تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نادان كسى است كه نافرمانى خدا كند، اگر چه زيبا چهره و داراى موقعيتى بزرگ باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833376628




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشهورترين اشباح سرگردان دنيا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مشهورترين اشباح سرگردان دنيا
مشهورترين اشباح سرگردان دنيا   نويسنده: ندا بهجتيان   ادعا مي شود گاهي اوقات در مکان ها و وسايل نقليه اي که صاحبان آنها به طور عجيبي مرده اند، شبح ديده مي شود. همه ما داستان هاي باورنکردني بسياري در مورد اشباح شنيده ايم. اينکه آنها در زمان و مکان خاص ظاهر مي شوند و از ديوار رد شده و بعد هم ناپديد شده اند. داستان هاي بسياري در مورد مکان هايي که اشباح در آنجا ديده شده اند وجود دارد و حتي بسياري ادعا مي کنند که وسايل نقليه اي که به نوعي در زمان حيات يک نفر به او تعلق داشت بعد از مرگ او هم در حاليکه شخص مرده را همراه او ديده اند باز هم مشاهده شده است. هرچند در اين بين حتي ادعاهايي مبني بر رفت و آمد و يا ديده شدن اشباح در وسيله نقليه به خصوص و يا مکان خاص نيز وجود دارد و حتي در اين مورد کتاب هاي زيادي نوشته شده اما باز هم همگي اين گفته ها و نوشته ها مورد آزمايش و مطالعات دقيق علمي قرار نگرفته است. البته در مورد علت چنين حادثه هايي فرضيه هاي گوناگوني وجود دارد و اگرچه بسياري کاملاً اصرار بر درست بودن ادعاهاي خود دارند اما هنوز هيچ يک از اين حوادث به طور کاملاً دقيق و علمي به اثبات نرسيده و فقط به صورت داستان سينه به سينه نقل شده است. ارواح سرگرداني که داستان آنها را خواهيد خواند از منابع اينترنتي مختلفي جمع آوري شده است. قطار تدفين آبراهام لينکلن   آبراهام لينکلن شانزدهمين رئيس جمهور آمريکا بود که ميان مردم کشورش محبوبيت خاصي داشت. او در سال 1865 در 56 سالگي و درست زماني که به همراه همسرش براي تماشاي تئاتر به يکي از سالن هاي تئاتر شهر رفته بود، توسط يکي از بازيگران به نام جان بوث با شليک چندين گلوله ترور شد. بعد از ترور لينکلن در 21 آوريل، پيکرش از واشنگتن با قطار مخصوص تشييع شد و از 180 شهر و 7 ايالت آمريکا عبور کرد تا به شهر زادگاهش يعني ايلينويز در اسپرينگ فيلد برسد. 14 روز طول کشيد تا اين مسير طولاني توسط قطار طي شود و به مقصد برسد. آنها به هر شهري که مي رسيدند مراسم خاصي اجرا مي کردند و در هر شهر هزاران نفر شاهد اين مراسم تشييع بزرگ بودند. اين قطار تشييع آن قدر باشکوه بود که خبر آن در تمام دنيا منتشر شد و تصاوير اين قطار در تمام نشريات به چاپ رسيد. گفته مي شود به غير از پيکر لينکلن، 300 نفر از مردم عادي که مي خواستند در زمان خاکسپاري حضور داشته باشند هم با اين قطار پيکر لينکلن را در اين راه 2660 کيلومتري همراهي مي کردند. اما اين تمام داستان نيست از آن مهم تر ادعاي باورنکردني است که سال هاست تکرار مي شود، اينکه افرادي هر سال در همان روز و همان خط آهن، قطار تشييع پيکر لينکلن را مي بينند. ماجراي عجيبي که مي تواند هر بيننده اي را از وحشت ميخکوب کند. گفته مي شود اين قطار مانند يک شبح حرکت مي کند و تقريباً در هوا شناور است اما آن قدر نزديک زمين است و دور تا دورش را مه پوشانده که انگار دقيقاً روي ريل حرکت مي کند. قطار تدفين آبراهام لينکلن هر سال درست از روز 21 آوريل- يعني روزي که جسد لينکلن با قطار حمل شد- ديده مي شود و درست همان 14 روزي که قطار، پيکر لينکلن را حمل مي کرد، قطار شبح وار نيز مشاهده مي شود. نکته بسيار جالب اينجاست که ادعا مي شود تمام اتفاقات روز تدفين دوباره تکرار شده اما به سرعت ناپديد مي شود. از آن سال تا به حال دفعات ديده شدن قطار آنقدر زياد بوده که بسياري از روزنامه ها و رسانه هاي ملي راجع به آن صحبت کرده و ديده شدن قطار تدفين لينکلن را تأييد کرده اند. نکته بسيار جالب توجه اينجاست که قطار تدفين در تمام شهرهايي که در روز تشييع از آن گذر کرده بود، ديده مي شود. کساني که از نزديک اين صحنه دلهره آور را ديده اند، مي گويند:« اين قطار بدون کوچک ترين صدايي حرکت مي کند و هنگام عبورش اگر هوا مهتاب باشد، ماه به طور کامل با ابر پوشيده مي شود. همچنين داخل قطار جايي که تابوت جسد قرار داشت به خوبي قابل رويت است. گويي که قطار در آن قسمت هيچ ديواري ندارد و همچنين مرداني با کت آبي که در زمان تشييع در قطار حضور داشتند و ماموريتشان حمل تابوت لينکلن و محافظت از آن بود هم به وضوح ديده مي شوند. هنگامي که اين قطار در حال گذر است، اگر قطاري واقعي از آنجا بگذرد، صداي آن کاملاً ساکت شده و گويا قطار ارواح آن را زير گرفته باشد، مدتي در هاله اي از نور و مه گم مي شود. عجيب تر از همه اين است که ادعا مي شود ساعت هاي اطراف همه متوقف شده و بعد از عبور قطار باز به کار مي افتند اما پنج تا هشت دقيقه عقب مانده اند. گويا زمان هنگام عبور قطار زمان به طور کامل متوقف مي شود.» قطار تدفين براي اولين بار در 21 آوريل 1866 ديده شد. گفته مي شود که از واشنگتن به راه افتاده و به سمت ايلينويز در حرکت بوده و در مسير حدود 10 هزار نفر اين قطار را ديده بودند، اين قطار مانند همان روزي که پيکر لينکلن را حمل مي کرد با پرچم هاي سياه تزئين شده و هنگام عبور گويا فرشي سياه ريل را مي پوشاند. طبق گفته ماموران خطوط راه آهن از واشنگتن تا ايلينويز هيچ قطاري با اين مشخصات در ايستگاه هاي راه آهن توقف نداشته و به مقصد نرسيده است. تا به حال محققان زيادي درباره اين موضوع تحقيق و بررسي انجام داده اند ولي هنوز نتوانسته اند دليل محکم و قانع کننده اي براي ديده شدن ناگهاني قطار آن هم در يک شب خاص و در يک مسير مشخص توسط هزاران نفر پيدا کنند اما آيا اين يک توهم است يا واقعيت؟ جاده اشباح   بچلرز گروو، قبرستان کوچکي در اطراف شيکاگوست که تمام آن با درختان سر به فلک کشيده بلوط پوشيده شده است و همين امر باعث شده تا قبرستان بسيار وحشتناک به نظر برسد. اين قبرستان در پشت جاده ميدلتون ترن پايک قرار دارد که تقريباً متروک و خالي از سکنه است. دليل اينکه کسي جرات نمي کند در اين منطقه زندگي کند، صداهاي عجيب و غريبي است که از قبرستان و بيشتر اوقات در جاده به گوش مي رسد؛ صداي تصادفات بسيار شديد در حالي که هيچ ماشيني در جاده وجود ندارد يا زمزمه هايي مانند اينکه چند نفر با هم به آرامي صحبت کنند. قبرستان بچلرز در سال 1844 به عنوان قبرستان انتخاب شد و نام بچلرز به خاطر اولين خانواده اي که در سال 1833 پا به اين منطقه گذاشتند روي آن گذاشته شد. اولين کسي که در اين گورستان به خاک سپرده شد کلارنس فولتون، کشاورزي بود که با