واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: به مناسبت ولادت امام عصر(عج)فرج غير از ظهور است
گروه انديشه: ظهور وليعصر(عج) براي همه فرج و گشايش نخواهد بود، چه اينكه ظهور پيامبر اكرم(ص) براي ابوسفيانها و ابولهبها فرجي را به همراه نداشته است. ظهور براي كساني فرج است كه دل را در استخدام آن حضرت(عج) قرار دادهاند.
در عصر آرمان شهرهاي دروغين، دريغورزيدن از هر تلاشي جهت گسترش و تعميق فرهنگ مهدوي نابخشودني است. از آنجا كه امامت از نعمتهاي بزرگ الهي است «و لم يناد بشيء مثل ما نودي بالولاية» (الكافي، ج 2، ص18؛ بحارالانوار، ج 65، ص 329) شناساندن نعمت حضرت وليعصر(عج) قدرشناسي از نعمت را به دنبال دارد و جامعه قدردان از نعمت امامت، مرهون لطف حضرت حق قرار ميگيرد كه «لئن شكرتم لازيدنكم» (سوره مباركه ابراهيم، آيه شريفه 7).
در زيارت جامعه كبيره ميخوانيم «ان ذكر الخير كنتم اوله و اصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه» (بحارالانوار، ج 102، ص 132) اگر خيري ياد شود، شما (اهل بيت(ع)) ابتداي آن و ريشه و شاخه آن سرچشمه و پناهگاه و انتهاي آن هستيد.
اهلبيت(ع) واسطه نعمتها نيز هستند. امام و معرفت ايشان، سرچشمه خير كثيري است كه خداوند جليل با اهداي آن بر بندگان منتگذارده و آن را از بقيه نعمتها بزرگتر خوانده است. در برخي روايات، معرفت خداوند به معرفت امام تعبير شده است، امام حسين(ع) در پاسخ «ما معرفة الله»؟ فرمود: «معرفة اهل كل زمان امامهم الذي يجب عليهم طاعته» (بحارالانوار، ج 23، ص 83) شناختن امام زمان خود است كه اطاعت او بر ايشان واجب است.
پس با اين حساب امامشناسي علاوه بر نعمتشناسي، قدرشناسي را در پي دارد، «لولا هم ما عرف الله» (اصول الكافي، باب الائمه خلفاء الله في ارضه) و هيچ چيز مهمتر از معرفت خدا نيست كه «اول عبادة الله معرفته» (توحيد صدوق، باب التوحيد و نفي التشبيه). (موعودنامه، مجتبي تونهاي)
نيمه ماه شعبان هنگام طلوع آرمان بلند شورآفرين هستي و شاه انجمن دلبران و آفتاب خوبيها؛ يعني حضرت وليعصر(عج) است. شعبان به معني «شعبه شعبه» و «گروه گروه شدن و در جستوجوي آب رفتن» است، پس اين ماه، ماه پيجويي از «ماء معين» امامت است تا تشنگي جان خود را با وصال آن حضرت برطرف كنيم.
مسئله شناخت امام از چنان اهميتي برخوردار است كه بدون آن اسلام كسي كامل نيست و اعتقاد و شناخت آن از اركان مسلماني هر مسلمان است. در روايتي كه شيعه و سني نقل كردهاند آمده است: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية؛ هر كس بميرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است.» (مسند احمدبن حنبلف ج 4، ص 96) و (صحيح مسلم، ج 6، ص 22) مرگ جاهلي؛ يعني مرگ بتپرستانه و جاهلانه.
پس امام يك حقيقت متعالي و يك انسانيت برتر است كه معرفت به او و شناخت آرمانهاي او اطاعت از او موجب حيات واقعي در وجود انسان ميشود. و نه تنها شناخت، كه ما مأمور ارتباط با او هستيم و در راستاي ارتباط با او ميتوانيم تمام قوههاي كمالي وجود را به فعليت برسانيم.
اما براي دوران غيب امام(عج) كه ما اكنون مبتلاي به آن هستيم، دستوراتي از ائمه(ع) رسيده است كه شايد از مهمترين آنها روايت معروف «افضل الاعمال انتظار الفرج» است. «فرج» غير از ظهور است. ظهور وليعصر(عج) براي همه فرج و گشايش نخواهد بود. چه اينكه ظهور پيامبر اكرم(ص) براي ابوسفيانها و ابولهبها فرجي را به همراه نداشته است.
بلكه ظهور حضرت(عج) براي كساني فرج است كه آن حضرت(عج) را از پيش شناخته و با آرمانهاي بلند او همراه شدهاند و دل را در استخدام او قرار دادهاند. و با بهرهمندي از معارف قرآن و عترت و خصوصا دعاي ندبه و زيارت آل ياسين در جهت استمرار حياط معنوي خود در گستره زندگي قدم برداشتند و در اين عصر غلبه شهوت بر شريعت، در گورستان هوسها فرو نرفته و چنان گردن شكستهها بر عالم سفلي نظر ندوختهاند .
آنها ادعاي غرب كه، ما اوج سير تكاملي تاريخي هستيم را باور نداشته و فرداي تاريخ نه غربي و نه امتداد آن نميدانند، بلكه منتظر ثمردهي جريان نوراني حركات انبيا(ع) در طول تاريخ هستند و ميدانند كه تاريخ هم مبدأ الهي داشته و هم بستر تاريخ به وسيله انبيا(ع) همواره با حالتي الهي و معنوي در سير بوده است و هم غايت تاريخ به عنوان عصاره كار همه انبيا(ع) به ثمر مينشيند و آنچه مورد نظر آنها بوده استف در بلوغ تاريخ كه زمان ظهور وليعصر(عج) است ظاهر ميشود.
طرفه آنكه نه تنها ما منتظر او هستيم كه او نيز منتظر ماست، در جريان ملاقات با عليبن مهزيار كه طبري آملي در «دلايل الامامه» نقل كرده است، آمده است كه حضرت(عج) به جناب مهزيار ميفرمايد: «روز و شب به انتظار شما بودهايم. چه بوده است كه دير به سراغ ما آمديد.» آنگاه كه عليبن مهزيار عذر ميآورد:
«كسي را نيافتم تاكنون كه مرا به سوي شما راهنمايي كند» امام(عج) ميفرمايد: «چنينن نيست بلكه آنچه شما را از ما دور كرده است، آن است كه اولا به دنبال تكاثر و مالاندوزي رفتهايد، ثانيا ضعفاي مؤمنين را به حال خود رها كردهايد و ثالثا قطع رحم ايماني كردهايد. پس ديگر چه عذري براي شما مانده است.»
آري ما را در فراغ مهدي فاطمه(س) عذري نيست، چه اينكه عامل غيبت او(عج) نيز ماييم. به اميد روزي كه مسلمين به خود آيند و از تكاثر رهاييده تا به كوثر شناخت و لقاي وليعصر(عج) نائل آيند.
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]