محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826056603
«طلاق عاطفی» و شوهرکشی !
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هشدار! «طلاق عاطفی» شوهرکشی می آورد جام جم آنلاين: با صداي وحشتناكي ناگهان از خواب پريدم. همهجا تاريك بود و سرد. رو صورتم، خون پاشيده شده بود. دخترم كه در آغوشم آرميده بود، مثل بيد ميلرزيد، لباسش غرق خون بود. چشمامو آرومآروم باز كردم. - «كارش تمام شد.» باور نميكردم. در خون غوطهور بود. هنوز هم ازش ميترسيدم. آلوده به موادمخدر، به فساد هم كشيده شد و منو نيز در منجلاب خودساختهاش فرو برد. بارها به خانوادش هشدار داده بودم، ولي آنها توجه نكردن، حتي تهديد كردم؛ به همه گفته بودم «يا منو سر به نيست كنين يا حساب اين مرد را برسين.» اما كسي حرفها و ضجههايم را باور نكرد. ديگر تحمل اين شرايط ننگين برايم سخت شده بود؛ هر شب ميشستم و عياشي و كثافتكاريشو تحمل ميكردم. آمد و رفت مردهاي غريبه كلافهام كرده بود. مرتب بايد از دختربچه بيگناهم مراقبت ميكردم. هميشه نگران و مضطرب بودم كه نكنه يه شب، به سر اين آدمها بزنه و دست به كار كثيفي بزنن. كمكم شده بودم سوژه مشتريهاش؛ نميدانيد وقتي اين آدماي عوضي، كراك و شيشه و هزار زهرماري ديگه مصرف ميكنن در چه وضعيتي قرار ميگيرن؟! «بايد ميكشتمش!» 12 سال از زندگي مشتركمون گذشته بود و حاصل آن، سه فرزند دختر و پسر بود، اما وقتي ماموران، ازش مواد پيدا كردن، به سادگي انداخت گردن من و باز هم به خاطر يك لقمه نون و حفظ فرزندانم مجبور شدم همهچيزو به گردن بگيرم و يكسال و 5 ماه حبس را تحمل كنم، فقط واسه اين كه سايه آقا، بالا سر بچههام باشه. بارها ناچارم كرد به خواستههاي كثيفش تن بدم، كي ميتونست باور كنه... چندينبار نشستم و بهش گفتم «يا منو بكش يا من، تو رو ميكشم»، باور نميكرد؛ يعني هيچكس باور نميكرد. به مادر و خواهر و برادرش هم كه ميگفتم باور نميكردن و تنها تمسخرشان برايم باقي ميماند، تازه بعضي وقتها، خبرهايي هم بهش ميدادن كه به جانم ميفتاد و كتك مفصلي ميزدم. چندينبار قصد فرار كردم، ولي باز هم فكر بچهها، آزارم ميداد؛ كتك خوردنها، تحقيرشدنها، سوژه مردان سوءاستفادهگر و كثيف شدن، ديگر كارد را به استخوانم رسانده بود. «بايد ميكشتمش!» اما چگونه؛ خودم كه قدرتشو نداشتم... اينها درددلهاي زني بود كه به اتهام معاونت در قتل شوهرش بازجويي ميشد. آغاز تحقیقات پلیس به گزارش خبرنگار «حوادث» ايسنا، يكروز پس از آن كه زن سالخوردهاي با مراجعه به پليس اصفهان از ناپديد شدن فرزندش خبر داد، ماموران در جريان تحقيقات از او دريافتند كه پسر اين زن با همسرش اختلافات شديدي داشته، به طوري كه تا مرز تهديد به قتل نيز پيش رفته است. بر اين اساس همسر جوان مرد ناپديد شده براي انجام تحقيقات به پليس آگاهي فراخوانده شد و در حالي كه ابتدا نسبت به موضوع اظهار بياطلاعي ميكرد، در جريان بازجوييها، راز گمشدن همسرش را فاش كرد و گفت: «بايد ميكشتمش.» اين زن در بيان جزئيات ماجرا به ماموران، گفت: «ديگه طاقت نداشتم، منو كرده بود، سوژه مشتريهاش، دو فرزند پسر و يك دختر داشتم. خانهمان آنقدر كوچيك بود كه من و دخترم مجبور بوديم، شبها همانجايي بخوابيم كه شوهرم و اون آدمهاي كثيف، داشتن مواد مصرف ميكردن. چندين بار التماسش كردم كه دست از كارهاي كثيفش برداره، ولي انگار نه انگار.» «به اجبار، موضوعو با برادر ناتنياش در ميان گذاشتم، اما او هم باور نميكرد، تا اين كه از او خواستم به طور پنهاني سرنوشت تحميل شده بر من را تعقيب كنه، گفتم: «بيا و از نزديك شاهد همهچيز باش؛ اگر دروغ گفتم، منو بكش و اگر راست بود، تكليفو يكسره كن.» سرانجام «ابراهيم» پذيرفت كه به بهانه اين كه نزديك منزل ما كارگري ميكنه، چند روزي را در منزل ما سپري كنه. «ابراهيم» ديد كه برادرش چه ميكنه: يكروز از كوره در رفت و زماني كه مردي ميخواست به زور وارد خونمون شه تا مواد مصرف كنه و. .. شخصا مداخله كرد و او را از آنجا انداخت بيرون و بر سر همين مساله، با برادرش هم درگير شد. شوهرم وقتي فهميد من همه كثافتكارياشو به برادرش گفتهام، چاقو برداشت كه منو بكشه، ولي فرار كردم. چند روز بعد، «ابراهيم» را ديدم. بهم قول داد كه ديگه نميذاره برادرش زنده بمونه.» «پنجشنبه بعد از ظهر، «ابراهيم» آمد منزل ما و گفت آدميو پيدا كرده كه ميتونه براحتي شوهرم تكهتكه كنه. بعدا فهميدم كه اين آدم، يكي از همون مردايي بوده كه گاهگاهي به منزلمان رفت و آمد داشته و مواد مصرف ميكرده.» لحظهشماري ميكردم «شب بدي بود، همهجا تاريك و سرد، لحظه شماري ميكردم كه كي از دست اين آدم پليد نجات پيدا ميكنم. اول فكر ميكردم كار به سادگي تموم ميشه، اما لحظه به لحظه بر اضطرابم افزوده ميشد. از دمدماي غروب، شوهرم به همراه برادرش «ابراهيم» و همون مرد غريبه، داخل يكي از اتاقا نشستن و مثل هميشه بساط مصرف مواد را پهن كردن.» «شام بچههارو دادم و رفتم مثل هميشه كنار ديوار همان اتاق. تنها مونسم كه دختر 10 سالهام بود، كنارم پناه گرفت. پسرانم هم داخل اتاق اونطرفي خوابيدن. كمكم خواب چشمامو فرا گرفت. هيچ صدايي شنيده نميشد. ناگهان ساعت نميدانم دو بامداد بود يا سه، اما با صداي وحشتناكي از خواب پريدم. روي صورتم خون پاشيده شده بود. دخترم مثل بيد ميلرزيد، لباس اونهم غرق خون بود. چشمانم را كه باز كردم، ديدم شوهرم در خون غوطهور است و برادرش يه گوشه نشسته و ميگه: «كارش تمام شد.» حالا من باور نميكردم «حالا من باور نميكردم، با دخترم گريه ميكرديم. «ابراهيم» هم گريه ميكرد، اما اون مرد غريبه هيچ!!» «صبح نزديك بود، تمام روزهاي تلخ زندگي همچون يك نمايش خندهدار مقابلم ظاهر ميشدند، او پدر بچههام بود، اما مسبب همه بدبختيهام. پتو رو آوردن و روي جسدش انداختن، بعد بردنش كنار ديوار و داخل چالهاي دفنش كردن.» «همهچيز تموم شد، باور نميكردم.» «بالاي گورش نشستمو هر چه بر سرم آورده بود را به مشتايي از خاك تبديل كردم و رويش ميپاشيدم.» اين پرونده را در گفتوگو با سيد ضياءالدين فائق، محقق و پژوهشگر مسايل اجتماعي تحليل كرديم: در سالهاي اخير از همپاشيدگي خانوادهها سير صعودي داشته است «واقعيت اينست كه خانواده نقش محوري و پراهميتي در زندگي فرد و اجتماع پيرامونش دارد و هر گونه تغيير و تحول اجتماعي بايد از