واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
رژيمي كه به كودكان خود هم رحم نميكند گزارش تكاندهنده از آزمايشهستهاي بر روي كودكان در اسراييل براي گمراه كردن والدين قربانيان، اين كودكان به عنوان سفرهاي مدرسهاي به بيرون برده ميشدند و بعدها به والدين آنان گفته ميشد كه آنان به دليل زرد زخم تحت درمان با اشعه ايكس قرار گرفتهاند. شش هزار نفر از اين كودكان، كمي پس از تاباندن اين پرتوها، جان خود را از دست دادند. كد خبر: ۱۰۸۹۲ تاريخ انتشار: ۱۰:۵۶ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۷ تعداد بازديد: ۱۸۱۷۵ شبكه 10 تلويزيون اسرائيل با پخش فيلمي مستند از يكي از زشتترين رازهاي بنيانگذاران حزب كار اسرائيل، پرده از جنايت كثيفي برداشت: راديواكتيو كردن عمدي تقريبا همه جوانان يك «نسل سفارديها». به گزارش سرويس بينالملل «تابناك»، فيلم «حلقه كودكان» با كارگرداني «ديويد بلهاسن» و «آشر حمياس» در سال 2004 جايزه بهترين فيلم مستند فستيوال بينالمللي فيلم حيفا را از آن خود كرد. موضوع اين مستند، تاباندن عمدي پرتوهاي آسيبرسان به صدها هزار نفر از مهاجران جوان اسرائيل است كه از كشورهاي خاورميانهاي به اسرائيل رفته بودند و به «سفارديم» معروفند. در سال 1951، دكتر «چايم شبا»، مديركل وزارت بهداشت اسرائيل، به آمريكا رفته و با هفت ماشين اشعه ايكس كه ارتش آمريكا به او ميدهد، به كشورش بازميگردد. قرار است از اين ماشينها براي يك آزمايش اتمي جمعي روي گروهي از جوانان سفاردي به عنوان خوكهاي آزمايشي استفاده شود. هر جوان سفاردي 35 هزار بار كه ماكسيمم دوز تاباندن اشعه ايكس است، در معرض اين پرتوها قرار ميگيرد. دولت آمريكا براي اين كار، سيصد ميليون شيکل اسرائيل را در يك سال به اسرائيل پرداخت ميكرد و اين در حالي بود كه كل بودجه بهداشتي اسرائيل شصت ميليون ليره بود و پول پرداختشده توسط آمريكاييها، برابر با ميلياردها دلار در حال حاضر است. براي گمراه كردن والدين قربانيان، اين كودكان به عنوان سفرهاي مدرسهاي به بيرون برده ميشدند و بعدها به والدين آنان گفته ميشد كه آنان به دليل ابتلا به «زردزخم» تحت درمان با اشعه ايكس قرار گرفتهاند. شش هزار نفر از اين كودكان، كمي پس از تاباندن اين پرتوها، جان خود را از دست دادند، در حالي كه بسياري از آنان مبتلا به سرطانهاي پيشرفتهاي شدند كه در طول زمان، هزاران نفر را كشت و هنوز هم در حال گرفتن جان باقيمانده آنهاست. قربانيان در زندگي خود هم از اختلافات بسياري مانند صرع، فراموشي، آلزايمر، سردردهاي مزمن و اختلالات دماغي رنج ميبردند، اين جنايت موضوع فيلم مستندي بود كه بازتاب چنداني در رسانههاي اسرائيل نداشت. يك زن مراكشي از 35 هزار دوز اشعه ايكسي كه دريافت كرده است، ميگويد: «من جيغ ميزدم تا سردرد من را رها كند. اما هيچگاه از سردرد رهايي نيافتم». زن كهنسالي كه اشعه ايكس را به كودكان ميتابانده، ميگويد: «آنان كودكان را به صف ميآوردند. نخست سرهايشان را ميتراشيدند و به آن ژل ضدسوختگي ميماليدند. سپس توپي را بين پاهاي آنان ميگذاشتند و به آنان ميگفتند كه نگذارند توپ به زمين بيفتد كه در نتيجه، آنان نيز تكان نخورده و ثابت ميايستادند. ديگر بخشهاي بدن كودكان، هيچ محافظي نداشت. به من گفته شده بود كه با اين كار، در از بين بردن زردزخمها كمك ميكنيم. اگر ميدانستم اين كار چه خطراتي براي كودكان خواهد داشت، هيچگاه حاضر به همكاري نميشدم. هرگز». به علت اينكه تمامي بدن كودكان در معرض تشعشعات بود، معمولا باعث اختلال در سيستم ژنتيكي كودكان ميشد كه اين امر در نسلهاي بعدي هم تأثيرگذار بود. زني با صورتي در هم ريخته در فيلم ميگويد: «هر سه فرزند من مبتلا به سرطانهايي شدهاند كه خانواده من داشتند. چه كسي علت اين شباهت را براي من توضيح ميدهد؟» بيشتر قربانيان، مراكشيها بودند كه بخش عمده اين مهاجران را تشكيل ميدادند. نسلي كه مورد تابش اشعهها قرار گرفتند، به طبقه فقير و جرمخيز جامعه تبديل شدند، اما مراكشيهايي كه به فرانسه مهاجرت كردند، به طبقه تحصيلكرده و متشخص جامعه تبديل شدند. علت واقعي اين بود كه مغز كودكان مراكشيها در فرانسه مورد تابش اشعه گاما قرار نگرفت. اين فيلم به روشني نشان ميدهد كه اين عمليات، تصادفي نبوده است. خطرات اشعه ايكس بيش از چهل سال است كه شناخته شده و دستورالعملهاي رسمي براي درمان و استفاده از اشعه ايكس در سال 1952 وجود دارد. ماكزيمم دوز اشعهاي كه به يك كودك اسرائيلي تابانده ميشود، 5 / 0 راد است. اشتباهي رخ نداده اين كودكان عمدا مسموم شدهاند. «ديويد دري» ميگويد: تنها كودكان سفاردي مورد تابش اين اشعه قرار ميگرفتند. وي ميافزايد: «من در كلاس بودم و چند نفر براي بردن ما به يك تور وارد كلاس شدند. آنان نامهاي ما را پرسيدند و به كودك آشكنازي گفتند كه به كلاس بازگردند و ديگران را به اتوبوس بردند». اين فيلم مورخي را نشان ميدهد كه ميگويد: عمليات زردزخم يك برنامه حسابشده براي پاك كردن رگههايي از جامعه بوده كه گمان ميشده ضعيف هستند. زن مراكشي در اين باره ميگويد: «اين يك هولوكاست بود؛ هولوكاست سفاردي. من ميخواهم بدانم چرا هيچكس با آن مخالفتي نكرد؟». ديويد دري ميگويد كه قصد داشته بداند چه بلايي به سر او آمده و به دنبال سوابق كودكي خود بوده، اما وزارت بهداشت به او گفته كه سوابقش گم شده است. آنان به ما گفتهاند، قانوني در آمريكا از اواخر دهه 40 آزمايش پرتوها روي انسان را كه روي زندانيها و افراد رواني انجام ميشد، ممنوع كرده است. برنامه اتمي آمريكا به يك منبع انساني جديد از موشهاي آزمايشگاهي نياز داشت كه دولت اسرائيل آن را برايش فراهم كرد. كابينه دولت اسرائيل را در زمان ثبت چنين اعمال بيرحمانهاي اين افراد تشكيل ميدادند: نخستوزير: دويد بن گوريون وزير دارايي: اليزر كابلان وزير دادگستري: لوي اشكول وزير امور خارجه: موشه شارت وزير بهداشت: يوسف بورگ وزير كار: گولدامير وزير پليس: آموس بن گوريون. ارشدترين پست خارج كابينه نيز متعلق به دبيركل وزارت دفاع بود كه در اختيار «شيمون پرز» بود. «بن گوريون» كه ظاهرا هراسناك بوده، بدون ترديد، پسر خود را به عنوان وزير پليس انتصاب كرد تا در صورت دخالت ديگران، بتواند مشكل را حل كند. هماكنون يك نفر باقي مانده است كه واقعيت را ميداند: شيمون پرز. تنها راه براي افشاي واقعيت و آغاز جبران خسارت و التيام زخمهاي قربانيان، تحقيق از پرز و نقش او در نابودي صد هزار جوان سفاردي است. سفراديها چه كساني هستند؛ سفاردي ها، يهودياني هستند كه در شبه جزيرة «ايبريا» شامل اسپانیا و پرتغال مي زيستند. زبان عبري كه امروزه در اسرائيل متداول است، عبري سفارديم است؛ زيرا سفاردی ها پيش از اشكنازي ها به فلسطين آمدند و با يهوديان مقيم فلسطين مخلوط شدند. سفارديم ها يك شبكه تجارت بين المللي ايجاد و در سرمايه داري عرب نقش بسياري ايفاء كردند. آنان از لحاظ شعائر ديني و نماز و عبادت داراي آداب خاصي هستند. سفارديم ها در محيط تمدن خود بيشتر ادغام شده و تمدن عبري را بيش از تمدن غربي فرا گرفتند. اشكنازي هم در اصل به معني يهودي آلماني است كه به تدريج بر همة يهودياني كه از تمام اروپا و آمريكا به فلسطين آمدند اطلاق شد. اشكنازي ها، بيشتر به تجارت دريايي مي پرداختند و معمولاً به غل و غش و كلاهبرداري و فساد مشهور بودند. طرز لباس پوشيدن و مدل موي آنها از ديگران متمايز بود و دين آنها از دين سفارديم كاملاً جدا بود. تمامي جنبش هاي فكري معاصر يهوديان در ميان اشكنازي ها ظهور كردند. جنبش صهيونيسم در ابتدا يك جنبش اشكنازي و با هدف تأسيس دولتي اشكنازي شكل گرفته بود ولي بعدها يهوديان سفارديم و جهان اسلام جنبش مزبور را قبضه كردند. بين سفاردي ها و اشكنازي ها دشمني ديرينه اي وجود دارد؛ چرا كه سفاردي ها اشراف يهود بودند و از اين كه با اشكنازي ها هم محل شوند، احساس شرم مي نمودند و همواره سعي مي كردند فاصلة خود را با اشكنازي ها حفظ كنند و با آنان عبادت يا ازدواج نمي كردند. اما بعدها وضعيت كاملاً برعكس شد و در حالي كه سفاردي ها تبديل به اقليت شده اند، اشكنازي ها در تمدن غربي و همچنين دولت اسرائيل موقعيت برجسته اي يافته اند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1182]