واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: با توجه به اين كه متاسفانه متدينين زياد با رساله شرعيه ميانهاي ندارند، چه رسد به غيرمتدينين، بر آن شدم تا برخي احكام عجيب و غريب اين رسائل را بيان نمايم، تا بدانيم كه هيچ نميدانيم و براي رضاي خدا هم كه شده حداقل يك بار رساله مرجع تقليد خود را بخوانيم وسوالات خود را از آنها بپرسيم. متاسفانه حقير در مباحثه با برخي روحانيون محترم كه حتي روحاني كاروانهاي زيارتي و يا امام جماعت بودند، متوجه شدم كه حتي عدهاي از آنها نيز اين مسايل را نميدانند كه امر ارتباط با مرجع تقليد براي آنها به طور قطع لازمتر است. به گزارش شيعه آنلاين به نقل از وب لاگ نوانديشان، مساله 1: گفتن اذان و اقامه قبل از نماز غيريوميه حرام است، مگر به قصد ورود نباشد. توضيح: اذان و اقامه را فقط قبل از نمازهاي صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء ادا يا قضا ميتوان گفت و در غير اين نمازها گفتن حرام است. مگر اين كه به قصد ورود به نماز نباشد و مثلا به قصد ذكر خداوند باشد. مثلا اگر از نمازگزاري كه قبل از نماز يوميه خود اذان يا اقامه ميگويد، سوال شود كه چه ميگويي، نگويد اذان و اقامه ميگويم؛ بلكه بگويد ذكر خدا را ميگويم و البته واضح است كه نيت او نيز بايد همين باشد. مساله 2: گفتن اذان و اقامه قبل از نماز جماعت حرام است، مگر به قصد ورود نباشد. توضيح: معمولا در نماز جماعت يك نفر با صداي بلند اذان را ميگويد و امام جماعت اقامه را قرائت ميكند. در اين صورت مامومين حق ندارند، خود اذان و اقامه بگويند، مگر اين كه مانند مساله قبل به قصد ورود به نماز نباشد. مساله 3: گفتن اذان اعلام در مسجد بيش از يك بار حرام و يا احتياطا حرام است. توضيح: گاهي موذن در مسجد اذان ميگويد و هنوز امام جماعت نرسيده است. بعد به موذن ميگويند يك بار ديگر اذان بگو تا امام جماعت برسد، در صورتي كه اذان دوم حرام است و اذان اعلام بايد در مسجد فقط يك بار گفته شود. اما اذانهايي كه برخي نمازگزاران در مسجد بدون بلندگو ميگويند، اذان اعلام حساب نميشود و مانعي ندارد. مساله 4: خواندن نمازهاي نافله ظهر و عصر براي مسافر حرام است و براي نماز نافله عشاء بايد به مرجع تقليد خود مراجعه كند. توضيح: مسافري كه نماز خود را بايد شكسته بخواند، نبايد نماز نافله ظهر و عصر را بخواند. بنابراين مثلا مسافري كه نيت بيش از 10 روز ماندن را دارد، يا كثيرالسفر است و يا به هر دليلي نماز خود را بايد در سفر كامل بخواند، ميتواند نمازهاي نافله ظهر و عصر را بخواند. در مورد نماز نافله عشاء براي مسافري كه بايد نماز خود را شكسته بخواند بين فتاواي مراجع معظم تقليد -حفظهم الله- اختلاف نظر است. برخي خواندن نماز نافله عشاء را نيز ساقط ميدانند؛ برخي نخواندن آن را از روي احتياط توصيه ميكنند؛ برخي به جا آوردن آن را تنها به قصد رجا جايز ميدانند؛ ... . چرا با اينگونه احكام مشكل داريم؟ آيا شما نماز ظهر و عصر را با صداي آهسته ميخوانيد يا بلند؟ آهسته؟ مگر نماز ظهر و عصر با ساير نمازها چه تفاوتي دارند كه بايد آهسته خوانده شوند؟ آيا عقلاني و منطقي است كه يك نماز را بلند و ديگري را آهسته بخوانيم؟ سوال ديگر اين كه آيا شما در اعياد فطر و قربان كه علما و مراجع تقليد ميگويند روزه گرفتن در آنها حرام است، روزه ميگيريد؟ خير؟ چرا؟ مگر اين روزها با ساير روزها چه تفاوتي دارند كه نبايد در آنها روزه گرفت؟ آيا عقلاني و منطقي است كه در يك روز بتوان روزه گرفت و در روز ديگر روزه گرفتن كه يك عمل مستحب است، حرام باشد؟ در مورد گفتن اذان و اقامه قبل از نماز مستحب نيز همينطور است. به همان دليلي كه مثلا روزه در عيد فطر حرام است، اذان و اقامه قبل از نماز مستحب نيز حرام است. اما علت چيست؟ ميبينيد كه پس از 1400 سال بحمدالله دين و سنت پيامبر(ص) بدون تغيير به ما رسيده و دليل آن همين تحريمات بوده است. اگر مثلا يك نفر به اختيار خود تصميم ميگرفت نماز ظهر و عصر را بلند بخواند، ديگري تصميم ميگرفت در روز عيد فطر هم روزه بگيرد و فرد ديگر نيز تصميمات ديگري اتخاذ ميكرد، آنوقت به مرور سنت پيامبر(ص) فراموش ميشد. به همين دليل علما ميگويند هرگونه تغيير در سنت پيامبر(ص) كه نگفتن اذان و اقامه قبل از نماز مستحب نيز از جمله آنها است، بدعت در دين محسوب شده و حرام است تا دين پيامبر(ص) تا روز قيامت بدون تغيير باقي بماند، ان شاء الله تعالي. اگر بنده قبل از نماز مستحب اذان و اقامه بگويم، فردا فرزندان و نوههاي من نيز اين كار را به تبع من تكرار ميكنند و آنها نيز به فرزندان و نوههاي خود اين كار خواه ناخواه ياد ميدهند و بدين ترتيب يك نسل تا روز قيامت با اين بدعت در دين نماز ميخواند و مسوول آن من هستم و برجاي گذاشتن بدعتي در دين پيامبر(ص) تا روز قيامت، گناه بسيار بزرگي است كه بعيد است با هزار سال نماز شب خواندن نيز جبران شود. نكته ديگر اين است كه ما به اشتباه احكام شرعي را با عقل خود ميسنجيم. در صورتي كه اشتباه است. احكام سنجي بايد با علم فقه سنجيده شوند و نه چيز ديگر. همانگونه كه شما اگر پزشك نباشيد و نزد دكتر برويد، دستورات، توصيهها و داروهاي او را با عقل خود نميسنجيد و بدون كلامي آنها را قبول ميكنيد، دستورات شرعي نيز نبايد با عقل انسان سنجيده شوند. بلكه اين دستورات هم مانند توصيههاي پزشك كه تنها با علم پزشكي سنجيده ميشوند، بايد تنها با علم فقه مورد سنجش قرار گيرند. در حديث «كل ما حكم به الشرع حكم به العقل» نيز مراد از عقل، عقل سليم و كامل است كه بعيد است در غير اوصيا و انبياي الهي موجود باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1060]