ضربات چوب يک فرد ناشناس کشته شده بود و قاتل او هيچ وقت پيدا نشد. مردم معتقدند چون او تنها کسي است که قاتل را ديده است، روحش در آنجا مانده تا انتقام بگيرد. تا سال 1965 هرکسي را که در آن حوالي از دنيا مي رفت به اين مکان آورده و دفن مي کردند تا اينکه بعد از جاده سازي اين مکان تبديل به يک گورستان قديمي و کوچک شد و کم کم آنجا را به متروکه اي تاريک با درختان بسيار بلند که قبرستان را در روز هم تاريک کرده بود، مبدل کرد؛ به طوري که در روز هم مردم بايد با شمع به قبرستان مي رفتند و به همين خاطر تا آنجا که ممکن بود از رفتن به بچلرز اجتناب مي کردند. به هر حال خانواده کساني که در اين قبرستان به خاک سپرده شده بودند هر از گاهي سر قبر عزيزانشان مي رفتند اما هيچ کس ادعاي ديدن اشباح را مطرح نکرده بود، تا اينکه يک روز که خانواده فولتون بر سر مزار کلورانس آمده بودند، کودک خردسالشان متوجه سايه هاي عجيبي در اطراف خود شد اما هيچ کس حرف هاي او را جدي نگرفت. در همان زمان بود که نوجوانان شرور به طور پنهاني به بچلرز آمده و سنگ قبرها را دزديده و مي فروختند به طوري که بعد از گذشت چند ماه از 200 سنگ قبر تنها 20 عدد باقي مانده بود. مردم آن حوالي بر اين عقيده اند که اين کار باعث ناراحتي ارواح شده و آنها مي خواهند انتقام بگيرند؛ به همين خاطر قبرستان به حال خود رها شد و اهالي شروع به نقل مکان از آن منطقه کردند اما هرکس که از آنجا عبور مي کرد مي توانست به وضوح صداها و نورهاي عجيبي را بشنود و ببيند و حتي مي گويند در آن ناحيه، رايحه هاي خاصي هم به مشام مي رسد. حتي در جاده ميدلتون هم ماشين هايي ديده مي شوند که با سرعت بسيار زياد از مقابل ديد همگان رد مي شوند. گاهي اوقات رانندگان با صداي مهيب يک تصادف تکان شديدي خورده و متوقف مي شوند؛ حتي مي توانند صداي شکستن شيشه ها يا چپ کردن ماشين را بشنوند اما وقتي از اتومبيل خود پياده مي شوند تا ببينند با چه چيز برخورد کرده اند، هيچ خودروي ديگري نمي يابند؛ به همين خاطر اين مکان به يکي از پايگاه هاي شکارچيان ارواح تبديل شده است. آنها ادعا مي کنند تا به حال موفق شده اند از تعدادي از اين ارواح حتي عکس هم بگيرند که البته هيچ مدرک مستند و ثابت شده اي در اين زمينه ارائه نکرده اند. جالب است بدانيد ارواحي که مردم ادعا مي کنند موفق به ديدن آنها شده اند، متعلق به مشهورترين افراد منطقه هستند که تقريباً همه آنها را ديده اند و به خوبي مي شناسند. يکي از اين اشباحي که گفته مي شود تا به حال بارها ديده شده بانوي سفيدپوشي است که درواقع مدونا همسر راجر بچلرز بوده که هميشه وقتي ماه کامل است ظاهر مي شود و در قبرستان و جاده قدم مي زند. همان طور که از اسم او پيداست، لباسي بلند و سفيد بر تن دارد. حتي بعضي پسر کوچکش را هم که به دلايل نامعلومي از دنيا رفته و در کنار خودش به خاک سپرده شده است، مي بينند که او را در آغوش گرفته است. اما اين اشباح تنها به صورت انسان نيستند؛ کساني که در سياهي شب به اين قبرستان رفته اند مي گويند ناگهان کلبه اي کوچک در مقابلشان ظاهر شده ولي به سرعت ناپديد مي شود. بيشترين زمان ديده شدن اين کلبه در دهه 50 بوده است. مردم ادعا مي کردند از دودکش اين کلبه حتي بخار بيرون مي آيد، گويي کسي مشغول آشپزي است. يکي ديگر از اشباحي که در اطراف قبرستان ديده شده، شبح يک کشاورز همراه اسبش است. حدود 100 سال پيش اسب او داخل مردابي در وسط منطقه بچلرز افتاده بود و تلاش کشاورز براي بيرون آوردن او بي نتيجه ماند و در نهايت خودش هم گرفتار مرداب شد و هر دو با هم جان خود را از دست دادند. کساني که ادعا مي کنند آنها را مي بينند، مي گويند:« مرد همچنان در حال تلاش براي نجات دادن اسب خود است.» شبح دو سر هم يکي ديگر از اشباحي است که در منطقه زياد ديده شده است. البته هيچ توضيحي از اينکه اين شبح کيست و چرا دو سر دارد تا به حال شنيده نشده است. اتومبيل ارواح همان شبحي است که در جاده ميدلتون دائم در رفت و آمد است و باعث مي شود تا بسياري از رانندگان گمان کنند که با اتومبيل ديگري برخورد کرده اند. اين اتومبيل تا به حال صدمات جدي اي به بسياري از رانندگان وارد کرده است. و اما معروف ترين ادعا درباره اشباح منطقه، روح زني است که تنها روي يک سنگ قبر نشسته و هيچ حرکتي نمي کند. اين شبح آن قدر آرام و بي حرکت است که تا به حال چندين عکاس و خبرنگار ادعا مي کنند که با دوربين هاي حرفه اي خود توانسته اند از او عکس بگيرند. طبق داستاني که از گذشته تا به حال درباره اين شبح نقل شده،« نام او جودي است و همسرش او را به خاطر زن ديگري رها کرده و به شهر ديگري رفته است. جودي که علاقه شديدي به همسرش داشت بعد از اين ماجرا دست به خودکشي زد و جسد بي جان او در حالي که عکس همسرش را در دست داشت چند روز بعد در خانه اش پيدا شد.» عکس جودي در مجله سان تايمز که يکي از مشهورترين نشريات شيکاگوست هم به چاپ رسيد و همين امر باعث شد تا محققان بسياري براي فهميدن راز اين قبرستان به اين منطقه بيايند. درباره اتفاقات اين قبرستان هم محققان به هيچ نتيجه اي نرسيده اند و دلايل آن را ناشناخته مي دانند. اتوبوس سرگردان   آسمان هميشه ابري و اتوبوس هاي زيباي قرمز رنگ انگلستان براي تمام مردم دنيا آشناست، اما چطور يکي از اين اتوبوس هاي زيبا مي تواند بدون داشتن راننده در خيابان ها به راه افتاده و جان بسياري را بگيرد يا به آنها آسيب هاي جدي وارد کند. در اواسط دهه 30 يکي از همان اتوبوس هاي قرمز و دوطبقه معروف انگلستان در شهر کنسينگتون بعد از آزار و اذيت و سرگردان کردن هفت موتور سوار باعث تصادف و صدمه شديد آنها شد. طبق گفته هاي اين موتورسواران چراغ هاي جلو و عقب اين اتوبوس روشن بودند و هيچ مسافري داخل آن نبود. آنها هرچه فرياد مي زدند، هيچ کس به آنها توجه نمي کرد. حتي آنها نمي توانستند از دست اين اتوبوس ديوانه فرار کنند. حتي زماني که آنها با ديوار و ماشين هاي ديگر برخورد کردند، راننده اتوبوس متوجه نبود و باز آنها را دنبال مي کرد. تا اواخر دهه 30 تعداد موتورسواراني که براي شکايت از يک اتوبوس ديوانه به اداره پليس مراجعه کردند به 100 نفر رسيد. بعد از آن آزار و اذيت هاي اتوبوس چند برابر شد و ديگر حتي جلوي راه ماشين ها نيز سبز مي شد و باعث برخورد شديد آنها با هم يا انحراف و واژگوني آنها مي شد و بعد در چشم برهم زدني در مقابل همه ناپديد مي شد. اين اتوبوس ديوانه بيشتر در خيابان کمبريج گاردن ديده شده بود و به همين خاطر اين خيابان ديگر جايي امن براي رانندگي نبود. تمام کساني که در دام اين اتوبوس گرفتار شده بودند مي گويند:« اتوبوس به صورت ديوانه وار به اين طرف و آن طرف مي رفت و با حرکات مارپيچ دنبال ماشين ها مي کرد تا زماني که اتومبيل ها از جاده منحرف شوند. اما با دقت که به داخل اتوبوس نگاه مي کردند نمي توانستند راننده آن را ببينند و اين اتوبوس پس از منحرف کردن اتومبيل ها و موتورها به طرز عجيبي مانند يک شبح از نظر ناپديد مي شد.» تا امروز هيچ کس موفق به فهميدن راز اين اتوبوس شبحي و ديوانه نشده است و دليل اينکه چرا اين اتوبوس دنبال مردم کرده و قصد کشتن آنها را دارد براي کسي روشن نيست. امروزه خيابان کمبريج در کنسينگتون به خيابان اتوبوس اشباح معروف شده است و مردم تا آنجا که ممکن است از اين خيابان عبور نمي کنند. کشتي هلندي پرنده   يکي از مشهورترين ماجراهاي ديده شدن ارواح و وسايل نقليه شبح وار مربوط به کشتي پرنده هلندي است. اين کشتي متعلق به يک دريانورد هلندي به نام هندريک وان درکن بود. کاپيتان هندريک مردي مصمم و لجباز بود که حتي بزرگ ترين توفان ها نمي توانست او را از سفرهاي دريايي اش منصرف کند و همچنين او به هدايتگري خودش اطمينان کامل داشت و بر اين عقيده بود که توفان قادر به شکست دادن او نيست. در آخرين سفر هم با وجود توفاني سنگين، کاپيتان وان بر سر حرف خود ايستاده و به همه اطمينان داد که همگي به سلامت به مقصد مي رسند. آنها به سمت جنوب قاره آفريقا حرکت مي کردند. کاپيتان بارها و بارها اين مسير را طي کرده بود و با تمام مسير به خوبي آشنايي داشت اما در آن روز اتفاقي باورنکردني رخ داد. پس از گذشتن از يک توفان سهمگين، هنگامي که همه گمان مي کردند دريا آرام شده و ديگر مشکلي نيست، اين کشتي ناگهان به همراه تمام خدمه و مسافرانش در ميانه راه در اقيانوس اطلس به طرز عجيب و وحشتناکي ناپديد شد. ادعا مي شود از آن به بعد اشباح سرگردان کشتي و سرنشينان آن در سراسر اقيانوس ديده مي شوند. بعد از اين ماجرا در تمام منطقه شايع شد که به دليل غرور نابجاي کاپيتان وان، دريا آنها را محکوم کرده تا ابد روي دريا سرگردان باشند. همچنين شايعاتي هم درباره شوم بودن اين کشتي در تمام دنيا شنيده مي شود و مي گويند که هرکس شبح کشتي را ببيند بدشانسي مي آورد و ممکن است مرگ به سراغش بيايد. يکي از کساني که موفق به ديدن شبح کشتي هلندي شد جورج پنجم پادشاه انگلستان بود که به همراه برادر بزرگ تر خود پرنس آلبرتو ويکتور در سال 1881 در حال سفر از اقيانوس اطلس بودند. آنها اعلام کردند که اين کشتي را در حالي که در آب به طور عجيبي سرگردان بوده است، ديده اند و ناگهان کشتي در مقابل ديدگانشان ناپديد شده است. در سال 1923 هم چهار دريانورد گزارش دادند که کشتي ارواح را با چشمان خود ديده اند. آنها اين کشتي را اين گونه شرح مي دهند:« نور قرمز و وحشتناکي از دور به چشم مي خورد که در آن هنگام نمي شد فهميد اين کشتي است اما هرچه جلوتر مي آمد نور کمتر شده و کشتي به وضوح ديده مي شد. اين کشتي در دريا سرگردان بود و گويا مسير مشخصي را طي نمي کرد. ابتدا ديده بان کشتي ديده مي شد اما هيچ پاسخي به علامت ها نمي داد و وقتي نزديک تر مي شديم ديده بان ناگهان ناپديد مي شد. اين کشتي در شب هاي مهتابي به طور کامل قابل ديدن است.» البته اين کشتي تا زماني که هوا روشن است ديده نمي شود و تنها بعد از غروب آفتاب سر و کله اين کشتي اشباح پيدا مي شود و از همه جالب تر اين است که ادعا مي شود کشتي روي آب شناور نيست بلکه در ارتفاع کمي بالاتر از سطح دريا در هوا پرواز مي کند و به همين دليل است که کشتي پرنده هلندي لقب گرفته است. ارواح پرواز 401   شب جمعه 29 دسامبر سال 1972 بود. پرواز جمبوجت به شماره 401 با 176 مسافر و 14 خدمه و مهماندار به خلباني کاپيتان باب لافت و کمک خلباني دان رپو از فرودگاه جان اف کندي به سمت ميامي در پرواز بود. در ميانه هاي راه خلبان و کمک خلبان به دليل نقص فني هواپيما و روشن شدن چراغ اخطار مجبور به بيشتر کردن سرعت هواپيما شدند که کاري بسيار خطرناک به نظر مي رسيد. بعد از گذشت چند لحظه فرودگاه فلوريدا به آنها اجازه فرود داد اما ديگر دير شده بود و کنترل هواپيما ممکن نبود. در اين زمان چرخ هاي هواپيما نيز دچار نقص شده و باز نمي شدند. تلاش هاي کاپيتان باب لافت بي نتيجه بود و هواپيما به طور کامل از کنترل خارج شده بود، به همين دليل هم سقوط کرد و 101 نفر از مسافران و خدمه کشته شدند. باب لافت و دان رپو هر دو زنده ماندند اما به دليل جراحات فراوان حالشان بسيار وخيم بود و بعد از گذشت تنها چند ساعت کاپيتان باب لافت جان خود را از دست داد و کمک خلبان هم تنها پس از گذشت يک روز از دنيا رفت. اين داستان تلخ بايد در همين جا به پايان مي رسيد اما تازه آغاز داستاني باورنکردني و عجيب بود که حتي شنيدن آن هم باعث وحشت مي شود. بعد از گذشت تنها چند ماه گزارش شد که شبح کاپيتان و دستيارش در همان فرودگاه ديده شده است و بعد از مدتي کساني که در برج مراقبت فرودگاه کار مي کردند خبر از ديدن هواپيماي 401 دادند در حالي که صفحه نمايش برج وجود شيء پرنده اي را نشان نداده بود و اين به آن معني بود که هواپيما وجود خارجي نداشته است. يکي ديگر از عجايبي که در همين رابطه رخ داد، ادعاي ديده شدن باب لافت در پروازهاي مختلف بود در حالي در قسمت درجه يک و در بين مسافران نشسته بود. لافت به طور مستقيم نشسته و به رو به رو نگاه مي کرد، همين امر باعث شد تا مهماندار به او شک کرده و سوالاتي از او بکند اما به گفته مهماندار باب لافت به هيچ کدام از سوالات پاسخ نمي داد، به همين دليل مهماندار مشکوک شده و مشخصات او را به کاپيتان پرواز داد. وقتي کاپيتان به قسمت مسافران رسيد، درست زماني که مي خواست از او نام و مشخصاتش را بپرسد، لافت در برابر ديدگان حدود 60 مسافر که در آن قسمت نشسته بودند، به طور ناگهاني ناپديد شد. طبق تحقيقات بعدي نيروهاي امنيتي فرودگاه مشخص شد که مقصر اصلي در به وجود آمدن نقص در هواپيماي 401 کسي نبوده است جز کاپيتان باب لافت و به همين دليل شايع شد که او به خاطر کشتن 101 مسافر بي گناه روحش دچار عذاب شده و در محدوده همان فرودگاه سرگردان است. همچنين خدمه پروازهاي گوناگون بارها و بارها روح کمک خلبان دان ريپو را ديده اند که دائم مي گويد قبل از پرواز، کار کنترل هواپيما را به درستي انجام نداده و باعث به وجود آمدن نقص در هواپيما شده است. در سال 1976 جان جي فولر کتابي با عنوان « پرواز 401» منتشر کرد که ادعا مي کرد تمام ماجراها و خاطرات کساني که ارواح کاپيتان و دستيارش را ديده اند در آن به چاپ رسيده است. همسر جان فولر نيز يکي از مهمانداران پرواز 401 بود که در آن سانحه جان خود را از دست داد. منبع: همشهري سرنخ، شماره 71  
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 653]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن