تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833321724




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یک کرد ایرانی رئیس جمهور عراق + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سالیان پیش، ئاغا رستم (خان) که از بی رحمی شاه عباس صفوی از بوکان به عراق رفت و در قره داغ سکنی گزید، شاید نمی دانست که روزگاری نواده او در قامت رئیس جمهوری عراق، به ایران رفت و آمد دارد و از پیران سیاست خاورمیانه باشد . . .

بولتن نیوز - عرفان قانعی فرد : سالیان پیش، ئاغا رستم (خان) که از بی رحمی شاه عباس صفوی از بوکان به عراق رفت و در قره داغ سکنی گزید، شاید نمی دانست که روزگاری نواده او در قامت رئیس جمهوری عراق، به ایران رفت و آمد دارد و از پیران سیاست خاورمیانه باشد که 2 سال دیگر در 80 سالگی، کُرسی ریاست جمهوری را  ترک می کند. جلال طالبانی در 13 سالگی و دوران نوباوگی ، روزی خبر اعدام پیشوا قاضی محمد فقید را شنید، بر پهنای صورتش اشک ریخت و دوان دوان و پریشان و با کتابهای زیر بغل از حیاط مدرسه گذشت. معلم اش – کمال عبدالقادر - از بالکن مشرف به حیاط ، دلداری اش می داد و فردا صبح اش از جلال خواست که در برابر همسالانش ، سرود حماسی بخواند! شاید آن معلم نمی دانست که « پس از 60 سال» خود جلال در سرنوشت کردها و عراق، نقشی بر عهده خواهد گرفت که همانا آرزوی قاضی محمد بود و آن هم مشارکت در قدرت و شناختن هویت مردمان زادگاهش بوده است. ابراهیم احمد، روشنفکر و منتقد اندیشه ورز، زیر پر و بال جلال نوجوان را گرفت و بنا به تفکر غالب بر آن ایام و برهوت اندیشه ، جلال به چپ گروید و گزاف نیست که هنوز در تار و پود ذهنش، فکر مائو، خانه کرده و شاید همان وفاداری در دوستی اش باشد، که به عهدش با ابراهیم باقی ماند که ماند.  در دانشکده حقوق در روزنامه حزبی، در دفاع از زندانیان سیاسی کُرد که در زندان شاه و ساواک، به اعدام محکوم بودند، قلم زد. شاه ایران را کهنه پرست و خُود پرست نامید و وعده داد که حکومت مُطلقه اش بنا به رمز تاریخ، فرو خواهد پاشید ! قلم منتقد و روحیه عصیانگرش در داخل حزب موجب پرخاش خودکامه قبیله محور شد و به قصد کشتن او و خفه کردن زبان و اندیشه اش، هجوم بردند و لاجرم در 1964 راه تبعید به تهران و همدان را در پیش گرفت. گرچه ساواک نخواست که جلال از ایران خارج شود تا غلام حلقه بگوشش ،دمی در آسایش، تک سوار رستم نمای میدان ملت عوام زده و خرافی و ساده دل باشد. زمستان سال بعد دوباره به عرصه حزب بازگشت اما این بار هم آن اُمی، هوس قتلش را داشت که جلال معتقد بود بر خط استقلال و آزادی و بدون تکیه بر نیروی خارجی باید حرکت کرد، لاجرم به سوی حکومت عراق کشیده شد اما هرگز جمله ای خلاف ایران و ایرانیت به زبان جلال و ابراهیم احمد رانده نشد چون باورشان آن بود که « کُردها هرکجا که باشند، ایرانی اند» . جلال شیفته ایران زمین ماند اما دل از ساواک و شاه برکند!به مخالفان شاه پناه داد تا جوانان چریک آرمان گرا، راه شان را بروند و آرزوی نابودی شاه  ایران تحقق یابد. روزگارانی گذشت تا 1975 که شاه و ساواک بازی ورق کردی را کنار نهادند و اختیار ادامه مبارزه و جنبش علیه ظلم و خودکامگی بعث در عراق را به خود کردها سپردند، دیگری به ایران آمد و نمی خواست دل اعلیحضرت همایونی مُکدر شود اما در ان ایام – که خود طالبانی هم ماه قبل به زبان راند – شُعله روح مُبارزه و اراده ضدیت با فردپرستی و خودمحوری و رهبری مطلقه در کردستان را برفروخته تر کرد و بیرق مبارزه علیه استبداد صدام حسین را برافراشته نگاه داشت، پرده نو زد و راه دیگر گرفت. دست به قلم برد و پس از سالیان دراز پویش و کاوش و آزمون ، سرگذشت حرکت کُردی و آسیب های راه سنگلاخی مبارزه را برشمرد و امراض اش را بازشناخت. طالبانی شاید جزو معدود رهبران آگاه و کتاب خوانده کُردها بود که قبل از او تنها در پیشوا قاضی محمد، متجلی بود.سال های چندانی نگذشت که حرکت بزرگ ایران شکل و قوام گرفت و ایران آخرین انقلاب قرن را شاهد بود. جلال که دیگر به روزهای میانسالی اش رسیده بود در قم به دیدار رهبر انقلاب رفت و از امیدش به روح آزادگی کردها، سخن ها گفت و رهبری هم آرزویش، پیروزی ملت های تحت ستم – شیعیان و کردها- و« مرگ دیکتاتور» عراق بود. جنگ تحمیلی آغاز شدو طالبانی شانه به شانه فرزندان رشید این مرز و بوم، علیه صدام جنگید، ذره ای- در رشد و اعتلای کردستان - ناامید نشد و فکری جز پیروزی به مُخیله اش خطور نکرد، حتی در آن ایام که چرخ کج رفتار برایش شکست های پیاپی فاجعه حلبچه، قطعنامه 598، ترور یار دیرین و هم آوازش – قاسملو – را خبر داد. با پاسپورت ایرانی اش، صدها سفر کرد تا شرح پریشانی و سیه روزی ملتش را به گوش هر که در عالم برساند. چند بار به دیدار صدام رفت و حتی او را بوسید تا شاید در دل سنگ اش اثر کند و بویی از انسانیت ببرد، اما نشد. جلال برای خودش بدنامی خرید، اما هدفش را مقدس تر می دانست. 1991 جنگ خلیج فارس رخ داد که شاید دریچه ای پس از دوران نا امیدی و سیاهی ها بود و کُردها، کاشانه ای ساختند.اما در 1995 دوباره فکر خودکامه قبیله واره، به هزار حلیه جنگ برادر کشی برانگیخت اما جلال ذره ای از صلح خواهی و اخوت و صداقت، عقب ننشست و پیر امروزه سیاست ینگه دنیا، کلینتون، سبب خیر شد و رقیب را به خاطر سوار شدن بر تانک صدام و بعث به هوس کشتن همزبانانش در 31 اوت 1996 نکوهش کرد  و در 2003 کاخ منحوس استبداد صدام فرو ریخت و در 2005 جلال بر کُرسی ریاست جمهوری نشست، گویی جلال به آرزویش رسیده بود. دیگر برف پیری بر سر و رویش باریده بود، نه آن کُرسی به او شان داد، بلکه شخصیت و منش و اندیشه او بود که به آن کُرسی قدر و منزلت داد و فرق داشت با رجاله هایی که در این کرسی بوده و منفورترین چهره تاریخ سرزمین شان شده اند. امروزه برای سفری دوباره راهی ایران شده است و شاید 40 و چندمین سفر رسمی او به ایران باشد و طنز تاریخ این که از نخستین پناه جستن اش به ایران در سال 1964، دیگر 47 سال می گذرد!... این بار هم با عصایی در دست و دلی پر امید که روزی مژده نهادینه شدن دمکراسی و آزادی و صلح در عراق و کردستان را به ارمغان بیاورد. کسی نمی داند که پس از مام جلال، چه بر سر عراق و کردستان خواهد آمد ، « آواز سگان» و « مویه گرگ ها» یا نوزایی پس از « درد زایمان ملت » ؟





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 566]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن