واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: 10 توصيه به آمريكا در خاورميانه
بحث ها بر سر سياست آمريكا در خاورميانه اين روزها بر موضوع ايران و جنگ عراق معطوف است. حتي آمريكاييهايي كه سياست خاورميانهاي كشورشان را دنبال مي كنند، سوالاتي در مورد جايگاه ايالات متحده در سراسر منطقه در ذهن دارند . سوالاتي كه معمولا در مذاكرات در واشنگتن و ساير نقاط ايالات متحده در مورد خاورميانه مطرح است، اين است كه آمريكا بايد در خاورميانه چه اقدام متفاوتي را انجام دهد؟ من (نويسنده) اين مسئله را اغلب با دوستان و همكاران خود ظرف ماه هاي اخير مطرح كرده ام كه نتيجه آن تهيه ليستي از 10 اصل و سياستي بود كه معتقدم بايد بر اساس آن ، سياست هاي آمريكا در خاورميانه را تعريف كرد . اين اصول و سياست ها به قرار زير است ؛ اول ، حضور سياسي تمام بازيگران مشروع: تمايل آمريكا به تحريم، يا محاكمه و نابودي بازيگران اصلي در منطقه همچون حزب الله و حماس، سياستي كودكانه و غير سازنده است . تمام گروه هايي كه آمريكا مانع از حضور آنها مي شود ، خواستار كسب قدرت بيشتري در منطقه به خصوص از طريق جلب حمايت عموم در جهت مقاومت در برابر ايالات متحده هستند . مشروعيت بايد معيار اصلي براي حضور بازيگران بزرگ در منطقه باشد و اين مشروعيت از دو عامل ناشي مي شود؛ پذيرش از سوي مردم ( به ويژه از طريق انتخابات) و پايبندي به اصول و استانداردهاي بين المللي، اما زماني كه يك بازيگر بزرگ و مشروع، فاقد يكي از اين دو معيار باشد (براي مثال حملات موشكي حماس عليه اسرائيل كه به عقيده نويسنده بر خلاف استانداردهاي بينالمللي است) پاسخ و واكنش به آن بايد با وارد كردنش به فرآيندي كه منجر به توقف اقدامات مورد نظر و دستيابي به اهداف از طريق صلح آميز باشد، همراه شود . دوم، پيگيري صلح، امنيت و آرامش براي همه طرف ها و بر اساس يك استاندارد واحد: قدرتهاي خارجي در خاورميانه بايد نسبت به اعراب ، اسرائيلي ها، ايراني ها و ترك ها در راستاي حقوق و منافعشان برابري قائل باشند تا اينكه بخواهند برخي طرف ها را در اولويت قرار دهند . اين بخش شامل زمينه هايي نظير امنيت ، فن آوري هسته اي و ساير موارد مي شود . سوم، استفاده از مكانيزم هاي چند جانبه به جاي استفاده از رويكردها و تهديدهاي نظامي يكجانبه: سازمان ملل و آژانسهاي وابسته به آن مكانيزمهاي موثر، قانوني و مفيدي براي رسيدگي و توجه به مسائل جنجال برانگيز را ميتوانند در اين زمينه مـطـرح كنند.چهارم، ثبات و استواري در خصوص مسائل كليدي منطقه: استانداردهاي دوگانه در زمينه تقويت قطعنامههاي سازمان ملل و كنوانسيونهاي بينالمللي و يا ترويج دموكراسي و آزادي، به شدت اعتبار، اقدام و كارآيي آمريكا را از بين ميبرد و نفوذ آمريكا را در يك برهه زماني خدشهدار ميكند.پنجم، توجه به اكثريت به جاي تمركز بر اقليت: يك اشتباه كليدي و مداومي كه سياست واشنگتن پس از حملات 11 سپتامبر 2001 را در بر گرفت، تمايل آن به پاسخگويي و توجه به تهديد ناشي از القاعده و ساير گروههاي تروريستي بود. يك رويكرد سازندهتر ميتواند توجه به نگرانيها و حقوق مشروع اكثريت متوسط مردم خاورميانه را شامل شود. ششم، تعريفي از منافع ملي آمريكايي و نه منافع لابيهاي كوچك اسرائيل، تاجران سلاح، شركتهاي نفتي، حاكم مستبد عرب و يا بنيادگرايان مسيحي افراطي: به طور جزئي تمايل شديد به اسرائيل در طول 3 دهه گذشته به شدت سياست آمريكا در منطقه را با مانع روبهرو كرده است و بيانگر ضعف در سيستم دموكراتيك آمريكايي است. لابيهاي كوچك به شدت ميتوانند در سياست خارجي واشنگتن نفوذ كنند، تا حدي كه سياست خارجي آمريكا در راستاي رسيدن به منافع ملي با زيان بيشتري مواجه ميشود. سياست خارجي آمريكا تحت فشار لابي يك رويكرد غيرسازنده را به دنبال خواهد داشت. هفتم، پيگيري صلح پايدار در مناقشه اعراب - اسرائيل: دستيابي به يك صلح عادلانه و جامع عربي - اسرائيلي، مفيدترين اقدامي است كه آمريكا و يا هر قدرت خارجي ميتواند انجام دهد تا بسياري از مناقشات و تنشها در خاورميانه را فرو بنشاند. واشنگتن ناگزير به برقراري صلح است زيرا تنها قدرت خارجي است كه اسرائيل به آن اعتماد دارد. مشكلات خاورميانه همگي به خاطر سياستهاي آمريكا نيست،بلكه دستيابي به صلح ميان اعراب واسرائيليها تنها با حضوربزرگ آمريكا حاصل ميشود واين حضور تنها زماني موفق خواهد شد كه ايالات متحده بيطرفانه عمل كند؛ اصلي كه تاكنون و طي سالهاي گذشته وجود نداشته است. هشتم،رايزني مداوم با همسايگان نه در جهت منافع : واشنگتن بايد از همسايگان عراق در حل بي ثباتي و خشونتهايي كه با حمله به اين كشور ايجاد كرده است، كمك بگيرد اما همسايگان آنقدر ساده نيستند كه با اشاره آمريكا حاضر به همكاري شوند و در صورت عدم درخواست، حضوري نداشته باشند. آمريكا بايد با اين كشورها به طور معمول رايزني كند و پيشنهاد آنها را درخصوص مسائل ديگر نظير صلح اعراب - اسرائيل جويا شود. نهم ،دوري از جنگهاي داخلي ومبارزات محلي : تمايل دولت بوش به حمايت فعالانه از يك طرف در درگيريهاي سياسي داخلي در منطقه همچون لبنان و فلسطين همواره با شكست روبه رو شده است. دهم ،درك تفاوت ميان مذهب ومليگرايي: آمريكا اغلب و زماني كه اكثر مسائل و مناقشات خاورميانه از تنشهاي سياسي و مليگرايي ناشي مي شود، مسائل را در چارچوب مذهبي تفكيك ميكند.
يکشنبه 20 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]