واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: فارغالتحصيل فرهنگسراي نياوران در تهران هستم. شروع كارم با تئاتر بود، تئاتر «ساحره سوزان» و «نيرنگهاي اسكاپن» كه با اكبر زنجانپور و قطبالدين صادقي كار كردم و بعد از آن با تئاتري كوچك به كارگرداني هرمز هدايت كه 3 تا 4 دقيقه نقش داشتم وارد تلويزيون شدم. در حال حاضر هم مشغول بازي در سريال «مسافران» به كارگرداني رامبد جوان هستم.
اعتماد به پيمان قاسمخاني
رامبد جوان به من خيلي لطف كردند، من چون به پيمان قاسمخاني اعتماد داشتم، بنابراين بدون خواندن، فيلمنامه نقش را پذيرفتم آقاي قاسمخاني هميشه كارشان را به نحو احسن انجام ميدهند.
معيارم براي انتخاب نقش
شخصيتي كه در مسافران دارم، يكي از بهترين نقشهايي است كه نوشته شده و كار تازهاي بود. با كاراكتر كلنجار رفتن و اين طور نقشها را خيلي دوست دارم.
نقشم در مسافران
نقشم رباطي است كه به اصطلاح اجزا و نرمافزار و سختافزارش قديمي است. اين گروه فضانورد اين رباط را با خودشان آوردند تا كارشان را جلو بيندازند ولي چون قديمي است، هي گير ميكند، خراب ميشود و روغنريزي دارد و برايش مشكل ايجاد ميشود و به زبان سادهتر، هر طرفشو درست ميكني طرف ديگرش خرابه اين خودش كمدي قشنگيه به نظر من قديمي بودنش خيلي خندهدار است. خودم هم سريال را ميبينم و دنبال ميكنم.
با تمام بچههاي گروه راحتم
سعي ميكنم هميشه طوري كار كنم كه با همكارانم در پشت صحنه دوست باشم و از همه خوشم ميآيد. اگر بازيگري هم باشد كه ببينم روي خوش نشان نميدهد، سعي ميكنم با او رفيق باشم. چون احساس ميكنم اگر پشت صحنه خراب شود، جلوي دوربين هم نميشود رابطه خوبي برقرار كرد و تا الان همه چيز خوب بوده و با كسي مشكل نداشتم و فيلمنامه هم خوب بوده.
كوتاهي و بلندي نقش
به نظر من مهمه وقتي كه نقشت كمه بايد در تايم كوتاه خودتو نشان بدي. وقتي نقش كوتاه باشد، براي اينكه ديده شود فشار بيشتري روي بازيگر است. در يك تايم كوتاه ديگر فرصت خراب كردن نداريم. ولي شما اگر در يك قسمت 6، 7 سكانس داري اگر 3 تاي آن، طوري كه ميخواهي نشود حداقل 2 تاي آن بالاخره خوب ميشود اصولا هر كسي نقش كوتاه ولي اصيل و ناب را دوست دارد يعني كوتاه باشه ولي موقعيت قشنگي داشته باشه، به نظر من تماشاچي خوبه كه گاهي دلش براي آدم تنگ بشه.
ساعت خوش
با ساعت خوش به چهرهاي شناخته شده تبديل شدم. ولي قبل از آن در مجموعهاي كابويي بازي ميكرديم به نام «پرواز 57» كه اولين كارم بود ولي كسي مرا به اسم نميشناخت ولي با ساعت خوش كاملا شناخته شدم.
ارتباطم با بچههاي ساعت خوش
متاسفانه خيلي اهل ارتباط نيستم ولي با بچههاي ساعت خوش رابطهام حسنه است و با هيچ كدامشان مشكلي ندارم و دوست دارم با همان بچههاي ساعت خوش طنز جديدي بسازيم ولي با شرايط بهتر، تكنيك بالاتر و شيكتر، البته نه اينكه اون خوب نبود. من آيتم را خيلي دوست دارم ولي متاسفانه پول خوبي در مملكت ما ندارد، دوست دارم كاري حساب شده باشد، يك گروه خوب كه روي آن فكر شود و زمان گذاشته شود. چون نوشتن آيتم خيلي مهم است اينكه نو و جديد باشد چون بعد از ساعت خوش كار آيتمي خيلي انجام شد. ولي خيلي ضعيف بود. براي همين خيلي از سوژهها ديگر جديد نيست.
بازيگرهاي مورد علاقهام
خيلي به سينما نميروم ولي با توجه به كارهايي كه ديدهام بازي آقايان؛ پرويز پرستويي و آتيلا پسياني را ميپسندم، ضمن اينكه من بازي حميد فرخنژاد را خيلي دوست دارم چون بازيگري را هنوز نديدم كه بتواند به اندازه حميد جلوي دوربين بازي نكند. جلوي دوربين بازي نكردن خيلي سخت است. بازي خوب آقاي پرستويي كه اصلا جاي بحث ندارد. به نظر من پرستويي كمدين عالي و بينظيري است، حتي ديوانهوار كارهاي او را ميبينم. كارهاي جديدش هم كه بحث نداره و عاليه. در بين خانمها؛ بازي ليلا حاتمي در سالاد فصل و ارتفاع پست را ديدم و خيلي پسنديدم، بازي الناز شاكردوست و گلچهره سجاديه و از قديميترها بازي فاطمه معتمدآريا را خيلي دوست دارم شايد خيليهاي ديگر باشند ولي الان حضور ذهن ندارم، گرچه بايد اشاره كنم كه سوتهدلان يكي از بهترين فيلمهايي بود كه ديدهام.
بهترين طنزي كه ديدم
بهترين فيلمهاي سينمايي كمدي كه ديدم؛ مرد عوضي، موميايي 3و اجارهنشينها بود، مهمان مامان كار آقاي مهرجويي را خيلي دوست دارم. طنزهاي آقاي مديري و بازي رضا شفيعيجم در نقش «بامشاد» را خيلي دوست دارم البته شايد كارهاي طنز بهتر و قويتري هم بوده ولي من نديدم.
بهترين انتخاب
انتخابي كه اگر بگويم از اول ميدانستم خوب ميشود؛ «روزگار جواني» بود كه نقش حميد را بازي ميكردم و مطمئن بودم كه خوب ميشود. نقشي داشتم كه بايد با لهجه مادري صحبت ميكردم و اين خيلي راحت بود ولي بقيه كارها را مطمئن نبودم كه خوب ميشود البته در روزگار جواني نويسنده كار آقاي اصغر فرهادي بود.
بدترين انتخاب
من خيلي سراغ نقشي كه عجيب و غريب باشد و با من جور درنيايد، نميروم و اگر فكر كنم كه كار بد است و ببينم نميتوانم فرار كنم، ميگويم؛ نميتوانم. كارهاي ضعيف هم زياد كردم ولي يك موقعي ميبينيم كار، نوشته و متن دارد ولي بعد ميبينيم كار آن طور كه ميخواهيم نميشود. مثلا با آقاي غفوريان كاري كرديم كه هر موقع پخش ميشد مخصوصا برنامهاي ميچيدم كه كسي تلويزيون را روشن نكند و علتش اين بود كه نوشتهاي وجود نداشت البته در آن موقع سنمان كمتر بود و جسارتمان زياد. ولي نميشود گفت كه انتخاب من بوده و همه بداهه بود البته خود آقاي غفوريان هم از كار راضي نبودند.
كار آماده پخش
سال گذشته كار سينمايي انجام دادم به نام «نظام از راست» به كارگرداني آقاي ورزي كه در خدمت اكبر عبدي بوديم و چند كار 90 دقيقهاي بود كه يكي از آنها به رسانههاي تصويري آمده و چند تاي ديگر هنوز خير. يك كار كودك هم بود كه پخش شد و يك كار هم براي شبكه قرآن.
كار تئاتر
اگر كار تئاتري پيشنهاد شود حتما قبول ميكنم البته اگر شرايط مالياش خوب باشد، البته نه اينكه بقيه چيزهاش مهم نيست. بيشتر كار كمدي دوست دارم چون براي روحيهام بهتره.
بزرگترين دغدغهام
بزرگترين دغدغهام، بينيازي است چون فكر ميكنم از لحاظ معنوي بينياز نيستم.
از ميان حرفها
رامبد جوان را خيلي دوست دارم.
تا الان رباط به اين شكل در داستانهاي طنز ايراني نداشتيم.
يك روز كه رضا شفيعيجم را از تلويزيون ديدم، خوشحال شدم. به رضا زنگ زدم و گفتم رضا، من نشستم و فقط به خاطر تو دارم سريال را ميبينم، كيف ميكنم كه ميبينمت، خوب نيستي عالي هستي.
آدمهاي اطرافم خيلي برايم مهم هستند.
اهل ورزش نيستم.
صداي خودمو خيلي دوست دارم و گاهي اوقات براي خودم ميخوانم.
در سينماي ما نميشود برنامهريزي كرد.
خانواده سبز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]