تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده‏اند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851279333




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بوي گند شاه در آمريكا!


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: بوي گند شاه در آمريكا!
كارتر در دفتر خاطراتش در30 دي جمله اي افزود كه براي شخصي كه شاه را ستايش كرده بود عجيب است : « عقيده دارم كه اگر بوي گند شاه در كشور ما به مشام برسد نه براي ما خوب است ونه براي خود او »
ورود شاه به آمريكا
هواپيماي حامل شاه دستور داشت كه به منظور انجام تشريفات گمركي در فورت « لادرديل » فرود آيد. فرح بعدها گفت : « بديهي است كه ما مي بايست در يك فرودگاه ناشناس فرود بياييم »
هيچ كس در اين فرودگاه در انتظارشان نبود جز يك بازرس كشاورزي كه مي خواست بداند آيا آنها گياهي با خود نياورده و قصد ريختن زباله هايشان را ندارند. شاه به خنده افتاد.
ناچار شدند يك ساعت منتظر بمانند تا ماموران مربوطه از شهر برسند. فرح به خاطر مي آورد.
« اجازه نداشتيم هواپيما را ترك كنيم . من در زمين فرودگاه قدم مي زدم در درون هواپيما هوا به قدري گرم بود كه مي خواستم قدري هواي تازه تنفس كنم » .
سرانجام هواپيما به نيويورك پرواز كرد و در ساعات سرد پيش از سپيده دم يكم مهر ماه 1358 در فرودگاه لاگارديا به زمين نشست . به متصديان فرودگاه گفته بودند محموله هواپيما محتوي اشيا گرانبها از بانك مكزيك است .
عمل جراحي شاه
بيمارستان نيويورك كه به مركز پزشكي « گورنل » شهرت دارد مجتمع بزرگ خاكستري رنگي است در حوالي خيابان شصتم درست در كنار « ايست ريور » . اتومبيل شاه در محوطه بيمارستان چرخي زد و در برابر ورودي شيشه اي ايستاد شاه پياده شد و از هال بيمارستان كه به سبك هنر نو آراسته شده و از زير كتيبه اي كه رويش نوشته اند : « دروازه معبدي كه زيبايي نام دارد » عبور كرد و با آسانسور خصوصي به طبقه هفدهم برده شد.
همراهان شاه نام او را در دفتر بيمارستان « ديويد نيوسام » ثبت كردند. يكي از مستخدمين شاه يك نوار پلاستيكي به اين نام به مچ دست او بست . اين نوار در تمام مدتي كه او در نيويورك بسر مي برد همچنان باقي بود. تا زمان مرگ شاه در همه گزارش هاي پزشكاني كه به وضع او مي پرداختند نام وي « ديويد نيوسام » قيد مي شد. ديويد نيوسام حقيقي كه معاون امور سياسي وزارت خارجه و از ماه ها پيش رابط آن وزارت با اطرافيان شاه بود زياد از اين موضوع خوشش نيامد.
عمل جراحي در بيمارستان به صورت محرمانه بر روي شاه انجام شد و فرداي روز عمل جراحي يعني دوم آبان اطرافيان شاه شروع به پخش خبر آن كردند. در حاليكه شاه در طبقه هفدهم بيمارستان خوابيده بود و تظاهركنندگان در خارج فرياد « مرگ بر شاه » مي كشيدند رابرت آرمائو( ) يك مصاحبه مطبوعاتي ترتيب داد.
شگفت آنكه در اين مصاحبه مطبوعاتي كه درباره وضع مزاجي يك بيمار در بيمارستان صورت مي گرفت هيچ يك از پزشكان حضور نداشتند. آرمائو آنچه را كارمندانش روز پيش تكذيب كرده بودند تاييد كرد : شاه به سرطان لنف مبتلاست .
او گفت كه شاه تاكنون به خاطر « مصالح مملكتش » مايل نبوده كه اين خبر منتشر شود. شاه را قبلا پزشكان فرانسوي معالجه كرده اند. وقتي از او پرسيدند چرا شاه به فرانسه نرفته است آرمائو پاسخ داد شاه قبلا در آنجا معالجه شده بوده است . از او پرسيدند در چه تاريخي آرمائو گفت اطلاعي ندارد.
بهترين دستگاه هاي پرتو درماني در مركز سرطان بيمارستان كترنيگ اسلون در آن سوي خيابان وجود داشت . مادر شاه را پزشكان همين مركز معالجه كرده بودند و شاه به عنوان سپاسگزاري يك ميليون دلار به بيمارستان مزبور اهدا كرده بود. اما در اين زمان دو تن از روساي بيمارستان اصلا مايل به معالجه شاه نبودند. سرانجام بيمارستان زير فشار زياد موافقت كرد. ولي اصرار ورزيدند كه راهروي زيرزميني كه دو بيمارستان را به يكديگر متصل مي كرد در روز شلوغ و براي امنيت شاه خطرناك است . لذا شاه را بايد شب ها براي درمان به آنجا ببرند.
بدين سان شاه را ده بار با آسانسور به زيرزمين و از آنجا با صندلي چرخ دار از راهروي زيرزميني به ساختمان روبرو بردند. اين كار بسيار ناخوشايند بود و ترس زيادي وجود داشت . به دلايل امنيتي خانم راديولژيست هر روز مسير خانه اش تا بيمارستان را عوض مي كرد.
فرح هميشه شوهرش را همراهي مي كرد. مي گويد : « اگر مي گفتند ساعت پنج صبح بياييد من از خواب برمي خاستم و به بيمارستان مي رفتم . گاهي مي گفتند ساعت پنج صبح خوب نيست ساعت ده بياييد يا اينكه دكتر نيامده و به ييلاق رفته است . با اينكه بيمارستان امروز از پذيرفتن شاه معذور است زيرا مي ترسد مورد حمله تروريست ها قرار گيرد.
اين كارها خسته كننده بود
تاثير تصرف سفارت آمريكا
چند روز پس از آنكه دانشجويان سفارت را اشغال كردند پاپ پيشنهاد ميانجيگري بين ايران و ايالات متحده نمود. آيت الله خميني با خشم فراوان او را محكوم كرد و پرسيد : « وقتي كه شاه جوانان ما را در تاوه بو مي داد و پاهايشان را اره مي كرد آقاي پاپ كجا بود »
در آمريكا تكاني كه در اثر اشغال سفارت به افكار عمومي وارد شده بود منجر به خشم گرديد. ميليون ها آمريكايي حضور شاه در ايالات متحده را علت گروگانگيري مي دانستند و اين اقدام را يك توهين شخصي واقعي تلقي مي كردند. خود شاه نيز به زودي اين مطلب را فهميد. در 17 آبان پيامي از طريق دفتر ديويد راكفلر به پرزيدنت كارتر فرستاد و گفت درباره وقايعي كه روي داده است احساس ناراحتي مي كند و اگر دست خودش بود همين امروز آمريكا را ترك مي كرد. اما پزشكانش گفته بودند كه در وضعي نيست كه مسافرت كند. وزارت خارجه اطلاع يافت كه « او شب ها به شدت عرق مي كند و ممكن است دچار ذات الريه شده باشد هر چند گزارش دقيقي از پزشكان واصل نشده .
در اين روزها شاه بيشتر اوقات خود را به نشستن در اتاق بيمارستان ورق بازي يا ديدن تلويزيون مي گذراند كه پر بود از اخبار و اطلاعاتي درباره ايران . سواي منظره دائمي تظاهركنندگان در برابر سفارت آمريكا در تهران كه خشم خود را به ايالت متحده نشان دادند مطلب زيادي درباره ايران و پيشينه روابط آن با امريكا و آشوب هاي كنوني آن به بينندگان امريكايي گفته مي شد و آنان درباره اين كشور اطلاعاتي كسب مي كردند كه از زمان جنگ ويتنام در مورد هيچ كشوري به آنها داده نشده بود.
همه روزه كارشناسان و سياستمداران و روزنامه نگاران و دانشگاهيان يكي پس از ديگري در برابر دوربين هاي تلويزيون حاضرشدند و نظريات تحليلي خود را ارائه مي دادند. همه اين تحليل ها منطبق با واقعيت نبود اما بيشترشان نسبت به شاه نظر خصمانه داشت و او را دزد و شكنجه گر و گرفتار جنون خودبزرگ بيني معرفي مي كرد.
اين وقت گذراني بر ترس ذاتي شاه افزود و برايش يقين حاصل گرديد كه واقعا يك توطئه غربي عليه او وجود داشته است .
فرار از نيويورك
يك روز كارتر با شتاب هر چه تمام تر لويد كاتلر مشاور خود را به ديدار شاه فرستاد. كاتلر خواهش كرد كه شاه بي درنگ و بي سر و صدا عازم پايگاه هوايي لك لند در تكزاس شود. كاتلر گفت در آنجا بيمارستان خوبي وجود دارد و او مي تواند تا وقتي كه دولت امريكا كشور ديگري را برايش بيابد در آنجا در نهايت آسايش بسر برد. شاه موافقت كرد. موضوع را به فرح اطلاع داد و گفت بايد همان شب حركت كنند.
بعدها فرح تعريف كرد : « نمي توانستم با هيچ كس صحبت كنم حتي با مادرم حتي با فرزندانم . وضع بسيار دشواري بود » . او فقط چند ساعت براي بستن جامه دان ها فرصت داشت و نمي دانست چه چيزهايي با خودش بردارد. مي بايست پيش از سپيده دم حركت كنند. دختر كوچكش ليلا كه فقط نه سال داشت در خانه بود. صبح روز بعد كه از خواب بيدار شد و به جستجوي مادرش پرداخت فهميد كه او رفته است .
اندكي پيش از سپيده دم روز 11 آذر دكتر كين نوار پلاستيكي را كه نام ديويد نيوسام بر روي آن نوشته شده بود از مچ دست شاه باز كرد . شاه را با صندلي چرخدار از اتاق خارج ساختند و از راهروهاي ساكت و خلوت بيمارستان عبور دادند. سايه هاي تاريك افراد مسلح « اف بي آي » چنان او را دوره كرده بودند كه انسان بي اختيار به ياد فيلم هاي گانگستري سال هاي 1310 مي افتاد او را از زيرزمين هايي كه ديوارهاي كثيف سرد خاكستري داشت و مملو از اثاث شكسته و ماشين آلات و چرخ دستي هاي مخصوص خاكروبه بود به درون گاراژي بردند كه پر از مامورين امنيتي بود. اتومبيل هاي فراريان غرش كنان از سربالايي پاركينگ بالا رفتند و وارد خيابان هفتاد و يكم كه هنوز تاريك بود شدند.
نظير همين اسكورت براي فرح و سگ ها فراهم شده بود. فرح مي گويد : « مامورين « اف بي آي » با دستگاه هاي واكي تاكي و هفت تيرها و قيافه ها جدي و بدون لبخند در همه جا حضور داشتند و مي كوشيدند خود را نامحسوس جلوه دهند. در نظر او كه از شوهرش جوانتر بود اين منظره « مثل فيلم هاي جيمزباند » بود. مامورين « اف بي آي » و سيا در اتومبيل من قرار گرفتند و چند وانت سرپوشيده مملو از مامورين امنيتي در جلو و عقب ما راه مي پيمودند » .
كاروان اتومبيل ها از خيابان هاي تاريك و سرد و خلوت قبل از سپيده دم عبور كرد و به سوي فرودگاه لاگارديا رفت . در آنجا يك فروند هواپيماي « دي سي 9 » متعلق به نيروي هوايي امريكا بوسيله مرداني كه نيم تنه هاي ضد گلوله پوشيده بودند و مسلسل دستي داشتند محاصره شده بود. آنها دسته جمعي سوار شدند و هواپيما بي درنگ از زمين برخاست .
هواپيما به سوي جنوب غربي مي رفت و هوا رفته رفته روشن مي شد. آنها در حدود ساعت صرف صبحانه در لك لند به زمين نشستند.
