واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزارش ديدار صميمانه ضرغامي با فيلمنامهنويسان حتي يك فيلمنامهنويس خوب هم نبايد بيكار بماند
جام جم آنلاين: سروش صحت و مينو فرشچي اولين نويسندگاني هستند كه مقابل در ورودي مركز همايشهاي صداوسيما با آنها برخورد ميكنم. در تالار جلسات مهدي فرجي (مدير شبكه 2)، حسن اسلاميمهر (مدير سيمافيلم)، طهماسبي (مديركل روابط عمومي سازمان) و شهرام گيلآبادي (مدير اداره نمايش راديو) كنار هم نشستهاند و با هم گفتگو ميكنند.
قرار است جلسه ساعت 30/9 برگزار شود و حوالي ساعت 20/9 تقريبا همه كساني كه قرار است در جلسه حضور داشته باشند، آمدهاند. پيش خودم فكر ميكنم كه حتما نويسندگان هم مثل ديگر صنفها اصلا همديگر را قبول ندارند؛ اما همين كه دور ميز كنفرانس مينشينند، ميبينم كه هر دو سه نفر شروع به گفتگو ميكنند و معلوم است درباره اين كه هر كدام چه بايد بگويند از پيش با هم هماهنگ شدهاند. ضرغامي هم البته متوجه اين هماهنگي از پيش آنها شد، چون آخر جلسه گفت: تشكر ميكنم كه قبل از اين نشست در جلسهاي هماهنگ كرديد كه چه نكاتي گفته شود، چون اقدام شما باعث شد از اين نشست نهايت استفاده بشود.
قرار است نويسندهها صريح و بدون خودسانسوري با ضرغامي حرف بزنند.
دور ميز كنفرانس نويسندگاني چون حسين ترابي، جابر قاسمعلي، صادق كرميار، حسن مهدويفر، شادمهر راستين، سروش صحت، خشايار الوند، حسن فرازمند، رضا مقصودي، فرهاد گوران، فريدون فرهودي، حبيب احمدزاده و مينو فرشچي را ميبينيم؛ فرهاد توحيدي هم كه مسووليت هماهنگي و برگزاري جلسه را به عهده دارد. ضرغامي معرفي را از مديرانش آغاز ميكند. مرتضي ميرباقري، معاون سيما كه كنارش نشسته و بعد به ترتيب مهدي فرجي، حسن اسلاميمهر و شهرام گيلآبادي. ميگويد: خودم خواستم كه در اين جلسه فقط چند تن از مديران حضور داشته باشند و ادامه ميدهد: در اين جلسه ميخواهيم بيتكلف و صريح درباره يكي از مهمترين بخشهاي توليدات رسانه ملي با شما گفتگو كنيم، چون كارهاي نمايشي از اركان مهم است و هرچه كه جلوتر ميرويم ضرورت تقويت نويسندگي در آثار نمايشي راديو و تلويزيون را بيشتر احساس ميكنيم.
رسانه ملي مامن نويسندگان باشد
فرهاد توحيدي را همه ما به عنوان فيلمنامهنويس ميشناسيم، او ابتدا همكاران نويسندهاش را معرفي ميكند و بعد هم ميگويد: در اين جلسه بنا داريم در 3 حوزه حقوق مولف، برخورد نويسندگان با تهيهكنندگان و مديران مياني سازمان و محدوديتها و خط قرمزها صحبت كنيم و اميد بستهايم كه با همت و كمك شما آسيبهاي بخش نويسندگي را كه زيرساخت همه برنامههاست شناسايي و رفع كنيم.
حقوق مولفين (حقوق مادي)
شادمهر راستين درباره دستمزد فيلمنامهنويسان در نقاط مختلف دنيا مطالعه تطبيقي كرده است و درباره نحوه پرداخت دستمزد به فيلمنامهنويس شاهد مثالهايي از تلويزيونهاي غيرايراني دارد. او معتقد است كه به دلايل مشخصي دستمزد نويسنده در توليدات نمايشي ناديده گرفته ميشود، در صورتيكه نويسنده مالك فكر است و از ايده، داستان ميسازد. بنابراين او شغلآفريني ميكند، چون تا فيلمنامهاي نباشد، هيچ كاري توليد نميشود، با اين اوصاف قراردادها بهگونهاي تنظيم ميشود كه حتي در لحن جاري آنها حقوق مولف فراموش شده است و فيلمنامه را طوري كه گويي محصول غيرفرهنگي است همراه با واگذاري كليه حقوق متصوره از نويسنده ميخرند، در صورتيكه در قانون اساسي خيلي صريح تاكيد شده كه هيچ كس نبايد حق مسلم خود را واگذار كند.
حقوق مولفين (حقوق معنوي)
«هر قدمي كه در حمايت معنوي نويسنده برداشته شود به معناي آزاد كردن انرژي اوست، براي اينكه بيدغدغه و با آرامش خاطر دست به آفرينش هنري بزند». اين جمله حسين ايري درباره حق معنوي مولفين است. او معتقد است كه قلع و قمع فيلمنامهها به بهانه بازنويسي باعث دلزدگي نويسنده ميشود و واگذاري حقوق متصوره نويسنده را مسخ ميكند. اگر ميخواهند متني را بازنويسي كنند بايد با اجازه و دخالت نويسنده باشد، چون نويسنده مشاور بالقوه توليد است. سروش صحت به قول خودش با تكيه بر اين تاكيد رئيس رسانه ملي و نيز قدري هم به خاطر اصفهاني بودنش صريحتر مساله نحوه پرداخت دستمزد به نويسندهها را مطرح كرد: اگر اين تشبيه درست باشد كه فيلمنامه مغز كار توليد است، بايد عمل خونرساني به مغز بيشتر از ديگر جاها باشد و بايد پولرساني به نويسنده حداقل برابر با ديگر بخشها باشد. اگر اينگونه نيست، كار اشكال دارد.
مصائب برخورد نويسندهها با تهيهكنندگان
درباره اين موضوع قرار است مينو فرشچي صحبت كند كه به گفته خودش به دليل اينكه زن بوده خيلي وقتها نتوانسته مثل خود تهيهكنندهها و با ادبيات آنها برخورد كند. او تاكيد ميكند: نويسندهها هنوز نميدانند تهيهكننده حرفهاي كيست و آنها چه وظايف و اختياراتي دارند. حقوقي كه آنها براي خود تعيين كردند به شوراهاي نظارت فيلمنامه هم سرايت كرده است؛ طرح را از ما نسيه ميگيرند، طرح لو ميرود. ما نميدانيم با وجود اين كه هر روز هزينههاي توليد بالا ميرود، چرا دستمزد نويسندهها همچنان تغيير نميكند. اگر طرح تصويب نشود كه زحمت فيلمنامهنويس به باد ميرود و اگر هم تصويب شود، حقوق او را ناديده ميگيرند. فرشچي از ضرغامي ميخواهد كه در تلويزيون شوراي داوري تشكيل شود تا به مصائب نويسندهها در برخورد با تهيهكنندگان رسيدگي شود.
شوراي بررسي فيلمنامه در شبكهها و معاونت سيما
«كارشناس فيلمنامه بايد مثل پزشك متخصص باشد. بيماري كار را تشخيص بدهد و براي مداوا و سلامت آن حركت كند». اين جمله را حسن مهدويفر ميگويد كه ميخواهد راجع به شوراهاي بررسي فيلمنامه صحبت كند. از او مجموعههايي مثل دبيرستان خضراء، داستان يك شهر و باغ كوچك بيبيگل را ديدهايم. مهدويفر عنوان ميكند كه شوراهاي بررسي فيلمنامه در شبكهها بايد متشكل از افراد باتجربه و متخصص باشد. بايد نظرات آنها را ارزيابي كرد و ديد كه نظراتشان چقدر درست و منطقي است. اعمال سليقه اعضاي شوراها نويسندهها را وا ميدارد كه فيلمنامههايي سرشار از خوشبيني و خوشايند مديران بنويسند. تعدد شوراها نيز مساله ديگر ماست.
مميزي در متن
«نميدانم چرا فرض بر اين است كه ما در اين كشور زندگي نميكنيم و مصلحت جامعه را نميشناسيم. من قبول دارم كه بخشي از اولويتها و مصلحتهايي كه دوستان مطرح ميكنند درست است، اما همه آنچه كه گفته ميشود پذيرفتني نيست.» اينها را فريدون فرهودي ميگويد. او از ضرغامي ميخواهد كه در برابر بسياري از فشارهايي كه از بيرون به آثار راديو و تلويزيون وارد ميشود، مانند سپر حمايتي از نويسندگان عمل كند. او بر اين باور است كه با اعتماد به نويسندهها ميتوان خط قرمزها و محدوديتهايي را كه اغلب هم فرضي هستند محدودتر كرد .
حبيب احمدزاده اندكي دغدغههايش را درباره فيلم و سريالهاي دفاع مقدس بيان ميكند و موضوع بعدي صحبتهاي او فشارهاي بيروني بر صدا و سيماست. او نيز از ضرغامي ميخواهد كه فشارها را با نويسندهها در ميان بگذارد و آنها را امين رسانه ملي بداند. جابر قاسمعلي هم در دقايق كوتاهي از مزيتهاي اقتباس از متون ادبي در آثار نمايشي حرف ميزند. او معتقد است كه فيلمنامه نوشتن ميتواند مرحله دوم كار باشد، چون پيش از آن بايد داستان نوشته شود و ميگويد بهتر است كه داستان را داستاننويس و فيلمنامه را فيلمنامهنويس بنويسد، چون خيلي از منابع داستاني ميتوانند دستمايه كارهاي تلويزيوني قرار بگيرند. شاپوري هم نويسنده بعدي است كه از برخي كارهاي مذهبي و ديني كه در تلويزيون ساخته ميشوند و پشتوانه تحقيقي خوبي ندارند، انتقاد ميكند.
بعد از او قاضي نظام صحبت ميكند. او ميگويد: اگر به فيلمنامهنويس اجازه بدهيم كه جامعه را نقد كند، آسيبپذيري كمتري خواهيم داشت. ما بايد بتوانيم در سريالها جامعه پزشكان، پليس و اصناف ديگر را نقد كنيم. حرفهاي او گويي دغدغه جدي رضا مقصودي هم هست. از مقصودي ليلي با من است را هميشه به خاطر خواهيم داشت. او به ضرغامي ميگويد: لطفا فهرستي از آدمهايي راكه ميتوانيم با آنها شوخي كنيم به ما بدهيد. او ضرغامي را خطاب قرار ميدهد، اما به واقع روي سخنش با مردم جامعه است كه بايد طنزپذير باشند و ادامه ميدهد: فكر كنم بعد از اين بايد شغل همه آدمهاي بد داستان را بگذاريم فيلمنامهنويس، چون با هيچ كس نه با پليس، نه با مامور شهرداري، نه با هيچ كس ديگر نميشود شوخي كرد.
ميان او و سروش صحت ديالوگ جالبي برقرار ميشود. صحت به او ميگويد: نه رضاجان، با بساز بفروش و بنگاهي ميشود شوخي كرد و مقصودي جواب ميدهد: نه از طرف آنها هم نامه شكايتآميز آمده است و اين بار ضرغامي هم سخن ميگويد: ظاهرا با هنرمندان اصلا نميشود شوخي كرد. چون كار آخر آقاي مديري مورد انتقاد دوستان هنرمند قرار گرفت...
خط قرمزهاي فرضي را كنار ميگذاريم
حوالي ساعت 13 است و در تمام اين مدت ضرغامي با حوصله به صحبتهاي نويسندگان گوش كرده و گاهي نيز يادداشتهايي برداشته و مواردي را هم به طور شفاهي همان جا به مديران تذكر داده است. او كانون فيلمنامهنويسان را ظرفيت خوبي براي سازمان ميداند و ميگويد: دوستان اين مجموعه همه خودي هستند و من در گفتههاي شما جز صميميت و همدلي چيزي نديدم. ترديد نكنيد كه ميتوانيم كاري را با هم جلو ببريم.
رئيس رسانه ملي اضافه ميكند: نياز امروز راديو و تلويزيون به آثار نمايشي خوب برايمان مهم است و كميت مسالهاي جدي است. ما در شرايطي به سر ميبريم كه رسانهها در رقابت هستند و شبكههاي متنوع با هر ترفندي ميكوشند براي خود مخاطب جذب كنند، بنابراين ناگزيريم كه از شبكههاي موجود صداوسيما كارهاي متعدد نمايشي خوب پخش شود. من اعتقادم اين است كه حتي يك فيلمنامهنويس خوب هم نبايد بيكار بماند، نهتنها نبايد بيكار باشد، بلكه بايد كارها و طرحهاي بعدي خود را هم بداند. مطمئن باشيد براي يك كار خوب هر چقدر هم پول دهيم كم است. قسمت دوم صحبتهاي ضرغامي درخصوص محدوديتها و خط قرمزهاست. او ميگويد: من هم معتقدم كه بسياري از خط قرمزها فرضي است به شرط اين كه جهتگيريهايمان واقعي باشد. در طول اين مدت هم بسياري از مصاديق را ديديد كه خط قرمزهاي فرضي را شكسته بودند. از نظر من خط قرمز آنجا معني پيدا ميكند كه بخواهيم آنچه را وجود ندارد و واقعي نيست، ترويج و تبليغ كنيم يا با بعضي از نشانهها به بخشي از مردم توهين كنيم. خيلي از اين خط قرمزها به حاكميت برنميگردد و به مردم مربوط ميشود. مثلا نميتوانيم زبان، لهجه، شغل و... شخصيتي را در فيلم تحقير كنيم. چون هم خودمان اعتقاد نداريم، هم بازتاب خوبي در جامعه ندارد. چرا بايد بعضي مشاغل را پست جلوه دهيم، در حالي كه مشاغل شرافتمندانهاي هستند. من يكي دو بار همين رويه را در بعضي كارها ديدم و خيلي شرمنده شدم. با خودم گفتم الان چند نفر كه صاحب اين شغل هستند همراه با خانواده خود اين فيلم را نگاه ميكنند، اما در موضوعات اجتماعي از نظر من هيچ خط قرمزي وجود ندارد. بارها تاكيد كردم كه كارهاي طنز به سمت موضوعات اجتماعي برود. مطمئن باشيد كه دست شما كاملا در اين خصوص باز است و هيچ محدوديتي نداريد. ضرغامي در پايان بار ديگر تاكيد ميكند كه نويسندگان مغز كارهاي نمايشي هستند و او مايل است كه با آنها بيش از ديگر بخشها گفتگو كند و جلسه داشته باشد.
ساعت 30/13 است. جلسه 4 ساعته پايان مييابد. هركدام از فيلمنامهنويسان خصوصيتر ديالوگي با رئيس رسانه ملي برقرار ميكنند، اما از همه جالبتر پيشنهاد ضرغامي به سروش صحت است كه از او ميخواهد فيلمنامه طنزي راجع به شوراهاي طرح و بررسي فيلمنامه در شبكهها بنويسد و ميرباقري به مزاح ميگويد: خب كار بايد تصويب شود، اما ضرغامي جواب ميدهد: مجوز آن را همين الان صادر ميكنم و حتي به اين كار جايزه هم ميدهم.
فاطمه رحيمي
چهارشنبه 16 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]