تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837243702




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

من كیستم، كجایم و به كجا مى‏روم؟ (5)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: من كیستم، كجایم و به كجا مى‏روم؟ (5)
انسان
حفاظت از حریم دلهم نور و نسیم، از رخنه‏ها و روزنه‏ها عبور مى‏كند، هم غبار و گرد و خاك! كسى كه در اندیشه پاك نگه داشتن دل خویش از وسوسه‏هاى شیطان ‏و هواى نفس و آلایش‌هاى دنیازدگى و خدا فراموشى است، باید رخنه‏هاى ‏ورود این آلودگى‏ها را به قلب خود ببندد. سیلاب، از كمترین شكاف، نفوذ مى‏كند و خانه‏اى را ویران مى‏سازد. غبار و دود و هواى آلوده، از منفذهاى كوچك نیز عبور مى‏كند و فضا و دیوار را تیره و آلوده مى‏كند. بارانى كه بر سقف خانه‏اى مى‏بارد، وجود كمترین شكاف و ترك در پشت‏بام، موجب چكه كردن آب و گاهى فرو ریختن سقف مى‏شود. باید دل را نسبت ‏به ورود «هوس‏»، عایق‏بندى كرد. در بستن منافذ و شكاف‌ها و رخنه‏هایى كه از آنها انگیزه‏هاى گناه به‏ خانه دل راه مى‏یابد، هر چه دقت و محكم‌كارى شود، خوب است. كسى مى‏تواند در مقابل «هجوم فرهنگى‏» مقاومت كند كه به سد دفاعى «تزكیه نفس‏» مجهز باشد. مال‌دوستى، جاه‏طلبى، شكمبارگى، حرص و طمع، هر كدام مى‏تواند مثل رخنه‏اى، «غبار حرام‏» و «دود گناه‏» را به درون زندگی‌ها وارد كند. شهوت سیرى‏ناپذیر، رخنه‏گاه ابلیس در «حریم قلب‏» و آشیانه ساختن و ماوا گرفتن در آن است. كسى كه نتواند «تمنیات‏» خود را كنترل كند و بر خواسته‏هاى دل مهار بزند، در برابر هجوم سیلاب، مصون نیست. كسى مى‏تواند در مقابل «هجوم فرهنگى‏» مقاومت كند كه به سد دفاعى «تزكیه نفس‏» مجهز باشد. خودسازى، از این رهگذر بر هر جوان ضرورى است. هر چند به محدودسازى خویش مى‏انجامد، ولى «مصونیت‏»، ثمره آن است، میوه‏اى شیرین ‏و سعادت آفرین. فیض كاشانى كه از كارشناسان روح و جان آدمى است و «نفس‏شناس‏» چیره دستى است، مى‏گوید: «درگیرى بین سپاه فرشتگان و شیاطین و كشمكشى كه در میان این دو در میدان قلب بر پاست، تا وقتى است كه قلب، دریچه خود را به روى‏ یكى از این دو نیرو بگشاید...) اگر قلب را همچون قلعه‏اى بدانى، شیطان هم دشمنى است كه براى ‏ورود به آن مى‏كوشد. فرشتگان نگهبان این قلعه‏اند. اما ... وقتى با «جنود ابلیس‏» همكارى و همراهى كنى و دل را براى ورودشان مهیا سازى، دیگر فرشتگان نگهبان آن نخواند بود، چرا كه تو و دشمن با هم ساخته‏اید و كار دل را ساخته‏اید!... علاء بن زیاد گفته است: «قلب، مثل خانه‏اى است كه دزدى از آن ‏مى‏گذرد. اگر چیزى باشد بر مى‏دارد، وگرنه مى‏رود. قلب خالى از هوا هم ‏هرگز مورد نفوذ و دستبرد شیطان قرار نمى‏گیرد.» كدام قلعه است كه همچون دل‌هاى ما، رها و بى‏حفاظ است؟ كدام خانه مثل قلوب ما، این ‏چنین بى در و پیكر است؟ چه كنترل و نظارتى بر ورود و خروج¬هاى قلبمان داریم؟ قلب سلیم از كدورت‌هاى خودخواهى و غرور، مى‏تواند بسترى براى ‏استقرار «محبت عارفانه‏» باشد. دلى كه پر از تمنیات شیطانى و عشق به كامجویی¬هاى حیوانى باشد، دیگر ظرفیتى براى عشق پاك و آسمانى نخواهد داشت. مال‌دوستى، جاه‏طلبى، شكمبارگى، حرص و طمع، هر كدام مى‏تواند مثل رخنه‏اى، «غبار حرام‏» و «دود گناه‏» را به درون زندگی‌ها وارد كند. شهوت سیرى‏ناپذیر، رخنه‏گاه ابلیس در «حریم قلب‏» و آشیانه ساختن و ماوا گرفتن در آن است. اگر كسى راست ‏بگوید كه عاشق خدا و اولیاء الله است، این عشق‏ صادق او را مى‏سازد و مى‏پرورد و پیراسته و آراسته مى‏كند و به همسویى و هم خطى و همگامى و همدلى با محبوب مى‏كشاند. اما ... كجاست آن عشق صادق، و آن صداقت در عشق؟! دلى كه طعم محبت‏ خدا و اولیاء را بچشد، محال است كه جایگزین‏ دیگرى براى آن برگزیند. این سخن امام سجاد علیه السلام در «مناجات محبین‏» است كه: «خدایا كیست كه طعم شیرین محبتت را چشید و جز تو محبوب دیگرى ‏برگزید...»  گرچه عشق، كمى بدنام و متهم شده است، ولى اگر «معشوق‏»، شایسته‏ و ارزنده باشد و عشق، «صادق‏» و راستین، مى‏تواند سازنده انسان و زلال‏كننده روح و بالا برنده جان باشد. عشق، به همرنگى و همراهى مى‏كشاند. و ایثار و گذشت و فداكارى ‏مى‏آورد. عشق، رها كردن «خود» و خواسته‏ها و پسندهاى خود، در پاى «اراده ‏محبوب‏» و «پسند معشوق‏» مى‏آموزد. ولى ... تا آن محبوب و دلبر، چه و كه باشد. سخن از «محبت ‏خدا» بسیار گفته مى‏شود، ولى این گوهر نفیس كجا و نزد چه كسى است؟ اولیاء الهى، پیوسته از خدا، این عشق را خواسته و آرزو كرده‏اند. راستى! ... چه لذتى دارد كه انسان هم عاشق خدا باشد، هم معشوق او. هم حبیب باشد، هم محبوب، محبت دو جانبه و از دو سو (یحبهم و یحبونه). اگر ذره‏اى از آتش این عشق در خرمن جان افتد، مى‏سوزاند و خاكستر مى‏كند و از عاشق، سلب جهت كرده، عقربه دل و جانش را رو به سوى ‏معشوق مى‏گرداند. امام عارفان و عاشقان، حضرت سجاد علیه السلام در «مناجات محبین‏» مى‏فرماید: «خدایا! از تو محبت دوستدارانت را مى‏خواهم و عشق هر كارى كه مرا به ‏قرب تو برساند. مى‏خواهم كه عشق خودت را نزد من محبوب‏تر از جز خودت قرار دهى، عشقم را به تو، رهنماى به سوى رضوانت قرار دهى و اشتیاقم را به تو، عامل ترك گناه سازى. خدایا!... منت نه، به من بنگر، با چشم دوستى و نگاه عاشقانه مرا بنگر، از من روى بر مگردان...». آیا عشقى كه انسان را به «رضاى الهى‏» بكشاند و شوقى كه از «عصیان‏» باز دارد، سازنده نیست؟! خدایا، جرقه‏اى از این آتش در جانمان بیفكن، تا بسوزیم و بسازیم و به ‏مقام «رضا» برسیم و «قرار» بگیریم. «رضا»، ثمره محبت است. «محبت‏» هم میوه درخت ‏یقین است. از برجسته‏ترین خصال اخلاقى و سلوك روحى، «رضا» است. آن كه در پس جلوه‏هاى ظاهرى دنیا و صحنه‏هاى مشهود و علل و اسباب پیدا، به تدبیر و اراده‏اى پنهان هم عقیده دارد و «مشیت الهى‏» را در وراى تقدیرات مى‏بیند، نسبت ‏به آنچه پیش مى‏آید، با خوش‏بینى ‏برخورد مى‏كند. صاحب «رضا» از آرامش روحى و طمانینه برخوردار است. كسى هم كه به زمین و زمان و خدا و خلق خدا بدبین است و به دیده ‏«عدم رضا» مى‏نگرد، پیوسته در رنج و حزن و اندوه است. آن كه «یقین‏» و «محبت‏» دارد، «رضا» هم دارد، حتى از رنج و بلا، «لذت‏» هم مى‏برد. این دیگ ز خامى است كه در جوش و خروش است                چون پخته شد و لذت دم دید، خموش استریشه بسیارى از افسردگی‌ها و غصه‏ها، كمبود یا نبود ایمان و یقین و عشق به حیات و حیات آفرین است. این كاستى، سبب مى‏شود آدمى خود را از كائنات، «طلبكار» بداند و چون چرخش روزگار به كام دل و بر وفق‏ مرادش نباشد، زبان به گلایه و شكوه بگشاید. علاء بن زیاد گفته است: «قلب، مثل خانه‏اى است كه دزدى از آن ‏مى‏گذرد. اگر چیزى باشد بر مى‏دارد، وگرنه مى‏رود. قلب خالى از هوا هم ‏هرگز مورد نفوذ و دستبرد شیطان قرار نمى‏گیرد.» اولیاء خدا راحت جسم و جان را در گوهر «رضا» مى‏جستند. به فرموده مولایمان على‏علیه السلام: «ارض، تسترح‏» راضى باش، تا راحت و آسوده شوى. در معیشت و رزق و روزى هم، آن كه به قسمت‏ خدایى رضا باشد، آسوده‏دل و راحت است. آن كه راضى نیست، اندوه‌هاى جانكاه دارد. ثمره قلبى و آثار مشهود و محسوس رضا، راحتى جسم و جان است و این كلام حضرت صادق‏ علیه السلام است. چه دارویى ثمربخش‏تر از «رضا»، براى غم‌زدایى سراغ دارید؟ به فرموده امام على ‏علیه السلام: «الرضا ینفى الحزن‏»(1)؛ رضامندى، اندوه را مى‏زداید. بندگى خدا كردن و به ولایت او گردن نهادن و محبت او را در عمق جان ‏داشتن و به وعده‏ها و گفته‏هاى حضرت حق، باور و یقین داشتن، بوستان‏ وجودمان را از گل¬هاى «رضا» خرم مى‏سازد. و اگر «او» از انسان راضى باشد و چیزى را براى وى بپسندد، چه لذتى ‏بالاتر از رضامندى به رضاى حق؟! یكى درد و یكى درمان پسندد                      یكى وصل و یكى هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران                پسندم آنچه را جانان پسندد  مشكل كمبود ایمان عقیده‏اى كه در زندگى نقش نداشته باشد، تنها «دانستن‏» است، نه ‏«باورداشتن‏». دانستن هم به تنهایى كارساز نیست. پشتوانه «ایمان‏» است كه «علم‏» را تأثیرگذار مى‏كند. اگر عقیده به خداى «دانا، بینا، شنوا»، ما را به دورى از گناه و پرهیز از پستى وادار نكند، پس چه فرقى است میان «خدا باور» و «خدانشناس‏»؟ بشر عادت دارد كه «محسوس‏» را بیشتر باور كند تا معقولات ‏نامحسوس و حقایق نامرئى و نامشهود را. پیامبران نیز همین مشكل را با مردم «ظاهربین‏» داشتند. چرا جلوه‏هاى حقیقت، براى حضرت على ‏علیه السلام چنان روشن است كه ‏مى‏فرماید: «اگر پرده‏ها كنار رود، بر یقینم افزوده نمى‏شود»؟(2)   و چرا آن دیگرى مى‏گوید اگر خدا را در آزمایشگاه یا زیر چاقوى جراحى‏ نبینم، نمى‏پذیرم؟! آن «ایمان به غیب‏» است و این «مادى‌گرى‏». مشكل جوانان ما، امروز، ضعف اطلاعات دینى و معلومات مذهبى‏ نیست، چون «معلومات‏»، خیلى كارساز نیست، از این جهت هم چندان‏ كمبود نیست. آنچه كمبود داریم، «ایمان مذهبى‏» است. شیاطین جن و انس نیز همین گوهر را هدف غارت و شبیخون قرار داده‏اند. اگر «باور» آسیب ببیند، رفتارها آسیب دیده است، چون هر كس به‏ گونه‏اى عمل مى‏كند كه باور كرده است. خدا باورى، خدا ترسى مى‏آورد. ایمان به معاد و حساب قیامت، محصولى جز تقوا و تعهد ندارد. پس، گام مهم، تقویت ‏بنیان عقیده و ایمان است. ظرف دل¬ها اگر با ایمان و یقین پر شود، محل نزول بركات الهى است، و اگر با تردیدها و هواها و بى‏قیدى‏ها انباشته گردد، پایگاه و جایگاه شیطان ‏خواهد شد. در پاكسازى این «پایگاه‏» و افشاندن بذر ایمان، در این «مزرعه‏»، خود شما نیز سهمى دارید و نقشى. تزكیه نفوس و تقویت تعقل و بالا بردن سطح درك و دید، بر عهده ‏كیست؟ خودتان یا دیگران؟ یعنى خودتان در این زمینه مسؤولیتى ‏ندارید؟ «كتاب‏»، یكى از ابزار تجهیز خویش به بینش و باور است. «علم و عمل‏» نیز دو بال پرواز است، یكى پشتوانه است، دیگرى ‏چاشنى تأثیر گذارنده و پیش برنده. «آموختن‏»، و پیوسته معلومات جدید فراگرفتن و در جریان دیدگاه¬هاى‏ نو و دانش¬هاى جدید و تجربه‏هاى موفق دیگران قرار گرفتن، ضرورت‏ توفیق در امر خودسازى است. هیچ لحظه نباید احساس كنیم كه از آموختن بى‏نیازیم، چه آموزش نكات علمى، چه شیوه‏هاى عملى و تجربى ‏و چه معارف دینى و سلوك اخلاقى و عرفانى. وقتى راه و مسیر رشد و تعالى، باز است و طولانى، چرا قناعت ‏به اندك و ناچیز؟ افزون‏طلبى در دانش و تجربه، یك ارزش است. و قناعت در علم و كسب فضیلت نیز، یك ضدارزش. خدا نكند كه برداشتنى‏ها را گذاشته باشیم و بگذاشتنى‏ها را برداشته‏ باشیم! درس بزرگ «رهایى از تعلقات‏» را اگر نیاموخته باشیم، پیوسته مشكل‏خواهیم داشت و هر قدم دامى و هر لحظه خطرى ما را تهدید مى‏كند و «مال‏» به عنوان یك لغزشگاه، سر راهمان كمین خواهد زد. ریشه بعضى لغزش‌ها و گناهان، «مسائل اقتصادى‏» است. «تقواى مالى‏» یعنى این كه نسبت ‏به ثروت و مال، انسان حسابگر باشدكه «از كجا مى‏آید» و «به كجا مى‏رود». چه بسیار كسانى كه براى لقمه نانى به گناه مى‏افتند، یا براى افزایش‏ ثروت خویش، مرز «حرام‏» را زیر پا مى‏گذارند، و به «منطقه ممنوعه ‏اقتصادى‏» قدم مى‏نهند. حرام خوارى، اسراف، طمع، كسب حرام، درآمدهاى نامشروع، رشوه و ربا، كم‌كارى و تقلب، قاچاق فروشى و احتكار، گرانفروشى و اجحاف در معامله و ... ده‌ها از اینگونه لغزشگاه¬ها، همه معلول تن دادن و دل سپردن ‏به «نفس سیرى‏ناپذیر» است. خدا نكند كه برداشتنى‏ها را گذاشته باشیم و بگذاشتنى‏ها را برداشته‏ باشیم! مگر شكم، چه قدر گنجایش دارد؟ مگر عمر دنیوى ما چه اندازه است؟ آزاد، كسى است كه از بندگى شكم آزاد باشد. تكاثر و ثروت اندوزى، به «تفاخر» مى‏انجامد و تفاخر به تكبر و استكبار. اسارت شكم نیز، انسان را ذلیل مى‏سازد. بدهكارى به شكم، بهتر از بدهكار بودن به مردم است. آیا نخوردن و مدیون شكم بودن، به حریت و آزادگى نزدیكتر نیست؟! آن كه اسیر شكم و شهوت است، با چه رویى مدعى آزادگى است؟ مگر مى‏توان با شكم پر و سیرى مفرط، به «مناجات نیمه شب‏» برخاست؟ انس با خلوت شب، گوهرى است كه هرگز به برخورداران مرفه و تن‏پروران مشغول به عیش و نوش نمى‏دهند. حتى آنان كه در پى «حال عبادت‏» و «خشوع در نیایش‏»اند، سعى ‏مى‏كنند كه به قول سعدى، اندرون از طعام، خالى داشته باشند تا در آن نور معرفت ‏بینند. زیستن براى خوردن نیست. بلكه خوردن براى زیستن، و زیستن براى ‏تلاش و عبادت و خدمت است.  این، به معناى دفاع از فقر نیست، بلكه گامى براى كنترل نفس و كم‏خورى و قناعت است، تا به «گناه اقتصادى‏» نیفتند. آنچه ارزش است، «كفِّ نفس‏» اختیارى است. پی‌نوشت‌ها:1- غررالحکم، ص 103.2- بحارالانوار، ج 40، ص 153.  ناهید صادقی    





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن