نیما می گوید: به خود گذشته و بگذریم از نیما كه تا فسانهاش از ما و بعد از آن بیما كمی ظاهرا از نیما بعد از آنكه او سراغ شعر بی وزن رفته بود روگردان شد. و ارادت زیادی به نیما به خاطر شعر «افسانه» داشت. طیار ادامه داد: در این منظومه نامی هم از من میكند. آن موقع من افسر شهربانی بودم و شهریار می گوید: به شهربانی كشور كه شهرت طیار سخنوری است به ذوق و قریحه سرشار خدا رحمتش كندمنبع : خبرگزاری فارسمطالب مرتبط :« حیدر بابا نین دیلینجه شهریار ! »آشنایی با مقبره الشعرای تبریزستاره پرفروغ ادب پارسی پریشان نامه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 337]