واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار4-بت دیویس در «همه چیز درباره ایو» (1950)در نقش مارگو چانینگبازی پرقدرت و پر از اوج و فرود و پر انرژی «دیویس» در نقش یک ستاره پا به سن گذاشته تئاتر، بیشک اولین و تنها نمایش هنرپیشهای است در تاریخ سینما که با قدرت تمام و با آسودگی محض خودش را روی پرده به مضحکه میکشد و هجو میکند. این هنرپیشه در دوران کاریاش نشان داده که تمایل عجیب و جسارتآمیزی به نشان دادن حسهای نه چندان دوست داشتنی مثل تلخی، طمع و حسادت از طریق بازی در نقش شخصیتهای کاملاً مخالف با خودش دارد. «یویس» که در حین بازی در این فیلم 40 ساله شده بود و موقعیتی همسان با «مارگو» در اذهان داشت جوری این نقش را ایفا کرده که از بامزگی آن هم نمیتوان گذشت. چنان که واقعاً میتوان گفت مارگو پر از موسیقی و داغی و آتش است.5- جیمز کاگنی در «بانکی دو دل دندی» (1943)در نقش جرج. ام. کوهنسیربازی کاگنی در این فیلم از حد فاصل یک جوان جسور و پرتحرک تا یک پیرمرد موقر و متین مهارت او را نشان میدهد و سپس با رقص و آوازهای اعجابانگیز تماشاگر را روبرو کرده و در نهایت باز هم مبدل به همان پیرمرد موقر آغاز فیلم میشود. کاگنی با بازی در گستره وسیعی از فیلمهای همه نوع چون «دشمن مردم» در نقش یک ولگرد خشن، «بلوند توتفرنگی» در نقش یک لوده و دلقک و «اوج التهاب» در نقش یک قاتل روانی تواناییهای خودش را در انواع مختلف فیلم و نقش نشان داده است. امّا نکته شگفتانگیز این است که او در این فیلم به تنهایی همه چیزهایی را که در فیلمهای دیگرش دارد با هم به نمایش میگذارد: میخواند، میرقصد، گول میزند و... همه را به گریه میاندازد. دیدن فیلم هنوز هم لذّت بخش است و تماشاگر مجبور به باور کردن بازی کاگنی است.6 - داستین هافمن در «کابوی نیمه شب» (1969)در نقش را تسوریزوg>
فیلم قصیدهای است که مرثیه پایان رویاهای رفاقت مردانه را میسراید، امّا در پایان فیلم آنچه تأثیرگذار و ناراحتکننده است سرنوشت نهایی «راتسو» نیست، بلکه حقیقی است که از ورای بازیاش نشان میدهد: اینکه در این دنیای پر از نکبت و فساد چگونه انسانیتش را حفظ میکند. بار این موفقیت فقط و فقط روی شانههای نه چندان قدرتمند داستین هافمن بوده است. بازی او در نمای نزدیک آنجا که «جان وو» را که دارد خودش را در آینه تماشا میکند و لذّت میبرد، نگاه میکند عجیب و باور نکردنی و حیرتانگیز است که تجسمی از مهربانی و البته ناامیدی و ناکامی روی پرده سینماهاست.«شله زین گر» برای ایفای نقش این ولگرد مسلول باید بازیگری را پیدا می کرد که هم از نظر بازی و هم از نظر فیزیک متقاعدکننده باشد و میتوان گفت «داستین هافمن» بهترین کسی بود که میشد برای این نقش ازش استفاده کرد. چهرهای که از او در یادها مانده عرضه به یادماندنی عکسی در مورد زندگی در خیابانها و در حاشیه خیابانهاست.7 - جیمز استوارت در «چه زندگی شگفتانگیزی» (1946)در نقش جرج بیلیاین اولین نقشی است که جیمز استوارت پس از خدمت در جنگ دوم جهانی بازی کرد و او که نقش جوانان خوب را بازی میکرد در این فیلم واقعاً یک جوان عالی شده است و البته یک هنرپیشه عالی، فیلم پژمردن و فسردن رویاهای مردی را نشان میدهد که مسوولیتهایش جلو رسیدن او به رویاهایش را میگیرد. او حسی از ناامیدی را در نگاهش و در بازیاش نشان میدهد و سپس- قبلاً- در صحنه دیگر وقتی هنگام رفتن به خانه شوق آمیزانه ترانه کریسمس مبارک را میخواند، ثابت میکند که این نقش و این فیلم بهترین فیلم و نقش تمام کارنامه کاری او است. او یک انسان معمولی است که گاه شبیه همه ما میشود و گاهی هم البته شبیه آنچه که دوست داریم باشیم...مترجم: پولاد امینلینک: صد بازی ماندگار از بازیگران ماندگار (قسمت اول)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]