واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: اوژن وایگنر فیزیکدان و ریاضیدان برجسته اهل مجارستان است که در سال ۱۹۶۳ به پاس زحمات و خدمات ارزنده اش در بسط و پیشرفت تئورى هسته اتم و ذرات بنیادین بالاخص کشف و به کارگیرى اصول اولیه تقارن به دریافت جایزه نوبل فیزیک نائل آمد.
وایگنر در عالم فیزیک به « نابغه خاموش» شهرت دارد و دانشمندان هم دوره اش او را از لحاظ مرتبه علمى هم طراز با آلبرت اینشتین مى دانند با این تفاوت که وایگنر اهل شهرت و انگشت نمایى نبود. او از نسل طلایى فیزیکدانان دهه ۲۰ قرن بیستم است که دنیاى جدیدى از فیزیک را بنا نهادند. این نسل مجموعه اى از نخبگان را از برلین تا لندن و از زوریخ تا پاریس دربرگرفته است و به عنوان اولین فیزیکدانان این نسل مى توان به «ورنر هایزنبرگ»، «اروین شرودینگر» و «پل دیراک» کاشفین «مکانیک کوانتوم» اشاره کرد.
«مکانیک کوانتوم» دنیایى جدید و شگفت آور بود که پرسش هاى فراوان و جدیدى در ذهن دانشمندان علم فیزیک به وجود آورد و زنان و مردان دانشمندى به تبعیت از اسلاف عالم خود براى یافتن پاسخ این پرسش ها پا به میدان گذاردند. وایگنر در زمره گروه دوم دانشمندان عصر خود قرار دارد که موفق شد به اکثر سئوالات اساسى و بنیادى فیزیک قرن بیستم پاسخ دهد. او پایه گذار نظریه تقارن در مکانیک کوانتوم است که تا اواخر دهه ۳۰ به مطالعات گسترده اى در زمینه هسته اتم انجامید و در نهایت به ساخت بمب اتم منجر شد.
اوژن پل وایگنر در ۱۷ نوامبر ۱۹۰۲ در خانواده اى متوسط در شهر بوداپست چشم به جهان گشود. در آن زمان غیر از خانواده هاى مرفه، الباقى ساکنین بوداپست از امکانات ساده اى همچون اتومبیل، رادیو، گاز و برق محروم بودند و این اتفاق که قناعت و ساده زیستى عجیبى در وایگنر ایجاد کرد در دوران میانسالى سبب خرسندى فراوان او بود، چرا که دل در گرو مال دنیا نداشت. در دهه اول قرن بیستم که هیچ خبرى از تئورى هاى هسته اى و اتمى، نظریه کوانتوم و تئورى نسبیت نبود، بیشتر دانشمندان برجسته فیزیک در این فکر بودند که دیگر حقیقت اساسى جدیدى در طبیعت باقى نمانده که کشف نشده باشد و آنچه در پیش روست تنها بسط و پیشرفت علم بشر درباره حقایق موجود است. اوژن به یازده سالگى که رسید به بیمارى سل مبتلا شد و به جهت بهبودى ۶ هفته را به همراه مادرش در مناطق کوهستانى و خوش آب و هواى اتریش گذراند. خانواده وایگنر از فضاى دوستانه و صمیمى بهره مى برد و به همین جهت او تنها خاطره بد از دوران کودکى اش را همین ابتلا به بیمارى سل مى داند. پس از بهبودى به شهر خود بازگشتند و وایگنر در مدرسه کاتولیک ها تحصیل را از سر گرفت و این شانس را داشت که ریاضیات را از «لازلو راتز» بیاموزد.
اودر سال ۱۹۲۱ از دبیرستان فارغ التحصیل شد و براى ادامه تحصیل به دانشگاه صنعتى برلین رفت. شاید آنچه بیش از آموخته هاى دانشگاه در زندگى وایگنر اهمیت دارد حضور مستمر او در جلسات چهارشنبه انجمن فیزیک آلمان است. حضور در این گردهمایى و آگاهى از نظریات بزرگانى همچون «ماکس پلانک»، «رادولف لادنبرگ»، «ورنر هایزنبرگ»، «والتر ندنست»، «ولفگانگ پاولى» و از همه مهمتر «آلبرت اینشتین» براى وایگنر جویاى علم شانس بزرگى بود. او در همین جلسات بود که با «لئو زیلارد» آشنا شد و او به نزدیکترین دوست تمام زندگى وایگنر تبدیل شد.
سومین تجربه بزرگ زندگى وایگنر در برلین، کار در موسسه «کایزر ویلهلم» است که به آشنایى با «مایکل پولانى» انجامید که پس از «لازلو راتز» بزرگترین معلم او به شمار مى آید. در اواخر دهه ۲۰ بود که وایگنر عمیقاً به کاوش و اکتشاف در زمینه «مکانیک کوانتوم» مشغول شد که با تشویق و کمک «هایزنبرگ»، «شرودینگر» و «دیراک» و مخالفت خفیف «اینشتین» همراه شد. وایگنر که مدت کوتاهى در «گوتینگن» به عنوان دستیار ریاضیدان بزرگ «دیوید هیلبرت» مشغول به کار بود پس از مدتى با او دچار اختلاف نظر شد و از آن به بعد بود که ساعت هاى طولانى را در کتابخانه به مطالعه و تحقیق در باب فیزیک گذراند و این مطالعات به اثبات نظریه تقارن در مکانیک کوانتوم منجر شد.
در اواخر دهه ۳۰ او تحقیقات خود را به سوى «هسته اتم» متمرکز کرد و در بسط نظریه «واکنش هسته اى» نقش بسیار مهمى را ایفا کرد. این دانشمند برجسته که در نظریه پردازى از هوش و استعداد غریبى بهره مى برد در آزمایشگاه نیز استادى توانا بود و در عین حال از علوم مهندسى نیز سررشته داشت. اوایل سال ۱۹۲۹ بود که دیگر مقالات علمى وایگنر دنیاى فیزیک را متوجه خود کرد و در سال ۱۹۳۰ دانشگاه پرینستون او را به قبول کرسى استادى دعوت کرد. با به قدرت رسیدن «آدولف هیتلر» به سال ،۱۹۳۳ پرینستون به بهشت امن وایگنر بدل شد و او بیشتر زمان خود را در کنار «فون نئومن» در سفر، مطالعه و تدریس مى گذراند. او در سال ۱۹۴۶ به سمت مدیر امور مطالعاتى و تحقیقاتى آزمایشگاه ملى «اوک ریج» درآمد و در دهه ۵۰ در سوگ «انریکو فرمى»، «اینشتین» و «فون نئومن» سوگوار شد.
این دانشمند بزرگ که از دهه ۶۰ تا اواخر عمرش به عنوان یکى از مهمترین متفکران و اندیشمندان دنیاى فیزیک به شمار مى آمد، در اولین روز سال ۱۹۹۵ در سن ۹۲سالگى چشم از جهان فروبست. او به فاصله کمى قبل از مرگ خود در کتاب خاطراتش مى نویسد: «حقیقت کامل زندگى و مفهوم تمام تمنیات بشر، رازى است وراى کشفیات ما. در جوانى به دنبال کشف روابط و مفاهیم علمى بودم و اکنون تنها در آرزوى صلح به سر مى برم و تنها افتخار من این است که عمرى را در جست وجوى کشف کوچکترین ذره این عالم گذراندم».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]