تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830967653




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كارگري - مهتاب و گلاويژ متهم مي‌كنند


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كارگري - مهتاب و گلاويژ متهم مي‌كنند
كارگري - مهتاب و گلاويژ متهم مي‌كنند

امير ساكت :1- دختري كارگر به نام مهتاب احمدزاده، 15ساله، اهل پيرانشهر كه به همراه خانواده خود در يك كارگاه جوجه‌كشي در شهر نقده مشغول به كار بود، پس از تعرض صاحبكار به وي و به علت فشارها و آسيب روحي و رواني حاصله، اين تجاوز اقدام به خودسوزي كرد. او به‌علت شدت جراحات وارده ناشي از سوختگي در محل حادثه جان خود را از دست مي‌دهد.

هفته پيش در حالي اين گزارش منتشر شد كه چندي پيش دختري كارگر به نام گلاويژ سلطان‌نيا، 19ساله در شهر همدان در اثر آسيب روحي ناشي از تعرض صاحبكار اقدام به خودسوزي نموده بود.
2- خوب موضوع چيست؟ يك كارگر ديگر هم خودكشي كرد؟ گويا منتظريم يك كارگر خودكشي كند تا برايش مرثيه بسراييم؟ در واقع ما با اين كار هم خودمان را و هم مخاطب‌مان را شرمنده مي‌كنيم. شرمي لطيف كه احساسات رقيق‌مان را قلقلك مي‌دهد و باعث مي‌شود كمي احساس وجود داشتن كنيم. آگاهي به وجودداشتن هم لذتبخش است. با زنده بودن اشتباه نشود. ما خوشحال نيستيم كه جاي آن دو دختر كارگر نبوده‌ايم. آن حرف ديگري است. ما كشف مي‌كنيم كه قابليت رنج كشيدن و شرمنده شدن داريم و اين شبيه وقتي است كه كودك براي چندمين بار اندام‌هاي ناشناخته بدنش را كشف مي‌كند. اين كشف است كه باعث لذت كودك و ما مي‌شود و وادارمان مي‌كند كه مرثيه‌هاي قشنگ بنويسيم. البته قصد ندارم با انجام نوعي روانكاوي، دوزاري هر نوع احساس انساني را كه هنگام مواجهه با چنين فجايعي به سراغ‌مان مي‌آيد سركوب كنم. ذهن به پليس احتياج ندارد و اگر هم داشته باشد دور باد از ما كه ايفاگر نقش پليس ذهن باشيم. اين مقدمه را آوردم تا تاكيد كنم هر آنچه پيرامون موضوع خودكشي اين دو زن كارگر مي‌نويسم به‌رغم آگاهي از اين سازوكار سادومازوخيستي است. براي اينكه مي‌خواهم قبول كنيد كه همه‌اش اين نيست يا نبايد باشد. يعني قرار نيست ما در مواجهه با وقايعي از اين دست صرفا مرثيه‌هاي قشنگ بسراييم و لذت و رنج توأمان ببريم. اين نوشته براي شخص من نوعي سفر اكتشافي است براي آنكه كشف كنم چه چيز ديگري در اين دو واقعه ما را به سكوت دعوت مي‌كند؛ سكوتي كه نمي‌توانيم رعايتش كنيم و در نهايت در يك ستون روزنامه يا هنگام درد دل كردن با رفيق فابريك‌مان آن‌را مي‌شكنيم.
3- فكر مي‌كنم بيش از حد پيش پا افتاده است كه بگوييم خودكشي آدم‌هاي ديگر ما را متاثر مي‌كند. خودكشي مثل مصيبت‌هاي ديگر نيست. در همه فجايع(مثلا وقتي كسي در تصادف اتومبيل مي‌ميرد يا به قتل مي‌رسد يا در زلزله زير آوار كشته مي‌شود) چيزي غايب است. خودكشي چيزي علاوه بر همه اينها دارد و آن «متهم كنندگي» است. هر خودكشي انگشت اتهامي است به طرف ما آدم‌هاي زنده. وقتي سيلوياپلات (1) خودش را مي‌كشد همه پيش از آنكه غمگين يا بهت‌زده باشند به‌دنبال متهم مي‌گردند. در آن مورد خاص مظنون تدهيوز(شاعر انگليسي و شوهر سيلويا در مرحله اول و كل سازوكار مردسالارانه جامعه بشري در مرحله دوم) متهم است. وقتي ويرجينيا ولف (2) مي‌ميرد باز هم سازوكار پيدا كردن مظنون به كار مي‌افتد و علاوه بر مجردهاي جذاب و بي‌اعتناي گروه بلومزبري، منتقدان سختگير انگليسي و نابرادري بزرگ‌تري كه او را در كودكي مورد آزار قرار داده بود متهم مي‌شوند. لطفا اندكي صبر كنيد. سيلويا پلات و ويرجينيا ولف هيچ‌كدام مجبور نبودند براي زنده ماندن كار كنند. دردهاي آنان در شديد‌ترين حالاتش دردهاي روحي بود. اسكار وايلد زماني گفته بود «خدايا مرا از دردهاي جسمي در امان بدار؛ خودم مي‌توانم از پس دردهاي روحي‌ام برآيم.» اينهم از آن دعاهاست كه اميدواريم خدا هيچ‌گاه جدي‌اش نگيرد.
4- ما وقتي خبر صدر اين نوشته را مي‌خوانيم مي‌بينيم كه چطور يكي از اسطوره‌هاي زشت درباره طبقه كارگر(كه از سوي دو جبهه چپ و راست به آن دامن زده مي‌شود خودش را نشان مي‌دهد) درست است كه مهتاب و گلاويژ هر دو كارگرند. درست است كه احتمالا براي زنده‌ماندن مجبورند كار كنند اما اين اصلا به آن معني نيست كه دردهاي روحي و زخم‌هاي روحي براي‌شان حل شده است. آنها نيز مي‌توانند به اندازه يا بيش از سيلويا پلات و ويرجينيا ولف از رنج‌هاي روحي آسيب ببينند؛ چيزي كه احتمالا براي يك متخصص حرفه‌اي پرولتاريا (تعبير از آلبركامو است) كه گمان مي‌كند كارگر نمونه‌اي ويژه و از سياره‌اي ديگر آمده‌اي از انسان است هضم نمي‌شود. همانطور كه يك بچه دلال مفتخر به ماشين آقاجان كه به‌خاطر كم‌محلي‌هاي نامزدش آشفته است، در جاده چالوس به همسفرانش مي‌گويد خوش به‌حال بچه‌ها كه غمي ندارند و خوش به‌حال كارگران كه همه غم‌شان غم نان است. قبول دارم كه حرفش خيلي ابلهانه است اما اگر خوب دقت كنيم از اين حرف‌هاي ابلهانه همه مي‌زنند، ‌گيريم كه در شكل و شمايلي قانع كننده‌تر.
5- چنانچه در بند سوم اين نوشته گفتم، هر خودكشي خاصيت متهم‌كننده دارد. در اين دو رويداد البته متهمان اصلي صاحبكاراني هستند كه از روي بلاهت يا دنائت (كه در عمل فرقي هم ندارند) گمان مي‌كنند كارگران‌شان مايملك‌شان هستند و مي‌توانند و حق دارند به هر طريقي كه صلاح ديدند از آنها استفاده كنند. پاسخ اين رذالت كه در واقع مجازات اين دو مرد ابله است را مي‌گذاريم بر عهده قانون و خوشبينانه (و احيانا ساده‌لوحانه) منتظريم كه مجازات درخوري نصيب‌شان شود. اما متهم ديگر هر كسي است (احيانا خود ما هم جزء آنها هستيم) بر بادكنك اسطوره تقسيم دردهاي مادي و روحي مي‌دمد و همه دردهاي روحي را مي‌گذارد در كيسه طبقه متوسط و براي پرولتارياي خيالي‌اش فقط دردهاي مادي را به رسميت مي‌شناسد. اين انگشت اتهام گلاوِيژ و مهتاب است رو به من و شما كه حوصله كرديد و اين نوشته را تا آخر خوانديد.
توضيحات
1- سيلويا پلات شاعر و داستان‌نويس بزرگي بود كه در اوايل ميانسالي بالاخره موفق شد خودش را بكشد. بعضي از طرفداران او همسرش تدهيوز را مقصر اصلي مرگ او مي‌دانند و با پشتكار عجيبي نام او را از سنگ قبوش پاك مي‌كنند.
2- ويرجينيا ولف رمان‌نويس معروفي بود كه او هم بعد از چندبار تلاش بالاخره موفق به خودكشي شد. شوهر او جنتلمن‌تر از اين حرف‌ها بود كه در جايگاه متهمان قرار بگيرد. بنابراين براي سازوكار متهم‌يابي مجبور شدند سراغ مردان گروه ادبي‌شان و منتقدان بي‌انصاف و در نهايت برادر بزرگترش بروند.
 چهارشنبه 23 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن