پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851352522
روپرت مرداک مردی با خوراک رسانه Rupert Murdoch
واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: روپرت مرداک rupert murdoch روز اول می سال 2007 با پیشنهاد 5 میلیارددلاریاش به داوجونز و شرکا، مالکان روزنامه والاستریتژورنال، دومین روزنامه ایالات متحده از نظر تیراژ و مهمترین روزنامه اقتصادی جهان به تیتر اول بسیاری از روزنامههای جهان تبدیل شد. داراییهای جهانی مرداک طیف متنوعی را در برمیگیرد. او در تمام حوزههای رسانهای دستی دارد؛ از ایستگاههای پخش تلویزیون ماهوارهای تا وبسایتهای مشارکت اجتماعی نظیر MySpace و همچنین روزنامه تایمز لندن و انتشارات هارپرکولینزبوک. تا کنون بیشتر شهرت مرداک به دلیل ایجاد چهارمین شبکه تلویزیونی فاکس، مالکیتش بر کانال فاکسنیوز و حضورش در روزنامه پرسروصدا اما زیانده نیویورکپست بوده است. وال استریت ژورنال برنده 33 جایزه پولیتزر را میتوان به عنوان چکیده روزنامهنگاری تشکیلاتی دانست، روزنامهای که به خاطر روزنامهنگاری عمقینگرش مورد ستایش قرار میگیرد و اخبار بخش تجاری آمریکا را پوشش میدهد. جالبتر از همه اینکه با وجود گرایشهای محافظهکارانه سردبیریاش دستکم تا پیش از اینکه توسط مرداک خریداری شود، مشی خبری مستقلی را دنبال میکرد. خانواده بنگرافت که 35درصد سهام داوجونز را در اختیار داشتند و مهمترین مالک آن به شمار میرفتند تاکنون در برابر پیشنهادهای مرداک مقاومت کردهاند، اما داستان همانگونه که انتظار میرفت، پیش نرفت. سئوالی که با این معامله با اهمیت بر ذهن تحلیلگران رسانه نقش میبندد این است که آیا خریدار والاستریتژورنال یک مرداک خوب است که مانند یک تاجر زیرک ارزش مالکیت بر گرانبهاترین جواهر روزنامهنگاری آمریکا را میداند یا یک مرداک بد است که مانند یک مالک فضول عمل میکند و میخواهد رسانههای تحت مالکیت او بازتاب ایدئولوژی او و پیشبرنده اولویتهای تجاریاش باشد؟
تغییرات در والاستریتژورنال
مرداک در گفتگویی که با یکی از نویسندگان نیویورک تایمز داشت از توسعه بخشهای مختلف روزنامه سخن گفته است. از اینکه چگونه در روزهای شنبه روزنامه کیفیت بهتری پیدا کند و یا اینکه آیا لازم است تغییری در نسخه آنلاین روزنامه داده شود یا خیر؟ نسخه آنلاین والاستریت هماکنون تنها به صورت ثبت نامی و برای کاربران خاص در دسترس است و مرداک از احتمال رایگان شدن آن مانند بسیاری دیگر از روزنامههای جهان سخن گفته است. مرداک پرسیده است ما چقدر دیگر باید خرج کنیم تا پوشش خبری بهتری به مسائل جهان و مسائل سیاسی بدهیم: «من میخواهم ما بیشتر با نیویورکتایمز رقابت کنیم هر چند اینکار پرهزینه است» مرداک گفته که آگهیها را نیز ارزانتر میکند. نویسنده وبلاگ پول در سایت سیانان در آن مقطع پیشبینی کرد که اگر جابهجایی اساسی در سردبیری این نشریه صورت بگیرد خوانندگان آن به سوی نیویورکتایمز و فاینانشیال تایمز گرایش مییابند.
روزنامه از مرداک مستقل میماند
برای اطمینان دادن به مخاطبان از اینکه سردبیری روزنامه مستقل باقی میماند و برای بازیابی اعتبار تحریریه در ابتدا قرار شد یک هیات اجرایی متشکل از افراد متنوع از جمله نمایندگانی از خانواده بنکرافت، مالکان پیشین داوجونز و والاستریتژورنال، در این هیات عضو شوند. تا اندکی از موج انتقادها از این نقل و انتقال که به نظر میرسید والاستریتژورنال را به ابزاری برای منافع و علائق تجاری مرداک تبدیل کند، کاسته شود. در میان سیاستمداران آمریکایی نیز دموکراتها درباره عواقب چنین معاملهای ابراز تگرانی کردهاند. جان ادوارد یکی از کاندیداهای دموکراتها در روزهای نخست رقابت برای قرارگرفتن در صدر نامزدهای دموکراتها از هیلاری کلینتون کاندیدای دیگر این حزب خواست تا کمکهایی که مرداک به وی گرده است را بازگرداند. مایکل کوپس عضو کمیسیون فدرال ارتباطات که او نیز عضو حزب دموکرات است نیز از دیدهبانهای صنعت رسانه خواست این را بسنجند که آیا میتوان این جابهجایی را به دلیل اینکه قدرت زیادی را در دستان یکنفر جمع میکند متوقف کرد یا خیر؟ فعالان لیبرال در آمریکا (به خصوص در سایت Moveon.org) از اینکه مرداک ممکن است چگونه از داراییهایش بهره ببرد ابراز نگرانی کردهاند. آنها این روزنامه را در حالی تصور کردهاند که تیتر اول خود را به اخباری اختصاص داده که از ایدئولوژی محافظهکارانه نیوزکورپوریشن(غول بزرگ رسانهای مرداک)، همانگونه که در فاکسنیوز قابل مشاهده است، برآمده است. از سوی دیگر یکی از اعضای خانواده بنکرافت، مالکان سنتی والاستریتژورنال، گفت که اگرچه این معامله پرسود است اما ممکن است آثار جبرانناپذیری بر سازمان اخبار مستقل، درست و معتبر جهانی بگذارد. والاستریتژورنال 118 ساله در آمریکا از اعتبار خاصی برخوردار است، این روزنامه دومین روزنامه پرتیراژ آمریکاست که ویرایشهای جداگانهای برای اروپا و آسیا نیز منتشر میکند. همچنین نسخه آنلاین این روزنامه به صورت ثبتنامی قابل دسترسی است و روزانه 931 هزار نفر مشترک آنلاین با پرداخت خق اشتراک از مطالب این روزنامه بهرمند میشوند که بزرگترین وبسایت پولی جهان به شمار میرود. والاستریتژورنال همچنین یک نسخه اخبار رادیویی نیز دارد، که بیش از 280 ایستگاه رادیویی در ایالات متحده را تغذیه میکند. افزون بر این داوجونز خدمات اطلاعاتی تجاری و مالی نیز ارائه میدهد که در حدفاصل یک چهارم ابتدایی سالهای 2006 و 2007 سی درصد بیشتر بازگشت آگهی داشته است. محصولات دیگر داوجونز مجله بارن (Barron’s magazine) است که به صورت هفتگی به صورت چاپی و بر روی وب منتشر میشود و تحلیلهای ریز بازار را به مخاطب ارائه میدهد. همچنین وبسایت MarketWatch نیز که یک سایت خبری و اطلاعرسانی مالی است دیگر دارایی با ارزش داوجونز است. علاوه بر اینها که همگی جزو داراییهای مرداک به شمار میروند، وی شبکه تلویزیونی فاکسنیوز را دارد و به زودی شبکه جدید فاکسبیزینس (Fox business) را نیز راهاندازی میکند، و همه اینها قدرت بسیار زیادی به وی میدهد. نکته دیگر اینکه مرداک در آسیا حضور ضعیفی دارد و با خرید والاستریت و با توجه به حضور این روزنامه در آسیا میتواند دامنه نفوذ خود را به آنجا نیز بگستراند. مرداک به همین دلیل حاضر شده است 67درصد بیش از ارزش سهام داوجونز در بازار را برای خرید این مجموعه رسانهای بپردازد.
مرداک در آمریکا
رسانههای آمریکایی و انگلیسی با یکدیگر متفاوتند. در انگلیس بیشتر بازگشت مالی روزنامهها به تیراژ وابسته است، اما در آمریکا روزنامهها 80 درصد درآمد خود را از راه آگهی به دست میآورند و تیراژ اثر چندانی در درآمد روزنامه ندارد به همین دلیل برخی از روزنامههای آمریکایی تیراژ خود را برای صرفهجویی در هزینهها کاهش دادهاند. سابقه عملکرد مرداک در روزنامههای آمریکایی در ظاهر استراتژی شرکتی واحدی را نشان نمیدهد. در موارد متعدد او روزنامهها را در دقیقه آخر پیش از تعطیلی خریداری کرد، او به جز روزنامه نیویورکپست که هماکنون با زیان بسیار به کار خود ادامه میدهد، مسئول هیچکدام از روزنامههای دیگری که خریداری کرده نبوده است. مرداک در برخی موارد سود حاصل از فعالیتهایش در بخشهای دیگر امپراتوری رسانهایاش را صرف فعالیتهایش در روزنامه میکند. شماری از روزنامههای وی پس از ایجاد محدودیت از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال برای مالکیت چند رسانه از سوی یک شرکت در بازاری مشترک، به فروش رسیدند. با تصویب این قانون مرداک فعالیت رسانهای در حوزه ایستگاههای تلویزیونی را بر فعالیت در روزنامهها ترجیح داد.
روزنامههای مرداک در آمریکا
سانآنتونیو اکسپرس و سانآنتونیو نیوز: نخستین حضور مرداک در رسانههای چاپی ایالات متحده با خرید دو روزنامه در جنوب تگزاس آغاز شد. او این دو روزنامه را در سال 1973 در ازای 19 میلیون دلار خرید. در سال 1984 برای افزایش تیراژ این دو را در هم ادغام کرد. روزنامه در سال 1993 به قیمت 185 میلیون دلار توسط رقیب محلیاش خریداری شد.
مجله استار: نیوزکورپریشن در سال 1974 این مجله به قیمت 9 میلیون دلار خرید. استار به عنوان یک نشریه تابلوئید رقیب نشریه دیگری به نام National Enquirer بود. در اوائل دهه 1980 با تیراژ در حدود 4 میلیون نسخه پابهپای رقیبش پیش میرفت و در سال 1990 به مبلغ چهارصد میلیون دلار به GP group کمپانی رقیب و صاحب National Enquire فروخته شد. نیویورکپستمرداک این نشریه را در سال 1976 به قیمت 30 میلیون دلار خرید. اما قوانین فدرال داشتن روزنامه و ایستگاه تلویزیونی در یک شهر را ممنوع کردند و مرداک داشتن تلویزیون WNYW را به نیویورکپست ترجیح داد و آن را در سال 1988، 37.5 میلیون دلار فروخت. در سال 1993 زمانی که نشریه در آستانه سقوط بود مرداک اعلام کرد اگر کمیسیون ارتباطات فدرال اجازه دهد او حاضر است نشریه را دوباره بخرد. سیاستمداران بسیاری در نیویورک برای رسیدن مرداک به هدفش تلاش کردند و او توانست دوباره این مجله را به قیمت 25 میلیون دلار بخرد. نیویورکپست به عنوان یک نشریه تابلوئید مملو از شایعات اخبار سطحی و ایدئولوژی محافظهکارانه است و همواره متهم بوده که برای ثروتمندان منهتنی منتشر شده است و همواره نیز یک نشریه زیانده بوده است به طوری که برآورد میشود در هر سال بین بیست تا سی میلیون دلار ضرر میدهد.
ویلیج ویس (Village Voice): در حالیکه نیویورکپست به عنوان یک روزنامه دست راستی متعلق به مرداک شناخته میشد ویلجویس توانست نسبتا از مداخله رئیس جدیدش در تحریریه مستقل بماند. مرداک در سال 1997 این نشریه را به همراه دو نشریه دیگر 7.6 میلیون دلار خرید و در طول مدیریتش بر آن نشریه را سودآور و تمایل آگهیدهندگان را به سوی آن جلب کرد، استقلال تحریریه به حدی بود که وقتی یکبار مرداک دستور اخراج یکی از گزارشگران را داد سردبیر در مقابل این تصمیم ایستاد و آن را منتفی کرد. مرداک نشریه را در سال 1985 به قیمت 55 میلیون دلار فروخت و پول حاصل از آن را صرف آزاد کردن اعتباری کرد که برای تاسیس فاکس نیوز در بانک قرار داده بود.
بوستنهرالد آمریکن: مرداک منجی این روزنامه نیز شد و در حالیکه به نقطه صفر رسیده بود آن را به مبلغ یک میلیون دلار خرید و 12 سال بعد در سال 1994 به دنبال قوانین کمیسیون فدرال درباره داشتن همزمان ایستگاه تلویزیونی و روزنامه در یک شهر، آن را به مبلغی بین 10 تا 15 میلیون دلار فروخت.
شیکاگو سانتایمز: سه سال مالکیت مرداک بر این روزنامه سبب شد تا شیکاگو سان که رقابت را به شیکاگوتریبون باخته بود به روزنامهای سود ده تبدیل شود. در طول دوره حضور مرداک تحریریه روزنامه گرایشهای دست راستی پیدا کرد. در همین مدت سوددهی روزنامه از سه میلیون به نه میلیون دلار افزایش یافت. مرداک با توجه به محدودیتهای قانونی در سال 1985 روزنامه را 145 میلیون دلار فروخت. آخرین خرید مرداک در سال 2006 روی داد که او 25 روزنامه محلی را که در دو محله نیویورک توسط Courier-Life Group منتشر میشد خریداری کرد این نشریات مجموعه 100هزار نسخه تیراژ داشتند.
مرداک و مخاطبان نسل جدید
رمز موفقیت مرداک در اداره این رسانههای متنوع چیست؟ چگونه روزنامههای در حال سقوط در عرض حدود یک دهه با مدیریت او به بنگاههایی سودده تبدیل شدند؟؟ این را باید در نگاه مرداک به جهان و درک او از نسل جدید مخاطبان جستجو کرد. مرداک در یکی از سخنرانیهای خود درباره انقلاب تکنولوژیک سخن میگوید و البته درباره مخاطبانی با نیازهای جدید: «نسل جدیدی از مصرفکنندگان رسانهها به طور فزایندهای خواهان این هستند که محتوا زمانی که آنها میخواهند، به گونهای که آنها میخواهند و بسیار بیش از آنچه آنها میخواهند به آنها منتقل شود. مخاطبان رسانههای جدید- ما اینجا درباره دهها میلیون جوانی که در سراسر دنیا زندگی میکنند، سخن میگوییم- در حال حاضر از تکنولوژی استفاده میکنند به خصوص از وب، برای اینکه مطلع شوند، سرگرم شوند و فراتر از همه اینها برای اینکه بیاموزند» مرداک در ادامه سخنرانیاش تنها راه نجات رسانههای سنتی را گره خوردن با نیازهای مخاطبان جدید میداند و میگوید که باید محتوای پویا و جذاب برای مخاطب تولید کرد و روزنامهها برای برآوردن نیازهای مخاطبانشان باید از بسترهای مختلفی نظیر وبسایتها، آیپادها، تلفنهای موبایل و لپتاپها استفاده کند. او در جای دیگری از سخنانش نه تنها مطبوعات بلکه شبکههای تلویزیونی را نیز در استفاده از این بسترها ناگزیر میداند: «شبکه اسکای (Sky) هماکنون برنامههایش را بر روی کامپیوترهای خانگی و تلفنهای همراه ارائه میکند، شاید تلویزیون کنج خانه به زودی از میان رود اما صنعت تلویزیون با توجه به انقلاب تکنولوژیک پیشرو فرصتهای جدیدی را در اختیار قرار میدهد» وی میگوید که رسانههای آینده مانند فستفودها خواهند بود جایی که مردم در حال جابهجا شدن اخبار تماشا میکنند و فیلم و کلیپ مورد علاقهشان را تماشا میکنند. مرداک در این میان شانسی هم برای روزنامهها قائل است: «روزنامهنگاری عادی همیشه خوانندگان را جذب میکند، کلمات، تصاویر و گرافیکها مواد اولیه روزنامهنگاری هستند که به طور هوشمندانهای باید بستهبندی شوند؛ آنها باید مغزها را تغذیه کنند و قلبها راحرکت دهند.»
بلندپروازيهای جدید مرداک
مرداک به تازگی گفتگوهایی را برای خرید یک شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان در جنوب شرق آسیا اغاز کرده است. از سوی دیگر پیشنهاد وسوسهبرانگیز مایکروسافت برای خرید یاهو همچنان سایه یک پیشنهاد دیگر از سوی نیوزکورپوریشن و روپرت مرداک را بر سر خود احساس میکند. به هر حال مرداک مردی است که رسانه را دوست دارد و قواعد کار با آن را بلد است، چه از او و باورهایش خوشمان بیاید و چه منتقد جدی او باشیم.
مرداک و شبکه فارسی وان
البته همانطوری که مطلع هستین مرداک یهودی الاصل به تازگی (در حدود یکسال) شبکه فارسی زبانی رو هم راه اندازی کرده که برخی از سریالها و فیلمهای روز دنیا را با دوبله (البته با کیفیت دوبله بسیار پایین) برای ایرانیها پخش می کند که از قضا یکی از این سریالها به نام ویکتوریا (با درونمایه به شدت کلیشه ای و ضعیف ) مورد توجه مخاطبین ایرانی قرار گرفته . حالا مرداک پس از داشتن مجموعه تلوزیونی سینمایی فاکس بدش نیومده که اقتدار و نفوذ خودش را به فارسی زبانها هم نشان بده .
مقر شبکه مذکور در هنککنگ قرار دارد و موسس آن نیز مجموعه رسانهای استار متعلق به نیوزکورپوریشن است. شرکت موبی همکار شرکت استار در تولید برنامههای این شبکه است.
+ نوشته شده در یکشنبه چهارم بهمن 1388ساعت 14:0 توسط آرمین | آرشیو نظرات
رسانههاي جديد و دانشنامه نویسی
از الفبا تا چاپ
اختراع خط الفبايي در سال 1000 پيش از ميلاد يكي از مهمترين كشفيات ارتباطي بشر آن روزگار است. اختراع اين خط توسط فينيقيها ريشه در انواع الفباهاي پيكتوگرام قبل از خود مانند هيروگليف دارد. الفبا امكان ثبت، نگهداري و انتقال ايدهها و دانشها را به صورت كتاب فراهم ساخت. براي نخستين بار در طول تاريخ اين امكان براي بشر فراهم شد كه انديشهها و محصول خرد ورزي خود را در قلمرو زمان و مكان حفظ كند و به نسلهاي آتي انتقال دهد. اختراع خط پلي بود كه ارتباط بين نسلها و فرهنگها را امكان پذير ميساخت. وجود بازار رواقان و كاتبان و اشارتهاي متعددي كه به وجود كتابخانه در تاريخ ايران وجود دارد - مانند كتابخانه ابن بابويه كه تخمين زده ميشود داراي 100 هزار جلد نسخه خطي بوده است- نشانگر اهميت مضاعف نگهداري و انتقال ميراث علمي در نزد قوم ايراني است.
اختراع ماشين چاپ توسط يوهان گوتنبرگ در سال 1439 ميلادي، دومين دستاورد بزرگ بشر در زمينه ثبت و انتقال دانش است. همان طور كه مارشال مك لوهان، محقق ارتباطات و فيلسوف كانادايي به درستي اشاره مي كند اختراع چاپ نه تنها يك نوآوري فناورانه محسوب مي شود بلكه سبب استقرار نظمي جهاني يا فرهنگ مبتني برسواد چاپي شد. از نظر مك لوهان سواد مبتني بر كتاب مفهوم عينيت را براي نخستين بار در فرهنگ جهاني مطرح ساخت. بر خلاف پيشنيان بيسواد و وابسته به سنت شفاهي، جوامع با سواد وابسته به صنعت چاپ تمايل دارند كه عقايد و انديشهها را جدا از توليد كنندگان آن انديشهها در نظر بگيرند. بنابراين نظامهاي دانش، به عنوان مجموعهاي ازدادههاي عيني مستقل از توليد كنندگان آن در نظر گرفته مي شود. اين امرنه تنها باعث نگهداري و انباشت دانش در طول زمان و پيشرفت تدريجي علوم، خارج از نيت، زمانه و اراده شخصي دانشمندان مي گردد بلكه راه را براي برخورد انتقادي و نگاه دوباره به تمامي دستاوردهاي بشر در طول تاريخ باز مي گذارد. شايد يكي از ضرورتهاي توليد كتابهاي مرجع و ثبت جامع اطلاعات علمي را بتوان در همين نياز جستجو كرد.
دانشنامه فرآورده عصر چاپ
ضرورت سازماندهي دانش موجود در كتابها همراه با گسترش سواد به وجود آمد. اين روند باعث به اختراع "دايره المعارف"يا "دانشنامه" شد. اصطلاحي كه در اصل به آموزش در تمامي شاخههاي دانش دلالت دارد. قديميترين دانشنامهاي كه هنوز هم در دنياي غرب باقي مانده است تاريخ طبيعي اثر نويسنده رومي "پليني كبير" در سال 97 ميلادي است. اما در ايران واژه دانشنامه از عنوان كتاب ابن سينا به نام "دانشنامه علايي" استخراج شده است. ابن سینا این دانشنامه را در فاصلهٔ سالهای ۴۱۳ تا ۴۲۸ برای سپاس از حمایتهای فرماندار وقت اصفهان ابوجعفر دشمنزیار ملقب به علاء الدوله کاکویه نوشت. اين دانشنامه شامل پنج علم منطق، طبیعیات (علم زیرین) هیئت، موسیقی و علم آنچه بیرون طبیعت است (علم بَرین)، است. اما توجه به دانشنامه نويسي در ايران معاصر را ميتوان با دكتر غلامحسين مصاحب و "دايره المعارف فارسي" پي گرفت. هم اكنون در ايران سازمانها و ارگانهاي مختلفي بنا به ضرورتهاي سازماني و وظايف محوله به كار تدوين دانشنامههاي عمومي و تخصصي مي پردازندو سازمان هایی مانند بنياد دايره المعارف اسلامي طور اختصاصي با هدف تدوين دانشنامه تأسيس شدهاند اما معارضه طلبي رسانههاي نوين ديجيتالي مانند اينترنت اين شاخه از علوم بشري را نيز رها نكرده است.
صنعت جديد، فرآورده جديد
تجاري شدن اينترنت در سالهاي آغازين دهه 90 نتيجه همگرايي ارتباطات راه دور و انواع نوآوريهاي فناورانه خصوصاً در زمينه سايبرنتيك و علوم كامپيوتري بوده است. گسترش اين فناوري جديد تا به آنجا پيش رفته است كه امكان برقراري ارتباط بين تمامي افراد كره زمين و با هر مليتي را فراهم كرده است. خيلي زودتر از فرا رسيدن زماني كه مارشال مك لوهان پيش بيني مي كرد بشر خواسته يا ناخواسته وارد "دهكده جهاني" شد. آغاز و گسترش پروژهاي مانند ويكيپديا در چنين شرايطي شكل گرفت و به سرعت مورد استقبال قرار گرفت.
اين پروژه ايده بسيار سادهاي را دنبال ميكند. گسترش برق آساي زير ساختهاي ارتباطات كامپيوتري امكان ثبت و توليد محتوا در اينترنت را براي تمامي ساكنان كره زمين فراهم كرده است. بنابر اين چرا از اين پتانسيل استفاده نكنيم؟ پاسخ "جيمي ولز" رئيس شركت "بوميس" كه يكي از نخستين دانشنامههاي اينترني به نام "نيوپديا" را مديريت و سرپرستي مي كرد فراهم كردن امكان مشاركت مردم در زمينه تأليف بود. پروژه "نيو پديا" با آماده كردن هفت مرحله ارزيابي توسط كارشناسان خبره امر دانشنامه نويسي امكان ويرايش و ثبت مقاله در اينترنت به همه را نميداد. كندي پيشرفت كار مديران را بر آن داشت كه به جستجوي راهي جديد برآيند. تصويب مجوز حق تالیف آزاد گنو به مديران اين شركت اجازه داد كه در قالبي جديد و با نام "ويكيپديا" فضايي را فراهم كنند تا با مشاركت تمامي مردمان كره زمين اطلاعات و دانش بشري را به صورت ديجيتال ثبت و بازيابي كنند.
