واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: گزارش ايسنا از مركز بازتواني جانبازان اعصاب و روان مشهد؛ 16 سال است كه اين جا هستم، يعني از زماني كه اين مركز افتتاح شد...
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: شهرستانها
بين گزارشها و خبرهايي كه از جانبازان در رسانهها در مناسبات مختلف ديده ميشود، هميشه جاي خالي عدهاي از بازماندگان و سرداران دلير هشت سال دفاع مقدس به چشم ميخورد و آنان كساني نيستند جز جانبازان مظلوم و ساكت اعصاب وروان كه به نظر ميرسد نسبت به اين عزيزان بيشترين كم لطفي صورت گرفته است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) _ منطقه خراسان، درب ورودي بزرگ و يك پرچم و تابلوي كوچك كه بر روي آن نوشته شده مركز بازتواني جانبازان اعصاب و روان، كل نماي بيروني مركز بازتواني جانبازان اعصاب و روان را تشكيل ميدهد.
وارد مجموعه شدم چند نفري روي نيمكت نشسته بودند و گذشت زمان بر روي صورت دليرشان جاي پاي خود را به يادگار گذاشته بود، ساكت نشسته بودند و با ورود ما، توجه آنها به سمتمان جلب شد، نگاهمان كردند و در نگاهشان نوعي غربت بود كه دل هر انساني را به درد ميآورد.
ساختمان اين مركز 2 طبقه و قديمي است، در بدو ورودمان مدير مركز به استقبالمان آمد و ما را به دفترش راهنمايي كرد. دفترش ساده بود و در آن 2 ميز كار و چند صندلي وجود داشت.
اسماعيل سالاري، مدير مركز به خبرنگار اجتماعي ايسنا _ منطقه خراسان، گفت: اين دفتر مديريت است البته دو روز در هفته دفتر معاينه نيز ميشود و دكتر در اين جا به معاينه جانبازان ميپردازد.
وي در رابطه با تاريخ تاسيس اين مركز گفت: مركز بازتواني جانبازان اعصاب و روان در سال 1370 تاسيس شده و داراي 2 بخش بستري و روزانه است.
وي گفت: در بخش روزانه جانبازهايي وجود دارند كه بستري نميشوند و فقط تا ظهر در اين مركز حضور دارند و حضور اين عزيزان بيشتر جنبه اوقات فراغت و تفريحي دارد.
سالاري ادامه داد: در بخش بستري 10 الي 12 تخت متعلق به جانبازاني است كه تمام مدت سال و يا عمرشان را در اين جا بستري ميشوند و تختهاي باقي مانده نيز متعلق به جانبازاني است كه حدود 2 هفته در اين جا بستري و بعد از درمان و بهبود نسبي كه به دست ميآورند، ترخيص ميشوند.
همراه مدير مركز به بازديد فضاي داخلي پرداختم، وارد يك سالن بزرگ ميشويم كه 15 تخت در آنجا قرار داشت؛ مدير مركز گفت: اين جا خوابگاه است.
سالاري در پاسخ به اين سوال جواب كه آيا در اين جا تلويزيون و يا وسيله ارتباطي ديگري وجود دارد، افزود: بله و ما را به تالاري برد كه كمدي ديواري در آن قرار داشت، درب بالايي كمد را باز كرد كه در آن تلويزيوني در حصار چند ميله قرار داشت و گفت كليه نكات ايمني در اين جا رعايت ميشود.
به همراه مدير مركز بازتواني جانبازان اعصاب و روان مشهد وارد سالني ميشويم كه يك ميز بزرگ در آنجا بود. در اطراف ميز مرداني بزرگ نشسته بودند و نگاهمان ميكردند ولي نقاشيهايي كه روي ديوارنصب شده بود ما را ياد مهد كودك ميانداخت.
سالاري گفت: اين عزيزان در اين جا، نقاشي ميكشند و كاردستي درست ميكنند.
وي ضمن موافقت با درخواست من براي مصاحبه، چند نفر را براي مصاحبه پيشنهاد داد. جلو رفتم، با نگاهي آرام و معصوم و با صدايي آرامتر گفت: در خرمشهر جانباز شدم، درصد جانبازي من 30 درصد است و از مردم ميخواهم پيرو جانبازان و شهدا باشند.
جانباز ديگري جلو آمد و گفت: درصد جانبازيام 55 درصد است. من 16 سال است كه اين جا هستم يعني از زماني كه اين مركز افتتاح شد.
وي در ادامه گفت: هنوز به خانهام نرفتم. من بسيجي هستم، دعاگوي مردم ميباشم و هيچ توقعي از آنها ندارم چون ما كاري براي مردم نكرديم.
وي با گلايه نسبت به بعضي برخوردها با جانبازان گفت: متاسفانه برخورد بعضي از مسوولان نسبت با ما ناراحت كننده است.
هنوز صحبتم با اين عزيز تمام نشده بود كه مردي با چشماني پراشك جلو آمد و گفت: با من مصاحبه ميكنيد؟ جانباز 15 درصد و جزو كادر سازمان ارتش بودم و در جزيزه مينو مجروح شدم.
وي افزود: 18 سال نيز در نيروي انتظامي خدمت ميكردم ولي به علت فرار متهمي كه به من سپرده بودند، از خدمت اخراج شدم.
وي خاطرنشان ساخت: وضعيت مادي من زير صفر است و با وجود اين كه ناراحتي اعصاب دارم، هر دو گوشم نيز آسيب ديده و در هر دو پايم پلاتين وجود دارد.
وي ادامه داد: هيج كس به وضعيت من رسيدگي نميكند و بار زندگي بر روي شانههاي همسرم است كه از پس مخارج زندگي بر نميآيد ضمن اينكه يك فرزند صعبالعلاج نيز دارم.
در جواب من كه آيا كمكي به تو ميشود، گفت: چون درصد جانبازي من كم است، هيچ كمكي به نميكنند و هيچ حقوقي به من نميدهند.
جانباز 40 درصدي كه در شلمچه جانباز شده بود، در رابطه با محيط اين مركز گفت: محيط بد نيست و همه با هم دوست و صميمي هستيم.
وي افزود: كمبود مادي ندارم و بنياد نيز به من كمك ميكند و حدود دو ماه و نيم است كه اين جا هستم و به احتمال زياد دائمالبستري ميشوم.
وي در جواب سوال ما در رابطه خانوادهاش گفت: برخورد خانواده ام با من بد نيست ولي همسرم از لحاظ روحي نسبت به من كملطف است.
وي گفت: از مسوولان و مردم هيچ توقعي ندارم.
از اين قسمت خارج ميشويم؛ مدير مركز بازتواني در حالي كه به سمت بخش جانبازان روزانه ميرفتيم، گفت: فضاي اين جا باب طبع مركز بازتواني نيست ولي حداقل مشكل جانبازان را حل ميكند.
سالاري در جواب اين سوال كه آيا كمبود هزينه داريد، گفت: كمبود كه هست اما كمبود ما از حيث بودجه نيست بلكه كمبود ما از جهت فضاي فيزيكي است، اين مركز اجارهاي و متعلق به بيمارستان جوادالائمه است.
به بخش جانبازان روازنه رسيدم. بخش روزانه يك سالن بزرگ بود كه در آن جانبازان در اطراف ميز نشسته و مشغول معرق كاري بودند و كارهايشان نيز به عنوان تزيين در سالن استفاده شده بود.
محمد علي سرفراز، كارشناس كاردرماني بخش روزانه مركز بازتواني جانبازان اعصاب و روان مشهد در رابطه با اين بخش به خبرنگار ايسنا _ منطقه خراسان، گفت: جانبازاني كه اين جا هستند از طرف روانپزشك معرفي ميشوند و وضعيت آنها به صورتي است كه بايد از لحاظ دارويي و روحي تحت نظر باشند.
وي افزود: اوقات اين عزيزان به شكلي است كه هم به درمانشان كمك كرده و هم اوقات فراغتشان را پر ميكند. البته جانبازاني كه اين جا هستند توانايي انجام كار ندارند و ماندن آنها در خانه مشكلساز است و خانوادهها به اين امر تمايل دارند كه اين عزيزان براي مدتي هم كه شده از خانه دور باشند.
در ادامه گفتوگوهاي خود، با يك جانباز 35 درصد صحبت كردم. وي در مورد وضع محيطي اين مركز گفت: محيط اين جا بسيار عالي است و براي ما آمدن به اين جا خيلي مفيد است زيرا از خانوادههايمان دور هستيم. ماندن ما در خانه باعث به وجود آمدن دردسرهايي براي خانوادههايمان ميشوند زيرا ما جانبازان اعصاب و روان هستيم.
وي افزود: ما به خاطر دفاع از اين آب و خاك جانباز شدهايم ولي ترجيح ميدهيم كه توقعي نداشته باشيم چون توجهي به ما نميشود.
وي خاطرنشان ساخت: مردم ايران انسانهاي نوع دوست، مهربان و همسايه دوست هستند و براي جانبازان نيز احترام زيادي قائل هستند.
وي عنوان كرد: در كشوري مثل ايران يك جانباز نبايد مشكل مادي داشته باشد ولي جانبازهاي حاضر در اينجا مشكل مالي دارند و انتهاي اقتصادي جانبازان حاضر در اين جمع يك خانه 80 متري است كه بعضيها هم همين را ندارند و در خانهاي 40 متري زندگي ميكنند و تعدادي نيز مستاجر هستند.
وي گفت: يك جانباز عمرش را در راه اين انقلاب گذاشته است و شايد اگر اين افراد به جبهه نميرفتند، ميتوانستد فرد مفيدتري براي جامعه باشند پس دولت بيشتر به اين بازماندگان از جبهه و اين نمادهاي ايثار و دلاوري كمك كند تا حداقل مشكل مادي نداشته باشند.
بعد از خداحافظي با همه دلاورمندان بازمانده از جنگ و جهاد با قول به اين مطلب كه حرفها و خواستههايشان را منعكس كنم، از آنها خداحافظي كرده و خارج شدم و به اين فكر ميكنم كه چقدر دردناك است گريه مردي كه در واقع عمرش را براي دفاع از من و امثال من گذاشته است و اسوه زنده ايثار و مقاومت است ولي در حال حاضر مشكل مالي دارد.
انتهاي پيام
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]