خانواده آغاز شود. نميتوان انكار كرد كه در سالهاي اخير از همپاشيدگي خانوادهها سير صعودي داشته و جدايي، اختلاف و عناد زوجين نسبت به يكديگر، خشونت و خصومتي كه طي زندگي مشترك ايجاد شده را رو به فزوني گذاشته است؛ چنانچه يافتهها نشان ميدهند: بين سوءرفتارهايي مانند پرخاشگري، داد و فرياد كردن طرفين، ايراد ضرب و جرح، گوشه و كنايه زدن به يكديگر، تحقير و عيبجويي و از همه مهمتر سكوت و طلاق عاطفي، فحش دادن و قهر كردن، تحقير كردن و عيب يكديگر را بيپروا در حضور ديگران گفتن و جدا شدن اتاقها و فاصله گرفتن زن و مرد و از همه مهمتر، گرايش مرد به مصرف مواد مخدر و داروهاي روانگردان به عنوان يك جايگزين نامطلوب و افسردگي خانمها و بعضا داشتن رابطه با ديگران براي پر كردن خلأهاي عاطفي موجود و وقوع جناياتي از اين دست (همسركشي) رابطه معنيداري وجود دارد.» به اعتقاد اين پژوهشگر، از طرف ديگر، بزرگ كردن ضعفهاي خانمها، مقايسه كردن آنها با ديگران و ايجاد معادلاتي در خصوص زيبايي و نوع رفتار و اعمال زنانه و ايجاد فضاي ترس و تهديد و زير پا قرار دادن ارزشهاي اخلاقي، بيتوجهي به بهداشت فردي، درخواستهاي خلاف اخلاق و عفت و شرمآور و بهرهجوييهايي كه بيشتر حاصل تماشاي فيلمهاي پورنو است را نيز ميتوان از جمله مهمترين عوامل وقوع اين اتفاقات برشمرد. نبود راههاي مناسب براي جدا شدن همسران به ويژه زنان و مقاومت بعضا بيجاي والدين و اطرافيان و مراجعه نكردن به رواندرمانها و مشاوران براي رسيدن به راهحل مطلوب، از موارد مهم ديگر افزايش اينگونه وقايع است؛ بررسيهاي گسترده به عمل آمده در برخي كشورها بيانگر اين نكته است كه اعمال خشونت نسبت به زنان، به هر صورتي كه باشد خطر ابتلاء به اختلالات روحي - رواني را افزايش ميدهد و نتايج مطالعات انجام شده در اين رابطه حاكيست كه قربانيان خشونت از مشكلات زيادي از جمله اختلالات افسردگي، اضطراب و اختلالات خوردن رفتارهاي اجتنابي رنج ميبرند و بين همسرآزاري و افسردگي در زنان رابطه معناداري وجود دارد. فائق، محقق و پژوهشگر مسايل اجتماعي در اين باره ميگويد: «بين اعمال خشونت و آسيبهاي جسماني – جنسي و رواني از جمله اختلالات تجربهاي، صدمه زدن عمدي به رفتارهاي جنسي نامطلوب و اقدام به خودكشي و اضطراب رابطه وجود دارد و اين ويژگيها را در تمامي متهمان به همسركشي به سادگي ميتوان يافت و شايد همين موارد، مقدمه بسياري مسايل از جمله خيانت به همسر و رابطه با غير باشد و به اين ترتيب از آنجا كه به دليل شرايط خاص عاطفي و خصوصيات ويژه افسردگي، عموما زنان به اين باور غلط ميرسند كه اشخاص ديگر قادر به درك آنها هستند و از اين رو به عشقهاي نادرست هدايت و وقتي با مقاومت همسرشان در جدايي روبهرو ميشوند، در حالي كه قانون نيز راه را بر آنها بسته، به سمت جنايت براي از ميان برداشتن شوهرشان به عنوان مانع گرايش پيدا ميكنند.» بيشتر شوهركشها، به «طلاق عاطفي» مبتلا بودهاند وي با استناد به مطالعات انجام شده روي پرونده زناني كه مرتكب همسركشي شدهاند، اظهار ميكند: بر اين اساس به سادگي ميتوان رد پاي اين عوامل را در اين موارد ديد و لابهلاي اظهارات آنها به نكات ياد شده دست يافت؛ بيشتر آنها، ازدواج را با علاقه آغاز نكرده و به «طلاق عاطفي» مبتلا بودهاند و مسأله مشترك بين همه آنها كه در جريان بررسيهاي قضايي و پليسي عنوان كردهاند، اينست: «همسرمان، كتكمان ميزد و مرتب به ما اتهام ميزد و از ديگران سخن به ميان ميآورد و در مهمانيها، بيشتر از آنكه به من توجه داشته باشد، دنبال ديگران بود.» از يافتههاي يك مطالعه بر روي 570 زن كتك خورده كه مورد خشونت فيزيكي همسرانشان قرار گرفته و در مراجع قضايي شكوائيه تنظيم كرده و نيز جهت معاينه، طي سه ماه به مراكز پنجگانه پزشكي قانوني تهران ارجاع شده بودند: «بيشتر زنان كتك خورده بين 21 تا 30 سال و عمده مردان آزاررسان بين 26 تا 36 سال سن داشتند. همچنين شايعترين نمونه آزار جسمي، استفاده ضربات سنگين دست و پا بوده و در بسياري از موارد علاوه بر اين اعمال، از آلات ضرب و جرح نيز عليه زنان استفاده و در اغلب موارد، مشاجره و درگيري بين زوجين بلافاصله پس از ازدواج آغاز كه شايعترين علل آن به ترتيب انحراف اخلاقي شوهر، مشكلات اقتصادي، نداشتن تفاهم، دخالت بيجاي اطرافيان و نيز اختلافات فرهنگي ذكر شده است.» فائق در اين رابطه تأكيد ميكند: «همين مسايل هشداردهنده موجب ميشود كه علاوه بر بررسي راهكارهاي جلوگيري از بروز مسايل مشابه به ويژه در زمان همسرگزيني، زمينههاي مناسبي براي افراد درگير فراهم شود تا چنانچه با تصميماتي از اين دست روبهرو شدند، بتوانند راهكارهاي مناسب را جايگزين كنند، چراكه پديده همسركشي و دل به عشقهاي غيرحقيقي در دنياي مجازي بستن، پديدهاي بسيار كهنه و قديمي است كه تنها، شكل و شمايل آن تغيير كرده است؛ معمولا زناني كه دست به جنايت و جنحه عليه همسرانشان ميزنند به دليل نارضايتي پايداري عمل ميكنند كه مهمترين علت آن، خشونت عليه همسر و سوءاستفاده از او است و بر اين اساس ميتوان گفت: «اقدام همسركشها پاسخي به خشونتهاي اعمال شده در طول زندگي است.» آشناييهايي كه بدون انتظار نيست با جديت ميتوان گفت: وجود محدوديتهاي فراوان در احقاق حقوق زنان از راههاي قانوني، آنها را مجبور ميكند كه خود، وارد عمل شوند، البته نميتوان نقش محركان و عناصر مداخلهگر را ناديده گرفت، چرا كه اصولا زنان كمتر قادرند به تنهايي چنين اقداماتي را سامان داده و يا عملياتي كنند و همين مسأله، آنها را به سوي ديگران سوق ميدهد؛ آشناييهايي كه بدون انتظار نيست و به اين ترتيب پس از هر رابطه، علاوه بر ايجاد علاقه، مستنداتي به وجود ميآيند كه راه بازگشت را خواهد بست. شايد بد نباشد در اين رابطه به نتايج يك پژوهش اشاره كنيم: «1/70 درصد زنان كه تحت خشونت خانگي قرار دارند به انتقام از همسرانشان ميانديشند.» به اعتقاد محققان مسايل اجتماعي، ايجاد خانههاي امن و مناسب كه داراي امكانات خاصي هم باشند، ميتواند در پيشگيري از خشونت زناني كه مورد خشونت قرار گرفتهاند، بسيار موثر باشد. فائق، پژوهشگر آسيبهاي اجتماعي ميگويد: «متاسفانه در خصوص آزار به همسر، ابزار قانوني قدرتمندي وجود ندارد و بعضا سير طولاني رسيدگي به اقامه دعواي زنان هم به بروز اين زمينه كمك ميكند؛ اگرچه قضات درصددند با ايجاد فاصله در مورد اينگونه دعواها، زمينه مصالحه و آشتي را فراهم كنند، ولي بايد گفت: تا زماني كه همين توقف سير رسيدگي، زير نظر متخصصان و مشاوران و كارشناسان مجرب قرار نگيرد، اين احتمال وجود دارد كه مصائب، شدت بيشتر بگيرند و سمت و سوي خطرناكي پيدا كنند. زيبايي زندگي به راهيست كه رفتهايم فرزندان بايد بياموزند كه زيبايي زندگي در آنچه به دست آورديم، نيست، زيبايي زندگي به راهيست كه رفتهايم و اين همان راهيست كه تمامي زندگي ما را دگرگون ميكند. ما در هيچ سرزميني زندگي نميكنيم، ما حتي بر كره زمين هم زندگي نميكنيم، منزل حقيقي ما قلب كساني است كه دوستشان داريم و اگر نتوانيم در انتخابهايمان، اين مسأله را لحاظ كنيم، خودمان را در زنداني محبوس ميكنيم كه براي نجات از آن، يا بايد اقداماتي نادرست انجام داد و يا بايد تا آخر در آن ماند و محاسبه كرد. جوانان بايد بفهمند كه به چه كسي بايد دل بست و چگونه بايد دل بست و اگر دچار مشكل شدند، راهحلها چه خواهد بود. بايد بدانند كه بهترين راهحل، آخرين راهحل نيست و به عاقبت هر اقدامي، بينديشند. كشتن و يا كشتهشدن هيچ مشكلي را حل نميكند. با ايجاد خانهاي امن قطعا معادله كشتن به ماندن تبديل ميشود. ایسنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 544]
صفحات پیشنهادی
«طلاق عاطفی» و شوهرکشی !
«طلاق عاطفی» شوهرکشی می آورد جام جم آنلاين: با صداي وحشتناكي ناگهان از خواب پريدم. همهجا تاريك بود و سرد. رو صورتم، خون پاشيده شده بود. دخترم كه در آغوشم آرميده ...
«طلاق عاطفی» شوهرکشی می آورد جام جم آنلاين: با صداي وحشتناكي ناگهان از خواب پريدم. همهجا تاريك بود و سرد. رو صورتم، خون پاشيده شده بود. دخترم كه در آغوشم آرميده ...
شوهرکشی، فرار از جاده خاکی
شوهرکشی، فرار از جاده خاکی. ... در حل مسائل و مشکلات اجتماعی، مورد بدرفتاری جسمی، جنسی و عاطفی از طرف همسران خود قرار می گیرند. ... را برای رسیدن به او انجام دهد و در مواردی که مرد حاضر به طلاق همسرش نمی شود، زن با همدستی شخص سوم نقشه قتل شوهر را ...
شوهرکشی، فرار از جاده خاکی. ... در حل مسائل و مشکلات اجتماعی، مورد بدرفتاری جسمی، جنسی و عاطفی از طرف همسران خود قرار می گیرند. ... را برای رسیدن به او انجام دهد و در مواردی که مرد حاضر به طلاق همسرش نمی شود، زن با همدستی شخص سوم نقشه قتل شوهر را ...
پدیده رو به رشد همسرکشی در ایران
خشونت های خانوادگی و همسر کشی ها می تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد و در این بین ... میتوانند به راحتی قوانین وحشتناک و پیچیده مربوط به طلاق را دور بزنند. ... خیانت مرد، یکی از انگیزههای شوهرکشی است، فساد اخلاقی زن و تمایل به از سر راه ...
خشونت های خانوادگی و همسر کشی ها می تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد و در این بین ... میتوانند به راحتی قوانین وحشتناک و پیچیده مربوط به طلاق را دور بزنند. ... خیانت مرد، یکی از انگیزههای شوهرکشی است، فساد اخلاقی زن و تمایل به از سر راه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها