واضح آرشیو وب فارسی:قدس: نگاهي به جريان آخرالزمان در سينماي هاليوود در گفتگو با دكتر محمد صابر جعفري؛ «منجي هاليوود» آخرين ضربه طبل توخالي غرب
در دو سه دهه گذشته، موضوع منجي گرايي، موعود باوري و آخر الزمان شناسي به شدت مورد توجه رسانه هاي غربي بويژه
رسانه هاي ديداري و شنيداري قرار گرفته و در طول اين سالها ده ها فيلم سينمايي و ويدئويي با موضوعاتي چون «نبرد آخرالزمان» (آرماگدون)، رويدادهاي آخر الزمان، ظهور مسيح به عنوان منجي موعود آخرالزمان و حوادث و رويدادهاي آن در قالب برنامه هاي نمايشي و مستند ساخته و پخش شده است. البته، در مورد چرايي رشد و گسترش اين مباحث در رسانه هاي تصويري غربي، ديدگاه هاي مختلفي مطرح شده است؛ اما براساس ادله و مستندات موجود، مي توان گفت دليل اين رشد و گسترش، توسعه دامنه نفوذ فرهنگي، سياسي جريان مسيحيت بنيادگرا، يا مسيحيت صهيونيستي در طول سالهاي اخير است، زيرا اين جريان آموزه هاي آخرالزماني كتاب مقدس را دستمايه فعاليتهاي سياسي- نظامي خود در جهان قرار داده و همه تلاشش را متوجه تحقق پيشگوييهاي كتاب مقدس ساخته است.
از همين رو، از ابزار رسانه به بهترين شكل در جهت اهداف خود بهره برداري مي كند و صد البته يكي از اهداف اين مجموعه در هاليوود، مقابله با آموزه هاي آخرالزماني اسلام و بدنام كردن منجي موعود مسلمانان است.
دكتر محمد صابر جعفري، معاونت پژوهشي مركز تخصصي مهدويت، در پاسخ به اين سؤال كه آخرالزمان در نگاه تصويرسازان هاليوود چه جايگاهي دارد، مي گويد: «نكته مهم اين است كه در غرب و مجموعه سينمايي هاليوود نگاه خاصي وجود دارد و آن نگاه در جهت تماميت خواهي مستكبران عالم و در اصطلاح غرب است. با توجه به اين موضوع، اين افراد نسبت به امروز و آينده برنامه ريزي مي كنند. هم از نظر تئوري و هم از نظر عملي. آنچه اتفاق افتاده، برنامه هاي ويژه آنها براي امروز و فرداست. فرصت امروز يعني فرصت طلبي و مديريت زمان به نفع خواسته هاي خودشان. چون ديگران استثمار مي شوند و مورد تهاجم و جنگ قرار مي گيرند؛ درست مثل وضعيت كنوني جهان كه امكانات فقط در دست ده درصد مردم دنياست.
نكته بعدي براي مديريت امروز، ساختن فردايي است به نفع خودشان. چون در نگاه آنها مديريت كامل يعني زندگي در زمان امروز و رصد كردن اتفاقهاي فردا (آينده). شناختن رقباي جهاني و مديريت بر آنها و به اين مرحله مي گويند آينده نگري. در واقع، در خصوص مسأله آخرالزمان به اين نكته واقفند كه با توجه به ظلمهايي كه در دنيا مي شود، آينده از آن مستضعفاني است كه مورد ظلم واقع شده اند و البته در آينده عليه مستكبران خواهند شوريد. اما از نظر اديات هم اين افراد مي دانند كه تمام اديان نسبت به آينده حادثه اي را مطرح مي كنند كه مردي آسماني مي آيد و بساط ظلم برچيده مي شود، كه وقتي بيايد، عدالت محوري را كه نقطه مشترك همه اديان است، برقرار مي كند. بنابراين، نسبت به اين قضيه حساسيت نشان مي دهند و حادثه بعدي كه اتفاق مي افتد، اين است كه با آينده نگري به سراغ آينده سازي مي روند و آينده را آن طور كه مي خواهند، مي سازند.»
وي خاطرنشان مي كند: «ما موارد بسيار زيادي را شاهد بوده ايم كه سياستمداران جهاني قبل از اين كه حادثه اي رخ بدهد، آن را پيش بيني و پيشگويي مي كنند و پس از آينده نگري، آينده را آن طور كه خودشان مي خواهند، مي سازند. در فيلمهاي آخرالزماني هم اين مسأله بسيار ديده مي شود؛ نگاهي كه نشان از اين دارد كه آينده در دست بشريت است، خدايي وجود ندارد و حتي موعود آسماني كه همه در انتظار آن هستند، بشري است كه هر طور آنها بخواهند، رفتار مي كند؛ درست مثل بازي شطرنج، فقط جاي مهره ها را عوض مي كنند.
مظلومان عالم را به عنوان ظالم و تروريست و تروريستهاي بين المللي را به عنوان مظلومان عالم و منجيان آخرالزمان مطرح مي كنند. البته، بسياري از اين نوع فيلمها معمولاً غيرمستقيم و كنايه اي است و پازلي را تشكيل مي دهند كه در آن كارهاي خارق العاده و تقدس جزء كارهاي معمولي معرفي مي شوند، پس ما هم بايد امروز را بشناسيم و به عنوان منتظران حضرت آينده نگري كنيم و به سوي معرفي بيشتر ايشان حركت نماييم. تا در مقابل افكار موهوم غرب، استراتژي محكمي را ارائه كنيم.»
دكتر جعفري در پاسخ به اين سؤال كه يهوديان هاليوود چه نگاهي در خصوص ظهور حضرت مهدي(عج) دارند، مي گويد: «البته، نگاه منحصر به مسيحيان يا يهوديان نيست؛ بلكه مربوط به صهيونيسم بين الملل است. بنابراين؛ براي مخدوش كردن چهره اسلام، از ابزاري بهره برداري مي كند و بهترين وسيله هنر است. بنابراين، هاليوود هنر را در سيطره خودش در مي آورد و از اين وسيله در جهت رسيدن به اهداف پليدش استفاده مي كند. هنر و تكنولوژي پيشرفته سينما در خدمت آنهاست در پيشبرد منافع شان براي كنار زدن رقيب ها، پس اين نگاه صهيونيستي، نگاه سيطره بر عالم است، به طوري كه بحث آخرالزمان با توجه به اين نگاه مطرح مي شود و دچار تغيير و تحريف مي گردد.»
اما در بسياري از آثار سينماي هاليوود، شخصيتهايي ديده مي شوند كه صاحب خرق عادت و به قولي معجزه هستند. آيا نوعي تقدس زدايي از بزرگان ديني مثل امام زمان(عج) و عادي جلوه دادن معجزه آخرالزمان است؟ دكتر جعفري در پاسخ به اين پرسش مي گويد: «بله در هاليوود ديدگاهي به نام مرد برتر يا سوپرمن مطرح است كه در واقع اين آدم مي تواند دست به هر كاري بزند كه مافوق تصور بشر است. او منجي انسانهاست و مي تواند عدالت را برپا كند. در واقع، شايد به اين دليل كه ذهن بشر آمادگي پذيرش قدرتي برتر به اين شكل را دارد، ولي اين مرد برتر تحريف مي شود و طبق خواست و اراده آنها حركت مي كند و باز منجي همان مي شود كه هاليوود در نظر دارد.»
در برخي از آثار سينمايي هاليوود مي بينيم كه قائل به ظهور خدا هم هستند و در فيلمي مثل «جبرئيل بر فراز كاخ سفيد» مي بينيم كه خدا به كمك رئيس جمهور آمريكا مي آيد و مسائل مملكت را حل و فصل مي كند. دكتر جعفري در رابطه با اين موضوع مي گويد: «آنچه رخ مي دهد اين است كه مستكبران عالم در حال حاضر در گفتگوهايشان هم خودشان را قدسي مي دانند و داراي يك رسالت جهاني نجات بشريت. بنابراين، در اين تعريف مي توانند از خدا هم استفاده ابزاري داشته باشند و به نوعي بگويند يكي از قدرتهاي بزرگ هستند. طبيعي است كه در فيلمي خودشان را به جاي خدا معرفي مي كنند. و اين سياست قدرتهاي استعماري غرب است.»
وي تصريح مي كند: «قدرتهاي استعماري جنگ افروزي مي كنند، خودشان را به عنوان نجات بخش معرفي مي كنند و با ايجاد يك توهم در ذهن بشريت، خودشان را مسلط به قدرت الهي معرفي مي كنند.»
مي پرسم چرا هيچ وقت از طرف مسيحيت به اين قضايا اعتراض نشده، دكتر جعفري مي گويد: «چرا اين قضيه بارها مورد مخالفت قرار گرفته است، اما در اين جريان هاليوود همه را با خودش هماهنگ كرده است. البته به خاطر سرمايه گذاريهاي كلان در جهت مخدوش كردن اذهان دنيا، تا حدودي موفق بوده اند اما چيزي كه در عالم در حال وقوع است، اتفاق ديگري است. چون انسانها با همه بديهايشان نظري دارند كه خوب و بد را تشخيص مي دهد و فطرتاً به دنبال حقيقت هستند؛ مثل رويكردي كه به ايران و انقلاب اسلامي وجود دارد و حتي نگاه به اسلام. رامسفلد نگاهي دارد به مردم فلسطين با اين مضمون كه: «فلسطيني ها انقلاب را از حزب ا... لبنان، حزب ا... از انقلاب اسلامي ايران و انقلاب اسلامي از نهضت سال 61 هجري و قيام امام حسين(ع) آموخته اند.» لذا اعتراف اين سياستمدار آمريكايي، نشان از نگاه ويژه غربي ها به اسلام و ايران دارد.
وي در خاتمه مي گويد: «در حال حاضر برخلاف تلاش همه مستكبران عالم در جهت از بين بردن اسلام باز توجه جهانيان را به اسلام، پيامبر اكرم(ص) و ظهور آخرين منجي شاهد هستيم. و الگوهاي نظام استعمار در اشكال نسبيت امتحان خودشان را پس داده اند و دست آنها براي مردم جهان رو شده است و نظام استعمار كه زماني مدعي بود حرف هايي براي گفتن دارد، حالا براي اين كه ديگران را تصاحب كند، مجبور است به حمله نظامي متوسل شود؛ درست مثل زماني كه مغولها حمله مي كردند و يا جنگهاي اوليه صليبي؛ يعني اين گروه آن قدر بي محتوا شدند كه براي تصاحب به حمله نظامي متوسل مي شوند. اين مسأله نشان از اين دارد كه نظام غرب از درون در حال از هم پاشيدگي است و هر آنچه دارد، طبل توخالي است؛ اما در اين شرايط رسالت هنرمندان ما بيشتر از قبل است.»
* مليحه پژمان
سه شنبه 22 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 196]