واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
يكي ديگر از خاطراتم، مربوط به نفوذ نيروهاي دشمن در غرب «بهمنشير» يعني داخل جزيره آبادان بود. چون قسمت شرقي جزيره آبادان را رودخانه بهمنشير مي پوشاند، دشمن به داخل نخلستانهاي كنار رودخانه بهمنشير نفوذ كرده و پس از عبور از رودخانه، وارد جزيره آبادان شده بود. به اين ترتيب هم از شمال شرق و هم از جنوب، آبادان تهديد به سقوط ميشد. اين موضوع براي ما تلخ و نگرانكننده بود... يكي از دردهاي بزرگ سپاه در آن روز نداشتن تجهيزات بود، ولي هر بار كه اينها براي دريافت امكان كوچكي مراجعه ميكردند، با ترشرويي مواجه ميشدند. فراموش نميكنم كه گاهي براي تهيه پنجاه قبضه آر.پي.جي، يك غصه بزرگ درست ميشد. سرآغاز مصاحبهاي از رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي در كتاب «حماسه مقاومت (2)» توسط معاونت فرهنگي و تبليغات جنگ ستاد فرماندهي كل قوا منتشر شده است كه بخشي از آن مربوط به شرق كارون و جبهه آبادان است و به عنوان زينتبخش ويژه نامه دفاع مقدس خبرگزاري فارس عرضه ميگردد. ايشان كه به اتفاق شهيد مصطفي چمران نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع را به عهده داشتند از همان آغاز جنگ به جنوب رفته و در استانداري خوزستان استقرار يافتند و با راهاندازي ستاد جنگهاي نامنظم - كه مسئوليت آن را شهيد مصطفي چمران عهدهدار بود - و به رتق و فتق امور ميپرداختند. رهبر معظم انقلاب در بخشي از مصاحبه خود به روزهاي اول جنگ و هجوم ارتش عراق در حد فاصل جنوب اهواز تا آبادان پرداخته و ميفرمايند: «اولين هفتههاي جنگ بود كه عراقيها از محور طلاييه و حسينيه وارد شدند، مرز را شكافتند و به طرف اهواز كه نسبت به آن نقطه از مرز طرف شرق ميشود، آمدند. يكي از كارهايشان اين بود كه خودشان را به رودخانه كارون ميرساندند. در آنجا پادگان حميد را گرفتند و تأسيسات آن را ويران كردند. علاوه بر اين، حتماً به خاطر داريد كه بخشهاي وسيعي از امكانات طبيعي آن منطقه را به تصرف خود درآوردند... دشمن (در شرق كارون) سرپل خود را وسيع كرد و به جاده ماهشهر - آبادان رساند، يعني يك چنين منطقه وسيعي را توانست با اين شيوه بگيرد و شايد حدود دو لشكر يا بيشتر در آنجا مستقر كرده بود. البته وجود اين تعداد از دشمن موجب نميشد بچههاي ما كه عده معدودي بودند، در آنجا نمانند و مقاومت نكنند و دشمن را به زانو در نياورند لذا ماندند و انصافاً مقاومت كردند... يكي ديگر از خاطراتم، مربوط به نفوذ نيروهاي دشمن در غرب «بهمنشير» يعني داخل جزيره آبادان بود. چون قسمت شرقي جزيره آبادان را رودخانه بهمنشير مي پوشاند، دشمن به داخل نخلستانهاي كنار رودخانه بهمنشير نفوذ كرده و پس از عبور از رودخانه، وارد جزيره آبادان شده بود. به اين ترتيب هم از شمال شرق و هم از جنوب، آبادان تهديد به سقوط ميشد. اين موضوع براي ما تلخ و نگرانكننده بود... آن موقع در آبادان، هم براداران سپاه هم نيروهاي متفرقه حضور داشتند، اما بدون انسجام، همه آنها به اين نيت به آنجا ريخته بودند كه دشمن را كه وارد جزيره آبادان شده و شهر را تهديد ميكرد، بيرون كنند همين كار را كردند. آن شكست براي دشمن به قدري تلخ و گزنده بود كه من خاطره شاديهاي آن روز برادرانمان را فراموش نميكنم. آن روز تعداد زيادي از دشمن متجاوز را كه به سمت آبادان ميآمدند. در رودخانه ريختند و غرق كردند....» آنگاه ايشان گوشهاي از پرده مشكلات آن روز جنگ برداشتند و فرمودند: «يكي از دردهاي بزرگ سپاه در آن روز نداشتن تجهيزات بود، ولي هر بار كه اينها براي دريافت امكان كوچكي مراجعه ميكردند، با ترشرويي مواجه ميشدند. فراموش نميكنم كه گاهي براي تهيه پنجاه قبضه آر.پي.جي، يك غصه بزرگ درست ميشد. وقتي بچههاي سپاه براي دريافت سلاح ميآمدند تا عمليات كنند و ما را در جريان ميگذاشتند و با لشكر 92 زرهي تماس ميگرفتيم و نياز آنها را ميگفتيم، ميگفتند: نداريم! به تهران تلفن ميكرديم، ميگفتند: نيست! اصلاً به سختي به اينها امكانات داده ميشد. البته شايد در مورد آر.پي.جي درست نگفته باشم، چون اين سلاح را بيشتر سپاه داشت و كمتر مورد استفاده ارش بود. اما خمپاره يا تفنگهاي افرادي يا انواع گلوله و فشنگ را هم به اينها نميدادند، حالا پشتيباني توپخانه بماند. اگر گفته ميشد كه بچههاي سپاهي براي عمليات جلو ميروند و توپخانه لشكر 92 آنها را پشتيباني كند و آنها قبول ميكردند، معجزه بود. در همين منطقه دارخوين يك روز برادران آمدند وچند خمپاره خواستند، من به سرعت ترتيب آن را دادم. وقتي كار انجام شد از شادي در پوست خود نميگنجيديم. حالا شما ببينيد در اين جنگ با اين عظمت چهار قبضه خمپارهانداز چقدر ميتواند اثر داشته باشد؟ اين در حالي بود كه ما مرتب به بنيصدر ميگفتيم: حمله كنيد، ميگفت: آماده نيستيم و نميتوانيم. بنيصدر اصلاً چيزي در مورد مسائل جنگي نميدانست، يك روز اين موضوع را در حضور بنيصدر خدمت امام عرض كردم كه يك دفعه بنيصدر آشفته شد و گفت: من تاريخ 2500 ساله ارتش ايران را بلدم، چطور شما ميگوييد وارد نيستم. گفتم: وضع كنوني ارتش با وضع ارتش در آن موقع فرق ميكند و حقيقت هم همين بود، ولي او قبول نداشت....» ايشان همچنين به زمينههاي حضور سپاه در جبهه آبادان و مقدمات طراحي «عمليات ثامنالائمه» پرداختند: «در همان اوقات بچههاي ما شروع به اسقرار در مقابل مواضع و استحكامات دشمن در آن سوي رود كارون، يعني در حدود دارخوين كردند. در ميان برادراني كه آنجا حضور داشتند يكي هم برادرمان «رحيم صفوي» بود. آن زمان ايشان از نيروهاي معمولي سپاه و از دوستان نزديك «صياد شيرازي» بود و در كنار ايشان در كردستان جنگيده بود و خيلي هم جوان مؤمن و صالح و خوبي بود. او يك عده از برادران را آورده بود و با امكانات محدودي در مقابل دشمن به مقاومت ميپرداختند. گاهي اوقات برادر صفوي به اهواز و محل استقرار ما ميآمد تا وسايل مورد نياز را بگيرد، اما براي او مشكل درست ميكردند و وي را معطل مينمودند. ايشان هم به ديدن بنده و سايرين ميآمد تا مشكلش را رفع كند. او به اتفاق سايرين و با همان امكانات محدود، پايگاه كوچكشان را گسترش دادند تا اين كه بالاخره با همفكري آنان و ارائه طرح لازم، حصر آبادان در «عمليات ثامنالائمه» شكسته شد. اين طرح را ايشان در يكي از جلسات شوراي عالي دفاع در دزفول آورد و براي ما مطرح كرد. غرض اين كه بچههاي سپاه در منطقه سلمانيه گرد آمدند و كمكم براي خودشان مواضعي درست كردند و اطراف خودشان مين كاشتند، آنوقت يك كانالهايي درست كردند تا از اين كانالها بدون اينكه دشمن آنها را ببيند، خودشان را به نزديكيهاي دشمن برسانند و حرفهاي آنها را شنود كنند. در حالي كه دشمن هم آمده بود اين طرف رودخانه، «سرپل» را گرفته بود و داشت سرپل خود را توسعه ميداد و همانطور كه ميدانيد همين توسعه سرپل براي دشمن يك موفقيت و براي ما يك ناكامي شد، اما همين موقعيت در نهايت دام دشمن شد و به شكست او انجاميد. اگر دشمن به اين طرف كارون نيامده و اين كار خطرناك را نكرده بود. مسلماً ضربه سخت عمليات ثامنالائمه را نميخورد.» اميد ست كه بيش از پيش از وجود حضرت ايشان بهرهگيري شود و تاريخ انقلاب، جنگ و سپاه با بيان ارزشمندشان منتشر گردد تا ذخيرهاي گرانبها براي تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامي مردم اين مرز و بوم و نسلهاي آتي آن باشد. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 477]