هرچند كه دانشنامههاي اينترنتي مختلف و با اصول متفاوتي در دنياي اينترنت وجود دارد، گستردگي و استفاده از مجوز حق تالیف آزاد گنو پروژه ويكيپديا را به گل سرسبد دانشنامههاي منبع باز و ديجيتال تبديل كرده است. بر اساس حق تأليف آزاد گنو يا GFDL: "هنگامی که یک نویسنده اصل اثر خود را به پروژه تحویل میدهد، حق تألیف او روی آن اعمال میشود ولی باید قبول کند که اثرش را تحت مجوز GFDL در اختیار عموم بگذارد. ممکن است مطالب موجود در ویکیپدیا روی منابع دیگری که از این مجوز استفاده میکنند قرار بگیرند و یا از آن منابع گرفته شده باشند."1 از طرف ديگر بر اساس اين قانون تمامي كاربران اينترنتي حق ويرايش و حذف مطالب منتشر شده در مورد يك مدخل را خواهند داشت. اين امر به كاربران امكان ميدهد كه صدها بار مطالب يك مدخل خاص را ويرايش و بازسازي كنند.
عمده انتقادات به اين شيوه دانشنامه نويسي از سوي پژوهشگران و طرفداران دانشنامههاي سنتي و چاپي وارد شده است. اينان معتقدند كه اين شيوه دانشنامه نويسي در تأمين روايي و پايايي مطالب منتشر شده در دانشنامه ناتوان است. در نبود هيچ سازوكار علمي و تخصصياي كه مطالب منتشر شده را در بوته محك علمي قرار دهد گسترش مدخل و مقالات دانشنامگي در دانشنامه منبع بازي مانند ويكيپديا به توزيع گستره جهالت منجر خواهد شد نه افزايش آگاهي. در مقابل طرفداران اين شيوه دانشنامه نويسي به اصل كاهش خطا در اثر تكرار اشاره مي كنند. از نظر اينان متني كه بارها و بارها از سوي افراد مختلف در سرتاسر دنيا مورد بازبيني و ويرايش قرار بگيرد از نظر آماري احتمال خطاي كمتري دارد مضاف بر اينكه اين شيوه از بعضي مضرات شيوه سنتي دانشنامه نويسي مانند سوگيري محقق و يا نخبه گرايي و عدم ثبت اطلاعات زندگي جاري و روزمره مردم تا حدود زيادي ميكاهد.
به هرحال همان طور كه تاريخ تكنولوژيهاي جديد ارتباطات ثابت كرده است، فناوريهاي جديد به جاي درگيري و حذف يكي به نفع ديگري عموماً به همزيستي مسالمت آميز پرداختهاند. روشهاي جديد دانشنامه نويسي مانند ويكيپديا هرچند كه در نگاه اول ضرورت و لزوم وجود نهادهاي دانشنامه نگاري را به چالش ميكشد اما از طرفي به دليل مشكلات ساختاري خود نميتواند منجر به حذف شيوههاي سنتي شود. لزوم نياز به اطلاعات جامع، مستدل و مورد توافق نخبگان علمي در زمينههاي خاص مانند ژنتيك و زيست شناسي از طرفي ًو عدم شناخت و دانش مردمان عادي از امور پيچيده و تخصصي علمي از طرف ديگر، نياز به تدوين سازماني دانشنامههاي تخصصي را توجيه ميكند. پرداختن به جامعه شناسي تاريخي و سير تحولات جوامع در طول تاريخ نيز از ديگر اموري است كه تنها در سايه غور علمي و اجماع متفكران آن حوزه قابل حصول است. شايد مهمترين هنر پروژههايي مانند ويكيپديا مستند كردن و ثبت كليه روندهاي فعلي اجتماعي و سياسي جهان در زمان حاضر به عنوان دادههاي خام علوم ديگر تفسيري مانند جامعه شناسي باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-