واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: جهان - اوباما؛ غريبهاي در آمريكا؟
جهان - اوباما؛ غريبهاي در آمريكا؟
مارتين كلينگست/ترجمه: محمدعلي فيروزآبادي: بي ترديد كانديداي سياهپوست حزب دموكرات آمريكا يعني باراك اوباما در سفر اروپايي و آسيايياش توانست با نمايشي سياستمدارانه از نوعي كنجكاوي و پويايي حاصل از جواني، نگاه بسياري از مردم و دولتمردان بهخصوص اروپا را به خود جلب كند و در همان حال موفق شد رقيب جمهوريخواه عبوس و پير خود يعني جان مككين را بيش از پيش از چشم اروپاييها بيندازد. اما اين مسائل تاثير چنداني بر رايدهندگان آمريكايي ندارد. اين سياهپوست دموكرات با وجود آن نشاط و سرزندگي و با وجود خشم رقيب حاكم (پرزيدنت بوش) و ركود اقتصادي فعلي آمريكا، در انتخاباتي كه كمتر از 100 روز ديگر برگزار ميشود، برتري چنداني به رقيب جمهوريخواه ندارد. اما علت اين مسئله چيست؟ در يك كلام ميتوان گفت نگرانيها و عدماعتماد نسبت به اين آفروآمريكن همچنان زياد است و او با وجود سخنرانيهاي بيشمار و سفر به ايالتهاي مختلف و اقصي نقاط دنيا تا به امروز نتوانسته است نگرانيها و بياعتماديهاي رايدهندگان را از بين ببرد. استراتژيستهاي انتخاباتي حزب جمهوريخواه اين مسئله را ناشي از «كندذهني ذاتي» اوباما ميدانند. به عقيده آنها اوباما آدمي مبتدي و ناشناخته است كه هنوز هم براي بسياري از آمريكاييها حكم يك معماي بزرگ را دارد. به دليل همين بيگانگي است كه مخالفان اوباما تا روز برگزاري انتخابات بيشتر از آنكه برنامههاي او را به چالش بكشند، شخصيت او را مورد حمله قرار خواهند داد. شخصيت چند بعدي اوباما و زندگينامه خاص و ويژگيهاي جديد و غيرمعمول وي البته ميتواند براي او محبوبيت فوقالعادهاي به ارمغان آورد اما اين ويژگيها همزمان ميتواند نقاط ضعف وي را نيز آشكار سازد. اگر چنين اتفاقي بيفتد و اوباما همچنان براي رايدهندگان موجودي بيگانه بماند، بيترديد بسياري از آنها در ثانيههاي آخر از راي دادن به او خودداري خواهند كرد.
وقتي اين پسر يك زن سفيدپوست آمريكايي و يك مرد سياهپوست كنيايي در خارج از آمريكا اعلام ميكند كه كشورش به هيچ عنوان سرزمين بيعيب و نقصي نيست، وقتي در مقابل آلمانيها خود را يك شهروند جهاني معرفي ميكند و به آن جمعيت به وجد آمده ميگويد كه به خاطر رنگ پوستش با ديگر آمريكاييهايي كه قبلا به برلين آمده بودند تفاوتهايي دارد و آن هنگام كه با همين صحبتها گروههاي آفريقايي را شاد ميكند، پس تعجبي ندارد كه بسياري از مردم دنيا به اين كانديداي دموكرات گرايش پيدا كنند. اما براي بسياري از آمريكاييها و به ويژه براي آن دسته از مردم سفيدپوست طبقه متوسط ساكن در نقاط دوردست مناطق مركزي آمريكا و ساكنان متروپلهاي صنعتي در حال بحران اين كشور، اين حرفها كاملا غريب است. آنها نميتوانند كه خود را در وجود اوباما و شخصيت متفاوت او پيدا كنند و بهخصوص اين مردان سفيدپوست هستند كه ميپرسند: آيا او واقعا يكي از ماست، يعني يك آمريكايي واقعي؟
اين بياعتماديها و ترديدها نسبت به اوباما از مدتها پيش وجود داشته و صد البته گفتار و رفتار خود وي نيز در اين مورد تاثير بسزايي داشته است. اوباما از همان آغاز كار از قراردادن آن سنجاق سينه روي يقه كت كه نقش پرچم آمريكا را بر خود دارد امتناع كرد و با لحني تحقيرآميز در مذمت كساني گفت كه در اين وضعيت بد اقتصادي در بند «سلاحها و مذهبشان» هستند. اوباما زماني از آن دوست كشيش خود جدا شد كه خيلي ديرشده بود؛ همان كشيشي كه در وعظ و خطابههاي خود بر ايالات متحده نفرين ميكرد. همسرش ميچل نيز آن زمان كه صراحتا گفت به دليل كانديداتوري شوهرش براي اولين بار به كشورش افتخار ميكند، موجب نارضايتيهاي زيادي در ميان رايدهندگان شد. بدون شك رقباي جمهوريخواه اوباما تا روز رايگيري بر اين نقاط ضعف تكيه خواهند كرد. همين دو هفته پيش بود كه آنها با يك طنز تبليغاتي بسيار گزنده از اوباما كه تازه از سفر اروپا بازگشته بود، استقبال كردند. آنها وي را به شدت مورد انتقاد قرار دادند و گفتند كه اوباما در آلمان برنامهاش را تغيير داده و ظاهرا به دليل ممنوعيت حضور فيلمبرداران و دوربينها در كلينيكي كه سربازان مجروح آمريكايي در آن بستري هستند، از عيادت اين سربازان خودداري كرده است. با وجود آنكه اين مسئله حتي از سوي يكي از دوستان مك كين يعني همان سناتور جمهوريخواهي كه در آن سفر حضور داشت به سرعت تكذيب شد اما اين ضربهاي كاري بود كه اثر خود را گذاشت و بسياري از رايدهندگان آمريكايي از اين رفتار به عنوان رفتاري غير ميهنپرستانه از سوي اوباما ياد كردند. بر اساس نظرسنجيهاي جديد اكثريت آمريكاييان ريسك انتخاب اوباما به رياستجمهوري را به مراتب بيشتر از ريسك انتخاب آن قهرمان شناخته شده ويتنام يعني مك كين ميدانند. علاوه بر آن بسياري از جنجالسازيهاي اوباما هم تاثيري منفي بر ذهن و اعصاب بسياري از مردم گذاشته است. برخي از طرفداران اوباما از وي خواستهاند كه همچون يك رئيسجمهور رفتار كند و آن رفتارهاي آغاز مبارزات انتخاباتي را كنار بگذارد. به همين خاطر بود كه اوباما در سفرخاورميانهاي و اروپايياش گويي بايد بر لبه تيغ گام بر ميداشت. از يك طرف بايد نشان ميداد كه قدرت برخورد با قدرتمداران را دارد و ميتواند فرمانده كل نيروهاي مسلح آمريكا باشد و از سوي ديگر بايد از برخي رفتارها كه در داخل آمريكا در پيش گرفته بود، پرهيز ميكرد.
البته او هميشه قادر به حفظ اين توازن نيست. مثلا بسياري از مردم از اينكه پادشاه اردن شخصا خلباني هواپيماي تبليغاتي اوباما را انجام داد خشنود نيستند يا اينكه توقع نداشتند كه اوباما به عنوان سناتور ايلينويز قبل از ورود نخستوزير بريتانيا به ساختمان شماره 10 داونينگ استريت از ساختمان عكس بگيرد. زماني ديگر در مقابل خبرنگاران اظهار كرد كه مايل به ملاقات با روساي دولتهايي است كه بايد 8 تا 10 سال آينده با آنها كار كند. از نظر مردم آمريكا چنين سخني بدين معني است كه گويي نتيجه انتخابات از پيش تعيين شده است. ديدگاههاي اوباما حزب دموكرات آمريكا را نيز با ضربهپذيري مواجه ساخته است. عدهاي از دموكراتها او را به خاطر اين صراحت نوين ميستايند و عدهاي ديگر او را با چماق «ضدآمريكايي» تكفير ميكنند. اوباما در برابر كارگران بيكار شده صنايع اتومبيلسازي به صراحت گفت كه آنها ديگر به سر كار سابق خود باز نخواهند گشت زيرا تكنولوژي آمريكا كهنه شده است. به دانشجويان گفت كه براي حضوري موفق در دنياي جهاني شده بايد زبانهاي خارجي را فراگيرند و هشدار داد كه آمريكا بايد در سياستهاي انرژي تجديد نظري اساسي كند. اين همه سخناني است كه به مذاق بسياري از رايدهندگان خوش ميآيد و از آن به نيكي ياد ميكنند. اما بسياري ديگر نميخواهند اين واقعيتها به اين صورت عريان و گزنده عنوان شود. از نظر اين عده كسي كه ميخواهد رئيسجمهور آمريكا شود بهخصوص وقتي اين فرد يك آفريقايي تبار بزرگ شده در اندونزي و هاوايي است بايد در وهله اول ويژگيهاي منحصر به فرد آمريكا را به نمايش بگذارد. مردم طبقه متوسط و فقير آمريكا دلشان ميخواهد كه كانديداي رياستجمهوري حتي به دروغ به آنها بگويد كه كشورشان مانند گذشته ثروتمند و سرشار از امكانات پايانناپذير است و بهترين اتومبيلها و ماشين لباسشوييهاي دنيا را توليد ميكند! رئيسجمهوري آينده آمريكا بايد اين توانايي را داشته باشد كه آن توهم خود برتربيني آمريكاييها را با قدرت انتقاد از خود و نوگرايي گره بزند. اگر كانديدايي چون اوباما با اين نام عجيب و غريب و تباري بيگانه قادر به چنين كاري نباشد، بيترديد نميتواند انتظار داشته باشد كه مردم به وي روي خوش نشان دهند. شايد انتخابات آينده انتخاب ميان اوباما و مك كين نباشد بلكه در وهله اول رفراندومي مردمي در مورد يك كانديداي آفرو آمريكن در كاخ سفيد باشد.
منبع: Zeit online
دوشنبه 14 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]