واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: مرگ و تولد , هر دو به امر پروردگار صورت می گیرند و هر دو از غریزه های فطری نسل بشر می باشند, یعنی زمانی که فردی متولد می شود , یک حیات آغاز می شود و پس از اتمام زمان حیات مرگ فرا می رسد و زندگی دیگری شروع می شود و زندگانی های متفاوت تکامل روحی نیز , پس از مرگ , یکایک آنها , حیات اثیری بشر را تشکیل می دهد و این تولد ها و مرگ ها هستند که موجب بوجود آمدن کمالات انسانی در نسل بشر می گردند , در غیر اینصورت , اگر مرگی وجود نداشت , کمتر کسی می توانست در زندگانی , به تکامل و انسانیت اوُلی دست یابد.
مرگ یک موهبت الهی و مکمل حیات است و حیات بدون مرگ از نظر خلقت ارزشی ندارد و هیچگونه توهم و ترسی را در زمان فرا رسیدن مرگ , نباید بخود راه داد , چون زمان مرگ برای کسی که باید بمیرد و پس از آن به جهان ارواح سفر کند مشخص نیست و در زمان مرگ هم هیچگونه آگاهی و یا شناختی از حالت مرگ به وی دست نخواهد داد که وحشتی از آن داشته باشد , زیرا زمان مرگ یک لحظه است , یعنی تغییر زمان امواج مادی به اثیری , بسیار کوتاه و محدود است . ضمن اینکه بزرگترین و بهترین لذتهایی که فرد در عمر خود کدیده , با زمان خروج تن پوش از جسم , برابر نیست , ولی زمان مرگ هر فردی از نظر خلقت مشخص است و ثانیه ای نمی شود به آن افزود یا از آن کم کرد و ما چه از مرگ بترسیم یا آنرا پذیرا شویم , فرقی ندارد , زیرا اجل به موقع خود فرا می رسد.
بشر باید روزی به آن پایه از کمالات روحی برسد که اختلاف چندانی را بین حالت تولد و مرگ در زندگی خود به وجود نیاورد , یعنی این گریه و زاری و شیون کردن ها , از نظر خلقت به هیچ عنوان صحیح نبوده و حتی می توان آن را یک نوع ناسپاسی به خداوند متعال دانست , چون همانگونه که در زمان تولدِ نوزادی از خالق سپاسگذاری به عمل می آید , در زمان مرگ هم می بایست همان حالت را حفظ نمود و از این موهبت الهی , یعنی فرا رسیدن مرگ خوشحال بود . مرگ تنها به وجود آورنده یک نوع تحول و تکامل در زندگانی حیات های مادی نسل بشر است و باید آن را با آغوشی باز پذیرفت و به صورت عادی حدوث آن را برگذار نمود . پس شیون و زاری برای مرده مفهومی ندارد . چون مرگ یا تغییر امواج , هرگز انحصاری نبوده و شامل کلیه آفریده های خداوندی است و از سوی دیگر , باید به این مطلب کلی توجه داشته باشیم که اصولا چرا فردی متولد می شود , آیا این تولد برای زندگی ابدی است یا این که این نوزاد می بایست روزی فوت کند ؟ حال , زمانی که فردی متولد می شود و برای مردن خلق شده , به گمان من در همان زمان تولد باید برای او گریه و زاری کرد , چون ما می دانیم که نوزاد باید روزی بمیرد , لذا با توجه به چنین شناختی , از مرگ فردی نباید دیگران ناراحت شوند و برای او گریه و زاری نمایند یا به گریه و زاری های خود در زمان های خاص استمرار دهند.
زمانی که از ارواح در مورد اثرات گریه و زاری کردن خویشان و نزدیکان , پس از مرگ جسم مادی آنان سوال می شود , همه آنان از این موضوع ابراز ناخرسندی و دلتنگی می کنند , چون آنها خود را مرده نمی دانند زیرا در محیط حضور دارند , ولی در برخی از موارد کاری از آنها ساخته نیست و به همین علت هم رنج می برند و تنها عکس العمل آنها این است که از آن محل دور شوند.
در زمان مرگ , حالت های خروج تن پوش در افراد مختلف , تفاوت های بسیار کمی نسبت به یکدیگر دارد و این مربوط به مقاومت های جسمانی و وابستگی های مادی آنها نسبت به جهان و دلبستگی هایی است که در زمان حیات برای خود فراهم نموده اند , یا در اثر شناخت های عوالم روحی و آمادگی برخی از افراد , پیش از مرگشان و گاهی این امکان وجود دارد که زمان خروج تن پوش از جسم مادی ,برای اشخاص متفتوت باشد , ولی به طور کلی حالت اصلی ترک تن پوش در زمان فرارسیدن مرگ طبیعی نسل بشر , اختلاف چندانی نسبت به یکدیگر ندارند.
جسم اثیری افراد دارای پوششی اثیری است که حدود آن را می توان در اطراف بدن اشخاص مشخص کرد . در افراد مختلف , ارتفاع این تن پوش متفاوت است و اختلاف همین ارتفاع در تن پوش است که حالت های مدیومی را در بشر بوجود می آورد و گاهی هم در معالجات روحی برخی از افراد موثر است.
این روکش تن یا غلاف اثیری را چون کیسه پارچه ای ظریف و نرمی باید تصور کنید که داخل آن پر از گاز شده و بر اثر برخی از حرکات و فشارها , حالت و شکل ظاهری خود را اغلب از دست می دهد , ولی در گنجایش آن , هیچ تغییری حاصل نمی شود . این پوشش اثیری باعث می شود که جسم اثیری نیز مشخصات و مختصات خود را همیشه , به طور ثابت حفظ کند و تحت تاثیر سایر عوامل اثیری قرار نگیرد , یعنی این پوشش اثیری , در اصل باعث حفاظت تن پوش از هرگونه گزندی , منجمله امواج مختلف محیط نیز خواهند شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]