واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن- بارها شده است كه در روزهاي تعطيل مخصوصا روزهاي گرم تابستان، وقتي در خواب آرام و راحت هستيد و يا در حال استراحت و تمدد اعصاب به يك موسيقي آرام گوش مىدهيد، صداي گوشخراش كشيده شدن چرخهاي يك موتورسيكلت اسپرت با سرعت زياد روي آسفالت خيابان و دقايقي بعد صداي ترمز مهيبش، ضمن اينكه آرامشتان را به هم زده و سكوت را از شما گرفته، اعصابتان را ناراحت كرده و حس بدي را در شما القا مىكند. مسالهي ايجاد آلودگيهاي صوتي اينچنين كه ضمن برهم زدن آرامش مردم، بر روي اعصاب و روان آنها تاثير منفي دارد و بسياري از بيماريهاي جسمي و روحي را ايجاد مىكند، امروزه بارها و بارها توسط كارشناسان علوم اجتماعي و روانپزشكان و خبرنگاران مورد بررسي قرار گرفته و اين تحقيقات و بررسيها با توجه به گسترش استفاده از فناوريهاي نو از جمله اينترنت و پيشرفته شدن نوع آلودگيها كه حتي آلودگيهاي اطلاعاتي را نيز شامل مىشود، ابعاد و اشكال مختلفي به خود گرفتهاند هر چند كه بايد در نظر گرفت گسترش فناوريهاي نو و دسترسي آسان و بدون مانع گروهها و اقشار مختلف جامعه به دستاوردهاي مختلف تكنولوژيكي و فني، به دنبال خود مشكلات زيادي را به بار مىآورد كه دليل اصلي همهي اين مشكلات و معضلات، عدم وجود فرهنگ استفادهى صحيح از اين فناوريها در بين آحاد جامعه است. تسهيلاتي كه در قرون اخير در زمينهى حمل و نقل صورت گرفته و پيمايش مسيرهاي چندين كيلومتري را در عرض چند ساعت ممكن مىسازد نيز از جملهى اين دستاوردهاي علمي است كه عليرغم ايجاد پيشرفتهاى شايان در زندگي روزمرهي مردم و تسهيل امور سخت و پيچيدهى گذشته، دردسرهاي زيادي را براي بشر ايجاد كرده و همهى اين دردسرها، ناشي از عدم آشنايي درست برخي از مردم با نحوهى استفاده و كاربردهاي وسايط نقليه است. از جمله اين ابزارهاي حمل و نقل شخصي كه براي پيمايش مسيرهاي كوتاه و استفادهى خصوصي افراد توليد شده، موتورسيكلتهاي گازي و دندهيي امروزي است كه هدف از ابداع آن نيز برطرف كردن برخي نيازهاي جزيي افراد در رفت و آمد و حمل و نقل بوده و براي كاربريهاي محدود ساخته شده است هر چند كه آزاد بودن دسترسي به اين وسيله و عدم برداشت صحيح همهى مصرفكنندگان از تواناييها و قابليتهاي اين فناوري، باعث شده تا ضمن ايجاد خطرات جاني و مالي براي صاحبان موتور سيكلت و عامهى مردم، مشكلات زيادى براى ساكنين شهرهاي بزرگ ايجاد شود و از لحاظ جسمي و روحي، به افراد لطمات جبرانناپذيري وارد شود. بسياري از مردم و كارشناسان، سرعتهاي غيرمجاز و حمل بيش از يك سرنشين را مشكل اصلي موتورسيكلتها مىدانند و صرفنظر از آلودگيهاي زيستمحيطي، به آلودگيهاي صوتي و رواني آن توجه دارند و برخي ديگر نيز، اصل مشكل را اينطور خلاصه كردهاند كه "مردم آرامش مىخواهند و موتورسواران، سرعت و هيجان!" شايد در نگاه اول و در نظر ما، استفادههاي نامناسب از موتورسيكلتهاي سواري، به رفتوآمد با سرعتهاي غيرمجاز و ويراژهاي عجيب و غريب و ايجاد صداهاي ناهنجار در كوچه و خيابان محدود شود اما بررسي يكسويه و يكجانبهى اين مشكل ضمن اينكه نمىتواند دردي از دردها دوا كند، بلكه حتي مشكلي به جميع مشكلات نيز اضافه خواهد كرد. به همين منظور، پيش از اينكه با چند كارشناس و عدهيي از مردم گفتوگو كنيم، پاي صحبت چند نفر موتورسوار نشستيم كه در حال تكچرخ زدن در يكي از خيابانهاي شهر بودند. شهرام ب. كه با ديدن من با كارت خبرنگاري و دوربين، متوجه شده بود به چه چيزي فكر مىكنم و در چه موردي مىخواهم سوال كنم، ابتدا دستش را جلوي لنز دوربين گذاشت تا مانع عكس گرفتنم شود و بعد از آن مرا براي نشستين به گوشهيي دعوت كرد و اينطور گفت:"مىدانم راجع به چه چيزي مىخواهي صحبت كني. بگذار از همين اول خيالت را راحت كنم. ما اين كارها را نمىكنيم كه دل مردم را آب كنيم. ما جوانيم. ببين، موهايم هنوز سياه هستند! ما نياز داريم جواني كنيم و از زندگي لذت ببريم. نكند انتظار داري مثل پيرمردها عصا به دست بگيريم و در پاركها از خاطرات كودكي براي هم تعريف كنيم؟" دوستش نيز به نظر مىرسيد از موتورسواران ماهر باشد كه در سرعت رفتن و ويراژ دادن استاد است، كنارما نشست و بعد از احوال پرسي با رفيقش، اينطور به ماگفت هر چند كه حتي اسم كوچكش را هم نگفت: "ببين، لايي كشيدن از بين ماشينها و تكچرخ زدن و تيكآف، امروز مد شده است. كورس گذاشتن ديگر قديمي شده. دليل هم از من نخواه چون كه اينها در بورس هستند و ما نمىتوانيم به خاطر نصايح پدرانهي يك عده، جلوي بروبچهها كم بياوريم." عليرضا نيز از جمع موتورسواران در حال تكچرخ زدن جدا شد و به ما پيوست و گفت: "دنيا دو روز است و وقتي تفريح نباشد، بايد حال دنيا را اينطوري ببري. باور كن اگر خودتان هم يك بار بياييد و بنشينيد پشت اين "تاپ ريسر" معتادش مى شويد" بحث را با اين گروه بستم و به يكي از خيابانهاي بالاي شهر رفتم. جواني را ديدم كه موتورسيكلتش، جثهيي دو برابر يك ماشين معمولي داشت و از بين ماشينهايي كه با فاصلهى چند سانتيمتر از كنار هم، پشت چراغ قرمز ايستاده بودند و مثل هميشه دستشان تا آخر روي بوق بود، با سرعت اينطرف و آنطرف مىچرخيد. دنبالش دويدم و بعد از معذرتخواهي و سلام و عليك، خودم را معرفي كردم تا كمي با او صحبت كنم. خودش را "ادى خطر" معرفي كرد و گفت: "اين موتوري كه مىبيني، براي خودش قدر و قيمتي دارد. اين را نخريدم كه بگذارمش گوشهى خانه خاك بخورد. روزي حداقل سه ساعت در كوچهها با سرعت 70 تا مىروم و بعد يكهو دستي مىكشم! صدايش خيلي تميز است. خلاصه اينكه نمىشود در اين تابستان گوشهي خانه بيكار نشست و در و ديوار را نگاه كرد. بايد چشمها را شست!" اينها ديدگاههاي موتورسواراني بود كه به قول خودشان "عشق سرعت، اند قدرت" هستند. اما، در روي ديگر سكه خبرهاي ديگري هست. يك روانپزشك گيلاني مىگويد: "به زبان ساده، اقداماتي كه موتورسواران ما براي ايجاد هيجان و سرعت انجام مىدهند، شايد براي مدت كوتاهي بتواند روحيهى آنها را دچار نشاط كند اما شايد خاصيت قرصهاي روانگردان را داشته باشند و بعد از مدتي به دليل عدم ارضا شدن از لحاظ عاطفي، آنها را دچار افسردگي كنند. همچنين، آلودگي صوتي كه بر اثر ويراژهاي اين موتورسواران ايجاد مىشود، ضمن اينكه در سيستم عصبي و ساعت طبيعي بدن اخلال ايجاد مىكنند، باعث ايجاد انواع بيماريهاي روحي از جمله افسردگي و اخلال حواس مىشوند. همچنين ديدن صحنههايي كه اين افراد با ويراژ دادن و تكچرخ زدن در خيابانها، نمايش ايجاد مىكنند، مىتواند تاثيرهاي منفي در روحيهي افرادي داشته باشد كه از قبل بيماريهاي روحي و رواني از جمله وسواس داشتهاند و به هر رو، اين فعاليتهاي به ظاهر هيجاني، از هر لحاظ تاثيرات منفي خود را مى گذارند" به تمام اين انتقادات اضافه كنيد آموزشهاي ايمني و راهنمايي، رانندگي كه براي آگاه كردن صاحبان موتور سيكت در مورد نحوهي رفت و آمد آنها با اين وسيله در نظر گرفته شده و به هر كيفيت، تا حدودي توانسته اين دسته افراد را محدود كند. از جملهى اين اقدامات آموزشي كه در جهت اعتلاي سطح فرهنگ استفاده از موتورسيكلت انجام مىشود، صدور بيانيهها و كتابچهها و مقالاتي است كه هر ساله توسط واحد اطلاعات و اخبار نيروي انتظامي، چه در سطح استاني و چه در سطح كشوري انجام مىشود و در آنها محدوديتهاي رفت و آمد اشخاص با موتورسيكلت و قوانين موتورسواري شرح داده است. اگر بخواهيم به برخي از نكاتي كه در اين اطلاعيهها و بروشورها در مورد نحوهي استفاده از موتور سيكلتها گفته مى شود ، اشاره كنيم، بايد سرعت مجاز، داشتن پلاك رسمي، توجه به ميزان كاربري و عدم استفادهى بيش از دو نفر از يك موتورسيكلت، پارك در مكانهاي مقرر و تغيير مسيرهاي قانوني با استفاده از چراغ راهنما و... را نام ببريم. ويراژ دادن و ترمز گرفتنهاي گوشخراش برخي از عشقهاي سرعت در خيابانهاي شهر، علاوه بر اينكه نظر روانپزشكان و خبرنگاران و نيروهاي انتظامي را جلب كرده، بلكه بسياري از مردم را تا حدي ناراحت كرده كه به صورت داوطلبانه با رسانهها در اين مورد بحث مىكنند. مثلا آقاي مسني كه ديد من در حال گفتوگو با چند موتورسوار هستم، از من خواست تا نظرات او را هم بنويسم: "باور كن در زمان جواني ما اين بحثها نبود و كسي با اين طيارهها به كوچه و خيابان نمىآمد تا آسايش مردم را سلب كند. باور كنيد بيماري قلبي من و برادرم، با توجه به اينكه منزلمان رو به خيابان هست و هر روز نمونههاي زيادي از اين افراد از جلوي خانهمان رد مىشود تشديد شده است. حالا سرعت كه مىروند هيچ، بوق نصب مىكنند با صداي خروس، دستشان را تا آخر مىگذارند روي بوق...." خانم خانهداري نيز كه از او در اين مورد سوال كرديم اينطور به ما گفت: "ديروز جواني با موتورسيكلتش، ساعت هفت صبح به كوچهى ما آمد و پنجاه بار از اين سوي كوچه به آن سوي كوچه ويراژ داد. باور نمىكنيد كه پسر پنجسالهام از صداي گاز دادن و ترمزهاي اين آدم از خواب برخاسته و هراسان گريه كرده بود.آخر چرا كسي به اين فكر نيست؟ مسوول كنترل كردن اين آدمها چه نهادي است؟" شنيدن خاطرات و درد دلهاي افراد پير و جوان ديگري كه از اين مساله به ستوه آمده بودند و دردسرهاي خود را برايم تعريف مىكردند، خيلي ناراحتم كرد. افرادي كه با خريد يك موتور، در حالي كه قيمتشان نيز به اندازهى پول توجيبي يك روز يك پسر بالاي شهري شده، به خيابانها مى ريزند و اينطور در نظم و آرامش عموم اخلال ايجاد مىكنند، هر چند با هدف ايجاد لذت براي خود و همسالانشان اين كار را مىكنند، اما واقعا خطر انواع بيماريهاي روحي و جسمي و يا تشديد آنها در افراد بيمار را به وجود مىآورند و به معناي واقعي كلمه، براي مردم دردسرآفرين هستند. بخصوص بيماران قلبي كه نياز به آرامش دارند و آلودگي هاي صوتي مىتواند خطرات جدي براي آنها به وجود بياورد. هر چند كه اين مشكل، مثل همهى مشكلات ديگر، بدون راه حل نيست و در صورتي كه مردم و مسوولين امر به اين قضيه بها بدهند، بخش عمدهى اين معضل حل خواهد شد. نخست اينكه بايد از لحاظ سني، براي موتورسواران و درخواستكنندگان موتورسيكلت، محدوديت قايل شد و اينطور نباشد كه ما هر روز عدهيي از جوانان 16 ساله را هم در خيابانها سوار بر موتور ببينيم. هر چند كه وجود اين آزادي براي استفاده از موتور مىتواند مفيد باشد اما بايد در مورد آن يك سري محدوديتهايي هم قايل شد و كلا براي موتورسواران، پيستهاي آزاد ساخت تا بتوانند در اين پيستها و زمينهاي موتورسواري مخصوص، هيجان خود را تخليه كنند و به ورزش مورد علاقهشان بپردازند تا براي ديگران هم مزاحمتي ايجاد نشود. همچنين نبايد از اين قضيه غافل شد كه موتورسيكلت هم مثل ماشينهاي سواري و اتوبوس و كاميون، يك وسيلهى نقليه است و براي رفت و آمد بين شهري استفاده مىشود. فردي كه موتورسيكلت را استفاده مىكند، ابتدا بايد با جنبههاي فني دستگاه آشنا باشد و تمامي قطعات آن را به خوبي بشناسد و نيز براي رانندگي با آن، تصديق و گواهينامه دريافت كند. همچنين بسيار نيكوست اگر در مورد بوق زدنهاي بيجاى برخي از موتورسواران و ميزان صداي آنها تدبيري انديشيده شود. خوشبختانه مشكلاتي كه موتورسواران اينچنيني به وجود مىآورند حلشدني است و از سوي ديگر متاسفانه خسارات جاني و مالي بسياري را به وجود مىآورند. ناآگاهي فرد موتورسوار به قوانين راهنمايي و رانندگي و سرعتهاي سرسامآور آنها، عامل بسياري از تصادفهاي دلخراشي مىشود كه سالانه آمار آنها منتشر مىگردد و مشخص مىگردد تا چه ميزان از كشتهشدگان و مصدومان سوانح رانندگي شهري و جادهيي، قربانيان حوادث ناشي از بىاحتياطيهاي موتورسواران جوان هستند. اين معضل را نيز مانند ساير مشكلات و موارد دردسرزاى اجتماعي و فرهنگي، مى توان با آرامش، تدبير و همت جدي، آموزشهاي فراگير و نيز به تصوير كشيدن عواقب موتورسواريهاي بدون احتياط در همه رسانهها و با يك عزم و تلاش همگاني ملي، حل كرد و آرامش را بار ديگر به مردم و خانوادهها، هديه داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]