پناهگاه جديد
در لك لند نيز تدابير امينتي بسيار شديد بود. پس از اداي احترام و دست دادن افراد نظامي بدون هيچ نزاكتي آنان را به درون آمبولانسي راندند كه بي درنگ آژيركشان از فرودگاه خارج شد و شاه و ملكه با قيافه هاي عبوس در درون آن نشسته بودند و با هر تكان و تمركز شديد به جلو و عقب تاب مي خوردند.
در اين هنگام بدترين لحظات اين سفر طولاني و دور دنيا براي فرح فرا رسيد. آمبولانس با صدايي گوشخراش توقف كرد. درها باز شد و از آنان خواستند كه پياده شوند. ناگهان خودشان را در درون بخش رواني بيمارستان نظامي يافتند. مرداني با روپوش هاي سفيد پرستاران مرد كه شبيه گوريل بودند پنجره هاي ميله دار نوعي احساس خردكننده افسردگي و پايان كار. نظاميان به آنان گفتند اين امن ترين محل در پايگاه است ملكه منفجر شد
او از آن لحظات چنين ياد مي كند : « خدايا بعد از اين همه فشار و بي خوابي و بيداري در سراسر شب اكنون ما را به بخش رواني آورده اند. شايد پنج دقيقه پيش ديوانگان روي اين تخت ها خوابيده بوده اند. احساس وحشتناكي بود. شوهرم را در اتاقي جا دادند كه فاقد پنجره بود.
او نيز به دوروبر اتاقش نگريست . يك ميكروفون در سقف كار گذاشته بودند كه گمان كرد براي دستور دادن به بيماران است . در ورودي از درون فاقد دستگيره بود. او بشدت احساس خفقان كرد. اما دست كم پنجره اي داشت . كوشيد پرده را عقب بكشد. يك پرستار مرد وارد شد و او را از اين كار منع كرد.
ملكه گفت : " من ديوانه خواهم شد. بايد آسمان را ببينم و كمي هوا تنفس كنم . " پرده را باز كرد. پنجره فقط به مقدار كمي باز مي شد و پشت آن ميله هاي آهنين داشت ولي بهرحال بهتر از هيچ بود. مي گويد : « ناگهان اين پنج سانتي متر هوا زندگي من شد » . واقعا ترسيده بود كه دستگاه حكومتي كارتر آنها را ربوده باشد. بر سر مارك مرس فرياد كشيد : « آيا ما در زندان هستيم آيا كارتر ما را زنداني كرده است آيا در بازداشت بسر مي بريم » كسي نمي دانست بعد چه خواهد شد. شايد از آمريكا اخراج شوند. شايد به ايران بازگردانده شوند. او و شوهرش به هيچ وجه به كارتر اعتماد نداشتند.
وقتي به ملكه اجازه دادند از تلفن استفاده كند قدري آسوده خاطر شد. به دوستانش تلفن كرد كه بگويد كجا هستند و گفت : « اگر خبري از ما نشنيديد بدانيد در اينجا به سر مي بريم » . سپس در سلول خود در كنار ميز نشست و شروع به نوشتن كرد. نوشتن چيزي يا هر چيزي براي وقت گذراني و ديوانه نشدن .
چند ساعت گذشت تا آنها را از سلولهايشان خارج كردند. ملكه مي گويد : « بعدا به من گفتند كه خدا را شكر كنيد كه اتاق پهلوئي را نديديد چون پر از غل و زنجير بود » .
فشار افكار عمومي براي اخراج شاه
روز به روز اشتياق كاخ سفيد به اينكه شاه هر چه زودتر از آمريكا برود بيشتر مي شد. نظر جيمي كارتر اين بود كه به شاه فقط به منظور معالجه اجازه ورود داده شده و اكنون كه اين كار انجام شده است او بايد خاك آمريكا را ترك گويد. او اطمينان داشت اگر شاه را بيرون كند خواهد توانست گروگانها را به خانه هايشان بازگرداند. اميدوار بود اين كار قبل از عيد ميلاد مسيح صورت بگيرد.
در واقع دلايل زيادي در دست نبود كه نشان بدهد عزيمت شاه از آمريكا به آزادي گروگانها كمك خواهد كرد. مقامات ايراني مرتبا هشدار مي دادند كه فقط بازگشت او و حضور وي در دادگاه براي « كليه جناياتي كه مرتكب شده است مي تواند باعث آزادي گروگانها شود » . با اين حال كارتر مايل بود او هر چه زودتر از ايالات متحد بيرون برود.
يك واقعه شگفت انگيز ديگر نيز روي داد. هر چه اقامت شاه طولاني تر مي شد بخشهاي عظيمي از ملت آمريكا از او روگردان شدند. هر چه گروگانگيري طولاني تر مي شد ناتواني آمريكا نوميدكننده تر و خفت بارتر مي شد.
بخشي از اين خشم را سياستمداران صريح اللهجه ابراز نمودند. ادوارد كندي كه در آن هنگام تازه مبارزات انتخاباتي خود را براي انتصاب به نامزدي حزب دموكرات در برابر كارتر آغاز كرده بود اظهار كرد : شاه يكي از خشن ترين رژيمها را در تاريخ بشر اداره مي كرده است و پرسيد « چرا بايد به اين شخص اجازه داده شود با ميلياردها دلاري كه از ايران دزديده بيايد و در اينجا استراحت كند در حاليكه اسپانيايي تباران فقيري كه طبق قانون در آمريكا مستقر شده اند بايد نه سال منتظر بمانند تا به فرزندانشان اجازه ورود داده شود
يك بحث موازي در ستون نامه هاي وارده نيويورك تايمز آغاز شد كه چرا و چگونه بايد شاه را محاكمه كرد. پاره اي از نويسندگان پيشنهاد كردند كه يك دادگاه بين المللي تشكيل شود. مقامات انقلابي ايران اشاره به دادگاه نورنبرگ كردند.
در ميان بعضي از اعضاي مطبوعات و نويسندگان اين فكر گسترش يافت كه تنها كار شرافتمندانه اي كه براي شاه باقي مانده اين است كه خودش را فدا سازد و براي حضور در دادگاه به ايران برگردد. بدين سان خواهد توانست آبروي از دست رفته اش را بازيابد.
جيمي برسلين مقاله نويس نيويورك ديلي نيوز در ستون مخصوص خودش نوشت : « در يك جايي بايد شيپوري وجود داشته باشد كه اين مرد را از خواب بيدار كند و بدون هيچ فشار يا وعده اي وادار به عملي مجرد سازد كه به خطر جاني ديگران خاتمه دهد » .
برسلين با نقل قول از كتاب داستان دو شهر نوشته چارلز ديكنس اعلام داشت كه تسليم اختياري شاه بهترين كاري خواهد بود كه تاكنون انجام داده است و افزود : او مردي است كه يك فرصت منحصر به فرد براي ابراز نجابت واقعي به او عرضه شده است تا زندگي كساني را كه اكنون در اسارت به سر مي برند و كودكاني كه بعد از آنها متولد خواهند شد نجات دهد.
شاه هيچ نشانه اي از اينكه اين شيپورها را شنيده است از خود ابراز نكرد. در برابر پيشنهاد باربارا والترز خبرنگار تلويزيون « اي بي سي » گفت : « تاكنون دشمنانم صفات متعددي به من نسبت داده اند اما هيچ كس مرا احمق خطاب نكرده است . » ولي مثل هميشه مساله اين بود كه به كجا بروند
دردسري به نام شاه
وزارت خارجه آمريكا دنيا را براي يافتن سوراخي براي آنها جستجو مي كرد. فهرست كشورهايي كه ممكن بود به آنها اجازه ورود بدهند چندان دلگرم كننده نبود. سايروس ونس به كارتر گزارش داد در ميان كشورهايي كه بلافاصله پاسخ منفي نداده بودند كاستاريكا و پاراگوئه و گواتمالا و ايسلند و تونگا و باهاما و آفريقاي جنوبي و پاناما وجود داشتند. اما بيشترشان بي اندازه مردد بودند. گواتمالا متعاقب حمله كندي موافقت خود را پس گرفت .
« هادينگ كارتر » سخنگوي ونس به روزنامه نگاران اظهار داشت كه دستگاه حكومتي هنوز اميدوار است كه شاه هر چه زودتر امريكا را ترك گويد ولي تا زماني كه جايي برايش يافت نشده آزاد است بماند و افزود : « ما نمي توانيم كسي را كه هيچ پناهگاهي ندارد سوار يك قايق ساحلي كنيم و از آبهاي ساحلي خود دور سازيم » .
البته هنوز مصر وجود داشت . بلافاصله پس از آنكه مكزيك با اقامت شاه مخالفت كرد سادات دعوت خود را به بازگشت شاه تجديد كرد. اما هم « حسني مبارك » (معاون رئيس جمهوري ) و هم « اشرف غربال » (سفير مصر) در آمريكا به واشنگتن توصيه كردند كه بازگشت او جز به تيره شدن روابط مصر با ساير كشورهاي عرب كه هم اكنون نيز خوب نيست كمكي نخواهد كرد.
كارتر در دفتر خاطرات روزانه اش نوشت : وضع از اين قرار است كه من مايلم او به مصر برود ولي نمي خواهم به سادات صدمه اي برسد سادات مايل است او در ايالت متحد بماند ولي نمي خواهد به من صدمه اي وارد شود. » به نظر مي رسيد كه هيچ راه حلي وجود ندارد. اما در اين هنگام يك شواله نسبتا غيرعادي تاخت كنان به نجات كارتر شتافت .
ژنرال « عمر توريخوس » (ديكتاتور پاناما) هنگامي كه مخالفت مكزيك با ورود مجدد شاه اعلام شد در لاس وگاس مشغول تماشاي يك بوكس بازي حرفه اي پانامايي بود. در روحيه حاكم بر لاس وگاس ژنرال از دستيارانش پرسيد كه آيا گمان مي كنند شاه ورق مهمي در بازي باشد توريخوس يك قمارباز درجه يك بود.
جردن دستيار وفادار كارتر مامور شد به شاه بفهماند كه آمريكا مايل است او به پاناما برود.
شاه گفت : « اطمينان دارم اطلاع داريد كه من مايلم هر كاري از دستم ساخته است در كمك به كشورتان در حل بحران گروگانگيري بكنم . نمي خواهم براي اين قضيه وحشتناك مورد سرزنش تاريخ قرار بگيرم » .
جردن گفت : دستگاه حكومتي معتقد است مادام كه شاه در آمريكا بسر مي برد بحران گروگانگيري حل نخواهد شد.
شاه گفت : اشخاصي كه دست به گروگانگيري زدند كمونيست هاي ديوانه اي هستند كه با منطق نمي شود با آنها كنار آمد. او گفت : آماده است كه آمريكا را ترك كند اما مسئله اين است كه به كجا برود پرسيد : « آيا به اتريش و سوئيس هم مراجعه شده است »
جردن گفت كه هر دوي كشورها جواب رد داده اند. شاه بشدت ناراحت شد. روابط او با برونو كرايسكي هميشه خوب بود و در سوئيس نيز از سالها پيش مالك خانه اي بود. با صداي خفه و غمناكي به جردن گفت : « مثل اينكه در اين دنياي بزرگ هيچ كشوري حاضر به پذيرفتن من نيست . جردن فورا جواب داد : « اعليحضرتا اينطور هم نيست . » شايد هم اين پاسخ شاه سابق را تشويق كرد. آنگاه جردن مانند يك شعبده باز از درون كلاهش پاناما را بيرون كشيد. شاه آشكارا خوشحال نشد.
شكايت كرد كه توريخوس « از سنخ ديكتاتورهاي آمريكاي جنوبي است . » بعدها جردن نوشت كه از شنيدن اين سخن يكه خورده است . مگر خود شاه ديكتاتور نبود كوشيد محسنات توريخوس را براي شاه شرح دهد و گفت از زماني كه كارتر زمام امور را در دست گرفته سواي سادات او جالب ترين شخصيتي است كه ملاقات كرده است . حافظه جردن ياري نمي كند كه واكنش شاه را نسبت يه اين قضاوت بازگويد.
نيز جردن اظهار داشت كه توريخوس مرد باصداقتي است و مي كوشد در كشورش رژيم دموكراسي برقرار سازد. وسوسه شده بود به شاه بفهماند كه اين « ديكتاتور » كارهايي كرده است كه اگر او كرده بود رژيمش ساقط نمي شد.
(ة) آمريكايي مرموزي كه از ابتداي خروج شاه او را همراهي ميكرد و تا لحظه مرگ شاه در كنار او بود و همه امور شاه را شخصا كنترل و برنامه ريزي مي كرد.
منبع : آخرين سفر شاه ويليام شوكراس عبدالرضا هوشنگ مهدوي نشر البرز 1371
منبع : مركز اسناد انقلاب اسلامي
فرح فرياد كشيد : آيا ما در زندان هستيم آيا كارتر ما را زنداني كرده است آيا در بازداشت بسر مي بريم ... كسي نمي دانست بعد چه خواهد شد. شايد از آمريكا اخراج شوند. شايد به ايران بازگردانده شوند. او و شوهرش به هيچ وجه به كارتر اعتماد نداشتند
در لك لند نيز تدابير امينتي بسيار شديد بود. پس از اداي احترام و دست دادن افراد نظامي بدون هيچ نزاكتي آنان را به درون آمبولانسي راندند كه بي درنگ آژيركشان از فرودگاه خارج شد و شاه و فرح با قيافه هاي عبوس در درون آن نشسته بودند و با هر تكان و تمركز شديد به جلو و عقب تاب مي خوردند ... در اين هنگام بدترين لحظات اين سفر طولاني و دور دنيا براي فرح فرا رسيد. آمبولانس با صدايي گوشخراش توقف كرد. درها باز شد و از آنان خواستند كه پياده شوند. ناگهان خودشان را در درون بخش رواني بيمارستان نظامي يافتند. مرداني با روپوش هاي سفيد پرستاران مرد كه شبيه گوريل بودند پنجره هاي ميله دار نوعي احساس خردكننده افسردگي و پايان كار. نظاميان به آنان گفتند اين امن ترين محل در پايگاه است فرح منفجر شد
كارتر در دفتر خاطراتش در30 دي جمله اي افزود كه براي شخصي كه شاه را ستايش كرده بود عجيب است : « عقيده دارم كه اگر بوي گند شاه در كشور ما به مشام برسد نه براي ما خوب است ونه براي خود او
همراهان شاه نام او را در دفتر بيمارستان « ديويد نيوسام » ثبت كردند. يكي از مستخدمين شاه يك نوار پلاستيكي به اين نام به مچ دست او بست . اين نوار در تمام مدتي كه او در نيويورك بسر مي برد همچنان باقي بود. تا زمان مرگ شاه در همه گزارش هاي پزشكاني كه به وضع او مي پرداختند نام وي « ديويد نيوسام » قيد مي شد. ديويد نيوسام حقيقي كه معاون امور سياسي وزارت خارجه و از ماه ها پيش رابط آن وزارت با اطرافيان شاه بود زياد از اين موضوع خوشش نيامد
روز به روز اشتياق كاخ سفيد به اينكه شاه هر چه زودتر از آمريكا برود بيشتر مي شد. نظر جيمي كارتر اين بود كه به شاه فقط به منظور معالجه اجازه ورود داده شده و اكنون كه اين كار انجام شده است او بايد خاك آمريكا را ترك گويد. او اطمينان داشت اگر شاه را بيرون كند خواهد توانست گروگانها را به خانه هايشان بازگرداند. اميدوار بود اين كار قبل از عيد ميلاد مسيح صورت بگيرد
 دوشنبه 14 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن