واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: به گزارش آخرین نیوز اوباما و احمدی نژاد هر دو سخنرانیهای خود را به نحوی پیش بردند که نشان دهنده پیچیدگی شخصیت آنها بود. ایران و امریکا دو کشور با پیشینه فرهنگی متفاوت هستند و همین تفاوت در سخنرانیهای آنها هم مشهود بود. دیپلماسی ایرانی: محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران پس از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل به وطن بازگشت. باراک اوباما همتای آمریکایی او هم اکنون به مسائل روزانه خود میپردازد، با این همه سخنرانی این دو نفر همچنان در راس اخبار و تحلیلهای بین المللی قرار دارد. رامی خوری سردبیر دیلی استار در تازهترین نوشتار خود در این خصوص مینویسد: من سخنرانی اوباما و احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل را شنیدم. در هر دو این موارد دلایلی برای امی دواری و دلایلی برای نگرانی در خصوص اوضاع خاورمیانه وجود داشت. باراک اوباما و محمود احمدی نژاد از دو تبار کاملا متفاوت هستند. اما هر دوی آنها به خوبی میتوانند برخی مباحث منطقی را با احساسات درآمیزند و نتیجه مطلوب خود را بگیرند. هر دو این مقامها میتوانند کاری انجام دهند که دیگران آنها را رهبرانی نه چندان جدی بیابند. احمدی نژاد در مجمع عمومی تاکید کرد که میتوان با توسل به دیپلماسی پرونده هستهای ایران را حل و فصل کرد و البته برای عملی کردن این مساله هم اعلام آمادگی کرد. این بخش از سخنان احمدی نژاد حائز اهمیت و امیدوار کننده بود. هر کسی که نسبت به بحران در خاورمیانه دل نگرانی داشته باشد با این سخنان اندکی اطمینان به دل راه میدهد. اکنون نوبت به غرب رسیده است که اعلام آمادگی ایران برای مذاکره و مصالحه را جدی گرفته و ایران را در مقام عملی کردن سخنانش قرار دهد. اکنون غرب و جامعه جهانی باید بیخیال استراتژی واشنگتن در تحریم و تهدید تهران شود. پس از این سخنان امیدوار کننده، رئیس جمهوری ایران به نکتهای جنجالی اشاره کرد. وی حادثه یازدهم سپتامبر را زیر سوال برده و تاکید کرد که باید تیم تحقیقاتی تشکیل شود که احتمال دخالت آمریکاییها در حادثه یازدهم سپتامبر را بررسی کند. این قبیل سخن گفتن در خصوص حوادث تاریخی از سوی برخی سیاستمداران چندان عجیب و غریب نیست. اما گاه عبور از خطوط قرمز دردسر ساز میشود. رامی خوری در ادامه ادعا میکند که رئیس جمهوری ایران نه تنها با این سخنان به نوعی به سیاستمداران امریکایی توهین کرده است بلکه رابطه میان دو کشور را بیش از پیش شکراب کرد. باراک اوباما در سخنرانی خود به اهرم دیگری متوسل شد. تلفیقی از احساسات و حقیقت گویی با توسل به ادبیات سیاستمداران کهن. سخنان اوباما در خصوص مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین از وزن بالای سیاسی برخوردار بود. سخنان اوباما آنجا که جهانیان را مخاطب قرار داد و گفت: "ما میتوانیم مانند شصت سال گذشته باز هم دور هم جمع شویم. میتوانیم سخنرانیهای طولانی مدت داشته باشیم. میتوانیم لیستی از اما و اگرها را مهیا کنیم. میتوانیم باز هم قطعنامههایی صادر کنیم که به درد یک کودک فلسطینی یا اسرائیلی هم نخورد. و البته میتوانیم متفاوت ظاهر شده و تاکید کنیم که این بار به ترور و جنگ اجازه نمیدهیم که برای ما تصمیم بگیرد." همه را تحت تاثیر قرار داد. اوباما در نهایت ابراز امیدواری کرد که سال آتی میلادی، فلسطین نیز کرسی در همین مجمع در اختیار داشته باشد. این سخنان خوب، مثبت و امیدوار کننده است اما به نمایشی بیشتر میماند. ایالات متحده به دلیل نزدیکی به اسرائیل بیش از دیگران در مناقشه فلسطین – اسرائیل دخالت داشته و دارد. اما چاره کار در به حاشیه راندن تندروهای اسرائیلی است. ایالات متحده باید در خاورمیانه به رهبران منتخب احترام بگذارد. به عنوان نمونه یکی از این راهکارها گفتگو با حماس است. اوباما و احمدی نژاد هر دو سخنرانیهای خود را به نحوی پیش بردند که نشان دهنده پیچیدگی شخصیت آنها بود. ایران و امریکا دو کشور با پیشینه فرهنگی متفاوت هستند و همین تفاوت در سخنرانیهای آنها هم مشهود بود. هر دو این افراد روسای جمهور کشورهای خود شدند چرا که میدانستند چگونه در شرایط نه چندان مناسب اقتصادی و سیاسی سخنان خود را جذاب و عملی نشان دهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]