واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: روشهای جدید همسریابی نگاهی به مشکلات و عواقب ازدواج های اینترنتی و غیابی لیلا صمدی شاید تا چند سال گذشته آشنایی و به دنبال آن ازدواج غیابی یا از راه اینترنت، برای مردم کشور ما قابل هضم و پذیرش نبود، اما امروز به راحتی در محافل و مجالس شنیده میشود که دختر فلانی با دوست اینترنتی خود در آن سوی دنیا قرار است ازدواج کند. پیوند زناشویی که به عنوان پدیدهای میمون و واژهای مبارک از بدو خلقت تا کنون وظیفه بقاء نسل بشر و استحکام مهر و محبت بین زن و مرد را بر دوش کشیده، با دگرگونی شیوه زندگی انسانها در گذر زمان، وضعیت نوینی را تجربه میکند. از رسم و رسوم چهارگوشه جهان که چشم بپوشیم و فقط گوشه چشمی به آداب و رسوم ازدواج در کشورمان بیاندازیم، در مییابیم که آداب ازدواج از خواستگاری از سوی والدین و بزرگان خانواده به آشنایی رو در روی دو طرف ازدواج سپس به قول و قرارهای غیابی و از راه دور تغییر شکل یافته است. شاید تا چند سال گذشته آشنایی و به دنبال آن ازدواج غیابی یا از راه اینترنت، برای مردم کشور ما قابل هضم و پذیرش نبود، اما امروز به راحتی در محافل و مجالس شنیده میشود که دختر فلانی با دوست اینترنتی خود در آن سوی دنیا قرار است ازدواج کند. یا خانوادهای با فرض اینکه پسرشان در خارج از کشور است و امکان آمدن به ایران را ندارد، دختری را برای وی انتخاب میکنند و پس از اینکه دختر مربوطه را به عقد غیابی پسرخود درآوردند، دختر به شوهر خود در نقطه دیگر دنیا میپیوندد. اگرچه تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی امری اجتناب ناپذیراست و آداب و رسوم مختلف در گذر زمان منسوخ یا تغییر شکل مییابند، اما با توجه به اینکه جامعه ایران هنوز تاحدودی ساختار سنتی خود را حفظ کرده است و آسیبهایی اجتماعی که از لابلای این نوع دگرگونیهای اجتماعی سربرمیآورند، نمیتوان این گونه تغییرات را نادیده گرفت. براساس گفتههای یک روانشناس، درازدواجهای غیابی، گزینش صحیحی صورت نمیگیرد و افراد خیلی شتابزده و احساساتی برای این امر تصمیمگیری می کنند. "اصغر کیهانیان" بر این باور است که این ازدواجها براساس سادهانگاری، خوشبینی، خیالبافی و هیجانات زودگذر انجام میشود و با توجه به اینکه دو طرف شناخت کافی از یکدیگر ندارند، پایان خوشی برای این ازدواجها نمیتوان متصور بود. وی گفت: دادههای آماری نشان میدهد ازدواجهای اینترنتی عامل اصلی 25 درصد طلاقها در کشور ایران است. به گفته وی، در این ازدواجها به طور معمول طرفین نسبت به اخلاق و روحیات و محیط یکدیگر شناخت و آگاهی کمتری دارند و مدت زمان آشنایی قبل ازازدواج درآنان کوتاه و یا هیچ است. این روانشناس اظهار داشت: فردی که در پی آشنایی اینترنتی یا به صرف اطلاعاتی که بستگان در اختیارش میگذارند، به دنبال یک ازدواج غیابی به کشور دیگری مهاجرت میکند، آنچه را که میبیند با ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعهای که سالها درآن زیسته است، متفاوت میبیند و مجبور میشود برای همگرایی بامحیط، این ارزشها و هنجارها را کنار بگذارد و ارزشهای جامعه جدید را بپذیرد. وی افزود: این فرد در بهترین حالت، باشخصی روبه رو است که سالها از فرهنگ کشور خود دور بوده و عقاید، علایق و خواستههایش، فرسنگها با دنیای وی فاصله دارد. "حمید رضا مهرعلی"، آسیب شناس و عضو هیات علمی دانشکده نیروی انتظامی نیز بر این باور است: کسی که به دنبال یک ازدواج غیابی وارد کشوردیگری میشود، اگر بخواهد با شخص مورد نظرش زندگی کند، به طور حتم با دنیای ناشناختهای از تمایلات، انتظارات،علایق و به طور کلی ویژگیهای شخصیت طرف مقابلش روبرو است. وی افزود: در بسیاری از موارد شخص نمیتواند توقعات طرف مقابلش را برآورده سازد، زیرا این توقعات با ارزشهایی که وی با آنها رشد کرده، تناقض دارد و در تضاد است و فرد را با بن بست مواجه میکند. این آسیب شناس، تضاد فرهنگی و تضاد شخصیتی، بین افرادی را که به این سبک ازدواج میکنند، از علل ناهنجاریهای روحی و رفتاری آنان پس از شکست در ازدواج میداند. مهرعلی گفت: در این پیوند زناشویی حتی اگر فردی که با وی ازدواج صورت گرفته، شخصی باشد که به مبانی اخلاقی و انسانی پایبند باشد و هیچ گونه انحراف اخلاقی نداشته باشد، باز هم تضادهای فرهنگی باعث بسیاری از تنشها و مشکلاتی خواهد شد که منجر به فاصله گرفتن معنوی دو طرف از یکدیگر میشود. "آرمان - ح "، مردی است که زندگیش قربانی چنین ازدواجی است.وی که برای جدا شدن ازهمسرش به ایران مراجعه کرده است در مورد ازدواجش میگوید: والدین من ایرانی هستند ولی من در آمریکا به دنیا آمدهام و همان جا زندگی میکنم. وی افزود: به دنبال یک آشنایی اینترنتی و پس از توافقات اولیه از ژاله تقاضای ازدواج کردم. مقدمات ازدواج فراهم شد و ژاله در آمریکا به من پیوست در تمام این سالها وی شخصی آرام و درون گرا بود و فقط از من خواست تا اجازه دهم ادامه تحصیل دهد. آرمان افزود: پس از سالها که همسرم دکترا گرفت، در پی یک مسافرت به ایران تقاضای طلاق داد و علتش را ناهماهنگ بودن شخصیت من و خودش ذکر کرد. البته این خوشبینانهترین شکلی است که میتوان برای سرانجام این گونه ازدواجها به تصویر کشید. ناشناخته بودن شخصیت طرفین برای یکدیگر دراین گونه ازدواج ها،سبب میشود بیشتر آنان وارد زندگیهای پیچیده و پر دردسری شوند که به طور معمول عواقب عجیب و غریب و ناراحتکنندهای در انتظار آنهاست. "افسانه - آ "، دختری است که بر حسب یک تصادف به چنین ازدواجی تن داده است. وی در مورد چگونگی ازدواج خود میگوید: در یک جشن تولد با خانمی آشنا شدم که مدعی بود پسرش در خارج از کشور زندگی میکند. پس از مدتی من به صورت غیابی با پسر این خانم ازدواج کردم و سپس رهسپار انگلستان شدم. در فرودگاه آقایی به استقبال من آمده بود با قد 130سانتیمتر، از دیدن این صحنه شوکه شدم و از حال رفتم، پس از اینکه سلامت خود را باز یافتم، بلافاصله به ایران برگشتم و از این خانواده شکایت کردم، زیرا که پسر آنها مبتلا به بیماری " نانیسم " (کوتولهگی) بود و آنها این موضوع را ازمن پنهان کرده بودند. مهرعلی، یک آسیب شناس انگیزههای مختلفی را در برگزیدن این گونه ازدواجها ازسوی دختران و پسران ایرانی عنوان میکند. وی گرایشهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برخی جوانان به فرهنگ و ارزشهای حاکم بر جهان غرب، گرایش جوانان به استفاده از وسایل ارتباطی نوین مانند اینترنت و فرو ریختن هنجارهای ارزشی جامعه و تغییر معیارهای انتخاب همسر را از علل اصلی این نوع ازدواجها می داند. یک جامعه شناس دیگر معتقد است: کم نیستند جوانانی که رویای رفتن به کشورهای صنعتی اروپایی و آمریکایی را در سر میپرورانند و همواره به دنبال فرصتی هستند که بتوانند به این کشورها مهاجرت کنند. دکتر"حسین ابراهیمی" گفت: یکی از راههایی را که این جوانان انتخاب میکنند، آشنایی بدون پشتوانه خانواده و ازدواج با کسانی است که سالهاست در آن کشورها زندگی میکنند و چون فکر میکنند به این وسیله راه برایشان هموار شده است، بدون توجه به آینده و سرنوشتشان در اولین فرصت به این پیشنهادها جواب مثبت میدهند. "کتایون - ب"، دختری است که سالها آرزوی رفتن به آن سوی اقیانوسها را در سر داشت و به دنبال آشنایی اینترنتی با پسری که در کشور مورد نظرش زندگی میکرد، رویای خود را به حقیقت نزدیک دید و برای رسیدن به آرزویی که سالها به دنبال آن بود با خوشحالی از پیشنهاد ازدواج با فرهاد استقبال کرد. "فرهاد" که تا آن موقع حدود 10سال از عمر خود را در آمریکا بسر برده بود، به گفته خانوادهاش که در ایران زندگی میکردند، سرمایهدار بود و وضع مالی خوبی داشت. کتایون پس از ازدواج و مهاجرت به آمریکا از رفتارهای مشکوک شوهرش متوجه شد که وی نه تنها از حداقل امکان برای زندگانی برخوردار نیست، بلکه با افراد ناباب زیادی معاشرت دارد که میتوانند برای وی مساله ساز باشند. پس ازمدتی، فرهاد ناپدید شد و کتایون با پرس و جوهای زیاد دریافت شوهرش به زندان افتاده است و از این رو راهی جز بازگشت به ایران نداشت. کتایون، افسانه و آرمان شاید از جمله خوش شانسترین افرادی هستند که توانستند راهی برای بازگشت پیدا کنند، چرا که بسیاری از این دسته جوانان به محض مواجه شدن با این گونه مشکلات، چنان در نابسامانیهای زندگی غوطه ور میشوند و خود را بیگانه و تنها میبینند که راهی برای بازگشت خویش به زندگی سابق نمیبینند. به گفته دکتر ابراهیمی، یک جامعه شناس، کسانی که به دنبال ازدواجهای بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی دچار شکست میشوند، بر اثر فشارهای شدید روحی، اجتماعی و احساس بیهویتی دچار افسردگی شدید میشوند و گاهی برای پایان دادن به مشکلات به ظاهر لاینحل خود، به خودکشی، کارهای خلاف قانون و غیره روی میآورند. وی افزود: هر شخصی مختار است برای بهتر زیستن تلاش کند و راه بهتر زیستن خود را کشف کند، اما لازمه آن برگزیدن منطقیترین و عاقلانهترین راه است. این روانشناس بر این باور است که تصمیمهای عجولانه و راههای غیر منطقی، به جای دنیای رنگارنگ، ما را به ناکجا آباد هدایت میکند. منبع خبر: ایرنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 510]